نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: خسته شدن از مشکلات خانوادگی

1544
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    خسته شدن از مشکلات خانوادگی

    سلام خدا اومدم اینجا تا باتو حرف بزنم
    میدونم حرفام طولانیه و هیچکی حوصلش نمیکشه همه شو بخونه
    هم صحبتی بجز خودت ندارم پس گوش کن
    خدایا میشه بگی اصلا چرا منو آفریدی؟
    منوخلق کردی که زجرم بدی؟ نمیخوام کفر بگم ولی آخه خسته شدم
    خدایا اگه غریبه ها آزارم میدادن انقد نمیسوختم ولی من هرچی که میکشم از اطرافیانمه
    اون از بابابزرگم که بچگیمو تباه کرد جلوش زار میزدم گریه میکردم و اون همچنان داد میکشید مامانمو زجر میداد خیلی اذیتم کردی اما حیف که نمیشه اینجا بگم چون اگه بخوام بنویسم اندازه یه کتاب میشه
    بعضی وقتا میگم حلالش نمیکنم اما ته دلم میدونم طاقت نمیارم زجرکشیدنشو ببینم هرچند که اون منو واقعا شکنجه روحی داد
    وقتی از مانبزرگ و بابابزرگم جداشدیم فک میکردم تمام بدبختی هام تموم شده ولی تازه شروع شد بعد از یه ساال مامانم به بابام خیانت کرد اون موقع من اول راهنمایی بودم مامانم به منو داداشم میگفت برید تو اتاق و خودش با دوست پسرش حرف میزد . روزای وحشتناکی بود صداشو نازک میکرد و با مردا حرف میزد خودشو لوس میکرد . صداش رو مخم بود تو اتاق راه میرفتم و به خودم میگفتم بالاخره سرش به سنگ میخوره بالاخره درست میشه اما نشد
    همه دخترا وقتی باباشون میاد خونه خوشحال میشن اما من نمیشدم میترسیدم بابام بفهمه قلبم تاپ تاپ میکردو مامانم پی عشق بازیش بود بالاخره بابام فهمید ولی طلاقش نداد بخاطر بچه هاش
    مامانم تا یه مدت سراغ مردا نرفت اما بعد دوباره شروع کرد هی اینکارو کرد و بابام فهمید
    مامانم حامله شد و دیگه کلا توبه کرد تا اینکه دوباره بعد از چندسال به یه پسر اس ام اس داد ایندفه صدام دراومد اما بابامو مقصر دوست راستم میگفت بابام واقعا بی عاطفه ست یه آدم سردو بی احساس ولی بازم کاره مامانم وحشتناک بود دفه آخر که بابام فهمید طوفان راه انداخت
    حالا هرروز کارشون دعواست فوشایی که تو خونه های دیگه بچه ها بخاطرش تبیه میشن تو خونه ما عادی شده
    دلم واسه داداش سه سالم میسوزه
    تازه فهمیدم تو تمام این مدت بابامم یه عشق پنهانی داشته
    با خودم گفتم چرا من که مجردم نداشته باشم؟ منم رفتم سمت پسرا البته پسرا که نه فقط یه پسر
    از بدبختی من پسره عاشقم شد منم دوسش دارم ولی نه به اندازه اون وقتی گفتم میخوام جداشم عین بچه ها گریه کرد
    همه فامیل فهمیدن من دوست پسر دارم و حالا پشیمونم اما پسره ولم نمیکنه
    خدایا من تو بد مسیری قدم گذاشتم اما پشیمونم کمکم کن
    دارم دیوونه میشم دعوا های مامان بابام تمومی نداره دلم میخواد از این خونه فرار کنم دوست دارم شوهر کنم و برم اما عاقلانه نیست
    از طرفیم این خونه واسم شکنجه گاهه خدا به دادم برس من به تو احتیاج دارم
    چرا هیفده سال اون بالا ساکت نشستی؟
    زجر کشیدنم برات قشنگه؟؟؟؟؟
    یامنو بکش با زندگیمو درست کن

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    سلام عزيزم...
    روزهاي سختي رو سپري ميكني....
    اما تو اين قصه دردناك نگاهم به نامي افتاد كه تو با همه وجود مخاطب قرارش داديو از اون راهنمايي و كمك خواستي...
    و اين قشنگ ترين قسمت اين داستان بود...
    گل من زندگي پر از پستي و بلنديه...
    گاهي بعضي آدما كه اميدو تكيه گاهشونو گم كردن زير بار اين مشكلات به نابودي و تباهي كشيده ميشن...
    اشتباه پدرو مادرتون انكار ناپذيره و تازماني كه خودشون نخوان نميشه هيييچ كمكي كرد مگر راهنمايي و تشويق براي رفتن به مشاوره و پيش گرفتن يه زندگي سالم ويا اگر واقعا با هم كنار نميان بايد براي آرامش روحي شما جدايي رو انتخاب كنن چون شايد اونها با خيانت وتلافي بي مهري طرف مقابل مثلا خودشونو آروم كنن اما بيشتر اين شما هستيد كه با ديدن اين رفتارها آسيب ميبينيد...
    پس در اين مورد باهاشون صحبت كن...
    اما شرايط روحي خودت....
    عزيزم خداوند تورو دوست داره و هواتو داره كه تو اين شرايط و با وجود چنين زمينه اماده اي براي هر گناهي تورو به سمت خودش كشونده و ميخواد كه سختيا و مشكلات رو با خودش حل كني و كنار خودش آرامش بگيري پس به لطف و توجهش نسبت به خودت شك نكن...
    بهتره تا زماني كه تكليف خانواده روشن نشده براي خودت حريم شخصي بسازي...
    همه چيزهايي كه باعث ميشه تو از دنياي نا مناسب پدرو مادرت دور بشي و بهت آرامش ميدن رو توي اتاق خودت جمع كن ويك مكان امن از لحاظ روحي و جسمي توي اون خونه براي خودت فراهم كن هر چيزي مثل كتابهاي مورد علاقه،مثل موزيك هاي نشاط آور و حتي آرامش بخش،مثل جانمازو قرانت،مثل كتاب حافظت،مثل كامپيوتر و موبايلت،حتي دفتر دلنوشته هاو خاطراتت و برنامه ريزي هاي آيندت و....
    و فقط در حد احترام و گاهي راهنمايي و تذكر باهاشون برخورد كن...
    روياي عزيز قطعا عاقل تر ازاوني هستي كه با ديدن عاقبت اعمال مادرو پدرت تو هم راه اونهارو بري....
    سن تو،سن ازدواج نيست و بايد فكرو تمركزت روي ايندت و پيشرفت تحصيلي و اجتماعيت باشه....
    هرگز براي جبران كمبود محبت پدرو مادر به افراد بيرون منزل تكيه نكن...
    انتخاب براي آينده بايد در كمال آرامش و بدون هيييچ اجبار روحي باشه تا بتوني درستو منطقي تصميم بگيري نه از اجبار و براي فرار از مشكلات منزل...
    خوب به اين واقعا نياز هست كه ما گاهي با كسي درد دل كنيم...
    دست محبت و بازوي تكيه گاه كسي بهمون آرامش بده...
    كلام محبت كسي باعث نشاط و اميدمون بشه....
    اگه الان چنين نيازي رو احساس كردي بهتره از خدا بخوايي تا همه اين خلاء هارو برات پر كنه...
    اما هرگز هرگز و هرگز تو اين شرايط به كسي جز خدا تكيه نكن....
    ميتوني از راههاي منطقي مثل اومدن به اين سايتها و يا صحبت با دوستهاي مورد اعتمادو عاقلت استفاده كني...
    قطعا با پيشرفت اجتماعيت و رسيدن سن مناسب ازدواج زمينه شناخت هاي صحيح و معقول و موقعيت هاي بهتري برات پيش مياد كه با سنجيدن و انتخابشون ميتوني حداقل آينده خودتو تضمين كني....
    امضای ایشان

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    ممنون از راهنماییتون

    من الان به ازدواج فک نمیکنم اما خب حق بدید ک درچنین شرایطی بعضی وقتا از ذهنم میگذره

    اما خودمم میدونم عقلانی نیست و بهش توجه نمیکنم

    پدرو مادرمو بی نهایت دوست دارم

    کاش چشماشونو باز کنن

  4. کاربران زیر از ♥رویا♥ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6442
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    سلام رویا جان کسی نیست که توی این زمونه زجر نکشیده باشه همه به نوعی درد رنج دارند ...راه اشتباه هم همه رفتن هیچ کس بدون خطانیست ....وبهترین راهنما هم خداست ....

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6473
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    سلام به نظرم تمامی مشکلات رو پدرتون ایجاد کرده مادرت چون پدرتو دوست داشته نتونسته بی محبتی ایشون رو تحمل کنه و قتی میگید مدتی این کارو نکرده یعنی امیدوار شده زندگیش درست بشه و چون باز پدرت همون رویه رو پیش گرفته دوباره شروع شده

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6486
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    42
    تشکر شده 125 بار در 54 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    سلام
    گاهی نمیشه رفتار آدمها رو عوض کرد (پدرومادرت)،
    اما به افراد بیرون از خانواده هم تکیه نکن که معمولا دخترهایی که کمبود عاطفه دارند خیلی راحت تن به درخواستهای جنسی پسرها میدن.
    فکر کنم در شرایط فعلی، همه اعضای خانواده روی تو حساب میکنند و بهت بیشتر نیاز دارند.

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6722
    نوشته ها
    77
    تشکـر
    0
    تشکر شده 34 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    سلام باعرض سلام وخسته نباشید ،من ی زن مطلقه هستم که ۲۵ سالمه و الان حدود یک سال هست جدا شدم و شیراز زندگی میکنم و ی دختر ۵ ساله دارم تو این یک سال جندتا پیشنهاد ازدواج داشتم حالا یا اینترنتی یا عادی ولی بین خواستگارام دوتا هستن که یکیشون اهل سیرجان هست و قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته ولی بچه نداره اوایل خانواده اون راضی به ازدواج نبودن ولی بعد رضایت دادن شغلش دولتی هست وماهیانه ۱۲۰۰ حقوق داره خونه و ماشین هم داره و اخلاقا هم خوبه و تفاوت سنیمون تقریبا ۵ سال هست،دومی شیراز زندگی میکنه و اونم جداشده حدود ۶ سال هست که جدا شده و ی پسر ۱۱ ساله داره و خبرنگار هست و تهیه کننده الان تو خونه رهنی زندگی میکنه ولی خونش درحال ساخت هست و ماشین هم داره وتفاوت سنیمون ۱۰ سال هست ولی ی چیزی که هست هردوشون دوس دارن قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشیم و این من رو اذیت میکنه به گفته خودشون میخوان قبل از ازدواج همسرشون رو ببینن همه جوره تا خدایی ناکرده بعد هردومون پشیمون نشیم به نظر شما من باید چیکار کنم؟

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6473
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مرسده نمایش پست ها
    سلام باعرض سلام وخسته نباشید ،من ی زن مطلقه هستم که ۲۵ سالمه و الان حدود یک سال هست جدا شدم و شیراز زندگی میکنم و ی دختر ۵ ساله دارم تو این یک سال جندتا پیشنهاد ازدواج داشتم حالا یا اینترنتی یا عادی ولی بین خواستگارام دوتا هستن که یکیشون اهل سیرجان هست و قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته ولی بچه نداره اوایل خانواده اون راضی به ازدواج نبودن ولی بعد رضایت دادن شغلش دولتی هست وماهیانه ۱۲۰۰ حقوق داره خونه و ماشین هم داره و اخلاقا هم خوبه و تفاوت سنیمون تقریبا ۵ سال هست،دومی شیراز زندگی میکنه و اونم جداشده حدود ۶ سال هست که جدا شده و ی پسر ۱۱ ساله داره و خبرنگار هست و تهیه کننده الان تو خونه رهنی زندگی میکنه ولی خونش درحال ساخت هست و ماشین هم داره وتفاوت سنیمون ۱۰ سال هست ولی ی چیزی که هست هردوشون دوس دارن قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشیم و این من رو اذیت میکنه به گفته خودشون میخوان قبل از ازدواج همسرشون رو ببینن همه جوره تا خدایی ناکرده بعد هردومون پشیمون نشیم به نظر شما من باید چیکار کنم؟
    این الان به موضوع رویا چه ربطی داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟////

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6722
    نوشته ها
    77
    تشکـر
    0
    تشکر شده 34 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    وای ببخشید من تازه وارد این سایت شدم فکر کردم. میتونم اینجا مشکلم رو بگم .

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6266
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    61
    تشکر شده 42 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    <<<<<<<<<<<<<<<<<مرسده جان>>>>>>>>>>>>> عزیزم شما میتونی توی یه پست جدا مشکلتو طرح کنی ... ازاین طریق که میگم....................................... ازبالای همین صفحه عنوان انجمن رو انتخاب کن،صفحه که بازشد برو پایین،حالا بالای کادر قرمز رنگ نوشته انجمن تخصصی مشاور،از زیر این کادر قرمز ،عبارت اطلاعیه های مشاور رو انتخاب کن،داخل صفحه ایی که واست باز میشه داخل یه کادر قرمز کوچیک نوشته ارسال موضوع جدید. اینو انتخاب کن

    ،در قسمت عنوان اول یه اسم واسه مشکلت بنویس مثلا <کمک واسه ازدواج مجدد > بعد بروپایینتر و داخل کادر مشکلتو مفصل بنویس تا کاربران عزیزمون راهنماییت کنن جونم،در نهایت هم پایینتر از متنی که نوشتی ،گزینه ی ارسال موضوع رو تایید کن......به این ترتیب شما یه پست جدید ایجاد کردی.موفق باشی عزیز دلم
    ویرایش توسط TABASSOM1 : 09-23-2014 در ساعت 07:58 PM

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6849
    نوشته ها
    28
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی جان مادرت دست از سرم

    رویا جون عزیزم توهنوزسنی نداری منم شرایط روحیم وحشتناکه تو هنوز خدااروصدامیزنی امامن انقد صدازدم خسته شدم بقران.اماچاره ای جزصبرنیست.رویای عزیزم به خودت وایندت فکرکن.پسرای این دوره زمونه اکثرن هوسبازن.مراقب خودت باش حواستو جمع کن.ماهم برای ارامشت دعامیکنیم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-04-2019, 05:20 PM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد