نمایش نتایج: از 1 به 18 از 18

موضوع: این فکر داره من از پا در میاره

2621
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5012
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    این فکر داره من از پا در میاره

    سلام
    خیلی خسته ام مغزم داره می ترکه دیگه چی کار کنم ؟
    من سال 87 سوم دبیرستان بودم اول جلوی کلاس می شستم وسط سال جام با دوستم عوض کردم رفتم ته کلاس
    4 سال بعد یعنی سال 91 پسری که جلوی من می شست از سربازی برمیگشت که تصادف کرد و فوت کرد
    حالا این فکر مثل خوره افتاده به جونم که اگه من نمی رفتم عقب بشینم اون وقت همون پسری که فوت کرده با پشتیش دوست می شدن و مسیر زندگیش عوض می شد و خدمت نمی رفت و مثلا می رفت دانشگاه یا هر چی و اون روز تو اون ساعت تو اون خیابون نمی بود که تصادف کنه و فوت شه
    دائما خودم مقصر می دونم تو مرگ اون
    البته من چند سال وسواس فکری-عملی دارم که وسواس عملیم تقریبا درمان کامل شده با دارو الانم فلوکسامین می خورم و زیر نظر دکترم اما این عذاب وجدان داغونم کرده رو هیچ چی نمی تونم تمرکز کنم هیچی دلم می خواد بمیرم اما از مرگ هم می ترسم چی کار کنم ؟

  2. کاربران زیر از emadd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    سلام . مگه مرگ يا زندگي دست شماست كه اين فكرو ميكنيد ؟؟!!!!!!
    خدا خواسته اون لحظه و اون زمان اون پسر از اين دنيا بره .
    شما نبايد همه چيز رو به خودتون نسبت بدين و خوره فكري پيدا كنيد .

  4. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5012
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    خودم هزار بار این حرفا رو با خودم تکرار می کنم
    اما بازم مثل خوره ذهنم داره می خوره این فکر...
    دلم یه دلیل می خواد که ارومم کنه اما پیدا نمی کنم

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    شما دچار وسواس فكري هستيد . بايد سعي كني اين فكرو از سرت دور كني . چون مرگ و زندگي دست من و شما نيست .
    با اين فكر بري جلو چند روزه ديگه هم حس پيامبري بهت دست ميده ها

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار شريف نمایش پست ها
    شما دچار وسواس فكري هستيد . بايد سعي كني اين فكرو از سرت دور كني . چون مرگ و زندگي دست من و شما نيست .
    با اين فكر بري جلو چند روزه ديگه هم حس پيامبري بهت دست ميده ها

    امان از دست تو بهار...
    اما در كل حق بابهاره وهيييچ دليلي بهتر از اين نيست كه باورتون رو در رابطه با خداوند بالا ببريد و اينو براي خودتون جا بندازيد كه اختيار مطلق تولد و مرگ فقط دست خداست...
    شما روال عادي زندگيتونو داشتيد و اگر خودتونو مقصر تمام ناملايمات زمونه بدونيد از هدف اصلي به دنيا اومدنتون كه همون زندگي هست غافل ميشيد...
    خدا به شما نعمت زندگي كردن ولذت بردن از اين زندگي روداده وهر زمان كه صلاح بدونه وبخواد و اراده كنه هيچ كس نميتونه مانع مرگ من وشما بشه...
    امضای ایشان

  8. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط zbahane نمایش پست ها
    امان از دست تو بهار...
    اما در كل حق بابهاره وهيييچ دليلي بهتر از اين نيست كه باورتون رو در رابطه با خداوند بالا ببريد و اينو براي خودتون جا بندازيد كه اختيار مطلق تولد و مرگ فقط دست خداست...
    شما روال عادي زندگيتونو داشتيد و اگر خودتونو مقصر تمام ناملايمات زمونه بدونيد از هدف اصلي به دنيا اومدنتون كه همون زندگي هست غافل ميشيد...
    خدا به شما نعمت زندگي كردن ولذت بردن از اين زندگي روداده وهر زمان كه صلاح بدونه وبخواد و اراده كنه هيچ كس نميتونه مانع مرگ من وشما بشه...
    والااااااااااااااااااا

