نوشته اصلی توسط
دختر خورشید
سلام چند وقته که احساس میکنم شوهرم توی برقراری ارتباطش با من سرد شده وقتی ازش میپرسم چی شده سکوت میکنه آخه همسر من از همسر اولش با دوتا بچه جداشد که خواهان طلاق خانم سابق ایشان بود نه همسر کنونی بنده.ایشون بعد از طلاقش هیچی از خودش نداشت اینطوری واستون بگم که ور شکسته وبدهکار بود با دوتا بچه ودرآمد خیلی کم در ضمن واسه ازدواج بعدیش یه مشکل دیگه که داشت این بود که ایشون وازکتومی کرده بود. الان 5سال از زندگی مشترکمون میگذره ایشون به لطف خدا وبا تلاشهایی که توی این 5سال در کنار هم انجام دادیم صاحب خونه وماشین وحتی یه پسر ناز وگل شدیم بچه های شوهرم رو نیز از جان عزیزتر قرار دادم همه جور در خدمتشون بوده وهستم . اما ایشون نمیدونم چرا عوض شکرگزاری رفتارش سرد شده دیشب سر صحبت با ایشون باز کردم وبهشون گفتم چی شده در جواب به من گفتن که مال دنیا واسم ارزش نداره دیگه هیچی واسم مهم نیست وحتی خودم رو نیز دارم از یادمیبرم من به ایشون گفتم اگه این مشل رو داری به روانشناس مراجعه کن. از دیشب تا همین لحظه که دارم این کلمات رو تایپ مینم ایشون واسم غیر قابل تحمل شده و بی اعتناشدم نمی دونم چکار کنم لطفا کمکم کنید