شوهر من با یه مشت دروغ اومد خواستگاری من و مادرشون هم ایشون رو همراهی کردن.
با مدرک جعلی لیسانس اومد در حالیکه تحصیلات سوم راهنمایی دارن(من از یکی از بهترین دانشگاههای ایران لیسانس گرفتم و خیلی باهوشم اما دختر ساده ای بودم که فریب همچین آدمی رو خوردم)
گفت کارمند سپاهه و کارش سری هست نباید بریم تحقیقات محل کارش، در حالیکه ایشون اونجا فقط یه کارگر هستن، که از کار اخراجش کردن. من با کارفرمای ایشون تلفنی صحبت کردم ، میگن یه روده راست تو شکم شوهر من نیست و ایشون خیلی مورد داشتن که بیرونشون کردن.
در مورد پدرشون به من دروغ گفتن، گفتن سکته کرده و فوت کرده در حالیکه پدرشون معتاده و ترکشون کرده
شوهرم خیلی عصبیه و سر مسائل پیش پا افتاده خیلی پرخاشگر میشه
موقع خواستگاری گفت با ادامه تحصیل و سر کار رفتن من مشکلی نداره اما اینم یه دروغ دیگه بود، نمیذاره من برم سر کار، خودش هم بیکار و بیار نشسته توی خونه، داره بیمه بیکاری چندرغاز میگیره، 4 میلیون از خونوادم قرض گرفته .
ما اصلا حرف همدیگرو نمیفهمیم و هیچگونه تفاهمی با هم نداریم، الان 5 ماهه که رفتیم زیر یه سقف، حتی برای من جشن عروسی هم نگرفت، هیچکدوم از دروغهایی که به من گفته رو قبول نمیکنه البته جز موضوع پدرش
یک روز درمیون با هم بحث و دعوا داریم، من اصلا آدم استرسی نبودم، اما اززمان آشنایی با ایشون(یک سال عقد موندیم) حتی با یه صدای کوچک استرس تمام وجودمو میگیره و تپش قلب شدید و سردرد میگیرم
هیچ علاقه ای بهش ندارم و تا اینجا هم بخاطر حرف مردم و دوست و آشنا و فامیل باهاش ادامه دادم. دلم خیلی برای مادر و پدر و خونوادم میسوزه، با خانوادم درمیون گذاشتم و اون بیچاره ها هم گفتن هر تصمیمی که خودت بگیری ما حمایتت میکنیم و همیشه دوستت داریم.
واقعا از همسرم متنفرم حتی به مرگش یا مرگ خودم راضی ام. مشاور گرامی به نظر شما تصمیم من درسته
توضیحات: مطالب زیر در این فروم مورد بحث و تبادل نظر قرار می گیرند
احساس تنفر از شوهر یا همسر چگونه به وجود می آید؟
علل تنفر از همسر چیست؟
درمان تنفر از همسر به صورت امکان پذیر است؟
آیا این حس یک حس زودگذر است؟
آیا طلاق به خاطر حس تنفر از شوهر درست است؟