سلام من یه نوجوان 19 ساله هستم . مشکلی که من دارم شاید خیلی از دوستان داشته باشند و مسئله ی قابل توجهی است و عاجزانه درخواست کمک و راهنمایی دارم.
من یه برادر بزرگتر از خودم دارم که 5 سال از من بزرگتر. برادر من یه فرد عصبی هستش که از چگی این مشکل رو داشته هنوزم داره. مشکل اصلی اینه که متاسفانه خانواده ی من اشتباه بزرگی رو مرتکب شدن اونم اینکه از بچگی هرچیزی که خواسته براش تهیه کردن و این باعث شده که فکر کنه هرچیزی تا آخر عمر میخواد باید اعضای خانواده براش فراهم کنن و اگر نتونن جنگ و دعوا راه میندازه.توقعش رفته بالا و انتظار داره مثل یه برده براش همه کار انجام بدیم. حالا داستان من چیه؟ الان میگم. من از زمانی که دست چپ و راستمو فهمیدم همیشه داداشم تو خونه دعوا میکرد و میزد همه چیز رو میش************د.دادو بیداد راه مینداخت. منم از بچگی شاهد این داستان ها بودم تا به امروز که به شیوه های دیگه ادامه داره.. من از بچگی دچاراسترس شدم و این ترس درمن ریشه کرد و با من بزرگ وبزرگتر شد در حدی که الان از هرچیزی استرس میگیرم... چیزای خیلی ساده و پیش پا افتاده ولی ترس و وحشت همیشه کنارمه. رفتم مشاوره گفت که ریشه ی تمام استرس های من برادرم هست. یعنی اون تو قالب تمام موضوعات ظاهر میشه و باعث استرس من میشه ولی خودم اینو متوجه نمیشم. واسه راه حلش میگفت که باید با خودش حرف بزنی تا این ترس همیشگی از بین بره ولی نمیتونم. بارها امتحان کردم ولی نشد. زبونم قفل میشه... اصلابدم میاد ازش... بدم میاد حرف بزنم باش. یه مغازه داره،منم کار میکنم و کارم جداست ولی همیشه ازم میخواد که کمکش برم به جای اون وایسم و درک نمیکنه که من هم کار دارم و اگه نرم غر میزنه و دادو بیداد میکنه در صورتی که اون مغازه هیچ ربطی به من نداره.. انتظار داره کار اونو من انجام بدم. من این قدرت رو ندارم که بگم من نمیام و اون شغل ماله تو هستش نه من. برادرم شده کابوس ثانیه به ثانیه ی زندگیم. میخوام فرار کنم از این زندون ترس... حتی حاضرم برای هیچ وقت نبینمش. متنفرم ازش... خواهشا منو رهنمایی کنید .