نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: به نامزدم اعتماد کردم

1456
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6513
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    به نامزدم اعتماد کردم

    سلام نمیدونم با چه رویی مشکلم رو بگم.من دختر ساده ای هستم که عاشق یه پسرهستم،چونکه سیدهست خیلی به اون اعتماد داشتم،هرگز حرفی از ازدواج نزد ولی بامن رابطه جنسی داشت با خودم میگفتم کسی که خون امام تو رگشه هیچ وقت نامردی نمیکنه ولی الان بعد دوسال ونیم گفته نمیتونه بامن ازدواج کنه من بخاط ترس از آبروم به هیچ کس نتونستم چیزی بگم،کمکم کنید خواهش میکنم من همه چیمو از دست دادم،البته هنوز اون نمیدونه که من دیگه باکره نیستم بخاطر اینکه آرامشش بهم نخوره چیزی بهش نگفتم وهم اینکه میترسم ا گفتن این حرف از دستش بدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6427
    نوشته ها
    28
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمکم کنید میترسم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زهرا25 نمایش پست ها
    سلام نمیدونم با چه رویی مشکلم رو بگم.من دختر ساده ای هستم که عاشق یه پسرهستم،چونکه سیدهست خیلی به اون اعتماد داشتم،هرگز حرفی از ازدواج نزد ولی بامن رابطه جنسی داشت با خودم میگفتم کسی که خون امام تو رگشه هیچ وقت نامردی نمیکنه ولی الان بعد دوسال ونیم گفته نمیتونه بامن ازدواج کنه من بخاط ترس از آبروم به هیچ کس نتونستم چیزی بگم،کمکم کنید خواهش میکنم من همه چیمو از دست دادم،البته هنوز اون نمیدونه که من دیگه باکره نیستم بخاطر اینکه آرامشش بهم نخوره چیزی بهش نگفتم وهم اینکه میترسم ا گفتن این حرف از دستش بدم
    بنظر من بهش بگو. چرا تو آرامش نداشته باشی اون آرامش و قدرت انتخاب و پس زدن.
    اگه دین و ایمان براش مهمه بخاطر ابروی تو هم که شده و خراب کاری خودشون تن به ازدواج باهات باید بده.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5950
    نوشته ها
    157
    تشکـر
    80
    تشکر شده 174 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کمکم کنید میترسم

    سلام
    خیلی حرفاتون عجیبه
    شاید من عشق رو درک نمیکنم ولی گناه کار بودن ربطی به پسر امام بودن نداره
    پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
    اگه اون انقدر که شما به پسر امام بودنش اعتماد کردی خودش اعتقاد داشت هیچوقت وارده رابطه با دختری نامحرم نمیشد
    ایشون خودشون میدونن چه بلایی سر شما آوردن
    کاری از دست شما برنمیاد چون شما خیلی وقته با برقراری رابطه جنسی ایشون رو از دست دادی درواقع واسه همین شما رو میخواسته
    بهتره فراموشش کنی و به شروع دوباره و زندگی بدون گناه فکر کنی
    امضای ایشان
    تویی که مرا در سقوط می بینی
    آیا تاکنون اندیشیده ای
    شاید خود وارونه ایستاده ای؟...

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : کمکم کنید میترسم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زهرا25 نمایش پست ها
    سلام نمیدونم با چه رویی مشکلم رو بگم.من دختر ساده ای هستم که عاشق یه پسرهستم،چونکه سیدهست خیلی به اون اعتماد داشتم،هرگز حرفی از ازدواج نزد ولی بامن رابطه جنسی داشت با خودم میگفتم کسی که خون امام تو رگشه هیچ وقت نامردی نمیکنه ولی الان بعد دوسال ونیم گفته نمیتونه بامن ازدواج کنه من بخاط ترس از آبروم به هیچ کس نتونستم چیزی بگم،کمکم کنید خواهش میکنم من همه چیمو از دست دادم،البته هنوز اون نمیدونه که من دیگه باکره نیستم بخاطر اینکه آرامشش بهم نخوره چیزی بهش نگفتم وهم اینکه میترسم ا گفتن این حرف از دستش بدم
    عزيزم چرا مادخترا انقدر ساده ايم به نظرت چرا يكم قوي نيستيم به خودت ميگي سيده گولم نميزنه چرا خودت خودتو گول ميزني اگه اينو به خودت ميگي چرا نميگي چرا پس يه رابطه نامشروع با من داره؟چرا خودتو گول ميزني ساده اي دختر بهش بايد بگي با اين كه فكر نميكنم موفق باشه ازدواجتون ولي تا اخر عمر اين مانع برات وجود داره يعني دستي دستي خودتو بدبخت كردي پيش مشاور برو با بزرگترت مشورت كن با اون به اصطلاح آقا صحبت كن خيلي خانمها هستن كه خودشون رو ميفروشن اگر نياز داشتن به اونا مراجعه ميكردن نه به يه خانم باكره اگه كه قصدش ازدواج نبوده بهش بگو خودتو راحت كن بخدا توكل كن

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6486
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    42
    تشکر شده 125 بار در 54 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : کمکم کنید میترسم

    سلام
    عاقلانه اینه که بهش بگی و بیشتر باهاش رابطه برقرار نکنی و منتظر جوابش برای ازدواج باشی،
    با جواب مثبت دادن برای ایجاد رابطه ترغیبت نکنه، منتظر باش با خانواده بیاد خواستگاری.
    اگه جوابش منفی بود، بیخیالش شو که تو رو به چشم یک فاحشه مجانی می بینه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رفتار عجیب خواستگار
    توسط کیمیا در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 03-02-2014, 12:51 PM
  2. اصفهان، پایتخت سرطان در ایران!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-17-2014, 01:40 AM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-17-2013, 11:31 PM
  4. با این روش ها از سفید شدن موهایتان جلوگیری کنید
    توسط R e z a در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-13-2013, 02:17 AM
  5. باورهایتان و تأثیر آن بر رفتار شما
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-04-2013, 11:51 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد