نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: وابستگی زیاد شوهر به خانواده

13003
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4059
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    با سلام شوهر من اخلاق بسير تند و عصبي داره و خيلي تحت تأتير خانواده اش است بطوريكه همه چيز خونمون رو براي مادر شوهرم تعريف مي كنه از همه چيز ما خبر دارن و شوهرم تحت تأتير حرفاشون، تا حدي كه مي خوام جدا شم،من بايد چيكار كنم؟ لطفا راهنماييم كنين

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نوشين نمایش پست ها
    با سلام شوهر من اخلاق بسير تند و عصبي داره و خيلي تحت تأتير خانواده اش است بطوريكه همه چيز خونمون رو براي مادر شوهرم تعريف مي كنه از همه چيز ما خبر دارن و شوهرم تحت تأتير حرفاشون، تا حدي كه مي خوام جدا شم،من بايد چيكار كنم؟ لطفا راهنماييم كنين

    خب نوشین خانم شما باید ببینید چه ویژگی در مادر شوهرتون هست که شوهرتون هنوز جذب اون میشه ....

    به هرحال عوض کردن اخلاق کسی خیلی سخته ...

    تازه اگرم خودش بخواد ...

    در ضمن شما برای خراب کردن که خیلی هم ساده است وقت دارید ....

    پس تلاش دیگه ای برای این زندگی بکنید ...

    نهایتش یه صحبته دیگه ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4063
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    سلام .ب نظر من باهاشون کنار بیا وانمود کن مادر شوهرتو دوس داری خودت خیلی جیزا رو بهشون بگو تا شوهرت از رو بره . ببینن کنارشونی نه مقابلشون کم میارن .امتحانش ضرر نداره

  4. کاربران زیر از سمیه ر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4065
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    به نظرم یه آتو ازشون بگیر مثلا یه حرف یا یه رفتار بد که نصبت به شوهرت داره بعد اونو با خونسردی به شوهرت بگو و بگو من ناراحت شدم با شوهرم همچین رفتاری رو داشته باشن و به این رفتارت ادامه بده تا دلسرد بشه و وقتی بی پناه شد بعد پناهش شو

  6. 3 کاربران زیر از حنایی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    نقل قول نوشته اصلی توسط حنایی نمایش پست ها
    به نظرم یه آتو ازشون بگیر مثلا یه حرف یا یه رفتار بد که نصبت به شوهرت داره بعد اونو با خونسردی به شوهرت بگو و بگو من ناراحت شدم با شوهرم همچین رفتاری رو داشته باشن و به این رفتارت ادامه بده تا دلسرد بشه و وقتی بی پناه شد بعد پناهش شو
    حنایی جان عجب راهکاری دادی هااااااا

    اینجوری که ممکنه پاک پاکی همه چی خراب بشه ..خووو


  8. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3230
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    170
    تشکر شده 72 بار در 41 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    سلام نوشین جان جسارتا من معتقدم همیشه در این موارد تعاملی دو طرف مقصرند . یعنی اگرچه من در موقعیت گفتن خیلی راحت اینو می گم و می دونم در موقعیت عمل سخته
    ولی وقتی مردی ازدواج می کند از زنی به نام (مادر) باید جدا شود تا به زنی به نام همسر بپیوندد بنابراین تلاشتونو رو این متمرکز کنید که چگونه بصورت منطقی این کار انجام دهید.
    خواندن کتاب زن بودن اثر دکتر تونی گرنت را توصیه می کنم . روزگارت برمراد
    امضای ایشان
    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست

  10. 3 کاربران زیر از سلام برشما بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21302
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    راستش منم این مشکلو دارم البته باخواهرشوهرام یه دعایی ازحضرت زهراروایت شده دعای چهل کلید تواینترنت جستوجوکن پیدامیکنی هنوز امتحان نکردم ولی به توهم پیشنهادمیکنم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21772
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    12
    تشکر شده 84 بار در 39 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    نوشین خانم! اینکه شوهر شما وابسته مادرش باشه خیلی بهتره تا مث خیلی ها وابسته زن دیگه ای باشه. پیشنهاد میکنم به وجوه مثبت مادر شوهرت فکر کنی و اونو درونا قبول کنی و سعی کنی همراه شوهرت باشی. درضمن مادر شوهرت جای تو رو نگرفته و جای تو توی قلب شوهرت جداست پس این پیشنهاد قرآن رو عمل کن نتیجه اش رو ببین. هر شب با بهترین ارایش و لباس خواب پیش شوهرت برو و اونو بخوابون. حتی اگه اون بی میل بود این کار رو بعنوان وظیفه دینی انجام بده. بعد از مدتی می بینی که به وجودت عادت می کنه حتی نمی تونه بدون تو بخوابه. تا می تونی تحسینش کن و پیش خودش و دیگران از مردونگیش و از کارهایی که تو زندگی انجام می ده تشکر کن. حتی برای خرید نون و ماست هم ازش تشکر ویژه داشته باش. خدا را بخاطر داشتن سلامتی، حشق، زندگی سالم و خیلی چیزای دیگه شکر کن نتا روحیه ات بالا بره.

  13. کاربران زیر از شکیب بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24958
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    منم همین مشکلو دارم شوهرم یه بچه ننه ب تمام معناست هر اتفاقی تو خونمون میفته مادرش اطلاع داره هر وقتم بهش اعتراضی میکنم دو دقه بعد جلوی مادرش جوری خودشو مظلوم جلوه میده ک انگار من شمرم با شمشیر بالا سرش وایسادم مادرشم ک از طعنه و کنایه و نیش زبون و پسرمو کشتی چیزی کم نمیذاره وقتی از سر کار میاد فقط شام میخوره و میخوابه نه حرفی میزنه نه نگام میکنه از زندگی دلسرد شدم همه راهی هم برای بهتر شدنش امتحان کردم ولی تغییری صورت نگرفته

    توقع داره مثل مادرش قربون صدقش برم و هر کاری کرد چیزی نگم تازه نباید توقع پول گرفتن ازش داشته باشم یا این ک بخوام یکم با محبت باشه :/

    فقط موندم چرا هنوز کنارش زندگی میکنم شیش ماهه ک هیچ رابطه ای با هم نداشتیم و مثل خواهر برادر زندگی میکنیم نه بهتره بگم مثل خدمتکار و صاحب خونه هر وقت دلس بسوزه برام یه پولی بهم میده خیلی داره بهم سخت میگذره هووووووووف ممنون خودمو خالی کردم :/
    ویرایش توسط فاطمه. : 12-10-2015 در ساعت 03:57 PM

  15. 2 کاربران زیر از فاطمه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25084
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه. نمایش پست ها
    منم همین مشکلو دارم شوهرم یه بچه ننه ب تمام معناست هر اتفاقی تو خونمون میفته مادرش اطلاع داره هر وقتم بهش اعتراضی میکنم دو دقه بعد جلوی مادرش جوری خودشو مظلوم جلوه میده ک انگار من شمرم با شمشیر بالا سرش وایسادم مادرشم ک از طعنه و کنایه و نیش زبون و پسرمو کشتی چیزی کم نمیذاره وقتی از سر کار میاد فقط شام میخوره و میخوابه نه حرفی میزنه نه نگام میکنه از زندگی دلسرد شدم همه راهی هم برای بهتر شدنش امتحان کردم ولی تغییری صورت نگرفته

    توقع داره مثل مادرش قربون صدقش برم و هر کاری کرد چیزی نگم تازه نباید توقع پول گرفتن ازش داشته باشم یا این ک بخوام یکم با محبت باشه :/

    فقط موندم چرا هنوز کنارش زندگی میکنم شیش ماهه ک هیچ رابطه ای با هم نداشتیم و مثل خواهر برادر زندگی میکنیم نه بهتره بگم مثل خدمتکار و صاحب خونه هر وقت دلس بسوزه برام یه پولی بهم میده خیلی داره بهم سخت میگذره هووووووووف ممنون خودمو خالی کردم :/
    خدا صبرت بده عزیزم خیلی سخته

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه. نمایش پست ها
    منم همین مشکلو دارم شوهرم یه بچه ننه ب تمام معناست هر اتفاقی تو خونمون میفته مادرش اطلاع داره هر وقتم بهش اعتراضی میکنم دو دقه بعد جلوی مادرش جوری خودشو مظلوم جلوه میده ک انگار من شمرم با شمشیر بالا سرش وایسادم مادرشم ک از طعنه و کنایه و نیش زبون و پسرمو کشتی چیزی کم نمیذاره وقتی از سر کار میاد فقط شام میخوره و میخوابه نه حرفی میزنه نه نگام میکنه از زندگی دلسرد شدم همه راهی هم برای بهتر شدنش امتحان کردم ولی تغییری صورت نگرفته

    توقع داره مثل مادرش قربون صدقش برم و هر کاری کرد چیزی نگم تازه نباید توقع پول گرفتن ازش داشته باشم یا این ک بخوام یکم با محبت باشه :/

    فقط موندم چرا هنوز کنارش زندگی میکنم شیش ماهه ک هیچ رابطه ای با هم نداشتیم و مثل خواهر برادر زندگی میکنیم نه بهتره بگم مثل خدمتکار و صاحب خونه هر وقت دلس بسوزه برام یه پولی بهم میده خیلی داره بهم سخت میگذره هووووووووف ممنون خودمو خالی کردم :/

    يه سري از كاراي مادر شوهرت رو ميتوني ترك بدي مثلا ميگه پسرم رو كشتي بگو واااااااااااا مامان شوهرمه هاااا چرا بايد بكشمش من از هر كس ديگه اي بيشتر دوسش دارم(من اينو گفتم ديگه مادرشوهرم اون رفتار رو ترك كرد)يا جلوشون همش قرربون صدقش برو .
    وقتي ازت توجه ميخاد چرا توجه نميكني خودت مي دوني چي ميخاد شايد بخاطر اينه رفتاراش سرد شده بهش توجه كن قربون صقش برو بذار ببينه و اونم واسه تو رفتار متقابل رو داشته باشه.اگر توقع داره پول نخاي بهش بگو عزيزم تو تكيه گاه مني من ازت نبايد پول بخام خودت بايد بدي بگو تو واسه كي كار ميكني واسه اينكه زندگي منو خودت رو بسازي تو اومدي تا منو خوشبخت كني بهش با عشوه و ناز و قربون صدقه وظايفش رو با زبون نرم گوشزد كن

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24659
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    69
    تشکر شده 77 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مي خواهم جدا شم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب نوشین خانم شما باید ببینید چه ویژگی در مادر شوهرتون هست که شوهرتون هنوز جذب اون میشه ....

    به هرحال عوض کردن اخلاق کسی خیلی سخته ...

    تازه اگرم خودش بخواد ...

    در ضمن شما برای خراب کردن که خیلی هم ساده است وقت دارید ....

    پس تلاش دیگه ای برای این زندگی بکنید ...

    نهایتش یه صحبته دیگه ...
    در ضمن شما برای خراب کردن که خیلی هم ساده است وقت دارید ....

    پس تلاش دیگه ای برای این زندگی بکنید ...


    ازاین تیکه خیلی خوشم اومد

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24659
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    69
    تشکر شده 77 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط نوشين نمایش پست ها
    با سلام شوهر من اخلاق بسير تند و عصبي داره و خيلي تحت تأتير خانواده اش است بطوريكه همه چيز خونمون رو براي مادر شوهرم تعريف مي كنه از همه چيز ما خبر دارن و شوهرم تحت تأتير حرفاشون، تا حدي كه مي خوام جدا شم،من بايد چيكار كنم؟ لطفا راهنماييم كنين
    خب شماهم بشو مادرش....
    چراانقدمادرش میتونه اثرگذار باشه؟
    ازمادرش طرز رفتاری که شوهرتون دوست داره و مطابق میلشه یادبگیرید و عملی کنید...
    حداقل متوجه میشین که مشکل از شماست یا شوهرتون
    شوهر بداخلاق و گوشی خییییلی بده

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30410
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    سلام به همه...منم همین مشکل ودارم درجواب دوستی که گفتن مثل مادرش شو قربون صدقه ش برو...مادرشوهرمن اصلاقربون صدقه ی شوهرم نمیره برعکس وقتی شباازسرکارمیاد ژشت سرهم بهش دستورمیده که برام شارِِِز گوشی بخر...فرشهاروبشور....به فلان بنازنگ بزن...به فلان برقکار ولوله کش زنگ بزن
    (مادرشوهرم داعمابنایی میکنن خونشون...)یاوقت دکتربگیرو....شوهرمم که خسته وکوفته ازسرکاراومده اوامرشوانجام میده ومیادخونه..من بیشتروقتادلم میسوزه براخستگیش کاری اگه داشته باشم بهش نمیگم امااگه کاریم باهزارتاخواهش بگم میگه خستم وکارای من هفته هامیمونه...حتی شده مادرش رفته تفریح وماروزجمعه به خاطر شستن فرشهای مادرش خونه موندیم البته من نشستم فقط شوهرم اینکاروکرددست تنها خیلی دلم ب حالش سوخت اماخوب عصبانی بودم کمکش نکردمحتی ژرده های خونه خودمون مونده بود بایدوصل میکرد اماگفت خستم فرداش فهمیدم رفته ژرده های خونه مامانشووصل کردودروغ ب من گفته بودک اینکارونکرده...بعداززبون مادرش شنیدم که اینکاروکرده...منم ازشدت ناراحتی تمام کاراهای خونمو خودم کردم....بهش میگم چرااینطوری رفتارمیکنی ؟میگه مادرمه احترامش واجبه...اخه کارای مادرش وبه یک ساعت نمیکشه انجام میده اماکارهای خونه خودمون ک بیشترشوخودم انجام میدم هفته هامیمونه...اخرشم ازمامانش حرف شنوی داره وبه مامانش توجه میکنه...غذاکه میخوام بژزم میگه بیشتردرست کن برای مامانم ببرم...حتی چایی روازاینجاببره..دیگه خسته شدم باژدرم صحبت کردم علاوه براینها شوهرم عصبی هم هست ومن هرشب باگریه میخوابم اماباخانواده شودوستاش بهترین الفاظ وقربون صدقه هاروبه کارمیبره...امروزمیخواستم برم وتقاضای طلاق کنم اما کلی اسرارکردوگفت بمیرمم نمیزارم طلاق بگیری..توزن منی دوست دارم وازاین حرفها...هرروز عذرخواهی میکنه ولی دوساعت بعددوباره دعوامیکنه باهام سرچیزای بیخود...به خاطرمامانش ب من دروغ میگه....یه دلم میگه جداشم وقتی هنوزبچه نداریم یه دلم میگه تحمل کنم امانمیدونم چیکارکنم؟؟ژدرم گفت اگه یکباردیگه سرچیزای بیخودباهات جروبحث کرد زنگ بزن میام دنبالت...حتی کتکمم زده ک ب خانوادم نگفتم...انقدر روم فشاراومدکه الان بعد3سال به ژدرم گفتم...حتی مادرم وبقیه خبرندارن...حتی وقتی ب ژدرم گفتم تهدیدم کرد که دیگه نمیزارم بری خونه ژدرومادرت اونامیخوان طلاقتوبگیرن بااینکه خودش میدونه اینطورنیست چیکارکنم؟

  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31837
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    دوست عزیز
    این مشکل خیلی فراوونه ، نمیدونم علتش چیه
    ولی تا بچه نداری یه فکر اساسی برا زندگیت بکن. من این مشکلو داشتم و قصد جدایی ، همه بهم میگفتن جدا نشو، بچه بیاری درست میشه ، و من اشتباه کردم و بچه دار شدم ، ولی اوضاع صد برابر بدتر از قبل شده . و از محبت من به بچه نهایت سو استفاده رو میکنن هم همسرم و هم مادرش .
    مطمئن باش آدمایی که یک عمر با این خصلت زندگی کردن و با این خصوصیت بزرگ شدن درست نمیشن .

  22. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    شماره عضویت
    47016
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    این مسائلی که شما گفتید به نظرم طوری نیست که هر کسی بتونه کمک کنه برای حل مشکل. باید از یک مشاور و روانشناس خبره کمک بگیرید

  23. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2021
    شماره عضویت
    47016
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : وابستگی زیاد شوهر به خانواده

    سلام. به نظر من از افراد متخصص تر مثل روانشناس کمک بگیرید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وابستگی زیاد همسر
    توسط سامان12 در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 03-10-2016, 07:32 PM
  2. خستگی زیاد وکم انرژی بودن
    توسط aysan 92 در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 10-28-2014, 01:38 PM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-25-2014, 10:08 PM
  4. خطرات نشستن زیاد از حد برای مردان
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2013, 02:14 AM
  5. چرا مردها همیشه در رویای دختران زیبا هستند؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-28-2013, 01:03 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد