نمایش نتایج: از 1 به 33 از 33

موضوع: خیانت مادرم به پدرم

17975
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy خیانت مادرم به پدرم

    سلام خیلی خوشحال شدم بالاخره میتونم جایی این مشکلمو مطرح کنم و ممنون میشم از همه مشاورا و همه افراد که هر نوع کمکی راهنمایی دارین برام انجام بدین
    مادری دارم 42 ساله که یک سال پیش از طریق چت لعنتی با پسری 26 آشنا میشه و صحبتشون از چت خارج میشه به تلفن و وب و دیدار حضوری میرسه. ازین جریان ما اطلاعی نداشتیم ولی تازگی ها متوجه این امر زشت مادرم شدیم. حالا کارشون به جایی رسیده که مامانم میخواد از پدرم طلاق بگیره و زن این یارو بشه5-

    اونم زیر پاش نشسته و هی میگه طلاق بگیر بیا زن من شو وگرنه زنگ خونتون میزنم و با شوهرت حرف میزنم و همه چی رو میگم. مامانم بعضی اوقات بخاطر آبروش و ترس از بابام و بعضی موقع میگه من دوسش دارم بازم باهاش در ارتباطه. با مامانم صحبت کردم حتی کارام باهاش به قهرم کشید که مثلا مجبورش کنم که این یارو رو بزاره کنار. ولی گوشش بدهکار نیست.
    شدیدا درمانده ایم. دیگه از دیدن مامانمم ناراحتم به دیدنش نمیرم. اگه بابام بفهمه خون به پا میکنه. ولی بازم عقل مادرم کار نمیکنه. تو مهمونی ها تو مراسما مامانم یهو جیم میشه بعد میفهمیم رفته دستشویی بازم صحبت میکنه. مادری که قبلا حتی دروغم نمیگفت حالا دروغ که شده عادتش تازه نماز و قرآنشم تعطیل شده. همش به خواهرم میگه تو رو که شوهر بدم طلاق میگیرم از بابات و میرم زن اون میشم. ما حتی به مامانمون طلاقم بگیری ما ترکت میکنیم. یه ذره ازین حرف ترسیده و مثلا سعی میکنه بگه ارتباطش با اون کم شده. ولی دروغ میگه. هی منو خواهرم سعی میکنیم به رو خودمون نیاریم ولی باز نمیشه.
    شما میگید چیکار کنم.چیکار کنم که مامانم به زندگیش برگرده. بعضی موقع میگم یه دختر پیدا کنم و یه جوری بتونم با اون یارو رفیقش کنم بلکه به اون علاقه مند شه دست از سر مامانم ورداره. بعضی موقع میگم زنگ خونوادش بزنم و بگم جلو پسرتون بگیرین ولی باز میترسم که بیشتر لجش بگیره و بیاد آبرو ریزی کنه.ای خدا لعنتش کنه که عین شیطان زندگیمونو خراب کرد. کمکم کنین. بدونین این حرفا با کلی اشک نوشته شده و شدیدا احتیاج به راهنمایی داره.ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    عزیزم((
    اول دقیقا مشخص کنید مادرتون چرا به این رابطه ادامه می دهد
    اگر از ترس است باهاش صحبت کنید و بگید که حمایتش می کنید همه جانبه حتی پیش پدرتان،،با آن آقا برخورد کنید به شدت و تهدیدش کنید به شکایت و..
    و اگر بهانه عشق و دوست داشتن و..است،،متاسفانه باید بگویم که کار چندانی نمی توانید بکنید جز این که صبر کنید و ببینید چه می شود
    نارضایتی تان را به مادرتان نشان بدهید ولی محترمانه،،
    جری اش نکنید و کاری نکنید که لج کند و برای اثبات خودش بخواهد که این را به جایی برساند،،
    این احساس را بهش بدهید که زن عاقل و محترم و درستکاری است،،شما دوستش دارید و فقط توقع چنین چیزی را ازش ندارید ( قهر و شلوغ کردن و گریه کردن و اوضاع را وحشتناک جلوه دادن تنها اوضاع را بدتر می کند )
    راستش فکر نکنم این اتفاق بیفتد ( ازدواج ) اگر هم بیفته به جایی نمی رسه و به جدایی منجر می شود
    آن وقت را دریابید،،شما باید در همه حال و همه شرایط پذیرا و کمک حال مادرتان باشید
    به هر حال همیشه کسانی هستند که می خواهند با زندگیشان قمار کنند و وقتی خودشان دلشان برای خودشان نسوزد از دست دیگری کاری ساخته نیست
    امیدوارم همه چیز رو به راه شود برایتان دعا می کنم

  3. 3 کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    سلام خیلی خوشحال شدم بالاخره میتونم جایی این مشکلمو مطرح کنم و ممنون میشم از همه مشاورا و همه افراد که هر نوع کمکی راهنمایی دارین برام انجام بدین
    مادری دارم 42 ساله که یک سال پیش از طریق چت لعنتی با پسری 26 آشنا میشه و صحبتشون از چت خارج میشه به تلفن و وب و دیدار حضوری میرسه. ازین جریان ما اطلاعی نداشتیم ولی تازگی ها متوجه این امر زشت مادرم شدیم. حالا کارشون به جایی رسیده که مامانم میخواد از پدرم طلاق بگیره و زن این یارو بشه5-

    اونم زیر پاش نشسته و هی میگه طلاق بگیر بیا زن من شو وگرنه زنگ خونتون میزنم و با شوهرت حرف میزنم و همه چی رو میگم. مامانم بعضی اوقات بخاطر آبروش و ترس از بابام و بعضی موقع میگه من دوسش دارم بازم باهاش در ارتباطه. با مامانم صحبت کردم حتی کارام باهاش به قهرم کشید که مثلا مجبورش کنم که این یارو رو بزاره کنار. ولی گوشش بدهکار نیست.
    شدیدا درمانده ایم. دیگه از دیدن مامانمم ناراحتم به دیدنش نمیرم. اگه بابام بفهمه خون به پا میکنه. ولی بازم عقل مادرم کار نمیکنه. تو مهمونی ها تو مراسما مامانم یهو جیم میشه بعد میفهمیم رفته دستشویی بازم صحبت میکنه. مادری که قبلا حتی دروغم نمیگفت حالا دروغ که شده عادتش تازه نماز و قرآنشم تعطیل شده. همش به خواهرم میگه تو رو که شوهر بدم طلاق میگیرم از بابات و میرم زن اون میشم. ما حتی به مامانمون طلاقم بگیری ما ترکت میکنیم. یه ذره ازین حرف ترسیده و مثلا سعی میکنه بگه ارتباطش با اون کم شده. ولی دروغ میگه. هی منو خواهرم سعی میکنیم به رو خودمون نیاریم ولی باز نمیشه.
    شما میگید چیکار کنم.چیکار کنم که مامانم به زندگیش برگرده. بعضی موقع میگم یه دختر پیدا کنم و یه جوری بتونم با اون یارو رفیقش کنم بلکه به اون علاقه مند شه دست از سر مامانم ورداره. بعضی موقع میگم زنگ خونوادش بزنم و بگم جلو پسرتون بگیرین ولی باز میترسم که بیشتر لجش بگیره و بیاد آبرو ریزی کنه.ای خدا لعنتش کنه که عین شیطان زندگیمونو خراب کرد. کمکم کنین. بدونین این حرفا با کلی اشک نوشته شده و شدیدا احتیاج به راهنمایی داره.ممنون
    عزیز سلام

    متاسفم از آنچه که خواندم,البته اگر سری به مطالبی که بقیه دوستان هم گذاشتند بزنی میبینی که همدردانی داری پس اولا بدان که تنها تو نیستی. و دنیا به آخر نرسیده.

    مادر حتما بیمارند و نیاز به مشاور و درمان دارند. من تاکید نمیکنم که شخصا کار خاصی بکنید و یا تهدید کنید ایشون رو چون کار نمیکنه, ممکنه موقتا کار کنه و یا ایشون رو به دروغ گویی بیشتری واداره.

    نمیدانم شخص شما چند سالتونه و ایا مستقل زندگی میکنید و خانواده ای دارید. ولی انرژی خود را ببیشتر بر روی زندگی خود بگذارید. از مادر هم بخواهین که به یک مشاور خانم خوب که ترجیحا مادر باشند. مراجعه کنند. موفق باشید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    سلام خیلی خوشحال شدم بالاخره میتونم جایی این مشکلمو مطرح کنم و ممنون میشم از همه مشاورا و همه افراد که هر نوع کمکی راهنمایی دارین برام انجام بدین
    مادری دارم 42 ساله که یک سال پیش از طریق چت لعنتی با پسری 26 آشنا میشه و صحبتشون از چت خارج میشه به تلفن و وب و دیدار حضوری میرسه. ازین جریان ما اطلاعی نداشتیم ولی تازگی ها متوجه این امر زشت مادرم شدیم. حالا کارشون به جایی رسیده که مامانم میخواد از پدرم طلاق بگیره و زن این یارو بشه5-

    اونم زیر پاش نشسته و هی میگه طلاق بگیر بیا زن من شو وگرنه زنگ خونتون میزنم و با شوهرت حرف میزنم و همه چی رو میگم. مامانم بعضی اوقات بخاطر آبروش و ترس از بابام و بعضی موقع میگه من دوسش دارم بازم باهاش در ارتباطه. با مامانم صحبت کردم حتی کارام باهاش به قهرم کشید که مثلا مجبورش کنم که این یارو رو بزاره کنار. ولی گوشش بدهکار نیست.
    شدیدا درمانده ایم. دیگه از دیدن مامانمم ناراحتم به دیدنش نمیرم. اگه بابام بفهمه خون به پا میکنه. ولی بازم عقل مادرم کار نمیکنه. تو مهمونی ها تو مراسما مامانم یهو جیم میشه بعد میفهمیم رفته دستشویی بازم صحبت میکنه. مادری که قبلا حتی دروغم نمیگفت حالا دروغ که شده عادتش تازه نماز و قرآنشم تعطیل شده. همش به خواهرم میگه تو رو که شوهر بدم طلاق میگیرم از بابات و میرم زن اون میشم. ما حتی به مامانمون طلاقم بگیری ما ترکت میکنیم. یه ذره ازین حرف ترسیده و مثلا سعی میکنه بگه ارتباطش با اون کم شده. ولی دروغ میگه. هی منو خواهرم سعی میکنیم به رو خودمون نیاریم ولی باز نمیشه.
    شما میگید چیکار کنم.چیکار کنم که مامانم به زندگیش برگرده. بعضی موقع میگم یه دختر پیدا کنم و یه جوری بتونم با اون یارو رفیقش کنم بلکه به اون علاقه مند شه دست از سر مامانم ورداره. بعضی موقع میگم زنگ خونوادش بزنم و بگم جلو پسرتون بگیرین ولی باز میترسم که بیشتر لجش بگیره و بیاد آبرو ریزی کنه.ای خدا لعنتش کنه که عین شیطان زندگیمونو خراب کرد. کمکم کنین. بدونین این حرفا با کلی اشک نوشته شده و شدیدا احتیاج به راهنمایی داره.ممنون
    اگه از اون پسر شناخت دارید و میدونید خانواده ای داره گزینه حرف زدن با خانواده از همه چی مهم تره ..البته باید دید نظر پدرتون چیه شاید مادرتون رو راضی کنید ولی پدرتون ممکنه نخوان که با ایشون زندگی کنن..ببینید دختر خوب شما نوجونی و هنوز تجربه کافی نداری میگی میترسیم با خانواده اش مطرح کنیم و آبروریزی درست کنه ..فکر میکنی الان با شرایطی که هست چیزی از آبروریزی کم داره ؟؟مثلا پدر مادر شما طلاق بگیرن و مادرت بره زن اون پسر بشه ..کسی چیزی نمیفهمه یا در همین شرایط الان اینجوری از هم پاشیده کسی به دنبال دلایلش نیست؟؟ البته حرف زدن با خانواده اون پسر توسط شما کار درستی نیست و خیلی بهتره که پدرتون راضی به این کار بشه ..یا اصلا برخورد قانونی صورت بگیره باهاش ..مادرتون یه جورائی رفتار میکنه مث کسی که سر دوراهیه ..ولی چرخش بیشتری به سمت اون طرف داره یعنی اگه اون ولش کنه مادرتون خیلی راحت بخیالش میشه و زندگی میکنه ..اون هم بیشتر به خاطر شماها و حس قوی مادرانه ..حتما سعی کنید از طریق یه بزرگتر معتمد اول از طریق خانواده اش پیگیری کنید..وای که مادرتون داره خودش رو در چه ورطه سقوطی میاندازه ...
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  6. 2 کاربران زیر از babak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5950
    نوشته ها
    157
    تشکـر
    80
    تشکر شده 174 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام
    یه مشاور حقوقی و یه مشاور روانی مادر شما نیاز داره
    از طریق قانون باید شر اون پسر رو کم کنی
    امضای ایشان
    تویی که مرا در سقوط می بینی
    آیا تاکنون اندیشیده ای
    شاید خود وارونه ایستاده ای؟...

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سوزان جان واقعا ممنون
    والا من خودمم نمیدونم چرا با اینکه میدونه داره به زندگیش ضربه میزنه بازم به این رابطه ادامه میده. میگه به همدیگه علاقه داریم متاسفانه. میگه به هم دیگه عادت کردیم . میگه نمیتونیم از هم جدا شیم. لازم به ذکره که اون پسر با مادر من تو یه شهر نیستن ولی میدونم همدیگرو دیدن و خیلی چیزای دیگه رو حدس میزنم مطمئن نیستم.................
    فک میکنم شاید چیزی بینشون بوده که هیچ جوری حاضر نمیشن از هم جدا شن.
    یه خوردش که از روی ترس هست. آخه اون پسره هم کمی دیوونست یبار دیگه مامانم مثلا خطشو عوض کرد که باهاش تموم کنه ولی زنگ خونمون زد واقعا هممون ترسیدیم که نکنه بابام ورداره و یا بفهمه . مردیم دیگه
    این عشق و دوس داشتن به گفته خودشون هست ولی من میگم هوسه هوس.خب همین مشکل منم همینه من چطور میتونم مادرمو راضی کنم؟چطور؟
    با مادرم چندین بار محترمانه دوستانه صمیمانه صحبت کردم دیدم کارساز نیست دعوا کردم، یه خورده از من بیشتر میترسه تا خواهرم.م
    تاسفانه مادر من آدم یک دنده ایست. آذر ماهی هستن همیشه هرکاری خودشون خواستن انجام دادن. و این کار ما رو بسیار سخت میکنه.اینه که درمانده ام وگرنه اگر مادر من حرف گوش میداد که خیلی وقت پیش این رابطه تموم شده بود
    قبلا خیلی درستکار بوده ولی حالا نیست و جالبم اینه مثلا میگه مگه چیکار میکنم مگه کارم چه عیبی داره آدم باید کسی رو دوس داشته باشه.فقط خدا به دادمون برسه
    من و خواهر کوچکترم کاملم میدونیم که حتی اگر مادرم طلاقم بگیره عمرا اون پسره بخواد بیاد ازدواج کنه الان هارت و پورت زیاد میکنه.به مامانم میگیم ولی .........آخه چه جوری کمک حالش باشم. متاسفانه من یه شهر دیگه زندگی میکنم و فقط خواهرم اونجا هستن
    ممنون بابت دعاتون.عاقبت به خیر باشید.و واقعا برامون دعا کنید که شر اون پسره از زندگیمون رفع شه.
    ه

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام آقای فرشادوا
    قعا ممنون بخاطر همدردی و جوابتون.
    من خودمم متاسفم
    آره درسته یه مدت کوتاه تهدیدام روش اثر میکنه دوباره طبق گفته شما انگار نه انگار
    چشم به فکر مشاوره میفتم ولی نمیدونم راضی میشه بیاد یا نه؟!
    من 22 سالمه متاهلم و صاحب یه فرزند. که با همسرم در شهر جدا از شهر مادرم زندگی میکنیم
    ولی خواهرم مجردن و پیش مادر زندگی میکنند
    بازم ممنون به خاطر راهنمایی و جوابتون

  10. کاربران زیر از کیانا گودرزی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام آقای بابک ممنون از نظرتون و راهنماییتون و همدردیتون
    راستش ما هر کاری میکنیم که بابام نفهمه.اگه بابام بفهمه به همین سادگی از جریان نمیگزره . خون به پا میکنه.اگه ترس از پدرم نبود خیلی بهتر میتونستم جلو مادرم رو بگیرم. ولی میترسم.
    آره هم خونواده داره اون پسره هم یه جایی کار میکنه که اگه به رئیسش اطلاعی بدیم از کار برکنارش میکنه. ولی چون پسره کمه و اونقدر عقلش نرسیده که همچین کاری کرده ممکنه خیلی دیوونگی ها بکنه که واقعا همه چی داغون شه. من حتی ترس دارم شوهرم از این قضیه خبر دار شه.
    نه راست میگین الان چیزی هم از آبرو ریزی کم نداره تقریبا خاله هام فهمیدن. یا مامانم خیلی وقتا به انواع مختلف بهانه میره خونه مادرش شب میخوابه. ولی من که میدونم بخاطر اینه که بتونه با اون یارو راحت صحبت کنه. منم میدونم الان در حال حاضر خیلی اوضاع افتضاحه ولی فهمیدن بابام دیگه بدتره
    غیر از پدرم کی حرف بزنه خوبه. اخه اون پسره هم حرف حالیش نیستآر
    ه مادرم سر دو راهیه. هم خدا رو میخواد هم خرما رو
    خواهرمو تحت فشار میزاره که من میرم طلاق میگیرم تو با من میای؟ولی خواهرم میگه نمیاد.هم زندگیشو میخواد هم اون یارو . اونم چون بهش عادت کرده. چون اون پسره نقطه ضعف مادرمو پیدا کرده و میدونه چیکار کنه که نگهش داره.
    البته اینم بگم که یک بار شنیدیم که مامانم داره بهش التماس میکنه که ترکش نکنه.ولی وقتی ازش پرسیدیم گفت اون التماسم میکنه.
    آره واقعا تو عجیب لجنی خودشو انداخته
    خدایااااااااااااااا کمکم
    مممنون ازتون

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام فک کنم خانم آنارشیست باشین
    ممنون از راهنماییتون
    مشاور و چشم یه جوری سعی میکنم ببرمش
    ولی قانون مصادفه با فهمیدن بابام و دو اینکه ممکنه خود مادرمو هم مقصر کنن
    و وقتی دیگه همه فهمیدن و پرده از کارشون ورداشته شد دیگه نمیشه جلوشونو گرفت

    خیلی ممنون که جوابم دادین

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام کیانا منم یه پست عین پست تو گذاشته بودم نمیدونم خوندی یا نه
    مامان منم با یه پسر کوچیک تر از خودش دوست شده بود
    میدونم چه حالی داری نه میتونی مامانتو راضی کنی نه اینکه به بابات بگی
    پسری که مامان من باهاش رابطه داشت یه بار جلوی مامانم قرص خورده بوده که خودشو بکشه مامان منم زنگ میزنه آمبولانس میاد ولی کو اون عشق؟
    پسره شماره بابامو پیدا کرد و به بابام اس میداد وانمود میکرد زنه و بعد به مامانم میگفت شوهرت پا داد در حالی که دروغ بود خلاصه ش اینکه با بابام قرار گذاشت و همه چیزو به بابام گفت باکلی آبو تاب الکی گفته بوده من زنتو بغلمم گرفتم
    الان که زندگیمون بهم ریخته اون پسره کجاست؟ داره زندگیشو میکنه درحالی که مامان من نابود شد
    منم مثل تو نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط فقط خواستم بگم منم مثل توام و فقط تو توی این وضعیت نیستی
    ولی تورو خدا سمت پسر نرو اشتباه منو تکرار نکن
    امضای ایشان
    בُخــتــــران بــے تقصـیـــرَنــב

    ایــــــــن روزهــــــآ

    "آבَمـــــــ" نـمـے بـیـنـَنــב

    تـــــــا بــرایــشـــ "حـــــــوا" شَـونــــב

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ♥رویا♥ نمایش پست ها
    سلام کیانا منم یه پست عین پست تو گذاشته بودم نمیدونم خوندی یا نه
    مامان منم با یه پسر کوچیک تر از خودش دوست شده بود
    میدونم چه حالی داری نه میتونی مامانتو راضی کنی نه اینکه به بابات بگی
    پسری که مامان من باهاش رابطه داشت یه بار جلوی مامانم قرص خورده بوده که خودشو بکشه مامان منم زنگ میزنه آمبولانس میاد ولی کو اون عشق؟
    پسره شماره بابامو پیدا کرد و به بابام اس میداد وانمود میکرد زنه و بعد به مامانم میگفت شوهرت پا داد در حالی که دروغ بود خلاصه ش اینکه با بابام قرار گذاشت و همه چیزو به بابام گفت باکلی آبو تاب الکی گفته بوده من زنتو بغلمم گرفتم
    الان که زندگیمون بهم ریخته اون پسره کجاست؟ داره زندگیشو میکنه درحالی که مامان من نابود شد
    منم مثل تو نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط فقط خواستم بگم منم مثل توام و فقط تو توی این وضعیت نیستی
    ولی تورو خدا سمت پسر نرو اشتباه منو تکرار نکن
    رویا جان سلام
    ممنون به خاطر جوابت
    وای یعنی تو هم مثل من بودی؟
    الان مامانت میگه کاش چیکار میکردم؟خودش پشیمون نیست؟الان زندگی باباتو مامانت از هم پاشیده؟
    من کاملا حرفتو قبول دارم و میدونمم عاقبتی نداره یکی باید مادرمو راضی کنه
    من حتی میدونم هر کی بخواد توبه کنه خئا خیلی کمکش میکنه ولی ایمان لازمه
    واقعا به حال شما و به حال خودم متاسفم

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    سلام آقای بابک ممنون از نظرتون و راهنماییتون و همدردیتون
    راستش ما هر کاری میکنیم که بابام نفهمه.اگه بابام بفهمه به همین سادگی از جریان نمیگزره . خون به پا میکنه.اگه ترس از پدرم نبود خیلی بهتر میتونستم جلو مادرم رو بگیرم. ولی میترسم.
    آره هم خونواده داره اون پسره هم یه جایی کار میکنه که اگه به رئیسش اطلاعی بدیم از کار برکنارش میکنه. ولی چون پسره کمه و اونقدر عقلش نرسیده که همچین کاری کرده ممکنه خیلی دیوونگی ها بکنه که واقعا همه چی داغون شه. من حتی ترس دارم شوهرم از این قضیه خبر دار شه.
    نه راست میگین الان چیزی هم از آبرو ریزی کم نداره تقریبا خاله هام فهمیدن. یا مامانم خیلی وقتا به انواع مختلف بهانه میره خونه مادرش شب میخوابه. ولی من که میدونم بخاطر اینه که بتونه با اون یارو راحت صحبت کنه. منم میدونم الان در حال حاضر خیلی اوضاع افتضاحه ولی فهمیدن بابام دیگه بدتره
    غیر از پدرم کی حرف بزنه خوبه. اخه اون پسره هم حرف حالیش نیستآر
    ه مادرم سر دو راهیه. هم خدا رو میخواد هم خرما رو
    خواهرمو تحت فشار میزاره که من میرم طلاق میگیرم تو با من میای؟ولی خواهرم میگه نمیاد.هم زندگیشو میخواد هم اون یارو . اونم چون بهش عادت کرده. چون اون پسره نقطه ضعف مادرمو پیدا کرده و میدونه چیکار کنه که نگهش داره.
    البته اینم بگم که یک بار شنیدیم که مامانم داره بهش التماس میکنه که ترکش نکنه.ولی وقتی ازش پرسیدیم گفت اون التماسم میکنه.
    آره واقعا تو عجیب لجنی خودشو انداخته
    خدایااااااااااااااا کمکم
    مممنون ازتون

    خب توضیح اولیه تون ناقص بود چون اول نگفتید که شما هم با ایشون زندگی نمیکنید و متاهل هستید و گفته بودید که که به مادرم سر نمیزنم من استنباطم این بود که شما با پدرتون زندگی میکنید و مادرتون در نقطه ای جدای از شما ...
    میشه از نوع روابط عشقی و جنسی پدر مادرتون بپرسم ..؟؟ یعنی مادرتون از زندگی عشقی و جنسی با پدرتون راضی هست؟؟ خب کار یه خورده سخت شد ..چون فقط خاله هاتون میدونن حتی شوهرتون هم نمیدونه که خدا رو شکر دورید و شوهرتون خبر دار نشده فعلا ..پدرت هم که باید ازش مخفی بمونه ..ببیند این رابطه از طریق این دو نفر کات نمیشه بهترین کار اینه که خانوادشو در جریان بذارید ..نمیدونم بواسطه خاله هاتون اگه انجام میدن ..بصورت ناشناس توسط شخص دیگه یا خودتون اگه مشکل آفرین براتون نمیشه (چون در نهایت زندگی شخصی خود شما مهم تره گرچه اگه همچین اتفاقی بیافته حتما زندگی شما هم ضربه مهلکی خواهد خورد).. البته الویت مطرح کردن این موضوع با یک مرد باشه خیلی بهتره ..ببخشید با این صراحت میگم مادرتون هم که کلا تعطیله ..یعنی فکرش در حد سنش کار نمیکنه متاسفانه ..حفظ همچین زندگی خیلی سخته ...ولی خب خواهرتون هم گناه داره و هنوز زندگی تشکیل نداده و این میتونه تا ابد زندگیشو تحت تاثیر بذاره. ..ببینید این آتش زیر خاکستر همینجوری پیش بره تبدیل به یه شعله بزرگ میشه ..بالاخره نمیشه دست نگه داشت ..
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  16. 2 کاربران زیر از babak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    هنوز بابات نفهمیده پس یه روزنه امیدی هست واسه درست کردن زندگیتون
    اگه بابات بفهمه دیگه این زندگی واستون زندگی نمیشه تقی به توقی بخوره دعواشون میشه سعی کن هرطور شده مامانتو راضی کنی
    اون پسر مجرده و هیچی واسه از دست دادن نداره ولی مامان تو اینطور نیست طلاق بگیره همه پلای پشت سرش خراب میشه
    الان مامان من پشیمونه ولی چه فایده؟ دیگه حتی دایی و مامانبزرگمم حمایتش نمیکنن
    امضای ایشان
    בُخــتــــران بــے تقصـیـــرَنــב

    ایــــــــن روزهــــــآ

    "آבَمـــــــ" نـمـے بـیـنـَنــב

    تـــــــا بــرایــشـــ "حـــــــوا" شَـونــــב

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak نمایش پست ها

    خب توضیح اولیه تون ناقص بود چون اول نگفتید که شما هم با ایشون زندگی نمیکنید و متاهل هستید و گفته بودید که که به مادرم سر نمیزنم من استنباطم این بود که شما با پدرتون زندگی میکنید و مادرتون در نقطه ای جدای از شما ...
    میشه از نوع روابط عشقی و جنسی پدر مادرتون بپرسم ..؟؟ یعنی مادرتون از زندگی عشقی و جنسی با پدرتون راضی هست؟؟ خب کار یه خورده سخت شد ..چون فقط خاله هاتون میدونن حتی شوهرتون هم نمیدونه که خدا رو شکر دورید و شوهرتون خبر دار نشده فعلا ..پدرت هم که باید ازش مخفی بمونه ..ببیند این رابطه از طریق این دو نفر کات نمیشه بهترین کار اینه که خانوادشو در جریان بذارید ..نمیدونم بواسطه خاله هاتون اگه انجام میدن ..بصورت ناشناس توسط شخص دیگه یا خودتون اگه مشکل آفرین براتون نمیشه (چون در نهایت زندگی شخصی خود شما مهم تره گرچه اگه همچین اتفاقی بیافته حتما زندگی شما هم ضربه مهلکی خواهد خورد).. البته الویت مطرح کردن این موضوع با یک مرد باشه خیلی بهتره ..ببخشید با این صراحت میگم مادرتون هم که کلا تعطیله ..یعنی فکرش در حد سنش کار نمیکنه متاسفانه ..حفظ همچین زندگی خیلی سخته ...ولی خب خواهرتون هم گناه داره و هنوز زندگی تشکیل نداده و این میتونه تا ابد زندگیشو تحت تاثیر بذاره. ..ببینید این آتش زیر خاکستر همینجوری پیش بره تبدیل به یه شعله بزرگ میشه ..بالاخره نمیشه دست نگه داشت ..
    آره معذرت
    نه مامانم نه از عشقی و عاطفی نه از نظر جنسی از بابام راضی نیست
    البته بابام مرد خوبیه بعضی موقع محبتم میکنه ولی اونطور که مامانم میخواد نه
    مثلا میگه یه دونه دلم میگیره منو نمیبره بیرون.درد و دل نمیتونم باهاش بکنم.هم مامانم هم بابام جدا جدا خیلی آدمای خوب و مهربونین ولی با هم دیگه نه.همش دعوا میکنن.چون از همون اول مادرم به زور زن بابام شده. و بابامو دوس نداره ولی خب چون بچه دار شده زندگیش ادامه پیدا کرده. ولی بابام خیال میکنه واسه مامانم کم نمیزاره. به خیال خودش میره سرکار میاد. با خوشی های مامانم کار نداره.مهمون نوازه.اجتماعیه.ولی آدم یه دنده ایه بابام. خیال میکنه فقط دیوونه ها میرن مشاور.اگه به مامانم محبت میکرد که مامانم این کار و نمیکرد.. ولی خب مامانمم بی تقصیر نیست همیشه با بابام تنده.یعنی خلاصه بگم این دو تا به هم دیگه ساخته نشدن.هر دو یه دنده و هر دو فقط دوس دارن حرف خودشون به کرسی بنشونن و هر دو به خودشون حق میدن. ولی من که ازدواج کردم میدونم زندگی دسته زنه حتی اگر با بدترین مرد زندگی کنی با رفتارت میتونی اون زندگی رو بهشت کنی.به خاطر همین از دست مادرم شاکیم
    مشکل اینه خاله هام از مادرم کوچیکترن، و اینکه از طرف هر کی به مادر اون پسره خبر داده بشه. اون پسره لعنتی تلافیشو سر مادرمو زنگ زدن در میاره. یعنی اون فهمیده ما میترسیم که بابام بفهمه

  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ♥رویا♥ نمایش پست ها
    هنوز بابات نفهمیده پس یه روزنه امیدی هست واسه درست کردن زندگیتون
    اگه بابات بفهمه دیگه این زندگی واستون زندگی نمیشه تقی به توقی بخوره دعواشون میشه سعی کن هرطور شده مامانتو راضی کنی
    اون پسر مجرده و هیچی واسه از دست دادن نداره ولی مامان تو اینطور نیست طلاق بگیره همه پلای پشت سرش خراب میشه
    الان مامان من پشیمونه ولی چه فایده؟ دیگه حتی دایی و مامانبزرگمم حمایتش نمیکنن
    آره ولی کار مامانم اگه اینطوری پیش بره خب بابامم میفهمه دیگه.مامانم عقلش از کار افتاده.اگه مامانم طلاق بگیره همه ولش میکنن.

  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6225
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    1
    تشکر شده 21 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نمیدونم چی بگم فقط میترسم زندگیتون عین زندگی ما بشه الان دیگه مامان بابای من جلو ما میگن ک همو دوست ندارن و واسه هم ساخته نشده بودن هردوشون میگن بخاطر بچه ها تحمل میکنم
    کاش میفهمیدن شنیدن این حرفا واسه من خیلی سخته
    کاش پدرمادرا یکم بزرگ شن تا بچه هاشون بتونن بچگی کنن آخه تعجب میکنم مامان توکه دختربچه 14 ساله نیست کاملا مشخصه این پسر به درد مامانت نمیخوره و شاید بابای توام وقتی بفهمه طلاقش نده مثلا بابای من میگفت طلاقت نمیدم طلاق بدم بری با اون عوضی عشق بازی کنی مامان من عاشق اون پسر نبود فقط جذب محبتاش شده بود چون بابام از لحاظ احساسی سیرش نمیرد مامان من تشنه محبت بود
    مامانت اگرم این پسرو ول کنه باز واسش اس دادن به یه مرد عین اعتیاد میشه اینو دیدم که میگم
    خدا خودش زندگیتو درست کنه خیلی سخته خیانت مامانتو ببینی و سکوت کنی اینجوری روزات با استرس میگذره ک نکنه کسی بفهمه
    امضای ایشان
    בُخــتــــران بــے تقصـیـــرَنــב

    ایــــــــن روزهــــــآ

    "آבَمـــــــ" نـمـے بـیـنـَنــב

    تـــــــا بــرایــشـــ "حـــــــوا" شَـونــــב

  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ♥رویا♥ نمایش پست ها
    نمیدونم چی بگم فقط میترسم زندگیتون عین زندگی ما بشه الان دیگه مامان بابای من جلو ما میگن ک همو دوست ندارن و واسه هم ساخته نشده بودن هردوشون میگن بخاطر بچه ها تحمل میکنم
    کاش میفهمیدن شنیدن این حرفا واسه من خیلی سخته
    کاش پدرمادرا یکم بزرگ شن تا بچه هاشون بتونن بچگی کنن آخه تعجب میکنم مامان توکه دختربچه 14 ساله نیست کاملا مشخصه این پسر به درد مامانت نمیخوره و شاید بابای توام وقتی بفهمه طلاقش نده مثلا بابای من میگفت طلاقت نمیدم طلاق بدم بری با اون عوضی عشق بازی کنی مامان من عاشق اون پسر نبود فقط جذب محبتاش شده بود چون بابام از لحاظ احساسی سیرش نمیرد مامان من تشنه محبت بود
    مامانت اگرم این پسرو ول کنه باز واسش اس دادن به یه مرد عین اعتیاد میشه اینو دیدم که میگم
    خدا خودش زندگیتو درست کنه خیلی سخته خیانت مامانتو ببینی و سکوت کنی اینجوری روزات با استرس میگذره ک نکنه کسی بفهمه
    آره واقعا
    میفهمم.اینم راس میگی که اس دادن اعتیاد میشه.یه چیزایی دیدم
    میخوام با مامانم صحبت کنم ولی نمیدونم چه جوری.اصلا وقتی میخوام باهاش حرف بزنم چشام پر اشک میشه بغضم میگیره چون باورم نمیشه همون مادریه که یه ذره میخواستیم پامونو کج بزاریم چنان شیرزنی میکرد که هیچوقت اجازه نداد ما رامونو اشتباه بریم.یا دروغ بگیم.اصلا باورم نمیشه همون آدمه.برا من خیلی سخته همش دارم غصه میخورم،اول از همه غصه خواهرم که تو سن بلوغ و همه این اتفاقاتو با چشمش میبینه دوم برا مامانم که اگه به این کارش ادامه بده هم خودش غرق شده هم همه رو غرق کرده به هیچ جایی هم نمیرسه. براش متاسفم. ای کاش حداقل یه جوری این نوشته های ما یا شبیه این نوشته ها رو میخوند بلکه سر عقل میومد.ای کاش دختری سر راه اون لعنتی قرار میگرفت و میتونست برا همیشه از زندگی ما اون شیطانو بکنه.هر وقت از خدا دور میشیم خدام از ما دور میشه.مادر از خدا دور شده.خدا به تو هم صبر بده ایشالله کم کم زندگیتونم خوب شه.آخه میگن دعا در حق دیگران باعث میشه که دعای خود آدم زودتر قبول شه

  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    آره معذرت
    نه مامانم نه از عشقی و عاطفی نه از نظر جنسی از بابام راضی نیست
    البته بابام مرد خوبیه بعضی موقع محبتم میکنه ولی اونطور که مامانم میخواد نه
    مثلا میگه یه دونه دلم میگیره منو نمیبره بیرون.درد و دل نمیتونم باهاش بکنم.هم مامانم هم بابام جدا جدا خیلی آدمای خوب و مهربونین ولی با هم دیگه نه.همش دعوا میکنن.چون از همون اول مادرم به زور زن بابام شده. و بابامو دوس نداره ولی خب چون بچه دار شده زندگیش ادامه پیدا کرده. ولی بابام خیال میکنه واسه مامانم کم نمیزاره. به خیال خودش میره سرکار میاد. با خوشی های مامانم کار نداره.مهمون نوازه.اجتماعیه.ولی آدم یه دنده ایه بابام. خیال میکنه فقط دیوونه ها میرن مشاور.اگه به مامانم محبت میکرد که مامانم این کار و نمیکرد.. ولی خب مامانمم بی تقصیر نیست همیشه با بابام تنده.یعنی خلاصه بگم این دو تا به هم دیگه ساخته نشدن.هر دو یه دنده و هر دو فقط دوس دارن حرف خودشون به کرسی بنشونن و هر دو به خودشون حق میدن. ولی من که ازدواج کردم میدونم زندگی دسته زنه حتی اگر با بدترین مرد زندگی کنی با رفتارت میتونی اون زندگی رو بهشت کنی.به خاطر همین از دست مادرم شاکیم
    مشکل اینه خاله هام از مادرم کوچیکترن، و اینکه از طرف هر کی به مادر اون پسره خبر داده بشه. اون پسره لعنتی تلافیشو سر مادرمو زنگ زدن در میاره. یعنی اون فهمیده ما میترسیم که بابام بفهمه

    خب ببینید فکر میکنید اگه همینطور پیش بره در نهایت دیر یا زود از پدرتون مخفی میمونه ؟؟؟این جوری هم که باباتون تهش با درخواست طلاق مادرتون مواجه میشه و از هم پاشیدگی زندگی که ..خدای نکرده ممکنه کار مادرتون با این طرف به روابط نا سالم هم منجر بشه ..چون اصلا از لحاظ سن و سال هم خونی ندارن و اگه از طرف مادرتون عشق باشه به احتمال زیاد از اون طرف هوسه ..بالاخره نمیشه لاپوشونی کرد تا گند کار بیشتر در بیاد و از هر طریقی که فکر میکنم تهش پدرتون متوجه این قضیه میشه ... چون اینجوری که شما گفتی مادرت توان مقابله رو با این طرف نداره و دوباره بی اختیار همه چی به جای اولش برمیگرده..
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نمیدونم والا چی بگم!
    ببین اقای بابک راست میگه هر کاری کنی در نهایت پدرت میفهمه.
    رویا هم درست میگه بعد از اینکه پدرت بفهمه اون زندگی دیگه زندگی نمیشه.
    ببین نمیشه یه جوری به پدرت بفهمونی به مادرت محبت کنه؟ بیشتر به مادرت توجه کنید که دیگه تشنه محبت یه ادم .... نباشه.
    هیچ جوره نمیشه هی بیشتر به مامانت سر بزنی؟بیشتر بهش محبت کنید؟ یه کاری کنید به محبت شما عادت کنه فضای شاد و محبت آمیز تو خونه براش درست کنید که وقتی نشست فکر کرد شما رو به اون پسره ترجیح بده.
    نمیدونی رگ خواب مامانت چیه؟

  24. کاربران زیر از الینا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط الینا نمایش پست ها
    نمیدونم والا چی بگم!
    ببین اقای بابک راست میگه هر کاری کنی در نهایت پدرت میفهمه.
    رویا هم درست میگه بعد از اینکه پدرت بفهمه اون زندگی دیگه زندگی نمیشه.
    ببین نمیشه یه جوری به پدرت بفهمونی به مادرت محبت کنه؟ بیشتر به مادرت توجه کنید که دیگه تشنه محبت یه ادم .... نباشه.
    هیچ جوره نمیشه هی بیشتر به مامانت سر بزنی؟بیشتر بهش محبت کنید؟ یه کاری کنید به محبت شما عادت کنه فضای شاد و محبت آمیز تو خونه براش درست کنید که وقتی نشست فکر کرد شما رو به اون پسره ترجیح بده.
    نمیدونی رگ خواب مامانت چیه؟
    سلام الینا جان ممنون بابت نظرت
    همه عوامل دست به دست هم دادن تا مامان من همچین کاری کنه
    اول که میگم مقصر اصلی خود مادرمه
    دوم پدرم
    سوم نبود من دوری من، مثل اون دخترایی نبودم که بعد ازدواج هر روز خونه مامانم باشم. من دو ماه یبار میتونم برم من یه شهر دیگم
    و و و و ......................
    ولی با این حال سعی کرده بودم هر روز باهاش حرف بزنم
    رگ خواب مامانم!!!!!!!!!!!!دارم فک میکنم نمیدونم چیه
    بعضی موقع فک میکنم باید بگم اگه ولش نکنی ترکت میکنم برا همیشه ولی بعد با خودم فک میکنم میگم اون باری ازش قهر کردم چی شد؟بعدم من چون مادرمو خیلی دوسش دارم دلمم طاقت نمیاره
    خیلی چیزها رو من از مامانم مستقیم نفهمیدم خواهرم بهم گفته که مامان این کار میکنه ولی بهم سفارش میکنه مامان باهام بدرفتاری میکنه اگه بفهمه به تو گفتما
    بعدشم وقتی با مامانم صحبت میکنم میترسم بهش بی احترامی کنم مثلا یهو عصبانی شم. اخه اگه بچم این کار و کرده بود میتونستم جلوشو بگیرم. مادرم این کارو کرده دو کلمه اضافه حرف بزنی پیشش یا میگه آقت میکنم یا میگه به تو ربطی نداره یا میگه خودم بیشتر از تو میفهمم یا میگه تو چه خیالی در مورد من کردی؟
    بالاخره چون به خودش حق میده سخته باهاش در افتادن
    من فقط میترسم بیشتر جرات پیدا کنه و چون قبل این عمل زشتش بسیار بسیار زن درستکار و شیر زنی بوده طوری که مورد قبول همه فامیل و دوست و اشنا و بابام و ما بچه ها بوده الان مقابله با این عمل زشتش خیلی سخته
    خلاصه کارمون فقط گریه است فقط گریه

  26. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak نمایش پست ها

    خب ببینید فکر میکنید اگه همینطور پیش بره در نهایت دیر یا زود از پدرتون مخفی میمونه ؟؟؟این جوری هم که باباتون تهش با درخواست طلاق مادرتون مواجه میشه و از هم پاشیدگی زندگی که ..خدای نکرده ممکنه کار مادرتون با این طرف به روابط نا سالم هم منجر بشه ..چون اصلا از لحاظ سن و سال هم خونی ندارن و اگه از طرف مادرتون عشق باشه به احتمال زیاد از اون طرف هوسه ..بالاخره نمیشه لاپوشونی کرد تا گند کار بیشتر در بیاد و از هر طریقی که فکر میکنم تهش پدرتون متوجه این قضیه میشه ... چون اینجوری که شما گفتی مادرت توان مقابله رو با این طرف نداره و دوباره بی اختیار همه چی به جای اولش برمیگرده..
    میخوام زنگ مامانم بزنم دقیقا بهم بگین چی بهش بگم؟؟
    یعنی یه لحظه خودتونو بزارین جا من و فک کنین و بگین چی بگم چی کار کنم؟
    با خودم فک میکردم میگفتم که اگه بتونم مامانمو راضی کنم که کامل بزاره کنار بعد اگر واقعا خواسته باشه که راش کنه(که عمرا) تلفن خونه رو یه جوری با ترفندی از پشت بومی چیزی قطع کنم طوری که بابام متوجه نشه تا اون یارو هم نتونه کاری کنه و کم کم شرش کنده شه ایشالله
    نظرتون چیه؟
    ولی مشکل اول من راضی کردن مامانمه

  27. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5829
    نوشته ها
    195
    تشکـر
    470
    تشکر شده 242 بار در 113 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام. به نظر منم که شما نباید طوری با مادرتون رفتار کنید که از شما دور بشه چون هر چی از شما دورتر بشه به اون یارو نزدیکتر میشه من از این جور پسرا زیاد دیدم ببین به تهدیداش اصلا توجه نکنید اون چون میدونه شما از پدرتون و آبروتون میترسید اینجوری فقط میخواد شمارو بترسونه منکه میگم از سلاح خودش علیه خودش استفاده کنید و برید با خانوادش حرف بزنید حتی اگه شده تحدیدشون کنید اگه آدم باشن پس اونام باید برای آبروشون نگران باشن. میدونی ساده ترین راهش اینه که از این یارو شکایت کنید. اگه داداش داشتید میرفت دهنشو سرویس میکردو نمیشه به یکی از پسرای فامیلتون بگید بره حالشو جا بیاره؟؟؟/ کاشکی ما اونجا بودیم میگفتم داداشام برن همچین درستش کنن که راه خونشو گم کنه. جیگر اصلا کم نیاری ها بالاخره درست میشه فقط 1کمی صبر و عقل میخواد اصلا ازش نترسید اینجور آدما فقط باد خالیند اگه 1بار چشمم به پلیس بیفته ها زرد میکنه ببین کی بهت گفتم شما چون از این یارو میترسید انقد پرو شده

  28. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Helish نمایش پست ها
    سلام. به نظر منم که شما نباید طوری با مادرتون رفتار کنید که از شما دور بشه چون هر چی از شما دورتر بشه به اون یارو نزدیکتر میشه من از این جور پسرا زیاد دیدم ببین به تهدیداش اصلا توجه نکنید اون چون میدونه شما از پدرتون و آبروتون میترسید اینجوری فقط میخواد شمارو بترسونه منکه میگم از سلاح خودش علیه خودش استفاده کنید و برید با خانوادش حرف بزنید حتی اگه شده تحدیدشون کنید اگه آدم باشن پس اونام باید برای آبروشون نگران باشن. میدونی ساده ترین راهش اینه که از این یارو شکایت کنید. اگه داداش داشتید میرفت دهنشو سرویس میکردو نمیشه به یکی از پسرای فامیلتون بگید بره حالشو جا بیاره؟؟؟/ کاشکی ما اونجا بودیم میگفتم داداشام برن همچین درستش کنن که راه خونشو گم کنه. جیگر اصلا کم نیاری ها بالاخره درست میشه فقط 1کمی صبر و عقل میخواد اصلا ازش نترسید اینجور آدما فقط باد خالیند اگه 1بار چشمم به پلیس بیفته ها زرد میکنه ببین کی بهت گفتم شما چون از این یارو میترسید انقد پرو شده
    مگه تکزاسه که بری بزنی دهنشو سرویس کنی اومدی داداشاتون زدن کشتنش طرف رو مثلا ؟؟کی جواب زندگی خراب شده برادرای شما رو میده یه بخشهائی از حرفهاتون که نترسن و اینها درست ولی دیگه دوره کشتن و زدن و دهن سرویس کردن گذشته ..چون الان کسی پیگیر نیست بعدا یهوئی صدتا صاحاب پیدا میکنه ...
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  29. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    میخوام زنگ مامانم بزنم دقیقا بهم بگین چی بهش بگم؟؟
    یعنی یه لحظه خودتونو بزارین جا من و فک کنین و بگین چی بگم چی کار کنم؟
    با خودم فک میکردم میگفتم که اگه بتونم مامانمو راضی کنم که کامل بزاره کنار بعد اگر واقعا خواسته باشه که راش کنه(که عمرا) تلفن خونه رو یه جوری با ترفندی از پشت بومی چیزی قطع کنم طوری که بابام متوجه نشه تا اون یارو هم نتونه کاری کنه و کم کم شرش کنده شه ایشالله
    نظرتون چیه؟
    ولی مشکل اول من راضی کردن مامانمه

    ببینید من تو نظراتمم هم گفتم متاسفانه مادرتون غرق در علاقه به اون شده و هر چی که در پدرتون ندیده اونجا داره ..ابراز علاقه ، اهمیت ، طروات جوانی ..خیلی بعید میدونم بتونی مادرت رو راضی کنی که دست از سر این یارو برداره ...بهترین کار و البته قسمت سختش اینه که اون طرف دست از سر مادرتون برداره ...چون موندگاریش بیشتره قاعدتا (چون اگه مادرتون مزه عشق بازی با یه جون رفته باشه زیر دندونش و مکمنه دنبال کس دیگه ای هم بعدا بره خدای نکرده) ولی چیزی که مشخصه مادرتون دست بردار این طرف نیست ..نمیدونم دقیقا به مادرتون چی بگید که تاثیر گذار ترباشه (چون شناخت کافی ازش ندارم) ..چون ممکنه در نهایت کارهاشو کاملا پنهونی از شما انجام بده ..اگه فکر میکنید تاثیر داره میتونید از روش همون طرف استفاده کنید ..اولا که چرا شما همش میگی فکر میکنه ما میترسیم ..در واقع باید فکر کنه مادرت میترسه مگه میدونه که شما در جریان هستید؟؟؟ شما میتونید از روش همون طرف استفاده کنید برای مادرتون ..اول که زندگی های خودتون که در شرف از هم پاشیدگیه رو بگید ..به زندگی خواهرتون اشاره کنید ..شرایطی که برای ازدواج آینده اون داره ایجاد میکنه ..بعدش میتونی بگی اگه الان داری از گفتن اون به بابا میترسی گوشیتو بذار کنار..به جدیت بخواهید که دیگه این قدر خونه مادر بزرگتون نره ..منم تلفن رو به یه روشی فعلا از دسترس خارج میکنم اصلا شبها که باباتون خونه است یا کلا در تمام روز میتونید برای اینکه تلفن بوق داشته باشه که شک برانگیز نباشه تلفن رو دایورت کنید رو یه خط بلااستفاده با یه گوشی که بوق هم بخوره ولی کسی هم جواب نده یه گوشی روی سایلنت.. اینجوری هم تلفن دارید که باباتون شک نمیکنه هم زنگ نمیخوره ..بعد در نهایت اگه مقاومت کرد با لحن جدی جوری که تا حالا این لحن رو نداشتید ببینید عصبانی نه جدی دوتا چیز متفاوته ..بهش بگید که اگه این کارها رو نکنی خودم به بابا میگم و زندگی های هممون خراب میشه رو حساب حماقت تو ...جوری که انگار واقعا خسته هستید از این شرایط میدونم که واقعا هم خسته هستید ولی خستگی فعلی تا حدودی برای مادرتون عادی شده باید خستگیتون جوری باشه که براش قابل لمس باشه..ببخشید ولی حتی اگه شده یکی دو روز تمرین کنید تا بتونی خوب براش اجرا کنی چون باید احساس کنه دارید راست میگید..گرچه احتمال موفق شدنش بسی درصد هم نیست ولی نکته مثبتش اینه که احتمال آبروریزی خیلی کم میشه اگه مادرتون سر عقل بیاد...موفق باشید
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  30. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Helish نمایش پست ها
    سلام. به نظر منم که شما نباید طوری با مادرتون رفتار کنید که از شما دور بشه چون هر چی از شما دورتر بشه به اون یارو نزدیکتر میشه من از این جور پسرا زیاد دیدم ببین به تهدیداش اصلا توجه نکنید اون چون میدونه شما از پدرتون و آبروتون میترسید اینجوری فقط میخواد شمارو بترسونه منکه میگم از سلاح خودش علیه خودش استفاده کنید و برید با خانوادش حرف بزنید حتی اگه شده تحدیدشون کنید اگه آدم باشن پس اونام باید برای آبروشون نگران باشن. میدونی ساده ترین راهش اینه که از این یارو شکایت کنید. اگه داداش داشتید میرفت دهنشو سرویس میکردو نمیشه به یکی از پسرای فامیلتون بگید بره حالشو جا بیاره؟؟؟/ کاشکی ما اونجا بودیم میگفتم داداشام برن همچین درستش کنن که راه خونشو گم کنه. جیگر اصلا کم نیاری ها بالاخره درست میشه فقط 1کمی صبر و عقل میخواد اصلا ازش نترسید اینجور آدما فقط باد خالیند اگه 1بار چشمم به پلیس بیفته ها زرد میکنه ببین کی بهت گفتم شما چون از این یارو میترسید انقد پرو شده
    سلام و ممنون بابت نظرت عزیزم
    آره قبول دارم

  31. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak نمایش پست ها

    ببینید من تو نظراتمم هم گفتم متاسفانه مادرتون غرق در علاقه به اون شده و هر چی که در پدرتون ندیده اونجا داره ..ابراز علاقه ، اهمیت ، طروات جوانی ..خیلی بعید میدونم بتونی مادرت رو راضی کنی که دست از سر این یارو برداره ...بهترین کار و البته قسمت سختش اینه که اون طرف دست از سر مادرتون برداره ...چون موندگاریش بیشتره قاعدتا (چون اگه مادرتون مزه عشق بازی با یه جون رفته باشه زیر دندونش و مکمنه دنبال کس دیگه ای هم بعدا بره خدای نکرده) ولی چیزی که مشخصه مادرتون دست بردار این طرف نیست ..نمیدونم دقیقا به مادرتون چی بگید که تاثیر گذار ترباشه (چون شناخت کافی ازش ندارم) ..چون ممکنه در نهایت کارهاشو کاملا پنهونی از شما انجام بده ..اگه فکر میکنید تاثیر داره میتونید از روش همون طرف استفاده کنید ..اولا که چرا شما همش میگی فکر میکنه ما میترسیم ..در واقع باید فکر کنه مادرت میترسه مگه میدونه که شما در جریان هستید؟؟؟ شما میتونید از روش همون طرف استفاده کنید برای مادرتون ..اول که زندگی های خودتون که در شرف از هم پاشیدگیه رو بگید ..به زندگی خواهرتون اشاره کنید ..شرایطی که برای ازدواج آینده اون داره ایجاد میکنه ..بعدش میتونی بگی اگه الان داری از گفتن اون به بابا میترسی گوشیتو بذار کنار..به جدیت بخواهید که دیگه این قدر خونه مادر بزرگتون نره ..منم تلفن رو به یه روشی فعلا از دسترس خارج میکنم اصلا شبها که باباتون خونه است یا کلا در تمام روز میتونید برای اینکه تلفن بوق داشته باشه که شک برانگیز نباشه تلفن رو دایورت کنید رو یه خط بلااستفاده با یه گوشی که بوق هم بخوره ولی کسی هم جواب نده یه گوشی روی سایلنت.. اینجوری هم تلفن دارید که باباتون شک نمیکنه هم زنگ نمیخوره ..بعد در نهایت اگه مقاومت کرد با لحن جدی جوری که تا حالا این لحن رو نداشتید ببینید عصبانی نه جدی دوتا چیز متفاوته ..بهش بگید که اگه این کارها رو نکنی خودم به بابا میگم و زندگی های هممون خراب میشه رو حساب حماقت تو ...جوری که انگار واقعا خسته هستید از این شرایط میدونم که واقعا هم خسته هستید ولی خستگی فعلی تا حدودی برای مادرتون عادی شده باید خستگیتون جوری باشه که براش قابل لمس باشه..ببخشید ولی حتی اگه شده یکی دو روز تمرین کنید تا بتونی خوب براش اجرا کنی چون باید احساس کنه دارید راست میگید..گرچه احتمال موفق شدنش بسی درصد هم نیست ولی نکته مثبتش اینه که احتمال آبروریزی خیلی کم میشه اگه مادرتون سر عقل بیاد...موفق باشید
    بله میدونه هم من هم خواهرم در جریانیم. من چند ماه پیش با اسمس باهاش حرف زدم البته نه حرف زدن معمولی فقط با فحش و نفرین و تهدید بود که دست از سر مادرم برداره اونم دو هفته از زندگیمون رفت ولی دوباره برگشت.اون پسره از من بدش میاد و منو دشمن خودش میدونه.یبارم خواهرم باهاش حرف زده تلفنی که خیال کرده با معصومیتش بتونه راضیش کنه دست از سرمون ورداره ولی اونم نشد. اون زمونا یه ذره صحبتای ما اثر گزاشته بود و مثلا به مامانم میگفت کمی کم کنیم رابطمونو. و ما خیال میکردیم داره کم میشه ولی حالا دوباره فهمیدیم که کم نشده که هیچ بیشترم شده. و حتی به مامانم گفته نکنه به خاطر بچه هات میخوای منو ول کنی!!!
    حرفاتونو چند بار خوندم عمل میکنم
    راستش پیام شما و پیام های دیگر دوستان کمکم کردن چون واقعا درمانده بودم
    بابت این ترفند تلفنی که گفتین واقعا بهم جرات داد که این کار و انجام بدم. من هر جوری هست با مامانم با کلی محبت صحبت میکنم که ولش کنه. سعی میکنم راضیش کنم. من راضیش میکنم
    من بهش اطمینان میدم که رابطه منو خواهرم با مامانم خوب میشه(البته خوب هستیم ولی مثل قبلا ها دیگه مامانمونو بغل نمیکنیم دیگه باهاش درد و دل نمیکنیم دیگه باهاش بگو بخند نداریم ازش صلاح مشورت نمیگیریم باهاش شوخی نمیکنیم همش سعی میکنیم ازش فرار کنیم چون دلمن ازش شکسته، چون مامانم یک ماهی اومد خونه من موند ولی همش تو اون گوشی لعنتیش بود بخاطر همین همش دوس داشتم برگرده) برام دعا کنید که راضی شه
    وقتی راضی شد ایشالله ایشالله ترفند تلفنو اجرا میکنیم، دیگه بعدش خوب میشه ایشالله فقط
    عیب بزرگی این مشکل داره که من مجبورم همه این کارا رو از راه دور انجام بدم ای کاش تو همون خونه بودم که دستم بازتر بود.مامانم به خواهرم زور میگه ولی به من نمیتونه.خواهرم چون مجرده مامانم سرش خیلی راحت کلاه میزاره. ولی منو نمیتونه یه کوچولو از من ترس داره.

    واقعا ممنونم ازتون، از همه تون

  32. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6559
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    1
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام به همه
    از اون وقت تا حالا دارم فکر میکنم که اگه به مامانم بگم ولش کنه باید از دو جهت آماده باشم چون قبلا گفتم ولش کنه و مامانم بهم گفت اونم آدمه بهم فرصت بده یواش یواش ازش تموم میکنم ولی دوباره بعد یه مدت کوتاهی یادش رفت و زد زیر قولش
    اون دو جهت ایناست:1. اگه من به مامانم گفتم و اونم شروع کرد به بحث کردن با من و گفت که اصلا من دوسش دارم و میخوام طلاق بگیرم دقیقا چطور باهاش برخورد کنم؟مثلا بگم طلاق بگیر ؟چی بگم که هم ناراحتش کنه هم جلوشو بگیره
    2.اگه من به مامانم گفتم و اونم قبول کرد فقط ازم کمک خواست که چطور این مسئله رو با اون پسره در میون بزاره.یعنی سوالم اینه که چطور با اون پسره قطع رابطه کنه ؟ یه دفه مثلا زنگش بزنه بگه من دیگه نیستم بخاطر زندگیمو بچه هام همه چی تمومه؟؟یا اصلا زنگشم نزنه بدون اینکه چیزی بهش بگه تموم کنه؟؟؟یا یواش یواش؟؟اگه یواش یواش چطوری؟؟؟
    (وای که چقدر خوش خیالم بنا رو گزاشتم به اینکه مامانم حالا قبول کرده دارم واسه خودم سوال طرح میکنم خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااا)
    بازم مثل همیشه ممنون میشم کمکم کنین
    چون نظرات مختلف از افراد مختلف از جنس های مختلف هم به آدم جرات میده هم آدم خیال میکنه همدرد داره هم واقعا نمیشه این حرفا رو هیج جا گفت اینجا خیلی واسه آدم کمک میشه

  33. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5829
    نوشته ها
    195
    تشکـر
    470
    تشکر شده 242 بار در 113 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak نمایش پست ها
    مگه تکزاسه که بری بزنی دهنشو سرویس کنی اومدی داداشاتون زدن کشتنش طرف رو مثلا ؟؟کی جواب زندگی خراب شده برادرای شما رو میده یه بخشهائی از حرفهاتون که نترسن و اینها درست ولی دیگه دوره کشتن و زدن و دهن سرویس کردن گذشته ..چون الان کسی پیگیر نیست بعدا یهوئی صدتا صاحاب پیدا میکنه ...
    خیلی باحال نوشتی دمت گرم خیلی خندیدم.
    ولی بخدا اگه میتونستم میرفم پسره رو لقدکش میکردم انقد از اینا که با زندگی یگران باز ی میکنن بدم میاد اصلا شرف ندار ن

  34. کاربران زیر از Helish بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5829
    نوشته ها
    195
    تشکـر
    470
    تشکر شده 242 بار در 113 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا گودرزی نمایش پست ها
    سلام به همه
    از اون وقت تا حالا دارم فکر میکنم که اگه به مامانم بگم ولش کنه باید از دو جهت آماده باشم چون قبلا گفتم ولش کنه و مامانم بهم گفت اونم آدمه بهم فرصت بده یواش یواش ازش تموم میکنم ولی دوباره بعد یه مدت کوتاهی یادش رفت و زد زیر قولش
    اون دو جهت ایناست:1. اگه من به مامانم گفتم و اونم شروع کرد به بحث کردن با من و گفت که اصلا من دوسش دارم و میخوام طلاق بگیرم دقیقا چطور باهاش برخورد کنم؟مثلا بگم طلاق بگیر ؟چی بگم که هم ناراحتش کنه هم جلوشو بگیره
    2.اگه من به مامانم گفتم و اونم قبول کرد فقط ازم کمک خواست که چطور این مسئله رو با اون پسره در میون بزاره.یعنی سوالم اینه که چطور با اون پسره قطع رابطه کنه ؟ یه دفه مثلا زنگش بزنه بگه من دیگه نیستم بخاطر زندگیمو بچه هام همه چی تمومه؟؟یا اصلا زنگشم نزنه بدون اینکه چیزی بهش بگه تموم کنه؟؟؟یا یواش یواش؟؟اگه یواش یواش چطوری؟؟؟
    (وای که چقدر خوش خیالم بنا رو گزاشتم به اینکه مامانم حالا قبول کرده دارم واسه خودم سوال طرح میکنم خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااا)
    بازم مثل همیشه ممنون میشم کمکم کنین
    چون نظرات مختلف از افراد مختلف از جنس های مختلف هم به آدم جرات میده هم آدم خیال میکنه همدرد داره هم واقعا نمیشه این حرفا رو هیج جا گفت اینجا خیلی واسه آدم کمک میشه
    اگه میخوای شماره پسره رو بده تا بدم به دوستام مخشوو بزنن. ما هممون پایه ایم مخصوصا اگه طرف انقد بیشرف باشه. یا شماره مامانتو بده تا تحدیدش کنیم. یا شماره از خونوااده ی پسره بده. به هرحال من با هرگونه حال گیری موافقم بدمم نمیاد حال این بغیرتو بگیرم .

  36. کاربران زیر از Helish بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4275
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    عزیزم چارش اینه که پسررو تهدبد به شکایت کنید چون قانون همچین جرم هایی رو (رابطه نا مشروع)سخت میگیره

  38. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6857
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    2
    تشکر شده 42 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام کیانا جان
    عزیزم اول که خونسردی خودت رو حفظ کن بعد ای کاش می تونستی مادرت رو بکشونی طرف ائمه مثلا باهم یه سفر برید مشهد پیش اقا امام رضا(ع) و همون جا ازش بخوای بخاطر تو وخواهرت از این اقا بگذره بهش بگو شما با این کارت زندگی من رو هم خراب می کنی، اگه این مسئله دهن به دهن بچرخه دیگه هیچ کس حاضر نیست با خواهرکوچک ترت ازدواج کنه توسل به آقا امام زمان (عج) هم خیلی جواب می ده چهل تا نماز امام زمان نذر کن که مادرت به راه راست هدایت بشه دعای مقاتل بن سلیمان در مفاتیح الجنان هم خیلی خوبه صاحب این دعا گفته هر کس خواند و حاجتش رو نگرفت مرا لعنت کند مطمئن باش جواب می گیری من به شخصه هر وقت مشکلی پیدا می کنم سریع سوره یاسین نذر می کنم و همیشه جواب گرفتم یه بار یه مشکل خیلی بزرگ داشتم که مدام به آقا امام زمان متوسل می شدم یه شب خواب دیدم تو بیابون های اطراف قم هستم و با مادر و خواهرم دارم می رم جمکران از مادر و خواهرم جا موندم یه آقایی با ریشهای بلند و یه عصای بلند به دستش اومد پیشم گفت دیگه گریه نکن حاجتت رو گرفتی و واقعا جواب گرفتم خیلی ها نذر می کنن پای پیاده برن جمکران و واقعا حاجتشون رو می گیرن چند وقت پیش مصاحبه یه جوان وهابی(حمید شیروانی ) رو دیدم که تازه شیعه شده بود و با توسل به حضرت معصومه (س) تمام مشکلاتش حل شده بود بهت توصیه می کنم فیلمش رو دانلود کنی ببینی به نظرم مشکل اون جوون خیلی بزرگتر بود چون همه دنبالش بودن بکشنش اما ایشون با توسل به حضرت معصومه همه مشکلاتش حل شد مطمئنم چون شما نیتت خیر حضرت معصومه (س) و برادرش امام رضا(ع) تنهات نمی زارن
    موفق باشی انشاء الله

  39. کاربران زیر از منتظر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6585
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    6
    تشکر شده 92 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    با نذر جناب منتظر موافقم وبسیار کاربردی میباشد. .موفق باشید
    امضای ایشان
    حضرت امیر المومنین(ع)

    هيچ ثروتي چون عقل و هيچ فقري چون جهل و هيچ ميراثي چون ادب و هيچ پشتيباني چون مشورت نخواهد بود.

  41. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24316
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    ببين برو بگير بزن پسرو

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد