نوشته اصلی توسط
باران21
6ساله کمابیش با پسر عمم رابطه ی دوستی دارم ایشون 1بار خواستگاریم اومدن اما خونوادم بخاطر کم سن و سال بودن ما2تا مخالفت کردن اما بعدش دوباره به رابطه مون ادامه دادیم پسرعمم بعد از اینکه جواب رد شنیدکلا عوض شد و راحت به رابطه با کسای دیگه تن داد کلا برای چندسالی منو بیخیال شد هربار که با دخترای دیگه بهم میزد برمیگشت با من اینقد به این کارا ادامه داد که دیگه برام عادی شده بود خونواده هامون خبردار شدن که باهمیم رابطمون قطع شد تا یکسال بعدش دوباره باهم شروع کردیم از اول من تو این رابطه صاف و یکرنگ بودم باهاش اما بعد ی مدت فهمیدم ایشون شدیدا عاشق دخترعموم شده فک کردم اینم مثه بقیست از کلش میپره ولی نشد من همه چیمو تو این رابطه باختم چون منم میتونستم خیلی راحت خیانت کنم ولی بخاطر وجدانم انسانیتم دلم راضی نمیشد اما ایشون از پاکی و اعتماد من سو استفاده میکرد به جایی رسید که علنا بهم گفت نمیخوامت خودتو بهم ننداز من دختر عموتو میخوام که دختر دایی خودشون میشد منم گذاشتم رفتم واقعا ازش دل کندم با توکل بخدا اما اون دست بردار نبود از فردای همون روز ک گفت ولم کن شروع کرد پیام دادن تا3ماهه تموم زنگ و پیام میداد ولی من دیگه جوابشو ندادم تا اینکه نمیدونم باز چی شد که برگشتم باهاش دیدم خیلی فرق کرده دوست داشتنش 1000برابر شده از اولشم گفت که میخوام زنم شی من خواهرمو بابت این رابطه در جریان گذاشتم خواهرمم بهش زنگ زد گفت اگه میخوای دوماد این خونواده شی تا1سال بهت وقت میدیم خودتو ثابت کنی بابت کارو زندگی و رفتارو همه چی منظورش بود قرارم شد دیگه باهم رابطه نداشته باشیم تا1سال بعد حالا من ازش بیخبرم از اطرافیان شنیدم که داره کارو بارشو جور میکنه اما حالا مشکل از منه هرروز یاد خیانتاش میفتم مخصوصا دخترعموم ک اونو بمن ترجیح داد درسته که عوض شده اما هربار که دخترعمومو میبینم داغ دلم تازه میشه یک ثانیم نمیتونم خیانتشو فراموش کنم ازین بابت خیلی عذاب میکشم همش تو فکرمه که نکنه هنوزم دوسش داره بنظرتون ازدواج با همچین ادمی درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