نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: دو راهی

4282
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    دو راهی

    سلام من 3-4 ساله با یه دختر خوب آشنا شدم تو این چند سال ما باهم رابطه داشتیم. حدود 2 ساله دارم زور میزنم که ازدواج کنیم 3 بار با خانواده میریم خواستگاری اما هر بار به دلایلی بهم میخوره دیگه واقعا به این نتیجه رسیدم شاید قسمت نیست شاید حکمتی توشه دفعه اخری همه چی جور جور بود واسه یه چیز الکی بهم خورد راستش رو بخواین خانواده هامون خیلی باهم تفاهم ندارن هر کدوممون از یک دنیای دیگه ایم ازدواج اونا با ما کلی فرق داره من از یه شهر دیگه اون از یه شهر دیگه الان موندم سر دو راهی از طرفی میگم باید مسئولیت کاری رو که باهاش کردم گردن بگیرم از طرفی مطمئن نیستم زندگی قشنگی باهم داشته باشیم به نظر شما چکار کنم از بچه گی بهم یاد دادن اگه خطایی کردی مسئولیتش رو گردن بگیر و اگه اشتباهی کردی و متوجه شده دیگه بیشتر از اون انجامش نده الان نمیدونم به کدومش گوش کنم جفتشون درست میگن

  2. کاربران زیر از hellboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دو راهی

    خب فکر میکنم باید در این مورد بیشتر از اینا صبرو تحمل داشته باشید

    و بهتره یک مشاوره ازدواج هم مراجعه کنید تا بدونید کلا" به درد هم میخورید یا نه ...

    چون تست هایی وجود داره که میتونه سطح اختلافات رو برای شما مشخص میکنه ...

    پس به خانواده ها فرصت بدید تا بتونن یه خورده با این موضوع کنار بیان
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دو راهی

    خب دوست عزیز باید دید این اشتباهی که ازش صحبت میکنید چه اشتباهی هست ؟

    آیا برای ایشون مشکلی پیش آوردی یا نه منظورت همین دوستی و اشناییه ...!

    به هرحال وقتی میگن باید دو نفر در ازدواج دریک سطح و طبقه باشن ، واسه همین جاست ...

    شما از دوخانواده در دوشهر که با شرایط زندگی مختلفی هستید ...

    خب مسلما" تا خانواده ها همدیگرو خوب نشناسن ، نمیتونن به هم اعتماد کنن ...

    بهتره مدتی فرصت بدید تا خانواده ها با شرایطت وفق پیدا بکنن و بعد دوباره موضوع رو مطرح کنید


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    من باهاش رابطه جنسی داشتم. ببینید ما دوتا پدرامون در قید حیات نیستن و حتی پدر بزرگامون واسه همین من تحقیق کردم دیدم نیازی نیست از کسی واسه ازدواج اجازه بگیره ما همدیگرو دوست داشتیم و غریزه جنسی هم که کلا عقربه چسبونده بود با صیغه بهم محرم شدیم تو سالهای اول خانواده من اصلا رضایت نمیدادن بپا جلو بزارن تقریبا از دو سال پیش با کلی خون دل خوردن تونستم راضی شون کنم ما رفتیم خواستگاری سطح فرهنگ و رفاه طبقه اجتماعی ما در یک سطحه جفتمون خانواده کمی مذهبی وبا درامد متوسط هستیم بیشترین مشکل ما اینه که اونا واسه ازدواج خیلی سخت گیر و زیاده خواه هستن ما برعکس فرض کنید جهیزیه ای که مادر من بعد 30 سال زندگی تهیه کرده رو همین اول زندگی از من میخوان اگه پدارمون زنده بودن شاید راحت این مشکل حل میشد اما مادر و خواهرای من و مادر خواهرای اون واسه رو کم کنی و چزوندن چمیدونم هر چیزی که فکر کنید حاضر نمیشه کوتاه بیاد ما خودمونم اصلا شرایط عصبی خوبی نداریم هر چی بهم میگیم سریع دعوامون میشه
    ویرایش توسط hellboy : 09-21-2014 در ساعت 10:43 AM

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita moein-Moshaver نمایش پست ها
    خب دوست عزیز باید دید این اشتباهی که ازش صحبت میکنید چه اشتباهی هست ؟

    آیا برای ایشون مشکلی پیش آوردی یا نه منظورت همین دوستی و اشناییه ...!

    به هرحال وقتی میگن باید دو نفر در ازدواج دریک سطح و طبقه باشن ، واسه همین جاست ...

    شما از دوخانواده در دوشهر که با شرایط زندگی مختلفی هستید ...

    خب مسلما" تا خانواده ها همدیگرو خوب نشناسن ، نمیتونن به هم اعتماد کنن ...

    بهتره مدتی فرصت بدید تا خانواده ها با شرایطت وفق پیدا بکنن و بعد دوباره موضوع رو مطرح کنید

    بله من باهاش رابطه جنسی داشتم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب فکر میکنم باید در این مورد بیشتر از اینا صبرو تحمل داشته باشید

    و بهتره یک مشاوره ازدواج هم مراجعه کنید تا بدونید کلا" به درد هم میخورید یا نه ...

    چون تست هایی وجود داره که میتونه سطح اختلافات رو برای شما مشخص میکنه ...

    پس به خانواده ها فرصت بدید تا بتونن یه خورده با این موضوع کنار بیان
    ممنون مشاوره رفتن گزینه خوبیه سعی میکنم در اسرع وقت برم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    سلام من 3-4 ساله با یه دختر خوب آشنا شدم تو این چند سال ما باهم رابطه داشتیم. حدود 2 ساله دارم زور میزنم که ازدواج کنیم 3 بار با خانواده میریم خواستگاری اما هر بار به دلایلی بهم میخوره دیگه واقعا به این نتیجه رسیدم شاید قسمت نیست شاید حکمتی توشه دفعه اخری همه چی جور جور بود واسه یه چیز الکی بهم خورد راستش رو بخواین خانواده هامون خیلی باهم تفاهم ندارن هر کدوممون از یک دنیای دیگه ایم ازدواج اونا با ما کلی فرق داره من از یه شهر دیگه اون از یه شهر دیگه الان موندم سر دو راهی از طرفی میگم باید مسئولیت کاری رو که باهاش کردم گردن بگیرم از طرفی مطمئن نیستم زندگی قشنگی باهم داشته باشیم به نظر شما چکار کنم از بچه گی بهم یاد دادن اگه خطایی کردی مسئولیتش رو گردن بگیر و اگه اشتباهی کردی و متوجه شده دیگه بیشتر از اون انجامش نده الان نمیدونم به کدومش گوش کنم جفتشون درست میگن
    اگربهش علاقه داري يه مدت صبر كن سعي خودت رو بكن درسته بايد مسئوليت كاري كه كردي گردن بگيري شما چطور نگران آيندت هستي اون خانم با اينده اي كه شايد شما خراب كرديد با اون كاري كه ميگن چيكار كنن به نظرتون اين درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگر علاقه اي هست بريد جلو اگر علاقه نداريد كه بايد در ارتباط با اين موضوع با خانواده هاتون صحبت كنيد

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    اگربهش علاقه داري يه مدت صبر كن سعي خودت رو بكن درسته بايد مسئوليت كاري كه كردي گردن بگيري شما چطور نگران آيندت هستي اون خانم با اينده اي كه شايد شما خراب كرديد با اون كاري كه ميگن چيكار كنن به نظرتون اين درسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگر علاقه اي هست بريد جلو اگر علاقه نداريد كه بايد در ارتباط با اين موضوع با خانواده هاتون صحبت كنيد
    ما عاشق همیم من اونو مثل همسرم میدونم نه دوست دخترم. من نگران آینده خودم نیستم نگران آینده جفتمونم میگم اگه قراره آینده روشنی واسه ما دوتا نباشه بهتر نیست همین الان که دیر نشده جلوشو بگیریم نمیدونم متوجه حرف من میشین یا نه ؟ من الان انقدر دچار تردیدم که وقتی گفتم همین الان که دیر نشده داشتم فکر میکردم که آیا واقعا دیر شده یا نشده ؟

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    ما عاشق همیم من اونو مثل همسرم میدونم نه دوست دخترم. من نگران آینده خودم نیستم نگران آینده جفتمونم میگم اگه قراره آینده روشنی واسه ما دوتا نباشه بهتر نیست همین الان که دیر نشده جلوشو بگیریم نمیدونم متوجه حرف من میشین یا نه ؟ من الان انقدر دچار تردیدم که وقتی گفتم همین الان که دیر نشده داشتم فکر میکردم که آیا واقعا دیر شده یا نشده ؟
    اينده رو شما ميسازيد وقتي ميخايد ازدواج كنيد يعني باهم يه زندگي جديد شروع كنيد اين بستگي به خود شما يعني دوط رف داره چطور بخايد بسازيدش نگران چي هستيد به خدا توكل كنيد شما كه انقدر دوسش داريد نبايد ترديد داشته باشيد يه چيز ديگه فكرهاتو كردي ؟؟؟؟؟؟همه مشكلاتو سنجيدي يا در اين رابطه باهاش صحبت كردي؟بشين با خودت فكر كن همه چيزهايي كه لازمه رو باهاش صحبت كنبهش بگو با منطق برخورد كنه از روي احساس نميشه تصميم گيري كرد.

  11. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    اينده رو شما ميسازيد وقتي ميخايد ازدواج كنيد يعني باهم يه زندگي جديد شروع كنيد اين بستگي به خود شما يعني دوط رف داره چطور بخايد بسازيدش نگران چي هستيد به خدا توكل كنيد شما كه انقدر دوسش داريد نبايد ترديد داشته باشيد يه چيز ديگه فكرهاتو كردي ؟؟؟؟؟؟همه مشكلاتو سنجيدي يا در اين رابطه باهاش صحبت كردي؟بشين با خودت فكر كن همه چيزهايي كه لازمه رو باهاش صحبت كنبهش بگو با منطق برخورد كنه از روي احساس نميشه تصميم گيري كرد.
    جناب محمد زاده ممنون از توجه تون
    امکانش هست پست 4 این تایپیک مطالعه کنید ؟ من اونجا نوشتم که دقیقا مشکل چیه ما دوتا هیچ مشکلی نداریم باهم اما این تردید دودلی تازگی افتاده به جونم که نکنه ما قسمت هم نیستیم من دارم یه چیزی رو به زور از خدا میخوام که به نفع من نیست.
    اما صادقانه بگم به شنیدن حرفاتون احتیاج داشتم که یکی بهم بگه نترس مرد تا اینجا اومدی باقیشم برو

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    من باهاش رابطه جنسی داشتم. ببینید ما دوتا پدرامون در قید حیات نیستن و حتی پدر بزرگامون واسه همین من تحقیق کردم دیدم نیازی نیست از کسی واسه ازدواج اجازه بگیره ما همدیگرو دوست داشتیم و غریزه جنسی هم که کلا عقربه چسبونده بود با صیغه بهم محرم شدیم تو سالهای اول خانواده من اصلا رضایت نمیدادن بپا جلو بزارن تقریبا از دو سال پیش با کلی خون دل خوردن تونستم راضی شون کنم ما رفتیم خواستگاری سطح فرهنگ و رفاه طبقه اجتماعی ما در یک سطحه جفتمون خانواده کمی مذهبی وبا درامد متوسط هستیم بیشترین مشکل ما اینه که اونا واسه ازدواج خیلی سخت گیر و زیاده خواه هستن ما برعکس فرض کنید جهیزیه ای که مادر من بعد 30 سال زندگی تهیه کرده رو همین اول زندگی از من میخوان اگه پدارمون زنده بودن شاید راحت این مشکل حل میشد اما مادر و خواهرای من و مادر خواهرای اون واسه رو کم کنی و چزوندن چمیدونم هر چیزی که فکر کنید حاضر نمیشه کوتاه بیاد ما خودمونم اصلا شرایط عصبی خوبی نداریم هر چی بهم میگیم سریع دعوامون میشه
    من خانم هستم عزيز
    اين چيزها رو بايد كنار بذاريد من زماني كه نامزد بودم پدرم خيلي سخت گيري ميكرد واسه شوهرم اما الان نه ديگه بايد اين چيزها رو هم تحمل كرد منم زياد خون دل خوردم گيرهاي كه خانوادم سر همه چيز ميدادن اصلا منو عصبي كرده بودن سر هر چيزي دعوا بود اما بعضي سخت گيريها اون موقع باعث شد زندگي الانم خوب باشه بايد صبر داشت تحمل بايد كرد اين چيزها رو .شما باخانوادت بشين منطقي صحبت كن از خانم هم بخاه با خانوادش منطقي صحبت كنه متقاعدشون كنيد بعد دوباره به خواستگاري بريد ايشاا... كه اينبار مثبته

  14. 3 کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    مهم نیست خانم باشین یا آقا مهم این بود که بهم دلگرمی دادین و تشویقم کردین
    بازم ممنون سرکار خانم

  16. کاربران زیر از hellboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    مهم نیست خانم باشین یا آقا مهم این بود که بهم دلگرمی دادین و تشویقم کردین
    بازم ممنون سرکار خانم
    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    من خانم هستم عزيز
    اين چيزها رو بايد كنار بذاريد من زماني كه نامزد بودم پدرم خيلي سخت گيري ميكرد واسه شوهرم اما الان نه ديگه بايد اين چيزها رو هم تحمل كرد منم زياد خون دل خوردم گيرهاي كه خانوادم سر همه چيز ميدادن اصلا منو عصبي كرده بودن سر هر چيزي دعوا بود اما بعضي سخت گيريها اون موقع باعث شد زندگي الانم خوب باشه بايد صبر داشت تحمل بايد كرد اين چيزها رو .شما باخانوادت بشين منطقي صحبت كن از خانم هم بخاه با خانوادش منطقي صحبت كنه متقاعدشون كنيد بعد دوباره به خواستگاري بريد ايشاا... كه اينبار مثبته
    مهم نیست خانم باشین یا آقا مهم این بود که بهم دلگرمی دادین و تشویقم کردین
    بازم ممنون سرکار خانم

  18. کاربران زیر از hellboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    مهم نیست خانم باشین یا آقا مهم این بود که بهم دلگرمی دادین و تشویقم کردین
    بازم ممنون سرکار خانم
    موفق و كامياب باشيد

  20. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دو راهی

    سلام
    ازحرفاتون معلومه که آدم با وجدانی هستین
    از این بابت خوشحالم، راهی رو که شروع کردی باتوکل به خدا ادامه بده
    ایشاا... خوشبخت میشین

  22. 2 کاربران زیر از yass بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط yass نمایش پست ها
    سلام
    ازحرفاتون معلومه که آدم با وجدانی هستین
    از این بابت خوشحالم، راهی رو که شروع کردی باتوکل به خدا ادامه بده
    ایشاا... خوشبخت میشین
    ممنون yass عزیز مرسی از توجه تون خواهش میکنم برامون دعا کنید

  24. کاربران زیر از hellboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    ممنون yass عزیز مرسی از توجه تون خواهش میکنم برامون دعا کنید
    خواهش،چشم حتما، ایشاا... تموم جوونا خوشبخت شن شمام تو جمع اونا

  26. کاربران زیر از yass بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6694
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    سلام
    اینکه اونو مثل همسر میدونید یعنی که عاشقشی با عشق زندگیتون خیلی سبز و گرم میشه
    بدون هیچ تردیدی پیش برو انشالله خوشبخت میشین به اون خانم هم فکر کن داغون میشه.
    در پناه حق

  28. کاربران زیر از fatma gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط fatma gol نمایش پست ها
    سلام
    اینکه اونو مثل همسر میدونید یعنی که عاشقشی با عشق زندگیتون خیلی سبز و گرم میشه
    بدون هیچ تردیدی پیش برو انشالله خوشبخت میشین به اون خانم هم فکر کن داغون میشه.
    در پناه حق
    سلام مرسی از توجه تون باور میکنید بیشتر از اینکه نگران خودم و آینده ام باشم نگران ایشونم. اون با کلی امید آرزو گذاشت جلو بریم و تا امروز پا به پام اومد.
    ممنون که تشویقم میکنید واقعا به دلگرمی و تشویق تون احتیاج داشتم

  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دو راهی

    سلام
    نوشته هاتو خوندم ، معلومه آدم خوب و مسئولیت پذیری هستی ، این که تو احساس میکنی شاید نتونی خوشبختش کنی حسیه که اکثر ادما موقع ازدواج میاد سراغشون ، واین خیلی خوبه که چنین فکریو میکنی چون آدم عاقلی هستی و داری همچیو تو ذهنت سبک سنگین میکنی ، با طرف همچیو در میون بزار از توان مالی و این که چه زندگی میتونی براش جور کنی بگو ، اگه هم گفتی و راضیه شک نکن راهتو ادامه بده انقدر برو خاستگاری تا اونا تسلیم شن ،
    هیچ وقت به خودت شک نکن و تسلیم نشو تو موفق میشی

  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6707
    نوشته ها
    13
    تشکـر
    3
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام
    نوشته هاتو خوندم ، معلومه آدم خوب و مسئولیت پذیری هستی ، این که تو احساس میکنی شاید نتونی خوشبختش کنی حسیه که اکثر ادما موقع ازدواج میاد سراغشون ، واین خیلی خوبه که چنین فکریو میکنی چون آدم عاقلی هستی و داری همچیو تو ذهنت سبک سنگین میکنی ، با طرف همچیو در میون بزار از توان مالی و این که چه زندگی میتونی براش جور کنی بگو ، اگه هم گفتی و راضیه شک نکن راهتو ادامه بده انقدر برو خاستگاری تا اونا تسلیم شن ،
    هیچ وقت به خودت شک نکن و تسلیم نشو تو موفق میشی
    مرسی Reza1 عزیز ممنون از توجه تون مرسی که وقت گذاشتین و تشویقم کردین واقعا احتیاج داشتم.

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دو راهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط hellboy نمایش پست ها
    مرسی Reza1 عزیز ممنون از توجه تون مرسی که وقت گذاشتین و تشویقم کردین واقعا احتیاج داشتم.
    خواهش میکنم عزیزم
    معلومه ادم با اراده ای هستی که همه رو راضی کردی برات برن خواستگاری ، همین اراده رو حفظ کن و ایمانتو از دست نده ، اینقدر بورو تا راضی شن ، من مطئنم اگه زیاد بری میفهمن که چه پسر با اراده ای هستی و تصمیمتو گرفتی اونا هم کم کم کوتاه میان ، معمولا اول هر خواستگاری سخت گیری زیاده میخوان با این سخت گیری ها بگن دخترمون برامون خیلی با ارزشه ، همه ازدواج ها هم با یک بار خواستگاری به سر انجام نمیرسه ، یک ریش سفید که حرفش برش داشته باشه هم ایندفه با خودت ببر
    انشالا موفق بشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد