نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: توهم و افکار بهم ریخته

1896
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4989
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    5
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    توهم و افکار بهم ریخته

    با سلام، پسری هستم تقریباً 28 ساله، در کل سعی می کنم جلوی دیگران خودمو شاد نشون بدم و اگه ناراحتی ای دارم تو تنهایی خودم مشکلو حل کنم. حدود پنج ماهه که ازدواج کردم و در دوران عقد به سر می برم. همسرم رو هم خیلی دوست دارم چون هم از لحاظ حجاب خیلی خوبه و هم خانواده اش خانواده خوب و باشخصیتی هستن. منتهی چندوقت پیش خوابی دیدم (چند روز متوالی با مضمون مشابه) مبنی بر ارتباط همسرم با مرد غریبه ای که برام ناشناس بود و اولش ترسم از این بود که همسرمو از دست بدم تا برای تعبیر خوابم پیش کسی رفتم که گفت زمانی که خوابو دیدی سر شب بوده و تعبیر نداره تا خیالم راحت شد. به طوری که بطور کلی خوابو فراموش کرده بودم که بعد از دو الی سه هفته یعنی اوایل ماه رمضان با همسرم و خانوادم داخل ماشین و راهی تهران بودیم که اس ام اسی برای همسرم از جانب دایی ایشان که مجرد می باشد و سه سال از همسرم بزرگتر است اومد. پدر و مادرم همسرم زمانی که همسرم بچه بود از هم طلاق گرفتند و همسرم با پدرش زندگی می کند که البته پدرش نیز ازدواج کرده و ظاهراً روابط همسرم با زن باباش خوبه و مشکلی ندارن (یعنی چیزی که من تو این چند ماه دیدم). به گفته همسرم روابطش با خانواده مادری اش خیلی بوده و با داییشم که تقریباً هم سن هستن چون همبازی هم بودن رابطه خوبی داره. از بحث دور نشیم. گفتم که اس ام اسی اومد از طرف دایی با این مضمون: روزه داران گرامی لطفاً یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید عرض دیگه ای ندارم موفق و موید باشید. تا اینجا هیچ مشکلی نبود اما از وقتی که این پیام برای همسرم اومد همسرم نیز بطوری که من گوشیشو نبینم مسلماً پیام هایی رو با دایی اش رد و بدل کرد تا اینکه می رسیم به اصل ماجرا: چون داخل ماشین بودیم و همسرم بین من و خواهرم که داشتیم سه نفری با گوشی من یه بازی فکری انجام می دادیم مجدداً اس ام اسی از جانب دایی همسرم برای همسرم اومد با این مضمون:قاشقشو می کنم تو اونجاهات و لیوانشم میکنم تو ************ت. چون همسرم بین منو خواهرم بود به طور اتفاقی که همسرم هم تا اون موقع هر پیامی میومد و یا میداد رو از من پنهان می کرد دیدم و همزمان با این مورد مجدداً خوابی رو هم که دیده بودم برام یادآوری شد و بطور کلی حال منو دگرگون کرد طوری که تو مسیر رفت و برگشت از تهران، همسرم متوجه حال خرابم شد و با کنجکاوی ای که انجام داد خوابمو براش تعریف کردم اما فقط خوابمو که همسرم نیز برداشت غلطی کرد و گفت تو به من شک داری و از این حرفا که الحمدا... با صحبت کردن راضی اش کردم که اینطوریا که فکر میکنه نیست و بحثمون به خیر و خوشی تموم شد. اما از اون زمان تا حالا که تقریبا سه هفته ای میگذره اون اس ام اس ذهنمو بطور کل مشغول و درگیر خودش کرده. حالام اگه این حرفا رو زدم نه به خاطر اینکه به همسرم شک دارم یا دوستش ندارم، نه بلکه خیلی هم دوستش دارم و به هیچ قیمتی هم حاضر نیستم زندگی مو از دست بدم. همه اینا رو گفتم که شما راهنماییم کنید با توجه به اینکه همسرم در دوران کودکی دوره سختی رو گذرونده و دو سه روزی هم هست عمل کرده و استرس براش خوب نیست و تو این چند هفته هم خودمو گول زدم که شاید گوشی دایی اش دست کسه دیگه ای بوده و غیره و غیره و غیره. راهنماییم کنید چکار کنم؟ آیا اصلاً در مورد این قضیه با همسرم صحبت بکنم یا نه؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4606
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    20
    تشکر شده 26 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    سلام اصلا به این فکر نکنین که همسرتون داره بهتون خیانت میکنه یا هر فکر منفی دیگه فقط فقط به این فکر کنین که یه عادت یا اخلاق بدی از دوره مجردیش داره و این شمارو اذیت میکنه ... درسته دایی محرمه و اینکه اونا باهم هم سن بودن وهم بازی بودن و مادرشون هم از ایشون جدا بودن و در شرایط سختی بزرگ شدند همه ی اینا درست اصلا ممکنه دلیل این همه راحتی با داییشون هم همه ی این مسائل باشه ولی الان دیگه نه ... باید برای روابطشون حد و مرز بزارند گاهی غریزه ادمی اونقد قویه که به این چیزا اعتنایی نمیکنه و این خطرناکه شما که تا حالا باهاش راجب این موضوع حرف نزدین وبهتر از اون هم تو عصبانیت و ناراحتی کاری نکردین که بعدش پشیمون شین صبر کنید حالشون که خوب شد باهاش خیلی خوب و آروم و منطقی حرف بزنید بدون دعوا و جبهه گیری بهش بگین که این رفتارش درست نیست ایشون به شما تعلق داره به شما تعهد داره و ناراحتتون میکنه اینکه چه جوری باهاش حرف بزنین خیلی مهمه ... روش فکر کنین

  3. کاربران زیر از اولدوز بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    نقل قول نوشته اصلی توسط وحید 65 نمایش پست ها
    با سلام، پسری هستم تقریباً 28 ساله، در کل سعی می کنم جلوی دیگران خودمو شاد نشون بدم و اگه ناراحتی ای دارم تو تنهایی خودم مشکلو حل کنم. حدود پنج ماهه که ازدواج کردم و در دوران عقد به سر می برم. همسرم رو هم خیلی دوست دارم چون هم از لحاظ حجاب خیلی خوبه و هم خانواده اش خانواده خوب و باشخصیتی هستن. منتهی چندوقت پیش خوابی دیدم (چند روز متوالی با مضمون مشابه) مبنی بر ارتباط همسرم با مرد غریبه ای که برام ناشناس بود و اولش ترسم از این بود که همسرمو از دست بدم تا برای تعبیر خوابم پیش کسی رفتم که گفت زمانی که خوابو دیدی سر شب بوده و تعبیر نداره تا خیالم راحت شد. به طوری که بطور کلی خوابو فراموش کرده بودم که بعد از دو الی سه هفته یعنی اوایل ماه رمضان با همسرم و خانوادم داخل ماشین و راهی تهران بودیم که اس ام اسی برای همسرم از جانب دایی ایشان که مجرد می باشد و سه سال از همسرم بزرگتر است اومد. پدر و مادرم همسرم زمانی که همسرم بچه بود از هم طلاق گرفتند و همسرم با پدرش زندگی می کند که البته پدرش نیز ازدواج کرده و ظاهراً روابط همسرم با زن باباش خوبه و مشکلی ندارن (یعنی چیزی که من تو این چند ماه دیدم). به گفته همسرم روابطش با خانواده مادری اش خیلی بوده و با داییشم که تقریباً هم سن هستن چون همبازی هم بودن رابطه خوبی داره. از بحث دور نشیم. گفتم که اس ام اسی اومد از طرف دایی با این مضمون: روزه داران گرامی لطفاً یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید عرض دیگه ای ندارم موفق و موید باشید. تا اینجا هیچ مشکلی نبود اما از وقتی که این پیام برای همسرم اومد همسرم نیز بطوری که من گوشیشو نبینم مسلماً پیام هایی رو با دایی اش رد و بدل کرد تا اینکه می رسیم به اصل ماجرا: چون داخل ماشین بودیم و همسرم بین من و خواهرم که داشتیم سه نفری با گوشی من یه بازی فکری انجام می دادیم مجدداً اس ام اسی از جانب دایی همسرم برای همسرم اومد با این مضمون:قاشقشو می کنم تو اونجاهات و لیوانشم میکنم تو ************ت. چون همسرم بین منو خواهرم بود به طور اتفاقی که همسرم هم تا اون موقع هر پیامی میومد و یا میداد رو از من پنهان می کرد دیدم و همزمان با این مورد مجدداً خوابی رو هم که دیده بودم برام یادآوری شد و بطور کلی حال منو دگرگون کرد طوری که تو مسیر رفت و برگشت از تهران، همسرم متوجه حال خرابم شد و با کنجکاوی ای که انجام داد خوابمو براش تعریف کردم اما فقط خوابمو که همسرم نیز برداشت غلطی کرد و گفت تو به من شک داری و از این حرفا که الحمدا... با صحبت کردن راضی اش کردم که اینطوریا که فکر میکنه نیست و بحثمون به خیر و خوشی تموم شد. اما از اون زمان تا حالا که تقریبا سه هفته ای میگذره اون اس ام اس ذهنمو بطور کل مشغول و درگیر خودش کرده. حالام اگه این حرفا رو زدم نه به خاطر اینکه به همسرم شک دارم یا دوستش ندارم، نه بلکه خیلی هم دوستش دارم و به هیچ قیمتی هم حاضر نیستم زندگی مو از دست بدم. همه اینا رو گفتم که شما راهنماییم کنید با توجه به اینکه همسرم در دوران کودکی دوره سختی رو گذرونده و دو سه روزی هم هست عمل کرده و استرس براش خوب نیست و تو این چند هفته هم خودمو گول زدم که شاید گوشی دایی اش دست کسه دیگه ای بوده و غیره و غیره و غیره. راهنماییم کنید چکار کنم؟ آیا اصلاً در مورد این قضیه با همسرم صحبت بکنم یا نه؟
    سلام . فكر ميكنم دوستان توي پست قبلي كه زده بودين راهنماييتون كردن . درسته؟

  5. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    سلام
    به نظر من شما حق دارين قبل از وارد شدن به زندگي تو اين دوران كنكاشهاي لازم رو براي شناخت بهتر همسرتون انجام بدينو خودتونو از اين شك و بلا تكليفي خارج كنيد،قطعا اين موضوع براي شما اهميت زيادي داره و اينكه به خودتون تلقين كنيد كه با گذر زمان فراموش ميشه در اشتباه هستينو در واقع اين شك با كوچك ترين حركت نامفهومي از طرف همسرتون دوباره تو ذهن شما برانگيخته ميشه...
    پس بهتره بعد از بهبودي كامل همسرتون ريشه اين شك رو پيدا و اين مشكل رو حل كنيد...
    دوستمون اولدوز حرف درستي زدن كه شما بايد تو اين مرحله خييييلي دوستانه حدو مرزها وتوقعات همديگرو تعيين كنيد...
    امضای ایشان

  7. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    سلام
    درسته که به قول دوستان شما باید با همسرتون راجع به این موضوع صحبت کنین اما به نظره من بهتره روی صحبته شما و منظورتون و کلأ به داییه همسرتون برنگردونین چون اگه شما شکتون کاملأ بی مورد باشه واقعأ زشته که همسرتون فکر کنه به ایشون بخاطر صحبت با داییش شک کردین یا نگران شدینن بهتره تو یه صحبته دوستانه برای هم بدونه آوردنه اسمه کسه دیگه ای حد و مرز تعیین کنین
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  9. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4989
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    5
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    همسرم خیلی زود رنجه، دقیقاً بهم بگید چجوری باهاش صحبت کنمو چه حرفایی رو بهش بزنم که بهش برنخوره و نگه بهم شک داری؟

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اس ام اس و افکار بهم ریخته

    يكي از راههاي ارتباط موفق با يه خانم اينه كه قبل از اينكه ازش چيزي بخوايي يه شاخه گل به نشانه دوست داشتن بهش هديه بدين تا پيش زمينه بدي از حرفهاي شما نداشته باشه...
    بعد نظر ايشونو درباره حدو حدود روابط شما با جنس مخالف بعد از ازدواج بپرسيد...
    بعد از اينكه مرزهاي شمارو تعيين كرد شما هم ميتونيد در كمال صداقت خواسته هاتونو باهاش مطرح كنيد و به اينكه به ايشون به اندازه چشمهاتون اعتماد دارين تاكيد كنيد و بين لطافت اين حرفها گاهي هم قاطعانه نتيجه عدم رعايت اين مرزهارو براش روشن كنيد...
    البته شما طي اين قاطعيتها بايد به هر دوتون اشاره كنيد ومثلا خودتونو مثال بزنيد كه اگر شما به حدو مرز هايي كه ايشون تعيين كردن متعهد نباشيد قطعا ايشون حق اعتراض شديد وحتي تجديد نظر تو ادامه زندگي باشمارو دارن...
    اينجوري شما نه مستقيم اونو متهم كردين و نه حرفهاتونو ناگفته باقي گذاشتين در واقع به در گفتين تا ديوار بشنوه...
    امضای ایشان

  12. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. طرز رفتار با متولدین هرماه
    توسط farimah در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 09-14-2014, 11:01 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-16-2014, 08:34 PM
  3. آیا میشه پسری هیچ میلی نداشته باشه به دخترها
    توسط mahsaf در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 06-12-2014, 03:13 PM
  4. خواب-توهم
    توسط leilagreen در انجمن اختلال خواب یا بیداری
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 05-26-2014, 01:35 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد