همسرم مدام کنترلم میکنه

[fact]

با سلام و خسته نباشید

من و همسرم حدود نه سالی میشه که ازدواج کردیم و یک فرزند داریم ولی همسرم با اخلاقی که داره بیجارم کرده مدام به پوششم هشدار میده در حالیکه پوششم خیلی معمولیه بهم میگه باید چند سایز بزرگتر بخری مثلا سایز مانتوم 40 هست میگه 48 بخر شلوار هم همینطور واقعا ظاهرم خیلی خنده دار میشه مخصوصا خانم های فامیل و خانوادم عروسمون . خواهرم و حتی مادرم خیلی خوشتیپ و به روز می پوشن ولی من مثل پیرزنها می پوشم این موضوع خیلی اذیتم میکنه وقتی با آرامش بهش توضیح مسدن که نیدونم دوسم داری و نگرانمی ولی خوب منم که پوششم جلف که نیست . عاشق رنگ مو هستم ولی اصلا اجازه نمیده از لوازم آرایش فقط کرم پودر در حد خیلی کم بعضی وقتها استفاده میکنم ولی بیرون بیچارم میکنه اونقدر به پوستم نگاه میکنه و همش میگه این چه وضعه داری میری عروسیدرحالیکه فقط کرم پودره . و زود جوش میاره و اولین حرفی که میگه بریم طلاق بگیریم و با یکی مثل خودت ازدواج کن و راحت باش تو الگوت خواهر و مادرته و ... منم بالاخره دوست دارم مثل امثال خودم خوشتیپ باشم ولی اصلا کوتاه نمیاد و اوقاتمون رو تلخ میکنه به نظرتون چیکار کنم این حساسیتش کم بشه؟ و در حد معمولی تیپ بزنم

[fact]

لطفا راهنماییم کنید ممنون

[delvapas2000]

با سلام و خسته نباشید

من و همسرم حدود نه سالی میشه که ازدواج کردیم و یک فرزند داریم ولی همسرم با اخلاقی که داره بیجارم کرده مدام به پوششم هشدار میده در حالیکه پوششم خیلی معمولیه بهم میگه باید چند سایز بزرگتر بخری مثلا سایز مانتوم 40 هست میگه 48 بخر شلوار هم همینطور واقعا ظاهرم خیلی خنده دار میشه مخصوصا خانم های فامیل و خانوادم عروسمون . خواهرم و حتی مادرم خیلی خوشتیپ و به روز می پوشن ولی من مثل پیرزنها می پوشم این موضوع خیلی اذیتم میکنه وقتی با آرامش بهش توضیح مسدن که نیدونم دوسم داری و نگرانمی ولی خوب منم که پوششم جلف که نیست . عاشق رنگ مو هستم ولی اصلا اجازه نمیده از لوازم آرایش فقط کرم پودر در حد خیلی کم بعضی وقتها استفاده میکنم ولی بیرون بیچارم میکنه اونقدر به پوستم نگاه میکنه و همش میگه این چه وضعه داری میری عروسیدرحالیکه فقط کرم پودره . و زود جوش میاره و اولین حرفی که میگه بریم طلاق بگیریم و با یکی مثل خودت ازدواج کن و راحت باش تو الگوت خواهر و مادرته و ... منم بالاخره دوست دارم مثل امثال خودم خوشتیپ باشم ولی اصلا کوتاه نمیاد و اوقاتمون رو تلخ میکنه به نظرتون چیکار کنم این حساسیتش کم بشه؟ و در حد معمولی تیپ بزنم

سلام رفتارها و گیر دادنهای ایشون بیمارگونه و در فرم و حالت وسواسی هستش
بهترین راه اینه که شمام به پوشش و ظاهر ایشون گیر بدین
نیرو در مقابل نیرو که اعمال بشه مشکل حل میشه
شرطی سازی انجام بدین به محض اینکه به پوشش شما گیر داد شمام به پوشش و ظاهرش گیر بدین

یه ایرادی از ظاهرش بگیرین یا بگین جلف هستی یا بگین خیلی اوت آو دیت و خارج از مد میپوشی
یا بگین به اندامت نمیاد این لباسها و..
به ریش ایشون گیر بدین اگه ریش میزاره بگین خیلی نافرمه
اگه میتراشه بگین صورتش اغواگر شده و دخترها بهش نگاه میکنن!!

وقتی در مقابل رفتارش رفتار مشابه ببینه و حس کنه هربار گیر میده باید گیر دادنهای شما رو تحمل کنه به ناچار کوتاه میاد

اگرم حرف طلاق زد بگین زندگی ما اگر با سایز مانتوی من بخواد به طلاق بکشه پس معلومه که از اولشم استحکامی نداشته و بنای سست چه بهتر که فرو بریزه

شما سنتی ازدواج کردین درسته؟

[fact]

ممنون از پاسخ و وقتی که برام گذاشتید .
نه ازدواج ما سنتی نبود من کارمند یه شرکتی بودم همسرم اونجا اومده بود من رو دید و حدود سه ماهی باهم آشنا شدیم و ازدواج کردیم . و بلافاصله دیگه نذاشت سرکار برم در حالیکه موقعیت شغلیم خیلی خوب بود .
اتفاقا نظر یکی از مشاورها هم همین بود و منم شروع کردم به گیر دادن مثلا همسرم اجازه نمیده من شلوار جین بپوشم ولی خودش همیشه می پوشه وقتی بهش گفتم اگه جین بده پس تو هم نپوش . شروع کرد به داد وبیداد کردن که احمق تو مگه فرق زن و مرد رو نمیدونی ؟ کی می خواد به من نگاه کنه و ... یا خودش موهاش رو رنگ میکنه به من اجازه نمیده منم گفتم پس تو هم موهات رو رنگ نکن گفت مال من سفیده تو هم پیر شدی اجازه میدم . همه های اجتماعی ( اینستا . تلگرام و ...) عضو هست ولی منو نمیذاره و وقتی میگم پس تو چرا عضوی میگه من پسرم تو دختری فرق میکنه در ضمن من می خوام از این طریق کنترل کنم ببینم تو این جور جاها نمیای؟ لباس های روشن و مارک و به روز برای خودش می خره ولی برای من نمیزاره دلیلش هم با داد و بیداد میگه تو کی می خوای فرق دختر و پسر رو بدونی؟ خیلی اذیت میشم

[Experience]

......

[delvapas2000]

ممنون از پاسخ و وقتی که برام گذاشتید .
نه ازدواج ما سنتی نبود من کارمند یه شرکتی بودم همسرم اونجا اومده بود من رو دید و حدود سه ماهی باهم آشنا شدیم و ازدواج کردیم . و بلافاصله دیگه نذاشت سرکار برم در حالیکه موقعیت شغلیم خیلی خوب بود .
اتفاقا نظر یکی از مشاورها هم همین بود و منم شروع کردم به گیر دادن مثلا همسرم اجازه نمیده من شلوار جین بپوشم ولی خودش همیشه می پوشه وقتی بهش گفتم اگه جین بده پس تو هم نپوش . شروع کرد به داد وبیداد کردن که احمق تو مگه فرق زن و مرد رو نمیدونی ؟ کی می خواد به من نگاه کنه و ... یا خودش موهاش رو رنگ میکنه به من اجازه نمیده منم گفتم پس تو هم موهات رو رنگ نکن گفت مال من سفیده تو هم پیر شدی اجازه میدم . همه های اجتماعی ( اینستا . تلگرام و ...) عضو هست ولی منو نمیذاره و وقتی میگم پس تو چرا عضوی میگه من پسرم تو دختری فرق میکنه در ضمن من می خوام از این طریق کنترل کنم ببینم تو این جور جاها نمیای؟ لباس های روشن و مارک و به روز برای خودش می خره ولی برای من نمیزاره دلیلش هم با داد و بیداد میگه تو کی می خوای فرق دختر و پسر رو بدونی؟ خیلی اذیت میشم

خواهش عزیزم
مشخصه که اون ۳ ماه اشنایی کافی نبوده و شما بعد اساسی و مهم شخصیت ایشون که دیکتاتور منشی و حساسیت وسواس گونه س نتونستین شناسایی کنین و متاسفانه خودتونو درین دام هولناک انداختین

هر انسانی ممکنه اشتباه کنه اما ما وقتی جاده رو اشتباه بریم دنبال دوربرگردون هستیم که برگردیم به مسیر اصلی و دوربرگردون شما طلاق هستش که بتونین به مسیر نرمال برگردین

وگرنه مردی که ۹ ساله انقد ظالمانه و روانپریشانه رفتار میکنه هرگز تغییری نخواهد کرد و حتی تصور اینکه باهم پیش مشاور برین درست میشه! یه تصور خامکارانه و خیال بافانه س

شما ۹ سال تحت این ستم زندگی کردین و تاالان دوام اوردین جای خوشحالیه
شرایطی که شما ۹ سال تحمل کردین حتی واسه ۹ ساعت هم سخت و دشواره

هر ادمی فقط یکبار زندگی میکنه پس عمر نازنین خودتونو تباه نکنین
ایشون که ظاهرا بارها حرف طلاق پیش کشیده پس واسه جداییتون مسیر سختی پیش رو ندارین و طلاق اگه توافقی باشه اونقدرها پر پیچ و خم نیست

اینم جهت اطلاعتون بگم طبق حکم اسلام مرد موظف به نفقه دادن و زن موظف به مطیع بودنه و حتی اگه زن بخواد خودش خرجی دربیاره و نفقه نگیره و مطیع نباشه بازهم نمیتونه
چون درین دایره بسته اون بهرحال موظف به اطاعت از شوهر هستش و حتی واسه بیرون رفتن از خونه هم باید از شوهرش اجازه بگیره
حضانت فرزند با پدره
حق طلاق با مرد هستش
و ازدواج دختر باید با اجازه پدرش انجام بشه

ناگزیر هستین بپذیرین در جامعه اسلامی بایستی از یکسری چیزها گذشت کنین که لااقل بتونین نزدیک به نرمال زندگی کنین و معنی زندگی رو تا حدودی بفهمین

بنابراین اگه نگرانیتون از طلاق بخاطر فرزندتونه چاره دیگه ای نیست
یا مجبورین تحت اختیار تام این شوهر روانپریش زندگی کنین یا که به هرچند وقت دیدن فرزندتون قانع باشین اما عوضش بتونین به میل و صلاحدید شخص خودتون و نرمال زندگی کنین و از وضعیت ازاردهنده فعلی خلاص بشین

[fact]

بازم ممنون از پاسختون

آخه توی اون سه ماه اصلا اینطوری نبود من با تیپ های بروز و آرایش و حتی لنز باهاش ملاقات می کردم اتفاقا رنگ مانتو زرد چقدر بهت میاد و ... حتی بعد از ازدواجمون هم زیاد گیر نداد از وقتی که دخترم به دنیا اومد این گیر دادن های غیر منطقیش شروع شد حتی من که الان تیپم رو طبق خواسته اش چندین بزرگ تر می پوشم وقتی بیرون میریم دوباره دعوا راه می اندازه که تو توی پارک به فلان خانم با حسرت نگاه کردی و میدونم ته دلت گفتی ای کاش شوهر منم اجازه می داد اون تیپی بپوشم . یا مثلا همیشه میگه الگوی تو مامانت و خواهرت هست اونا که خوشتیپ و به روز می پوشن به تو تاثیر میذاره و همش دوست داری مثل اونا باشی و ...
نمیدونم چرا با وجود اینکه خانوادم مخصوصا پدرم کاملا حمایتم می کنن شدیدا از طلاق وحشت دارم شوهرم دوست داره من مثل پیرزن ها بپوشم ولی خودش ... خیلی این موضوع اذیتم میکنه

[delvapas2000]

بازم ممنون از پاسختون

آخه توی اون سه ماه اصلا اینطوری نبود من با تیپ های بروز و آرایش و حتی لنز باهاش ملاقات می کردم اتفاقا رنگ مانتو زرد چقدر بهت میاد و ... حتی بعد از ازدواجمون هم زیاد گیر نداد از وقتی که دخترم به دنیا اومد این گیر دادن های غیر منطقیش شروع شد حتی من که الان تیپم رو طبق خواسته اش چندین بزرگ تر می پوشم وقتی بیرون میریم دوباره دعوا راه می اندازه که تو توی پارک به فلان خانم با حسرت نگاه کردی و میدونم ته دلت گفتی ای کاش شوهر منم اجازه می داد اون تیپی بپوشم . یا مثلا همیشه میگه الگوی تو مامانت و خواهرت هست اونا که خوشتیپ و به روز می پوشن به تو تاثیر میذاره و همش دوست داری مثل اونا باشی و ...
نمیدونم چرا با وجود اینکه خانوادم مخصوصا پدرم کاملا حمایتم می کنن شدیدا از طلاق وحشت دارم شوهرم دوست داره من مثل پیرزن ها بپوشم ولی خودش ... خیلی این موضوع اذیتم میکنه

عزیزم اگه مراوده شماها بیشتر و طولانیتر بود به احتمال قوی میتونستین تا حدودی لااقل بشناسینش
اگرچه ایشون هم منتهای تلاش خودشو کرده بود که بعد منفی و رذیلانه شخصیتشو قبل از ازدواج نشون نده

مساله اینجاست که عیوبی مثل جنون و یا دفرمه بودن اشخاص خیلی سریع نشون میده اما صفات زشت و دفرمه بودن شخصیتشون نیاز به زمان داره که بروز کنه

بهرحال چیزی که هست شما الان دارین در حسرت و فشار و تحت ظلم و دیکتاتوری مطلق زندگی میکنین

طلاق اصلا وحشتناک نیست و خیلی مواقع عاقلانه ترین کار محسوب میشه
موندن تحت سلطه همچی مردی وحشتناکه وگرنه طلاق به معنای رهاییه و رهایی از چنگال ظلم یه ادم بی منطق چرا باید از نظر شما وحشتناک باشه؟

در هر حال ۲ تا راه دارین یا تحمل همیشگی یا طلاق

بازم میگم کسیکه سالهاست همچی رویه ای داره محالتر از محاله که با مشاوره رفتن درست بشه
خودفریبی نکنین دوست عزیز و هرچه زودتر واسه طلاق اقدام کنین یا که تحمل کنین و بزارین عمرتون هدر بره

[fact]

دیگه دارم از این وضعیت خفه میشم . از طرفی هم بخاطر دخترم دوست ندارم طلاق بگیرم . شوهرم رفته رفته اخلاقش افتضاح میشه چند روز پیش به یه مراسمی دعوت بودیم من یه لاک کالباسی که تقریبا رنگ ناخن بود زدم وقتی از مراسم برگشتم مثل بچه ها بهم میگه سریع برو لاک هات رو پاک کن دیگه نبینم . این در حالیکه من دوسال اول ازدواجمون هر روز لاک قرمز داشتم دستم . منم رفتم پاک کردم امروز داشتیم بیرون می رفتیم صدام کرده چراغ رو روشن کرده بهم با دستور میگه بیا زیر این چراغ وایستا ببینم آرایش نداری وقتی از آرایشم مطمئن شده مثل بچه مدرسه ای ها میگه ناخن هات رو بیار جلو دونه دونه نگاه کرده میگه می تونیم بریم . این لحظه ها می خوام بمیرم خیلی تحقیر میشم همش می خوام بهش بگم به تو چه ... به نظرتون من چطور با این بشر برخورد کنم روز به روز دارم ازش دور میشم

[delvapas2000]

دیگه دارم از این وضعیت خفه میشم . از طرفی هم بخاطر دخترم دوست ندارم طلاق بگیرم . شوهرم رفته رفته اخلاقش افتضاح میشه چند روز پیش به یه مراسمی دعوت بودیم من یه لاک کالباسی که تقریبا رنگ ناخن بود زدم وقتی از مراسم برگشتم مثل بچه ها بهم میگه سریع برو لاک هات رو پاک کن دیگه نبینم . این در حالیکه من دوسال اول ازدواجمون هر روز لاک قرمز داشتم دستم . منم رفتم پاک کردم امروز داشتیم بیرون می رفتیم صدام کرده چراغ رو روشن کرده بهم با دستور میگه بیا زیر این چراغ وایستا ببینم آرایش نداری وقتی از آرایشم مطمئن شده مثل بچه مدرسه ای ها میگه ناخن هات رو بیار جلو دونه دونه نگاه کرده میگه می تونیم بریم . این لحظه ها می خوام بمیرم خیلی تحقیر میشم همش می خوام بهش بگم به تو چه ... به نظرتون من چطور با این بشر برخورد کنم روز به روز دارم ازش دور میشم

عزیزم حق دارین از رفتارهای بیمارگونه شوهرتون بیزار باشین و راه حل شما رو در پستهای قبلی عرض کردم

طلاق در کشورهای عقب مونده خیلی به نظر قبیح میاد!
اما در کشورهای پیشرفته جشن طلاق میگیرن
خودتون تامل کنین این تفاوت از کجا ناشی میشه؟

مردمان پیشرفته کشور پیشرفته میسازن

[afshin98]

ببخشید همسر شما مذهبی هستش ؟ خودش چه جور تیپی داره ؟
حقیقتا نمیخوام شمارو ناراحت کنم , ولی بعضی ها هستن مشکل روانی دارن فکرشون رو سخت میشه درمان کرد
شاید پیش خودش مدام فکر میکنه مردهای غریبه در حال تجاوز و نگاه بد به همسرش هستن و پیش خودش همش داره اذیت میشه
والله من خودم درگیر یه بیماری فکری هستم و دیگه مطمئن شدم همه چیز ممکنه !!!

[fact]

ممنون از پاسختون
نه همسرم اصلا مذهبی نیست . تیپش اسپورته . و وقتی من بهش میگم اسپورت اگه بده پس خودت چرا می پوشی شروع به داد و بیداد و توهین میکنه که تو چرا فرق زن و مرد رو نمی فهمی کی میخواد به من نگاه کنه ؟ ولی تو می خوای خودت رو خوشگل کنی تا بیرون همه مردها توی خونشون تو رو تجسم کنن و هزار تا حرف کثیف دیگه بعدش هم طبق معمول به مادرم و خواهرم و عروسمون گیر میده که اونا آرایش میکنن میان بیرون حتما دنبال ماجرا هستن و ... واقعا از این حرفهاش حالم بهم می خوره حتی جشن های عروسی فامیلامون تالار منو مثل مراسم عزا میبره

[afshin98]

ممنون از پاسختون
نه همسرم اصلا مذهبی نیست . تیپش اسپورته . و وقتی من بهش میگم اسپورت اگه بده پس خودت چرا می پوشی شروع به داد و بیداد و توهین میکنه که تو چرا فرق زن و مرد رو نمی فهمی کی میخواد به من نگاه کنه ؟ ولی تو می خوای خودت رو خوشگل کنی تا بیرون همه مردها توی خونشون تو رو تجسم کنن و هزار تا حرف کثیف دیگه بعدش هم طبق معمول به مادرم و خواهرم و عروسمون گیر میده که اونا آرایش میکنن میان بیرون حتما دنبال ماجرا هستن و ... واقعا از این حرفهاش حالم بهم می خوره حتی جشن های عروسی فامیلامون تالار منو مثل مراسم عزا میبره

مشاوره واقعا مثل قضاوت دادگاه کار سختی هستش ! بنظر من همسر شما آدم شکاک و بدبین هستش
این مسایل ریشه در دوران کودکی و نحوه بزرگ شدن بچه هم داره
یه وقت میبینی آدم های دور و برش اینجوری بودن به اونا نتونسته چیزی بگه تو خودش نگهداشته و شده همین رفتارها در زندگی مشترک اش
آدما نسبت به تفکرات خودشون دیگران رو نقد می کنن , یه وقت یکی دزد و کلک بازه فکر می کنه همه مثل خودشن
یا یکی فساد اخلاقی داره فکر می کنه همه دنبال برنامه هستن ...
اگر توان دارید تحمل کنید که زندگی کنید , اگر نه بنظرم باید تکلیف این رفتار مشخص بشه ! یکبار جدی در این خصوص برای همیشه صحبت کنید و بهش پایان بدید

[fact]

بله شما واقعا درست حدس زدید این حساسیت ها درست از زمانی شروع شد که من یه خواهر شوهری داشتم حدود نزدیکه شصت سالش بود ولی اصلا ازدواج نکرده بود و طبق خواست پدر شوهرم چادر سر می کرد وقتی پدر شوهرم از دنیا رفت خواهر شوهرم که تنها زندگی کرد چادر رو گذاشت زمین و من رو سپر خودش کرد به شوهرم می گفت خوب خانم تو هم چادر سر نمیکنه . و وقتی شوهرم می گفت زن من از اول چادری نبود باهم دعوا شدید می کردن . یواش یواش تیپ هاش خیلی خیلی تغییر کرد و هر بار من رو بهونه می کرد و شوهرم هم برای اینکه اون به حرفش گوش کنه من رو محدود تر میکرد هر روز سر این مسئله دعوا داشت تا اینکه به تازگی خواهرشوهرم ازدواج کرد و به یه شهر دیگه رفت و با کسی ازدواج کرد که هیچ مشکلی با تیپش نداره الان اون داره راحت زندگی میکنه ولی دغدغه های من سر جاشه شوهرم مثل اینکه به این روال عادت کرد همش یه ذره بین برداشته روی من زوم کرده با اینکه من تیپم به خواست ایشون خیلی خنده دار شده مانتوهای چهار پنج سایز بزرگتر و ... اصلا اول ازدواجمون اینطوری نبود وقتی باهاش جدی صحبت میکنم اولین حرفش اینه که همینه که هست یا باید هرچی میگم قبول کنی یا طلاق بگیریم هر جور دوست داری بگرد . فورا حرف طلاق رو میزنه میدونید چیه بیشتر از این که محدود کردنش اذیتم کنه این که خودش آزاد و راحته داره اذیتم میکنه مدام توی ذهنم درگیرم و با خودم کلنجار میرم و حرص می خورم که خوب اگه قراره من رعایت کنم اونم باید رعایت کنه دیگه این موضوع روز به روز داره افسردم میکنه

[رزمریم]

بله شما واقعا درست حدس زدید این حساسیت ها درست از زمانی شروع شد که من یه خواهر شوهری داشتم حدود نزدیکه شصت سالش بود ولی اصلا ازدواج نکرده بود و طبق خواست پدر شوهرم چادر سر می کرد وقتی پدر شوهرم از دنیا رفت خواهر شوهرم که تنها زندگی کرد چادر رو گذاشت زمین و من رو سپر خودش کرد به شوهرم می گفت خوب خانم تو هم چادر سر نمیکنه . و وقتی شوهرم می گفت زن من از اول چادری نبود باهم دعوا شدید می کردن . یواش یواش تیپ هاش خیلی خیلی تغییر کرد و هر بار من رو بهونه می کرد و شوهرم هم برای اینکه اون به حرفش گوش کنه من رو محدود تر میکرد هر روز سر این مسئله دعوا داشت تا اینکه به تازگی خواهرشوهرم ازدواج کرد و به یه شهر دیگه رفت و با کسی ازدواج کرد که هیچ مشکلی با تیپش نداره الان اون داره راحت زندگی میکنه ولی دغدغه های من سر جاشه شوهرم مثل اینکه به این روال عادت کرد همش یه ذره بین برداشته روی من زوم کرده با اینکه من تیپم به خواست ایشون خیلی خنده دار شده مانتوهای چهار پنج سایز بزرگتر و ... اصلا اول ازدواجمون اینطوری نبود وقتی باهاش جدی صحبت میکنم اولین حرفش اینه که همینه که هست یا باید هرچی میگم قبول کنی یا طلاق بگیریم هر جور دوست داری بگرد . فورا حرف طلاق رو میزنه میدونید چیه بیشتر از این که محدود کردنش اذیتم کنه این که خودش آزاد و راحته داره اذیتم میکنه مدام توی ذهنم درگیرم و با خودم کلنجار میرم و حرص می خورم که خوب اگه قراره من رعایت کنم اونم باید رعایت کنه دیگه این موضوع روز به روز داره افسردم میکنه

سلام وقت بخیر

همسرتون فقط در مورد پوشش حساس هستن؟

یا در موارد دیگر هم حساسیت دارند؟ مثلا تنها بیرون رفتن شما، با افراد دیگه صحبت کردن، چک کردن گوشی؟؟

شده تا حالا بگه همسایه‌ها نیت بدی در موردش دارن؟

یا اینکه بگه بقیه میخوان زندگیمو خراب کنن؟

[fact]

رز مریم عزیز ممنونم از توجهتون

گوشیم رو هر از گاهی به بهونه های مختلف ازم میگیره و چک میکنه ولی تازگی ها نمیدونم چی شده خیلی کم گوشیم رو کنترل میکنه . در مورد بیرون رفتن هم همیشه خودش میبره و میاره ولی به تازگی خونه مامانم در هفته یکبار به شرط اینکه خودم رانندگی کنم با دخترم و دقیقا در راس ساعتی که تعیین کرده اجازه میده تنها برم البته درست وقتی که رسیدم بهش زنگ بزنم موقع برگشت هم باید دقیقا راس ساعتی که تعیین کرده خونه باشم بقیه جاها خودش میبره و میاره حتی یه بار با اصرارهای من ما رو برده بود دریا کنار اونجا چند تا خانم بدون حجاب بودن باورتون میشه از اول تا آخر هزار بار گفت این خانم ها رو دیدی از خود بی خود نشی ها . بهت تاثیر نزاره ها . تو بی جنبه هستی زود روسریت رو بکش جلو ... در مورد همسایه ها هم ما اصلا رفت و آمد نداریم حتی با فامیل منم رفت و آمد نداره و هر عید دیدنی و رمضان در مورد مهمون رفتن بحث داشتیم که آخرش هم اون موفق شد و من کوتاه اومدم که هیچ جا بجز خونه مامانم عید دیدنی یا افطاری و ... نمیریم که بهونش هم اینه که هیچ جا خونه آدم نمیشه فامیلای تو خیلی کلاس میزارن . با ماشین هاشون . ویلاهاشون و ... یا اینکه تیپ های اون ها خود به خود روی تو تاثیر خواهد داشت و ...

[afshin98]

شرمنده , ولی بنظر شما زندگی چقدر ارزش داره آدم اینقدر حرص بخوره و یه سکته هم بزنه کج و کوله بشه و بیافته گوشه خونه دیگه هیچکس هم بهش نگاه نکنه ؟!
بنظر من اگر توان مالی و شرایط جدا شدن رو دارید به این زندگی مزخرف پایان بدید و بچه شما هم بزرگ بشه شرایط رو درک خواهد کرد
خیلی ها هستن طلاق گرفتن راحت شدن و هر روز به مسافرت و کار و زندگی بی دردسر مشغول هستن. یکی مثل خواهر خودم که بچه هم داره ...
نمیخوام ترویج طلاق کنم ولی شما بمونی با یه احمق زندگی کنی و فردا معده و مغز و اعصابت بریزه بهم قرصی و افسرده بشی که چی ؟! برای حرف مردم ؟ ملت همیشه حرف میزنن نگران نباش
این زندگی که شما داری مشترک نیست , شبیه جهنم مشترک میمونه که شما رو شوهرت شکنجه میده و همش اعصاب خوردی داری
بازم میگم , من تو زندگی شما نیستم ! اگر فکر می کنید طلاق راه حل خوبیه شک نکن و برو دنبال زندگیت که این آدم بی شعور قابل تحمل نیست

[رزمریم]

رز مریم عزیز ممنونم از توجهتون

گوشیم رو هر از گاهی به بهونه های مختلف ازم میگیره و چک میکنه ولی تازگی ها نمیدونم چی شده خیلی کم گوشیم رو کنترل میکنه . در مورد بیرون رفتن هم همیشه خودش میبره و میاره ولی به تازگی خونه مامانم در هفته یکبار به شرط اینکه خودم رانندگی کنم با دخترم و دقیقا در راس ساعتی که تعیین کرده اجازه میده تنها برم البته درست وقتی که رسیدم بهش زنگ بزنم موقع برگشت هم باید دقیقا راس ساعتی که تعیین کرده خونه باشم بقیه جاها خودش میبره و میاره حتی یه بار با اصرارهای من ما رو برده بود دریا کنار اونجا چند تا خانم بدون حجاب بودن باورتون میشه از اول تا آخر هزار بار گفت این خانم ها رو دیدی از خود بی خود نشی ها . بهت تاثیر نزاره ها . تو بی جنبه هستی زود روسریت رو بکش جلو ... در مورد همسایه ها هم ما اصلا رفت و آمد نداریم حتی با فامیل منم رفت و آمد نداره و هر عید دیدنی و رمضان در مورد مهمون رفتن بحث داشتیم که آخرش هم اون موفق شد و من کوتاه اومدم که هیچ جا بجز خونه مامانم عید دیدنی یا افطاری و ... نمیریم که بهونش هم اینه که هیچ جا خونه آدم نمیشه فامیلای تو خیلی کلاس میزارن . با ماشین هاشون . ویلاهاشون و ... یا اینکه تیپ های اون ها خود به خود روی تو تاثیر خواهد داشت و ...

خواهش میکنم عزیزم

لطفا نقل‌قول بگیرید که متوجه پاسخ‌های شما بشم

اعتماد به نفس همسرتون چطور هست؟
اینکه میگه فامیل شما کلاس میذارن، واقعیت هست؟ یا خودشون مقایسه میکنن؟

اگر پاسخ بدید ما بهتر متوجه میشیم که این حساس بودن همسرتون ناشی از پارانویا هست یا کم‌بودن اعتماد به نفس

[fact]

وضع مالی همسرم خیلی خوبه ولی متاسفانه دست به جیبش اصلا تعریفی نداره شوهرم هرچی پول در میاره مغازه میگره یعنی ما الان حدود پنج تا مغازه میلیاردی داریم ولی اعتقادی به خرید خونه نداره یعنی ما در این نه سال هشت بار اسباب کشی کردیم یا مثلا اعتقادی به خرید ماشین خوب نداره ما یه ماشین خیلی کهنه روآ داریم که حتی فامیل و دوستای خودش هم در مورد ماشین بهش تیکه می اندازن ولی میگه من اعتقادی به حروم کردن پول در موردماشین ندارم در مورد خواراک و پوشاک هم همین طوره خیلی حسابگره و باید حساب اینکه گوشت یا برنج چرا زود تموم شد رو بگید این در حالیکه خانواده و فامیل ما اینطوری نیستن و توی مهمونی ها چند مدل غذا و دسر درست میکنن یا ماشین هاشون خوبه و خونه هاشون وسایل خونه هاشون هم همین طور ولی بجز احترام و تعارف به همسرم چیزی نمیگن این درحالیکه همسرم همیشه میگه من میدونم فلانی دعوتمون کرده بود که شومینه شون رو بهم نشون بده یا مبل جدیدشون و ... در حالیکه هیچ کس اصلا در مورد شومینه یا مبل و ... حرفی نمیزنه . این مشکلات یه طرف از همه بیشتر این زوم کردنش روی من داره اعصابم رو خورد میکنه همش در حال هشدار دادنه که نکنه فلان خانم یا فیلم یا فامیل و ... روت تاثیر بذاره آخه تو بی جنبه ای و ...

[Saltanat]

وضع مالی همسرم خیلی خوبه ولی متاسفانه دست به جیبش اصلا تعریفی نداره شوهرم هرچی پول در میاره مغازه میگره یعنی ما الان حدود پنج تا مغازه میلیاردی داریم ولی اعتقادی به خرید خونه نداره یعنی ما در این نه سال هشت بار اسباب کشی کردیم یا مثلا اعتقادی به خرید ماشین خوب نداره ما یه ماشین خیلی کهنه روآ داریم که حتی فامیل و دوستای خودش هم در مورد ماشین بهش تیکه می اندازن ولی میگه من اعتقادی به حروم کردن پول در موردماشین ندارم در مورد خواراک و پوشاک هم همین طوره خیلی حسابگره و باید حساب اینکه گوشت یا برنج چرا زود تموم شد رو بگید این در حالیکه خانواده و فامیل ما اینطوری نیستن و توی مهمونی ها چند مدل غذا و دسر درست میکنن یا ماشین هاشون خوبه و خونه هاشون وسایل خونه هاشون هم همین طور ولی بجز احترام و تعارف به همسرم چیزی نمیگن این درحالیکه همسرم همیشه میگه من میدونم فلانی دعوتمون کرده بود که شومینه شون رو بهم نشون بده یا مبل جدیدشون و ... در حالیکه هیچ کس اصلا در مورد شومینه یا مبل و ... حرفی نمیزنه . این مشکلات یه طرف از همه بیشتر این زوم کردنش روی من داره اعصابم رو خورد میکنه همش در حال هشدار دادنه که نکنه فلان خانم یا فیلم یا فامیل و ... روت تاثیر بذاره آخه تو بی جنبه ای و ...

سلام

انشاء الله مشکلتون حل بشه

وقتی کابران درجواب شما پست میدن باید زیر پستشون دو نگاه کنید
چند گزینه هست با گزینه نظرت چیه نقل قول میگیری وکسی که داری جوابشو میدی متوجه میشه شما جواب دادین
مثلا الان که من این پست رو میفرستم زیرشو نگاه کن متوجه چند گزینه میشی اگه خواستی جواب منو بدی باید روگزینه نظرت چیه بری وبعد جواب رو تایپ کنی

[رزمریم]

وضع مالی همسرم خیلی خوبه ولی متاسفانه دست به جیبش اصلا تعریفی نداره شوهرم هرچی پول در میاره مغازه میگره یعنی ما الان حدود پنج تا مغازه میلیاردی داریم ولی اعتقادی به خرید خونه نداره یعنی ما در این نه سال هشت بار اسباب کشی کردیم یا مثلا اعتقادی به خرید ماشین خوب نداره ما یه ماشین خیلی کهنه روآ داریم که حتی فامیل و دوستای خودش هم در مورد ماشین بهش تیکه می اندازن ولی میگه من اعتقادی به حروم کردن پول در موردماشین ندارم در مورد خواراک و پوشاک هم همین طوره خیلی حسابگره و باید حساب اینکه گوشت یا برنج چرا زود تموم شد رو بگید این در حالیکه خانواده و فامیل ما اینطوری نیستن و توی مهمونی ها چند مدل غذا و دسر درست میکنن یا ماشین هاشون خوبه و خونه هاشون وسایل خونه هاشون هم همین طور ولی بجز احترام و تعارف به همسرم چیزی نمیگن این درحالیکه همسرم همیشه میگه من میدونم فلانی دعوتمون کرده بود که شومینه شون رو بهم نشون بده یا مبل جدیدشون و ... در حالیکه هیچ کس اصلا در مورد شومینه یا مبل و ... حرفی نمیزنه . این مشکلات یه طرف از همه بیشتر این زوم کردنش روی من داره اعصابم رو خورد میکنه همش در حال هشدار دادنه که نکنه فلان خانم یا فیلم یا فامیل و ... روت تاثیر بذاره آخه تو بی جنبه ای و ...

اینطور که فرمودید مشکل همسرتون اساسی هست

و اینترنتی و مقاله‌ای حل نمیشه

حتما مشاوره حضوری تشریف ببرید

اگر همسرتون نمیاد تنهایی برید!

[fact]

سلام

انشاء الله مشکلتون حل بشه

وقتی کابران درجواب شما پست میدن باید زیر پستشون دو نگاه کنید
چند گزینه هست با گزینه نظرت چیه نقل قول میگیری وکسی که داری جوابشو میدی متوجه میشه شما جواب دادین
مثلا الان که من این پست رو میفرستم زیرشو نگاه کن متوجه چند گزینه میشی اگه خواستی جواب منو بدی باید روگزینه نظرت چیه بری وبعد جواب رو تایپ کنی

ممنون بابت آموزشتون .
آخه من تازه عضو شدم و آشنایی اون جوری با سایت ندارم بازم ممنونم

[Saltanat]

ممنون بابت آموزشتون .
آخه من تازه عضو شدم و آشنایی اون جوری با سایت ندارم بازم ممنونم

خواهش میکنم
کاملا طبیعیه