نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: تغییر جنسیت

1963
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5080
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question تغییر جنسیت

    بسمه تعالی
    سلام

    شاید موضوعی که قصد مطرح کردنش رو دارم برای خیلی از آدما غیر طبیعی و عجیب به نظر برسه. ولی خواهش میکنم برای چند لحظه خودتون رو جای من قرار بدید.
    من با جسم کامل یک دختر متولد شدم ، همه چیز برای خانوادم به نظر طبیعی بود ولی از سنین 3 سالگی به بعد ، رفتارها و انتخاب های من رنگ و شکل دیگه ای برخلاف یه دختر بچه داشت.
    تقریبا از 5 - 6 سالگی متوجه تفاوت خودم با بقیه دخترا میشدم ولی نمیتونستم از این وضع درک درستی داشته باشم.
    این تفاوت ها از چیزای ساده ای مثل نوع پوششم ، علایقم ، تفریحام ، نوع نگاهم به جنس دختر شروع میشد تا مسائل بزرگتری که با بالا رفتن سنم برام به وجود میومد.
    همیشه خودم رو یه مرد میدونستم و وضعیت زندگیم ، شرایط فوق العاده نامناسبی رو برام به وجود آورده بود.
    تو سنین راهنمایی بودم که فهمیدم داخل ایران برای آدمایی مثل من شرایط تغییر جنسیت از طریق دادگاه و عمل و هورمون درمانی وجود داره.
    درسته که تغییر جنسیت ، سختی های خودش رو مخصوصا تو ایران داره ولی وقتی که دیدم میتونم هویت و جنسیت خودم رو یکی کنم ، احساس فوق العاده ای بهم دست داده بود.
    مشکلات اصلی من دقیقا از بعد مطرح کردن این موضوع با خانوادم به وجود اومد.
    نه خانوادم درک درستی از این موضوع داشت نه فامیل!
    ولی دوستانی که داخل مدرسه داشتم ازین موضوع شوکه نشدن و بیشتر میگفتن به خاطر شناختی که ازت داریم همیشه حس میکردم تو یه پسری نه دختر!
    بعد از گذشت این همه سال به جز پدرم که آدم خوش اخلاقی هم نیست و مشکل اعصاب داره ، الان خانوادم با این موضوع مشکلی ندارن ولی گفتن بعد از عمل باید این خونه رو ترک کنی چون پدرت سرت رو به باد میده.
    الان 25 سالمه به خاطر حمایت نشدن از طرف خانواده و نداشتن پشتوانه مالی مناسب هنوز که هنوزه نتونستم مراحل تغییر جنسیت خودم رو بگذرونم.
    اوضاع روحی خوبی ندارم ، افسردگی شدید و دوری از جمع ...
    خیلی ها بهم میگن چرا خودت رو مثل یه دختر نمیکنی ولی واقعا متوجه نیستن درمان آدمایی مثل من فقط و فقط تغییر جنسیت و ادامه زندگی به صورت یه مرد کامل هست.
    با هورمون درمانی هایی که پنهانی انجام دادم چهره و اندام من شکل یه پسر 17 18 ساله شده و به راحتی با پوشش پسر میتونم بیرون برم.
    حدود دو سال پیش با دختری آشنا شدم که با وضعیت من آشنایی داشت.
    هفت هشت سال پیش یکی از خواهرهاش تغییر جنسیت داده بود و ازدواج هم کرده بود. به خاطر همین منو کاملا درک میکرد.
    کم کم به هم علاقه مند شدیم و به شدت دوستم داشت. واسه کمک کردن به من از هیچ کاری دریغ نمیکرد.
    تشویقم میکرد که با ترس ها و موانع پیش روم روبرو بشم تا به هدفم برسم.
    خانوادش با من آشنا شدن و هدفمون رو ازدواج کردن با هم دیگه قرار داده بودیم.
    اما مشکلات مالی من و نداشتن سر پناه واسه بعد از عمل هام بدجور تحت فشارم قرار داده بود چه برسه به ازدواج!
    عشق پاکی نسبت به من داشت اما بعد از دو سال وقتی که شرایط من بدتر و بدتر میشد ، دیگه نمیتونستم به خودم اجازه بدم که زندگیش رو تحت شعاع قرار بدم.
    خیلی خیلی دوستش دارم ، با این وجود یک هفته پیش به شدت دلش رو ش************دم و بهش گفتم باید بره و به زندگیش برگرده! حسابی از من ناامید شد!
    تنها چیزی که خواست این بود که قول بدم به خود واقعیم تبدیل بشم. سامان! یه مرد واقعی!
    از وقتی که نیست یه شب چشمامو رو هم نذاشتم ... وقتایی که احساس مرگ و دلتنگی میکنم میام هزار بار صفحه اینستاگرامش رو چک میکنم.
    به هیچ وجه فکر نمیکنم دیگه کسی پیدا بشه که با این شرایط من رو در این حد دوست داشته باشه و درکم کنه!
    اوضاع خوبی نداشتم این موضوع هم داغونم کرد. احساس پشیمونی میکنم که چرا بهتر عمل نکردم. چرا رهاش کردم ...
    من توی زندگیم حتی یه دوست هم ندارم ...
    احساس پوچی و بی هدفی میکنم ...
    بیشتر حس میکنم نیاز به یه شغل تمام وقت دارم که بتونم خودم رو پای خودم بایستم و تمام سختی هاش رو به جون میخرم.
    هوش و استعداد یادگیری من خیلی خوبه ولی گاهی فکر میکنم با وجود پوشش دخترونه و چهره بدون آرایش و اندامی که کمی شبیه مرده کسی به من کاری میده؟
    نمیدونم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم ...

    به خاطر این متن طولانی اگه سرتون رو درد آوردم عذرخواهی میکنم.

  2. 2 کاربران زیر از SAMAN67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4124
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    3
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تغییر جنسیت ... مشکلات خانوادگی ، عاطفی ، ازدواج و موانع پیش رو

    سلام آقا سامان چه روزگار سختی
    فقط وفقط خدا کمکت کنه
    برات از ته قلبم دعامیکنم هرچه که صلاحته بشه

  4. کاربران زیر از monthflower4 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    e.v

  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5739
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    23
    تشکر شده 19 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تغییر جنسیت ... مشکلات خانوادگی ، عاطفی ، ازدواج و موانع پیش رو

    آقا سامان برات آرزو میکنم زودتر به هدفت برسی ، تو شهر ما یکی هست همینطوری مثل شماست با این تفاوت که ایشون هورمونهای زنانه داره خانواده اش از لحاظ مالی مشکل داشتن مردم براش پول جمع کردن تا بتونه عمل جراحی انجام بده . امیدوارم تو هم بتونی خود خودت بشی. موفق باشی

  6. 2 کاربران زیر از حلما بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تغییر جنسیت ... مشکلات خانوادگی ، عاطفی ، ازدواج و موانع پیش رو

    نقل قول نوشته اصلی توسط SAMAN67 نمایش پست ها
    بسمه تعالی
    سلام

    شاید موضوعی که قصد مطرح کردنش رو دارم برای خیلی از آدما غیر طبیعی و عجیب به نظر برسه. ولی خواهش میکنم برای چند لحظه خودتون رو جای من قرار بدید.
    من با جسم کامل یک دختر متولد شدم ، همه چیز برای خانوادم به نظر طبیعی بود ولی از سنین 3 سالگی به بعد ، رفتارها و انتخاب های من رنگ و شکل دیگه ای برخلاف یه دختر بچه داشت.
    تقریبا از 5 - 6 سالگی متوجه تفاوت خودم با بقیه دخترا میشدم ولی نمیتونستم از این وضع درک درستی داشته باشم.
    این تفاوت ها از چیزای ساده ای مثل نوع پوششم ، علایقم ، تفریحام ، نوع نگاهم به جنس دختر شروع میشد تا مسائل بزرگتری که با بالا رفتن سنم برام به وجود میومد.
    همیشه خودم رو یه مرد میدونستم و وضعیت زندگیم ، شرایط فوق العاده نامناسبی رو برام به وجود آورده بود.
    تو سنین راهنمایی بودم که فهمیدم داخل ایران برای آدمایی مثل من شرایط تغییر جنسیت از طریق دادگاه و عمل و هورمون درمانی وجود داره.
    درسته که تغییر جنسیت ، سختی های خودش رو مخصوصا تو ایران داره ولی وقتی که دیدم میتونم هویت و جنسیت خودم رو یکی کنم ، احساس فوق العاده ای بهم دست داده بود.
    مشکلات اصلی من دقیقا از بعد مطرح کردن این موضوع با خانوادم به وجود اومد.
    نه خانوادم درک درستی از این موضوع داشت نه فامیل!
    ولی دوستانی که داخل مدرسه داشتم ازین موضوع شوکه نشدن و بیشتر میگفتن به خاطر شناختی که ازت داریم همیشه حس میکردم تو یه پسری نه دختر!
    بعد از گذشت این همه سال به جز پدرم که آدم خوش اخلاقی هم نیست و مشکل اعصاب داره ، الان خانوادم با این موضوع مشکلی ندارن ولی گفتن بعد از عمل باید این خونه رو ترک کنی چون پدرت سرت رو به باد میده.
    الان 25 سالمه به خاطر حمایت نشدن از طرف خانواده و نداشتن پشتوانه مالی مناسب هنوز که هنوزه نتونستم مراحل تغییر جنسیت خودم رو بگذرونم.
    اوضاع روحی خوبی ندارم ، افسردگی شدید و دوری از جمع ...
    خیلی ها بهم میگن چرا خودت رو مثل یه دختر نمیکنی ولی واقعا متوجه نیستن درمان آدمایی مثل من فقط و فقط تغییر جنسیت و ادامه زندگی به صورت یه مرد کامل هست.
    با هورمون درمانی هایی که پنهانی انجام دادم چهره و اندام من شکل یه پسر 17 18 ساله شده و به راحتی با پوشش پسر میتونم بیرون برم.
    حدود دو سال پیش با دختری آشنا شدم که با وضعیت من آشنایی داشت.
    هفت هشت سال پیش یکی از خواهرهاش تغییر جنسیت داده بود و ازدواج هم کرده بود. به خاطر همین منو کاملا درک میکرد.
    کم کم به هم علاقه مند شدیم و به شدت دوستم داشت. واسه کمک کردن به من از هیچ کاری دریغ نمیکرد.
    تشویقم میکرد که با ترس ها و موانع پیش روم روبرو بشم تا به هدفم برسم.
    خانوادش با من آشنا شدن و هدفمون رو ازدواج کردن با هم دیگه قرار داده بودیم.
    اما مشکلات مالی من و نداشتن سر پناه واسه بعد از عمل هام بدجور تحت فشارم قرار داده بود چه برسه به ازدواج!
    عشق پاکی نسبت به من داشت اما بعد از دو سال وقتی که شرایط من بدتر و بدتر میشد ، دیگه نمیتونستم به خودم اجازه بدم که زندگیش رو تحت شعاع قرار بدم.
    خیلی خیلی دوستش دارم ، با این وجود یک هفته پیش به شدت دلش رو ش************دم و بهش گفتم باید بره و به زندگیش برگرده! حسابی از من ناامید شد!
    تنها چیزی که خواست این بود که قول بدم به خود واقعیم تبدیل بشم. سامان! یه مرد واقعی!
    از وقتی که نیست یه شب چشمامو رو هم نذاشتم ... وقتایی که احساس مرگ و دلتنگی میکنم میام هزار بار صفحه اینستاگرامش رو چک میکنم.
    به هیچ وجه فکر نمیکنم دیگه کسی پیدا بشه که با این شرایط من رو در این حد دوست داشته باشه و درکم کنه!
    اوضاع خوبی نداشتم این موضوع هم داغونم کرد. احساس پشیمونی میکنم که چرا بهتر عمل نکردم. چرا رهاش کردم ...
    من توی زندگیم حتی یه دوست هم ندارم ...
    احساس پوچی و بی هدفی میکنم ...
    بیشتر حس میکنم نیاز به یه شغل تمام وقت دارم که بتونم خودم رو پای خودم بایستم و تمام سختی هاش رو به جون میخرم.
    هوش و استعداد یادگیری من خیلی خوبه ولی گاهی فکر میکنم با وجود پوشش دخترونه و چهره بدون آرایش و اندامی که کمی شبیه مرده کسی به من کاری میده؟
    نمیدونم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم ...

    به خاطر این متن طولانی اگه سرتون رو درد آوردم عذرخواهی میکنم.
    سلام

    عزیز نمیدونم به پزشک متخصص مراجعه کردی یا خیر چون میدانی تغییر جنسیت از مردیت به زنیت خیلی متفاوته تا از زنیت به مردیت و این گاهی ناممکنه و بستگی به شرایط فیزیکی شخص داره

    در هر صورت آمار نشان میده ترنسهایی که پارتنره (جفت خود)خود را یافته اند وسپس به عمل جراحی روی آورده اند به مراتب کمتر از آنهایی آسیب دیده اند که اول جراحی کردهاند بعد به دنبال ..... میگردند.

    خلاصه باید استقلال پیدا کنی تا بتوانی تصمیم درست رو برای خودت بگیری.موفق باشی

  8. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14642
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    9
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تغییر جنسیت

    درود به سامان عزیز

    سامان جان اگر تو واقعا یک ترنسکشوال(اختلال هویت جنسی) هستی باید بدانی که ترنسکشوالیسم یکی از شاخه های جنسی و در دسته اقلیت های جنسی قرار داره و هیچگونه درمانی در دنیا وجود نداره به جز تغییر "جسمیت".نمی گم تغییر جنسیت چون جنسیت انسان همانا روح اوست که در شما مرد تعیین شده است.حال ایت تضاد چطور برطرف میشه؟ با انواع داروهای هورمونی,جلسات روان درمانی و حتی شوک های الکتریکی مغزی که سبب پاک شدن تمام خاطرات فرد نیز شده هرگز نتوانستند فردی که خود را متعلق به جنس مقابل می داند راضی به پذیرش جسم خود کنند!!

    من از شما می خواهم که از کانال قانونی و تحت نظارت مراکز تخصصی اول وضعیت خود را مشخص کنید! شما اگر واقعا یک ترنس باشید که البته تشخیص آن طی پروسه ای قانونی و دراز مدت خواهد بود باید بدون اتلاف وقت اقدام به عمل جراحی کنید...نه ترس از دست دادن خانواده و نه عشق و نه هیچ چیز دیگر هرگز مانعی بر سر راه یک ترنس نخواهد بود.
    شما اگر مرد هستید نباید هیچ ترسی از رها شدن تنها در جامعه را داشته باشید هرچند دز شرایط بعد از عمل بسیار مهم و تاثیرگدار است ولی مانع هرگز!

    به شما توصیه می کنم اولین اولویت زندگی خودتان را مشخص شدن وضعیت جنسی خود قرار دهید و بعد در شرایط مطلوب روحی قطعا از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار خواهید شد و شروع سغل , تحصیل ,انتخاب پارتنر و هر چیز دیگر همه را به بعد از تعیین وضعیت خود موکول کنید ...شاید روزی از چنان شخصیت محکم و با اعتماد به نفسی برخوردار شدید که به نگرانی که امروز برای داشتن همسر دارید بخندید....

    برای شما آرزوی آرامش همیشگی رو دارم
    امضای ایشان
    مانده ام خیره به راه ... نه مرا پای گریز ... نه مرا تاب نگاه!

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14313
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    18
    تشکر شده 70 بار در 55 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تغییر جنسیت

    نقل قول نوشته اصلی توسط SAMAN67 نمایش پست ها
    بسمه تعالی
    سلام

    شاید موضوعی که قصد مطرح کردنش رو دارم برای خیلی از آدما غیر طبیعی و عجیب به نظر برسه. ولی خواهش میکنم برای چند لحظه خودتون رو جای من قرار بدید.
    من با جسم کامل یک دختر متولد شدم ، همه چیز برای خانوادم به نظر طبیعی بود ولی از سنین 3 سالگی به بعد ، رفتارها و انتخاب های من رنگ و شکل دیگه ای برخلاف یه دختر بچه داشت.
    تقریبا از 5 - 6 سالگی متوجه تفاوت خودم با بقیه دخترا میشدم ولی نمیتونستم از این وضع درک درستی داشته باشم.
    این تفاوت ها از چیزای ساده ای مثل نوع پوششم ، علایقم ، تفریحام ، نوع نگاهم به جنس دختر شروع میشد تا مسائل بزرگتری که با بالا رفتن سنم برام به وجود میومد.
    همیشه خودم رو یه مرد میدونستم و وضعیت زندگیم ، شرایط فوق العاده نامناسبی رو برام به وجود آورده بود.
    تو سنین راهنمایی بودم که فهمیدم داخل ایران برای آدمایی مثل من شرایط تغییر جنسیت از طریق دادگاه و عمل و هورمون درمانی وجود داره.
    درسته که تغییر جنسیت ، سختی های خودش رو مخصوصا تو ایران داره ولی وقتی که دیدم میتونم هویت و جنسیت خودم رو یکی کنم ، احساس فوق العاده ای بهم دست داده بود.
    مشکلات اصلی من دقیقا از بعد مطرح کردن این موضوع با خانوادم به وجود اومد.
    نه خانوادم درک درستی از این موضوع داشت نه فامیل!
    ولی دوستانی که داخل مدرسه داشتم ازین موضوع شوکه نشدن و بیشتر میگفتن به خاطر شناختی که ازت داریم همیشه حس میکردم تو یه پسری نه دختر!
    بعد از گذشت این همه سال به جز پدرم که آدم خوش اخلاقی هم نیست و مشکل اعصاب داره ، الان خانوادم با این موضوع مشکلی ندارن ولی گفتن بعد از عمل باید این خونه رو ترک کنی چون پدرت سرت رو به باد میده.
    الان 25 سالمه به خاطر حمایت نشدن از طرف خانواده و نداشتن پشتوانه مالی مناسب هنوز که هنوزه نتونستم مراحل تغییر جنسیت خودم رو بگذرونم.
    اوضاع روحی خوبی ندارم ، افسردگی شدید و دوری از جمع ...
    خیلی ها بهم میگن چرا خودت رو مثل یه دختر نمیکنی ولی واقعا متوجه نیستن درمان آدمایی مثل من فقط و فقط تغییر جنسیت و ادامه زندگی به صورت یه مرد کامل هست.
    با هورمون درمانی هایی که پنهانی انجام دادم چهره و اندام من شکل یه پسر 17 18 ساله شده و به راحتی با پوشش پسر میتونم بیرون برم.
    حدود دو سال پیش با دختری آشنا شدم که با وضعیت من آشنایی داشت.
    هفت هشت سال پیش یکی از خواهرهاش تغییر جنسیت داده بود و ازدواج هم کرده بود. به خاطر همین منو کاملا درک میکرد.
    کم کم به هم علاقه مند شدیم و به شدت دوستم داشت. واسه کمک کردن به من از هیچ کاری دریغ نمیکرد.
    تشویقم میکرد که با ترس ها و موانع پیش روم روبرو بشم تا به هدفم برسم.
    خانوادش با من آشنا شدن و هدفمون رو ازدواج کردن با هم دیگه قرار داده بودیم.
    اما مشکلات مالی من و نداشتن سر پناه واسه بعد از عمل هام بدجور تحت فشارم قرار داده بود چه برسه به ازدواج!
    عشق پاکی نسبت به من داشت اما بعد از دو سال وقتی که شرایط من بدتر و بدتر میشد ، دیگه نمیتونستم به خودم اجازه بدم که زندگیش رو تحت شعاع قرار بدم.
    خیلی خیلی دوستش دارم ، با این وجود یک هفته پیش به شدت دلش رو ش************دم و بهش گفتم باید بره و به زندگیش برگرده! حسابی از من ناامید شد!
    تنها چیزی که خواست این بود که قول بدم به خود واقعیم تبدیل بشم. سامان! یه مرد واقعی!
    از وقتی که نیست یه شب چشمامو رو هم نذاشتم ... وقتایی که احساس مرگ و دلتنگی میکنم میام هزار بار صفحه اینستاگرامش رو چک میکنم.
    به هیچ وجه فکر نمیکنم دیگه کسی پیدا بشه که با این شرایط من رو در این حد دوست داشته باشه و درکم کنه!
    اوضاع خوبی نداشتم این موضوع هم داغونم کرد. احساس پشیمونی میکنم که چرا بهتر عمل نکردم. چرا رهاش کردم ...
    من توی زندگیم حتی یه دوست هم ندارم ...
    احساس پوچی و بی هدفی میکنم ...
    بیشتر حس میکنم نیاز به یه شغل تمام وقت دارم که بتونم خودم رو پای خودم بایستم و تمام سختی هاش رو به جون میخرم.
    هوش و استعداد یادگیری من خیلی خوبه ولی گاهی فکر میکنم با وجود پوشش دخترونه و چهره بدون آرایش و اندامی که کمی شبیه مرده کسی به من کاری میده؟
    نمیدونم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم ...

    به خاطر این متن طولانی اگه سرتون رو درد آوردم عذرخواهی میکنم.
    مواظب باش همه گرگن

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12519
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    93
    تشکر شده 37 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تغییر جنسیت

    پناهنده شو

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسیت به خانمها
    توسط angelman در انجمن خودارضایی
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: 03-09-2014, 12:23 AM
  2. درد و حساسیت به آن در افراد مختلف
    توسط Artin در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-18-2014, 03:38 PM
  3. مفهوم و درک جنسیت در کودکان
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 10-14-2013, 01:22 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد