نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

3810
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    سلام

    یک مادر ۳۵ ساله هستم و صاحب دو فرزند پسر ، پسر اولم ۱۷ سالش هست و پسر دومی ۲ سالشه
    قصد بارداری و بچه دوباره نداشتم چون درکودکی پدرم دریک دعوا به طرز فجیع کشته شد و من شاهد این اتفاق بودم و بعد اون اتفاق چندسال باید میرفتم دادگاه و شهادت بدم به اینکه پدرم چطوری کشته شده تا قاتل اعدام بشه و تمام این مسائل باعث شد من از ۱۶ سالگی قرص اعصاب بخورم
    برای همین نمیتونستم بچه ی دیگه ای بزرگ کنم
    اما به علت بهانه گیری شوهرم
    که میگفت من بچه میخوام مجبور شدم تحت نظر پزشک بچه دار بشم و خدا شاهده در نقش مادری و همسر داری کوتاهی نکردم !
    شوهرم بامن خیلی خوبه ۴۲ سالشه و مرد زندگیه و درآمد و کار خوبی داره ، از لحاظ مالی الحمدلله مشکلی نیست
    اما چیزی که باعث شده به عجز بیام پسر اولم است
    از دوسال پیش تا الان حضور برادرش رو قبول نکرده و به چشم یک مزاحم نگاه میکنه بهش
    بچه چندماهه بود متوجه شدم جاهای مختلف بدنش کبوده که یک مرتبه دیدم داره نیشگون میگره بهش و منم کتکش زدم و گفتم سعید مبادا پدرت بفهمه که پوستت میکنه یکار نکن بهش بگم
    و من دیگه بارها متوجه شدم که قصد اذیت بچه رو داره
    شش ماه هست علنی بچه رو اذیت میکنه باهاش صحبت کردم
    مشاور بردیم اصلا توجه نکرد ...
    البته به شوهرم نگفتم بچه رو کتک میزنه گفتم روحیش خراب شده
    ولی دراین شش ماه که حتی جلوی همسرم خیلی محکم میزنه توی کله بچه یا اذیتش میکنه که بچه از گریه سیاه میشه
    همسرم عصبانی میشه و شدیدا کتکش میزنه

    پیر شب با کتاب هاش درس میخوند ولی عمدا کتابو به بچه نمایش میده بچه هم ذوق میبره واسه عکس ها میره سمت کتاب و لی بهش که نمیده بچه گریه میکنه وقتی هم بهش بده بچه از ذوق اون تصویر را پاره میکنه که برداره برای خودش

    پیر شب همین طور شد پدرش داد زد گفت سعید کتابو بده بچه گزیه میکنه وقتی که داد بچه پاره کرد و با دوق خندید

    ای چشم روز بد نبین که با دست بقدری محکم زد پشت سر بچه که چانه بچه خورد به زمین و دهنش را خون گرفت
    شوهرم با کمربندش حدود ۲ ساعت سعیدم را کتک زد
    من تو این وضع دهن بچه را شستم و آرام کردم
    و برادر رشوهرم تماس زدم اومد وساطت کرد

    نمیدونم چیکار باید کنم نه میتونم عذاب اولی را ببینم نه اذیت کودک ۲ ساله
    مجبور شدم دوز قرص اعصابم ببرم بالا و همین باعث شده یکم بدنم لمس باشه
    باهاش خیلی حرف زدم گفتم تو به عمد کتاب نشون برادرت دادی خودت کردی پس ناراحت نباش از پدر و مادر معذرت بخواه و داداشو ببوس تا پدرت هم دیگه کتک نزنه و قبولت کنه
    اما کجاست گوش شنوا
    پدرش نیست حمله میاره بچه را بزنه من بچه را میبرم تو اتاق درب قفل میکنم
    اون بچه هم نمیفهمه چرا تو اتاقه پشت در میزنه تو در میگه بادیز یعنی باز کنید ، سریع غذا میپذم میرم کنارش تو اتاق
    اما وقتی شوهرم بیاد بچه را میارم بیرون اون پسر اولم نیز ساکت میشینه اتاقش و بیرون نمیاد

    پدرش گفته تا وقتی دهن این بچه زخم و خونه و اذیت میشه سعید باید کتک بخوره و کتکش میزنه
    من خیلی حالم بد شده بامن حرف بزنید ، بچم میاد تو دل من و باباش دهانش را نشان میده میگه ماما اوف

    خواهش میکنم اگر تجربه دارید و راه حل دارید به من بگید بخدای آسمان ها و زمین نیاز دارم و گرفتار شدم
    اصلا بامن حرف بزنید من تنهام
    ویرایش توسط سعید$ : 02-04-2021 در ساعت 11:42 AM

  2. کاربران زیر از سعید$ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید$ نمایش پست ها
    سلام

    یک مادر ۳۵ ساله هستم و صاحب دو فرزند پسر ، پسر اولم ۱۷ سالش هست و پسر دومی ۲ سالشه
    قصد بارداری و بچه دوباره نداشتم چون درکودکی پدرم دریک دعوا به طرز فجیع کشته شد و من شاهد این اتفاق بودم و بعد اون اتفاق چندسال باید میرفتم دادگاه و شهادت بدم به اینکه پدرم چطوری کشته شده تا قاتل اعدام بشه و تمام این مسائل باعث شد من از ۱۶ سالگی قرص اعصاب بخورم
    برای همین نمیتونستم بچه ی دیگه ای بزرگ کنم
    اما به علت بهانه گیری شوهرم
    که میگفت من بچه میخوام مجبور شدم تحت نظر پزشک بچه دار بشم و خدا شاهده در نقش مادری و همسر داری کوتاهی نکردم !
    شوهرم بامن خیلی خوبه ۴۲ سالشه و مرد زندگیه و درآمد و کار خوبی داره ، از لحاظ مالی الحمدلله مشکلی نیست
    اما چیزی که باعث شده به عجز بیام پسر اولم است
    از دوسال پیش تا الان حضور برادرش رو قبول نکرده و به چشم یک مزاحم نگاه میکنه بهش
    بچه چندماهه بود متوجه شدم جاهای مختلف بدنش کبوده که یک مرتبه دیدم داره نیشگون میگره بهش و منم کتکش زدم و گفتم سعید مبادا پدرت بفهمه که پوستت میکنه یکار نکن بهش بگم
    و من دیگه بارها متوجه شدم که قصد اذیت بچه رو داره
    شش ماه هست علنی بچه رو اذیت میکنه باهاش صحبت کردم
    مشاور بردیم اصلا توجه نکرد ...
    البته به شوهرم نگفتم بچه رو کتک میزنه گفتم روحیش خراب شده
    ولی دراین شش ماه که حتی جلوی همسرم خیلی محکم میزنه توی کله بچه یا اذیتش میکنه که بچه از گریه سیاه میشه
    همسرم عصبانی میشه و شدیدا کتکش میزنه

    پیر شب با کتاب هاش درس میخوند ولی عمدا کتابو به بچه نمایش میده بچه هم ذوق میبره واسه عکس ها میره سمت کتاب و لی بهش که نمیده بچه گریه میکنه وقتی هم بهش بده بچه از ذوق اون تصویر را پاره میکنه که برداره برای خودش

    پیر شب همین طور شد پدرش داد زد گفت سعید کتابو بده بچه گزیه میکنه وقتی که داد بچه پاره کرد و با دوق خندید

    ای چشم روز بد نبین که با دست بقدری محکم زد پشت سر بچه که چانه بچه خورد به زمین و دهنش را خون گرفت
    شوهرم با کمربندش حدود ۲ ساعت سعیدم را کتک زد
    من تو این وضع دهن بچه را شستم و آرام کردم
    و برادر رشوهرم تماس زدم اومد وساطت کرد

    نمیدونم چیکار باید کنم نه میتونم عذاب اولی را ببینم نه اذیت کودک ۲ ساله
    مجبور شدم دوز قرص اعصابم ببرم بالا و همین باعث شده یکم بدنم لمس باشه
    باهاش خیلی حرف زدم گفتم تو به عمد کتاب نشون برادرت دادی خودت کردی پس ناراحت نباش از پدر و مادر معذرت بخواه و داداشو ببوس تا پدرت هم دیگه کتک نزنه و قبولت کنه
    اما کجاست گوش شنوا
    پدرش نیست حمله میاره بچه را بزنه من بچه را میبرم تو اتاق درب قفل میکنم
    اون بچه هم نمیفهمه چرا تو اتاقه پشت در میزنه تو در میگه بادیز یعنی باز کنید ، سریع غذا میپذم میرم کنارش تو اتاق
    اما وقتی شوهرم بیاد بچه را میارم بیرون اون پسر اولم نیز ساکت میشینه اتاقش و بیرون نمیاد

    پدرش گفته تا وقتی دهن این بچه زخم و خونه و اذیت میشه سعید باید کتک بخوره و کتکش میزنه
    من خیلی حالم بد شده بامن حرف بزنید ، بچم میاد تو دل من و باباش دهانش را نشان میده میگه ماما اوف

    خواهش میکنم اگر تجربه دارید و راه حل دارید به من بگید بخدای آسمان ها و زمین نیاز دارم و گرفتار شدم
    اصلا بامن حرف بزنید من تنهام
    سلام. فرزند اول شما 100 درصد مالکیت عاطفی و مالی خانواده شما را داشته و الان بچه ای وارد شده و 50 درصد اونو مال خودش کرده. زیر نطر روانشناس باید شوهرتون اطلاع پیدا کنه. نقش حفاظت از فرزند با ایشون. البته میگم زیر نظر مشاور به شوهرتون بگید چون با تنبیه کاری درست نمیشه ولی حمایت شوهرتون نیاز دارید.
    مشکل ابنه شما توجه صد درصدی و رسیدگی صد درصدی از بچه اول برداشتید و روز دومی گذاشتید. باید به بچه اول هم رسیدگی بشه.
    دقت کنید
    وقتی شوهرتون بچه اول میزنه اونم سر بچه دوم پیاده میکنه. پس تنبیه بدنی همه چیز بدتر میکنه

  4. 3 کاربران زیر از MohsenPSY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید$ نمایش پست ها
    سلام

    یک مادر ۳۵ ساله هستم و صاحب دو فرزند پسر ، پسر اولم ۱۷ سالش هست و پسر دومی ۲ سالشه

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به شما دوست عزیز

    مشکلاتی که بیان میکنید و احوال شما قابل درک هستند
    ابتدا باید به شما تبریک بگم که باوجود مصرف قرص اعصاب شهامت مادر شدن رو داشتی و دو فرزند پسر دارید ، خدارا شکر

    وضعیتی که از پسر شما برداشت کردم : پسر شما مدت ۱۵ سال خواهر و برادری نداشته و تنها پرورش یافته و به احتمال زیاد مورد وثوق و توجه زیاد والدین بوده تا حدی که اصطلاحا لوس شده !
    و الان حضور برادرش رو مانعی برای بالندگی و ابراز وجود خودش میبینه !!
    کتک کاری کردن خواهر و برادر کوچک تر دو عامل اساسی داره !

    1, فرزند شما در گذشته مورد خشونت و کتک شما و پدرش قرار میگرفته و الان این واکنش رو نسبت به برادرش داره
    2 , فرزند شما اصطلاحا لوس و وابسته بوده و الان این واکنش رو نشون میده ( برای ابراز وجود و حفظ جایگاه خودش )

    از نظر من مورد دوم صحیح هست ، دراین شرایط باید کم بود های پسر اول شما مدیریت بشه . یعنی محبت و توجهی که سابق داشته رو باید تاحدی جبران کنید ، پدرش تاکید میکنم پدرش باید ببرتش بیرون ، سینما ، اسب سواری ، باشگاه و...
    مثلا یک روز در هفته رو باید به پسر اول اختصاص بده تا ایشون حس کنه هنوز مهم هست و جایگاه سابق رو درقلب والدین داره...

    در واقع مقصر خود شما والدین هستید چون باتوجه و محبت زیاد فرزندتون رو وابسته به این شرایط کردید و الان وجود برادرش رو مزاحم میبینه و کاملا غریزی نسبت بهش واکنش منفی داره ( کتک میزنه و ..‌)
    این واکنش غریزی رو حتی یک زن کامل میتونه داشته باشه
    برای مثال : شما همسرت رو فقط برای خودت میبینی ولی اگر زمانی قرار باشه باکس دیگه ای قسمتش کنید چه رفتاری نشون میدین ؟
    پرخاش میکنی ، قهر میکنید ، گریه میکنید ، و تمام این رفتارها غریزی هست ! و نمیتونید کنار بیاین چون باورکردین همسر شما تنها برای شماست
    این وضعیت برای پسر شما پیش اومده و نمیتونه بپذیره والدین رو باید با دیگری تقسیم کنه ..
    پس باید توجه به پسرتون رو خیلی زیاد کنید

    توجه کنید . تحت هیچ عنوان کودک دوساله رو حبس نکنید چون باعث میشه شدیدا از نظر روحی لطمه ببینه
    خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم
    کودک دوساله رو در اتاق حبس نکنید ! و اجازه بدین بیرون از اتاق باشه و بازی کنه
    بجای پنهان کاری ، باهمسرتون صحبت کنید و بگین واکنش سعید تغیری نکرده و تنها درحضور شما از ترس کتک خوردن بچه رو اذیت نمیکنه
    به همسرت بگو ما باعث شدیم سعید احساس بزرگ بودن نکنه چون با محبت بی رویه و اشتباه باعث شدیم بهش تلقین بشه یک کودک هست و الان حضور برادرش را یک مانع میبینه و واکنش کودکانه داره مثل دو کودک که سر موقعیت و وسیله بازی و ... باهم دعوا میکنن

    همسر شما باید با یک هدیه آقا سعید رو شاد کنه و ایشونو ببوسه و بهش محبت کنه ...
    اگر اینکار رو بکنید به زودی متوجه تغیرات خواهید شد

    متاسفانه مشکل والدین این هست که وقتی تحقیق میکنند و در کتاب ها مطالعه میکنند به این نتیجه میرسن بچه باید کاملا آزاد و در محبت متلق بزرگ بشه و این باعث میشه فرزند لوس بار بیاد

    خیر این روش صحیح نیست

    والدین تنها نباید اجازه بدن بچه در محیط استرس زا و بی محری بزرگ بشه ، اما به این معنی نیست که باید لوس بار بیاد
    بچه باید از همون کودکی مسئولیت پذیر باشه و اتاقش رو مرتب کنه
    از بچگی باید بهش مسئولیت داد ، باید یاد بگیره تنها بخوابه و...
    تا درسن نوجونی حس کنه یک مرد کامل یا یک زن کامل هست و مثل افراد بزرگ سال رفتار کنه

  6. 4 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    سلام به شما دوست عزیز
    قالب درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه می باشد اما دقت کنید که اگر شماها بخواهید بدون در نظر گرفتن آمادگی خودتان و فرزندتان و تنها بر اساس صحبت های همسرتان در مسیر داشتن فرزند دوم اقدام کرده اید و این می تواند باعث شود که با مشکلاتی مواجهه شوید .
    در این مسیر بهتر است که از سرزنش کردن فرزند بزرگتان خوداری کنید چون او احساسات ناخوشایندی را تجربه می کند که به نظر می رسد که برادرش را مقصر آن می داند در این مسیر نیاز است که حتما مجدد فرزندتان را به روان درمانگر ارجاع بدهید تا بتوانیم شرایط روحی او را بررسی کنیم و کمک کنیم تا بتواند از مسیر بهتری به احساسات خود پاسخ بدهد اما نیاز است که شما و همسرتان نیز مسیرارتباطی و سبک تربیتیتان مورد ارزیابی قرار گیرد تا بتوانیم در این مسیر با بازسازی روابط کمک کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنید.
    دقت کنید که کتک زدن همسرتان باعث می شود این چرخه تکرار شود چون فرزنداولتان با عصبانیت بیشتری روبرو می شود چون فکر می کند شما ها بخاطر براردش او را کتک می زنید و این باعث خشم و عصبانیت بیشتر در این زمینه می شود .
    در این مسیر بهتر است از هرگونه تنبیه بدنی خودار کنید و سعی کنید در احترام بیان کنید که از او ناراحت هستید و می خواهید در این مورد توضیح بدهید سعی کنید که شنونده احساسات او باشید .به او بیان کنید که او اجازه ندارد که برادرش را تنبیه کند و اگر از شماها عصبانی می باشد باید با خودتان صحبت کند در صورتی که این مسیر را ادامه بدهد مثلا از پول توجیبی یک هفته خبری نیست و یا جریمه های از این دست و از قبل نیز به او بیان کنید .
    اما فرزند شما نیاز به درمان دارد و نیاز است که سبک تعاملی او قبل از تولد فرزندتان و روابط او با دوستانش و... نیز ارزیابی دقیق شود.

  8. 2 کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید$ نمایش پست ها
    سلام

    یک مادر ۳۵ ساله هستم و صاحب دو فرزند پسر ، پسر اولم ۱۷ سالش هست و پسر دومی ۲ سالشه
    قصد بارداری و بچه دوباره نداشتم چون درکودکی پدرم دریک دعوا به طرز فجیع کشته شد و من شاهد این اتفاق بودم و بعد اون اتفاق چندسال باید میرفتم دادگاه و شهادت بدم به اینکه پدرم چطوری کشته شده تا قاتل اعدام بشه و تمام این مسائل باعث شد من از ۱۶ سالگی قرص اعصاب بخورم
    برای همین نمیتونستم بچه ی دیگه ای بزرگ کنم
    اما به علت بهانه گیری شوهرم
    که میگفت من بچه میخوام مجبور شدم تحت نظر پزشک بچه دار بشم و خدا شاهده در نقش مادری و همسر داری کوتاهی نکردم !
    شوهرم بامن خیلی خوبه ۴۲ سالشه و مرد زندگیه و درآمد و کار خوبی داره ، از لحاظ مالی الحمدلله مشکلی نیست
    اما چیزی که باعث شده به عجز بیام پسر اولم است
    از دوسال پیش تا الان حضور برادرش رو قبول نکرده و به چشم یک مزاحم نگاه میکنه بهش
    بچه چندماهه بود متوجه شدم جاهای مختلف بدنش کبوده که یک مرتبه دیدم داره نیشگون میگره بهش و منم کتکش زدم و گفتم سعید مبادا پدرت بفهمه که پوستت میکنه یکار نکن بهش بگم
    و من دیگه بارها متوجه شدم که قصد اذیت بچه رو داره
    شش ماه هست علنی بچه رو اذیت میکنه باهاش صحبت کردم
    مشاور بردیم اصلا توجه نکرد ...
    البته به شوهرم نگفتم بچه رو کتک میزنه گفتم روحیش خراب شده
    ولی دراین شش ماه که حتی جلوی همسرم خیلی محکم میزنه توی کله بچه یا اذیتش میکنه که بچه از گریه سیاه میشه
    همسرم عصبانی میشه و شدیدا کتکش میزنه

    پیر شب با کتاب هاش درس میخوند ولی عمدا کتابو به بچه نمایش میده بچه هم ذوق میبره واسه عکس ها میره سمت کتاب و لی بهش که نمیده بچه گریه میکنه وقتی هم بهش بده بچه از ذوق اون تصویر را پاره میکنه که برداره برای خودش

    پیر شب همین طور شد پدرش داد زد گفت سعید کتابو بده بچه گزیه میکنه وقتی که داد بچه پاره کرد و با دوق خندید

    ای چشم روز بد نبین که با دست بقدری محکم زد پشت سر بچه که چانه بچه خورد به زمین و دهنش را خون گرفت
    شوهرم با کمربندش حدود ۲ ساعت سعیدم را کتک زد
    من تو این وضع دهن بچه را شستم و آرام کردم
    و برادر رشوهرم تماس زدم اومد وساطت کرد

    نمیدونم چیکار باید کنم نه میتونم عذاب اولی را ببینم نه اذیت کودک ۲ ساله
    مجبور شدم دوز قرص اعصابم ببرم بالا و همین باعث شده یکم بدنم لمس باشه
    باهاش خیلی حرف زدم گفتم تو به عمد کتاب نشون برادرت دادی خودت کردی پس ناراحت نباش از پدر و مادر معذرت بخواه و داداشو ببوس تا پدرت هم دیگه کتک نزنه و قبولت کنه
    اما کجاست گوش شنوا
    پدرش نیست حمله میاره بچه را بزنه من بچه را میبرم تو اتاق درب قفل میکنم
    اون بچه هم نمیفهمه چرا تو اتاقه پشت در میزنه تو در میگه بادیز یعنی باز کنید ، سریع غذا میپذم میرم کنارش تو اتاق
    اما وقتی شوهرم بیاد بچه را میارم بیرون اون پسر اولم نیز ساکت میشینه اتاقش و بیرون نمیاد

    پدرش گفته تا وقتی دهن این بچه زخم و خونه و اذیت میشه سعید باید کتک بخوره و کتکش میزنه
    من خیلی حالم بد شده بامن حرف بزنید ، بچم میاد تو دل من و باباش دهانش را نشان میده میگه ماما اوف

    خواهش میکنم اگر تجربه دارید و راه حل دارید به من بگید بخدای آسمان ها و زمین نیاز دارم و گرفتار شدم
    اصلا بامن حرف بزنید من تنهام
    سلام.
    دوست عزیز بسیار متأسف و ناراحت شدم،
    خواهش میکنم به همسرتون بگین این میدون جنگ رو تعطیل کنه.

    اختلاف سنی غیرمنطقی با فرزند دوم آسیبهای زیادی به پسرتون وارد کرده،
    و درست در سنی که به شدت رضایت والدینش براش مهمه، دچار این جنگ و درگیری با پدرش شده.
    و حالا، حال و روزش مصداق این جمله شده که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!

    وقتی احساس میکنه دیگه ذره ای رضایت و محبت شما و به خصوص پدرشو نداره دیگه هیچی براش مهم نیس و هی بدتر و بدتر میشه...

    نقش همسر شما بسیار بسیار حیاتی و مهمه.

    با برخورد فیزیکی و کتک زدن هیچی درست نمیشه، بلکه فقط دارین هیزم میریزین روی این آتیش.

    فقط زمانی رفتارای پسرتون بهتر میشه که باهاش دوست باشین . به خصوص همسرتون.

    باور کنین فقط با دوستی و رفاقت با پسرتونه که همه چی حل میشه.

    به همسرتون بگین یه روز بشینه به پسرتون بگه من از این به بعد میخوام فقط دوست تو باشم نه پدرت، به خاطر برخوردای فیزیکی ازش معذرت خواهی کنه و بگه که دوسش داره و درسته که اومدن برادر جدید باعث شده صد در صد توجه شما روش نباشه اما چیزی از عشق و علاقه تون بهش کم نمیکنه.
    باهاش وقت بگذرونه برن سینما ،باشگاه، با هم تفریح کنن.

    یک کلام ،همسر شما نوجوونی کنه با پسرتون و مثل دوستش باشه.

    باور کنین همه چی فقط اینجوریه که خوب میشه.

    فقط سلاحتون رو بزارین زمین و از در دوستی وارد بشین.

  10. 3 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به شما دوست عزیز

    مشکلاتی که بیان میکنید و احوال شما قابل درک هستند
    ابتدا باید به شما تبریک بگم که باوجود مصرف قرص اعصاب شهامت مادر شدن رو داشتی و دو فرزند پسر دارید ، خدارا شکر

    وضعیتی که از پسر شما برداشت کردم : پسر شما مدت ۱۵ سال خواهر و برادری نداشته و تنها پرورش یافته و به احتمال زیاد مورد وثوق و توجه زیاد والدین بوده تا حدی که اصطلاحا لوس شده !
    و الان حضور برادرش رو مانعی برای بالندگی و ابراز وجود خودش میبینه !!
    کتک کاری کردن خواهر و برادر کوچک تر دو عامل اساسی داره !

    1, فرزند شما در گذشته مورد خشونت و کتک شما و پدرش قرار میگرفته و الان این واکنش رو نسبت به برادرش داره
    2 , فرزند شما اصطلاحا لوس و وابسته بوده و الان این واکنش رو نشون میده ( برای ابراز وجود و حفظ جایگاه خودش )

    از نظر من مورد دوم صحیح هست ، دراین شرایط باید کم بود های پسر اول شما مدیریت بشه . یعنی محبت و توجهی که سابق داشته رو باید تاحدی جبران کنید ، پدرش تاکید میکنم پدرش باید ببرتش بیرون ، سینما ، اسب سواری ، باشگاه و...
    مثلا یک روز در هفته رو باید به پسر اول اختصاص بده تا ایشون حس کنه هنوز مهم هست و جایگاه سابق رو درقلب والدین داره...

    در واقع مقصر خود شما والدین هستید چون باتوجه و محبت زیاد فرزندتون رو وابسته به این شرایط کردید و الان وجود برادرش رو مزاحم میبینه و کاملا غریزی نسبت بهش واکنش منفی داره ( کتک میزنه و ..‌)
    این واکنش غریزی رو حتی یک زن کامل میتونه داشته باشه
    برای مثال : شما همسرت رو فقط برای خودت میبینی ولی اگر زمانی قرار باشه باکس دیگه ای قسمتش کنید چه رفتاری نشون میدین ؟
    پرخاش میکنی ، قهر میکنید ، گریه میکنید ، و تمام این رفتارها غریزی هست ! و نمیتونید کنار بیاین چون باورکردین همسر شما تنها برای شماست
    این وضعیت برای پسر شما پیش اومده و نمیتونه بپذیره والدین رو باید با دیگری تقسیم کنه ..
    پس باید توجه به پسرتون رو خیلی زیاد کنید

    توجه کنید . تحت هیچ عنوان کودک دوساله رو حبس نکنید چون باعث میشه شدیدا از نظر روحی لطمه ببینه
    خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم
    کودک دوساله رو در اتاق حبس نکنید ! و اجازه بدین بیرون از اتاق باشه و بازی کنه
    بجای پنهان کاری ، باهمسرتون صحبت کنید و بگین واکنش سعید تغیری نکرده و تنها درحضور شما از ترس کتک خوردن بچه رو اذیت نمیکنه
    به همسرت بگو ما باعث شدیم سعید احساس بزرگ بودن نکنه چون با محبت بی رویه و اشتباه باعث شدیم بهش تلقین بشه یک کودک هست و الان حضور برادرش را یک مانع میبینه و واکنش کودکانه داره مثل دو کودک که سر موقعیت و وسیله بازی و ... باهم دعوا میکنن

    همسر شما باید با یک هدیه آقا سعید رو شاد کنه و ایشونو ببوسه و بهش محبت کنه ...
    اگر اینکار رو بکنید به زودی متوجه تغیرات خواهید شد

    متاسفانه مشکل والدین این هست که وقتی تحقیق میکنند و در کتاب ها مطالعه میکنند به این نتیجه میرسن بچه باید کاملا آزاد و در محبت متلق بزرگ بشه و این باعث میشه فرزند لوس بار بیاد

    خیر این روش صحیح نیست

    والدین تنها نباید اجازه بدن بچه در محیط استرس زا و بی محری بزرگ بشه ، اما به این معنی نیست که باید لوس بار بیاد
    بچه باید از همون کودکی مسئولیت پذیر باشه و اتاقش رو مرتب کنه
    از بچگی باید بهش مسئولیت داد ، باید یاد بگیره تنها بخوابه و...
    تا درسن نوجونی حس کنه یک مرد کامل یا یک زن کامل هست و مثل افراد بزرگ سال رفتار کنه
    بلی قبل اینکه دومی به دنیا بیاد خیلی زیاد به پسرم توجه داشتیم اما بعدش دیگه نمیشد چون احساس کردیم متوقع شده و به حرف ما توجه نمیداد و هم بچه دوم کوچک بود و شیرینی داشت که همینا باعث شد محبت و توجه بیشتر به بچه کوچیکم بدیم

    از شما قدر دان هستم . تشکر

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.
    دوست عزیز بسیار متأسف و ناراحت شدم،
    خواهش میکنم به همسرتون بگین این میدون جنگ رو تعطیل کنه.

    اختلاف سنی غیرمنطقی با فرزند دوم آسیبهای زیادی به پسرتون وارد کرده،
    و درست در سنی که به شدت رضایت والدینش براش مهمه، دچار این جنگ و درگیری با پدرش شده.
    و حالا، حال و روزش مصداق این جمله شده که آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!

    وقتی احساس میکنه دیگه ذره ای رضایت و محبت شما و به خصوص پدرشو نداره دیگه هیچی براش مهم نیس و هی بدتر و بدتر میشه...

    نقش همسر شما بسیار بسیار حیاتی و مهمه.

    با برخورد فیزیکی و کتک زدن هیچی درست نمیشه، بلکه فقط دارین هیزم میریزین روی این آتیش.

    فقط زمانی رفتارای پسرتون بهتر میشه که باهاش دوست باشین . به خصوص همسرتون.

    باور کنین فقط با دوستی و رفاقت با پسرتونه که همه چی حل میشه.

    به همسرتون بگین یه روز بشینه به پسرتون بگه من از این به بعد میخوام فقط دوست تو باشم نه پدرت، به خاطر برخوردای فیزیکی ازش معذرت خواهی کنه و بگه که دوسش داره و درسته که اومدن برادر جدید باعث شده صد در صد توجه شما روش نباشه اما چیزی از عشق و علاقه تون بهش کم نمیکنه.
    باهاش وقت بگذرونه برن سینما ،باشگاه، با هم تفریح کنن.

    یک کلام ،همسر شما نوجوونی کنه با پسرتون و مثل دوستش باشه.

    باور کنین همه چی فقط اینجوریه که خوب میشه.

    فقط سلاحتون رو بزارین زمین و از در دوستی وارد بشین.
    خدا به من یاوری بده شوهرم حرفم را گوش بگیره
    از شما قدر دان هستم . تشکر

  13. کاربران زیر از سعید$ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42552
    نوشته ها
    266
    تشکـر
    2,650
    تشکر شده 118 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    امیدوارم ساعات و لحظات شادی را سپری کنید
    باهمسر و فرزند خود هریک جدا گانه صحبت کنید و دلایل آنها برای مشکلات پیش آمده را برای دیگری تعریف کنید
    به فرزند خود بگویید پدرت از تو ناراحت است زیرا با جود اینکه مرد سری اما یک کودک ۲ ساله را آزار میدی از این رو عواقب کار خود توست که شتم شدی و با همسر خود صحبت کنید ایشان را متوجه سبک غلط برخورد خود کنید و از ایشان بخواهید رفتار مناسب تری را در برخورد با فرزند خود داشته باشد
    باصحبت و صمیمیت این مشکل حتما حل خواهد شد
    فرزند بزرگ خودرا از مرکز توجه خارج نکنید و برایش چون سابق احترام قائل باشید
    امید به اینکه روزهای خوش آینده را تجربه کنید

  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46256
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    15
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    ازین موردا در اقوام ما بود
    ولی بزرگ که شدن و ازدواج کردن دیگه مشکلی با هم ندارن و نیاز بشه به هم کمک هم میکنن
    مشاور نیستم
    چیز خاصی هم به ذهنم نمیرسه
    جلو پسر بزرگ از پسر کوچک بپرسید داداشی رو دوس داری؟ (بدون قوربون صدقه پسر کوچک رفتن) البته قبلش یواشکی بپرسید و مطمین بشید با لبخند میگه آره
    با پسر بزرگ حرف بزنید
    بگید بزرگ که شدین و من و پدرت نبودیم شما همدیگه رو دارین و تو مشکلات کمک همدیگه میکنید مثل آقای فلانی که برادرش کمکش کرد
    شما دو تا ارتش دو نفره اید، از یه جنسین میتونین با کمک همدیگه دنیارو شکست بدین.
    البته اینم بگم خیلی از خواهر برادرا تا آخرشم با هم مشکل دارن و نمیشه کاریش کرد، پس احساس گناه نداشته باشید و این به هیچ وجه تقصیر شما نیست
    سعی کنید جو خونه رو عوض کنید و از حساسیت ها کم کنید
    اینجوری نباشه که پسر بزرگتر فکر کنه باید یه اذیتی بکنه و شما هم واکنش نشون بدید تا زندگی جریان داشته باشه، دایم منتظر نباشین که پسر بزرگ اذیت کنه، روال زندگی رو وارد مسایل دیگه بکنید
    از این حالت بیاریدش بیرون
    راجع به درآمد و شغلهایی که هر رشته تحصیلی میتونه به دنبال داشته باشه باهاش حرف بزنید
    ببریدش توی فکر و خیال رشته تحصیلی و شغل و آینده و اینا
    هولش بدید از فکر محیط خونه، وارد محیط جامعه و کار بشه
    راجع به درآمد ورزشکارا صحبت کنید
    اگر علاقه ای داره هولش بدید بره سمتش و حمایتش کنید
    ازش نظر بخواید و دکور خونه رو عوض کنید
    ولی تا چند سال مراقب باشید با پسر کوچکتر تنها نشه و به هیچ وجه برای چند ثانیه هم بچه رو بهش نسپرید
    ایشالا که خوشبخت باشین

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    سلام مشاورین عزیز
    خانوم روانشناس تراپی . خانوم رامانا و آقایان محسن psy و سلطنت از شما بزرگواران قدر دانی میکنم
    من با مشاوره ی شما تونستم یک راه چاره که به نظر میرسه خیلی اثر گزاره پیدا کنم
    باید رابطه پسرمون با ما خوب میشد و حمد و ثنای خدا الان وضعیت سفید شده ،خیلی محبت بچه هام به یکدیگر بهتر شده
    از سایت خوب مشاورکو وشما بزرگواران قدر دانم

  17. 2 کاربران زیر از سعید$ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید$ نمایش پست ها
    سلام مشاورین عزیز
    خانوم روانشناس تراپی . خانوم رامانا و آقایان محسن psy و سلطنت از شما بزرگواران قدر دانی میکنم
    من با مشاوره ی شما تونستم یک راه چاره که به نظر میرسه خیلی اثر گزاره پیدا کنم
    باید رابطه پسرمون با ما خوب میشد و حمد و ثنای خدا الان وضعیت سفید شده ،خیلی محبت بچه هام به یکدیگر بهتر شده
    از سایت خوب مشاورکو وشما بزرگواران قدر دانم
    الهی شکر...واقعا که خوشحالمون کردین

    واقعا که چه حس خوبیه کسی که با ناراحتی به این سایت اومده چند وقت بعدش برمیگرده از حال خوبش و از بهتر شدن شرایطش میگه

    الهی زندگیتون غرق رحمت و نگاه مهربون خداوند...

  19. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید$ نمایش پست ها
    سلام مشاورین عزیز
    خانوم روانشناس تراپی . خانوم رامانا و آقایان محسن psy و سلطنت از شما بزرگواران قدر دانی میکنم
    من با مشاوره ی شما تونستم یک راه چاره که به نظر میرسه خیلی اثر گزاره پیدا کنم
    باید رابطه پسرمون با ما خوب میشد و حمد و ثنای خدا الان وضعیت سفید شده ،خیلی محبت بچه هام به یکدیگر بهتر شده
    از سایت خوب مشاورکو وشما بزرگواران قدر دانم
    خدارو شکر ، به موقع اقدام کردین برای دریافت مشاوره
    و با همسرتون به موقع وارد عمل شدین
    پس دیگه باید دوز قرص های اعصابتون روهم کم کنید و به روال سابق برگردید
    ممنون از اینکه خبر دادین

  21. 4 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46142
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    81
    تشکر شده 16 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    سلام استارتر عزیز

    خوشحالم مشکل شما حل شده
    ولی لازم دیدم حرف خودمو بزنم چون هنوز هستند والدینی که علاوه بر شرایط خاص فرزند شون بازم رفتار تربیتی درستی ندارن و تبیه ش میکنند درحالی که تنبیه بدنی نتیجه برعکس داره

    فرزند شما در سنی قرار داره که کتک زدن ایشون باعث میشه نسبت به شما و مورد دلخواه تون سخت تر بشه و لجبازی بیشتری به خرج بده
    شوهرتون باید بجای کتک زدن پسر شما دراین شرایط
    باهاش حرف بزنه و مشکل را پیدا کنید
    با حرف زدن و محبت مشکل حل میشه فقط
    البته خوشحالم شما رفتار درست را پیدا کردید و انجام میدین
    متاسفانه هستند والدینی به خصوص پدرانی که هنوز این رفتار استباه رو انجام میدن و بچه هاشون رو تا حد آسیب زیاد بدنی کتک میزنن و فرزندشون به اجبار مجبور به اطاعت میشه
    ولی از نظر والدینش که دور میشه دوباره هرکار بخواد انجام میده
    پس فقط باید با هاشون دوست شد تا بشه واقعا کمک کرد بهشون

  23. 3 کاربران زیر از sh..... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    یکی از اون تاپیک هایی بود که پست هاشو کامل خوندم
    باید بگم خیلی از پسر بچه ها واقعا نیاز به تنبیه دارن چون طور دیگه نمیشه باهاشون تعامل کرد

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    یکی از اون تاپیک هایی بود که پست هاشو کامل خوندم
    باید بگم خیلی از پسر بچه ها واقعا نیاز به تنبیه دارن چون طور دیگه نمیشه باهاشون تعامل کرد

    شما اشتباهی فکر میکنید
    ما مدتی که اخلاق و رفتار خودمان رو تغیر دادیم و با زبان محبت
    با فرزندمون رفتار میکنیم شاهد خیلی چیزای خوب خوب هستیم
    زندگی ما خیلی بهتر شده

  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46236
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : یک مادر تنها و بچه ۲ ساله . باید چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    یکی از اون تاپیک هایی بود که پست هاشو کامل خوندم
    باید بگم خیلی از پسر بچه ها واقعا نیاز به تنبیه دارن چون طور دیگه نمیشه باهاشون تعامل کرد
    شوهر من خیلی پسرم را کتک میزد و تفکر شبیه شما داشت اما اکنون
    بسیار پشیمان شده
    لطفی کنید اگر فرزند دارید و این سبک رفتار میکنید این اخلاق را ترک کنید تا به نتیجه های خوب خوب برسید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد