با عرض سلام.
من الان تو وضعيتى هستم كه نميتونم يك روانشناس داشته باشم، من مشكلام رو ميگم اگر مايل بوديد به هر طريقى آنلاين تلفنى يا چت بكنيم.
الان دو سال شده كه اومدم آلمان زندگى كنم ... با آدم ها خيلى سخت ارتباط برقرار مي كنم ، ولى يك دخترى سه ماه پيش من رو درك كرد (آلمانى) من رو برد پارتى با هم خوش گذرونديم ، خلاصه كه من رو از تنهايى در آورد و چون كاملا با دختراى هم سن خودش فرق داره و خيلى سادست ، عاشقش شدم ! اولش دوست نداشت با هم تو رابطه ى عشقى باشيم ولي بعد اين كه بهش نشون دادم چقد عاشقشم اونم عاشقم شد و الان توي رابطه دوست دختر دوست پسر. هستيم بعد از بوسه اي كه ٢ هفته ى پيش رو لبم زد ... الان براى مدت دو هفته رفته مسافرت اسپانيا يه هفتش گذشته ... ولى الان فقط چت مي كنيم و دلم خيلي واسش تنگ شده ، دارم هر روز بهش فكر مي كنم و اعصابم خورد ميشه ، نه فقط به اين دليل ! دليل ديگش اينه كه بعد مدت يك ماه مادر و پدرم دارن ما رو به زور ميبرن يك شهر ديگه واسه زندگى ! به خاطر گروني بليط ها ديگه نميتونم هر روز ببينمش ! دارم ديوونه ميشم دكتر ! اگه من برم هم من مريض ميشم هم اون ! ميگيد چيكار كنم ؟ خواب ندارم ! كلي گريه مي كنم ! اون از اين كه من ممكنه برم خبر نداره !
البته خيلى از چيز ها رو توضيح ندادم ، فقط به يك نفر واقعا نياز دارم كه حرف بزنم ،، اگه واقعا كسي ميخواد كمك كنه ، من سعي خودم رو ميكنم بيام تالار ولي لطفا از يه سايت و يا برنامه ارتباطى تماس داشته باشيم كه من بتونم همه چى رو توضيح بدم ...
اطلاعات بيشتر:
• من ١٦ سالمه ولى هر كي منو ميشناسه ميدونه فكرم بزرگتر از سنمه
• دوست دخترم ١٧ سالشه ولى خيلى خانوم تر و با هوش تر از هم سناش هستش
• به علاوه اين مشكلات مشكل خانوادگى هم دارم
• مشكلات ارتباطى تو آشنايى اول دارم (با ايرانى كمتر ولى با آلمانى سخت برام ، ولى ترجيح ميدم با آلمانى رابطه داشته باشم تا ايرانى خارج از كشور)
• نداشتن پول براى مشاور و اين كه خانودم هم تو مشكلات دركم نمي كنن
با تشكر.