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط emadd نمایش پست ها
    سلام
    خیلی خسته ام مغزم داره می ترکه دیگه چی کار کنم ؟
    من سال 87 سوم دبیرستان بودم اول جلوی کلاس می شستم وسط سال جام با دوستم عوض کردم رفتم ته کلاس
    4 سال بعد یعنی سال 91 پسری که جلوی من می شست از سربازی برمیگشت که تصادف کرد و فوت کرد
    حالا این فکر مثل خوره افتاده به جونم که اگه من نمی رفتم عقب بشینم اون وقت همون پسری که فوت کرده با پشتیش دوست می شدن و مسیر زندگیش عوض می شد و خدمت نمی رفت و مثلا می رفت دانشگاه یا هر چی و اون روز تو اون ساعت تو اون خیابون نمی بود که تصادف کنه و فوت شه
    دائما خودم مقصر می دونم تو مرگ اون
    البته من چند سال وسواس فکری-عملی دارم که وسواس عملیم تقریبا درمان کامل شده با دارو الانم فلوکسامین می خورم و زیر نظر دکترم اما این عذاب وجدان داغونم کرده رو هیچ چی نمی تونم تمرکز کنم هیچی دلم می خواد بمیرم اما از مرگ هم می ترسم چی کار کنم ؟
    عزيزم عمردست خداست به اين فكركن كه اگه خدا نميخاست كه نميشد خدا خواسته قسمتش اين بوده هميشه آدم خوبا زودتر ميميرن شايد ميموند و دنيا آلودش ميكرد قسمتش بوده غصه نخور سرنوشتشو خدا اينطوري رقم زده مقصرش تو نيست تو نميتوني جلو سرنوشت و تقديري كه خدا نوشته رو بگيري پس خودتو سرزنش نكن خدا بيامرزتش

  11. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5012
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    خب من میگم ممکنه اگه من نبودم سرنوشتش عوض می شد ؟

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    ببين درسته كه آدم بايد مسئوليت و تعهدپذير باشه ولي نه اينكه هر سنگي كه از آسمون مياد بگي چون من از اون مسير رفتم سنگ اومد و خورد توي سر يه نفر
    آخه اين چه وسواس فكريه پسر خوب . ببينم شغلت چيه ؟؟!!!

  14. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5012
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار شريف نمایش پست ها
    ببين درسته كه آدم بايد مسئوليت و تعهدپذير باشه ولي نه اينكه هر سنگي كه از آسمون مياد بگي چون من از اون مسير رفتم سنگ اومد و خورد توي سر يه نفر
    آخه اين چه وسواس فكريه پسر خوب . ببينم شغلت چيه ؟؟!!!

    دانشجو بودم انصراف دادم دوباره می خوام کنکور بدم

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3959
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    27
    تشکر شده 24 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...
    مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...
    طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ..
    مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...
    اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...
    مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...
    توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...
    مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...
    مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...
    مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!
    بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!
    نتیجه اخلاقی: لحظه ای در دفتر سرونشت هرکس هست که نوشته "تمام" کسی هم کاریش نمیتونه بکنه تا دفتر عمر خودت به آخرش نرسیده برای زندگی و آخرت خودت تلاش کن و بدون در برابر همه نعمات خدا که بهت اعطا کرده مسئولی مثه عمرت ، فکرت و ......مطمئن باش اگه خدا خیر و صلاح اون فرد رو توی زندگیه بیشتر میدونست خودش یه کاری براش میکرد.

  17. 2 کاربران زیر از SABA520 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط SABA520 نمایش پست ها
    یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...
    مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...
    طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ..
    مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...
    اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...
    مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...
    توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...
    مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...
    مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...
    مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!
    بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!
    نتیجه اخلاقی: لحظه ای در دفتر سرونشت هرکس هست که نوشته "تمام" کسی هم کاریش نمیتونه بکنه تا دفتر عمر خودت به آخرش نرسیده برای زندگی و آخرت خودت تلاش کن و بدون در برابر همه نعمات خدا که بهت اعطا کرده مسئولی مثه عمرت ، فکرت و ......مطمئن باش اگه خدا خیر و صلاح اون فرد رو توی زندگیه بیشتر میدونست خودش یه کاری براش میکرد.

    عاششششقتم با این مدل مشاوره هات بهار
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  19. کاربران زیر از DELBAR بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3959
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    27
    تشکر شده 24 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    عاششششقتم با این مدل مشاوره هات بهار

  21. کاربران زیر از SABA520 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    عاششششقتم با این مدل مشاوره هات بهار
    فدات بشم عزيزم . ديگه كاري هست كه از دستم بر مياد .

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط emadd نمایش پست ها
    سلام
    خیلی خسته ام مغزم داره می ترکه دیگه چی کار کنم ؟
    من سال 87 سوم دبیرستان بودم اول جلوی کلاس می شستم وسط سال جام با دوستم عوض کردم رفتم ته کلاس
    4 سال بعد یعنی سال 91 پسری که جلوی من می شست از سربازی برمیگشت که تصادف کرد و فوت کرد
    حالا این فکر مثل خوره افتاده به جونم که اگه من نمی رفتم عقب بشینم اون وقت همون پسری که فوت کرده با پشتیش دوست می شدن و مسیر زندگیش عوض می شد و خدمت نمی رفت و مثلا می رفت دانشگاه یا هر چی و اون روز تو اون ساعت تو اون خیابون نمی بود که تصادف کنه و فوت شه
    دائما خودم مقصر می دونم تو مرگ اون
    البته من چند سال وسواس فکری-عملی دارم که وسواس عملیم تقریبا درمان کامل شده با دارو الانم فلوکسامین می خورم و زیر نظر دکترم اما این عذاب وجدان داغونم کرده رو هیچ چی نمی تونم تمرکز کنم هیچی دلم می خواد بمیرم اما از مرگ هم می ترسم چی کار کنم ؟
    سلام

    عزیز در ocd تعمیم دادن مطالب و ربط دادن مسائل به هم خیلی عادیه نمیدونم چند وقته داری درمان میشی و آیا مشاوره هم میگیری یا خیر و داروی دیگری نیز میخوری یا نه ولی خوب اگه مشاور ه نمیگیری نیاز به مشاوره نیز در کنار دارو داری و با توجه به گفته هایت به نظر من داروت کافی نیست. موفق باشی

  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6849
    نوشته ها
    28
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    عماداین حفا ازتوکه تحصیل کرده ای بعیده بچسب به زندگیت و یه هدف واسه خودت تعیین کن و برای به دست آوردنش تمام تلاشتوبکن.این که نشد زندگی که.توکه باعث مرگ اون نبودی یک حادثه باعث این اتفاق شد .ببین پسرخوب وقتی مشیت خدابراتفاقی باشه هیچ چیزجلودارش نیس .یعنی توسرنوشت اون پسر از قبل تعیین شده بود که فلان روز فلان جا وفلان ساعت بمیره.حتی اگه تواون خیابونم نبود مطمئن باش اون پسر اون روز به هروسیله ای که شده بود می مرد چون عمرش سراومده بود.و خواست خدابراین بوده .شاید خداصلاح دیده اون تااون زمان زنده باشه کافیه وگرنه ممکن بوداتفاق های بدی درانتظارش باشه.هیچ کارخدابی حکمت نیست رفیق.بچسب به زندگیت و برای ارامش روح اون دوستتم قران بخون که فقط اون براش مفیده به جای خود خوری.منتظر خبرهای موفقییت هستم رفیق.شادباشی.

  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    نقل قول نوشته اصلی توسط emadd نمایش پست ها
    خب من میگم ممکنه اگه من نبودم سرنوشتش عوض می شد ؟
    حالا آقا عمادی که زندگیتو اینجوری بهم ریختی ..یه سوال ازت میپرسم جواب منو بده لطفا ..من میگم دوستت قرار بوده یه هفته بعد از این که جاتو عوض کردی توی یه گردش با بغل دستیش تو خیابون در حال رفتن به خونه در تصادف با موتور سیکلت کشته بشه ..بعد وقتی شما جاتو عوض کردی با اون نگشته و مسر رفت و آمدش عوض شده و چهار سال دیگه فرصت زندگی کردن پیدا کرده ..خب شما الان خودتو مسئول اون چهار سال زندگی اضافش میدونی ؟؟قاعدتا باید بدونی و خوشحال باشی که این جابجائی باعث شد چهار سال بیشتر زندگی کنه ..چون هیچ رقمه نمیتونی منو قانع کنی اون قرار بوده بیشتر از یک هفته از زمان جابجائی اگه اون تغییر میز صورت نمیگرفت زنده بمونه ...شما چرا قسمت منفیشو در نظر گرفتی ..قسمت مثبتش اینیه که من بهت گفتم اگه شما این احتمال رو میدی احتمالی هم که من دادم به همون اندازه محتمله ..
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6857
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    2
    تشکر شده 42 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : این فکر داره من از پا در میاره

    سلام آقا عماد بچه ها خیلی حرفهای قشنگی زدن اما من بهت می گم مثل اینکه خدا رو فراموش کردی خدا خودش تو قرآن گفته همه چیز به اراده من انجام می شه پس کار خدا بوده تقدیرش بوده

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد