نوشته اصلی توسط
ویانا1391
با سلام
من و شوهرم در دانشگاه با هم آشنا شدیم و با مخالفت های شدید خانواده شوهرم ، تصمیم به ازدواج گرفیم بعد از 2سال که بچه دار شدیم با وجود اینکه من شاغل هستم و در شهری دور از خانواده هامون زندگی میکنیم تا کنون هیچ مسولیتی را در قبال نگهداری از فرزندم قبول نکرده است اکنون دخترم 3سالش شده و تمام این مدت ماردم از او نگهداری کرده و چه مستقیم و چه با دعوا و ناراحتی مادرشوهرم امتناع میکنه از نگهداری دخترم و میگوید من نمیتونم خانه و زندگیمو ول کنم بیام شهرستان بچه تو را بگیرم در صورتیکه هیچ مسولیتی در خانه خودش ندارد و با شوهرش(پدرشوهرم) که بازنشسته شده زندگی میکند حتی وقتی دخترم مریض میشه و احتیاج به نگهداری و مراقبت بیشتر دارد یه خورده هم دل نمیسوزونه.هیچ راهی فایده نداشته تا کنون . دیگر تحملش را ندارم و هر روز کینه ام از او بیشتر میشود مادرم نیز به سطوح آمده و او هم خسته شده نمیدانم چه رفتاری را با مادرشوهرم در پیش بگیرم لطفا راهنماییم کنید.