نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: احساس بی مصرف بودن دارم

2246
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38717
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    احساس بی مصرف بودن دارم

    من ۶ساله ازدواج کردم،از وقتی ازدواج کردم بمحض اینکه ی سوتی کوچیک میدادم شوهرم بهم میگفت خنگ،رشته دانشگاهی من کامپیوتربود و از اول عقد میگف اگه تو هم مثل خواهرم ی رشته دانشگاهی دخترونه رفته بودی الان خیلی واست بهتر. بود و کامپیوترخیلی رشته مزخرفیه و کلااز. نظر شوهرم من هرکاری کرده بودم بد بودو کارای اونا خوب،همیشه منو با بقیه مقایسه میکنه ببین فلانی چقد زنش خوش اخلاقه،تو فلان عروسی ببین تو نمیرقصی زن فلانی چطور میرقصه و ....از وقتی ازدواج کردم خیلی اعتماد بنفسمو از دست دادم همیشه فک میکنم همه زنها بهتر و سرتر. از منن، رفتار. شوهرمم یجور خاصیه همیشه میگه تو بچه ای و نه تو. مساله ای با من مشورت میکنه تو خونه هم خیلی کم حرف میزنن ولی اگه بره تو ی جمع اینقد حرف میزنه و من یسری چیزا رو وقتی واسه بقیه تعریف میکنه میفهمم،خیلی بش بی اعتمادم،اخه محض اینکه ی زن غریبه مثلا دوست منو که واسه اولین باره میبینه بعد از ۱-۲ساعت ،اینقد صمیمی میشه با اسم کوچیک صداش میکنه اینقدم باش حرف میزنه خصوصا اگه طرفم یکم باش صحبت کنه اصلا نمیذاره من دیگه حرف بزنم،من خیلی بم برمیخوره،،،احساسم اینه شوهرم کلا ی زنهایی که از من خوشگلتر باشنو بمن ترجیح میده
    از نظر اون همه زنای اطراف بهتر از منن،حس بدرد نخور بودن واقعا خیلی بده
    اینکه دایم احساس کنی شوهرت بتو علاقه نداره و بقیه زنها رو بتو ترجیح میده

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : احساس بی مصرف بودن دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط nayere نمایش پست ها
    من ۶ساله ازدواج کردم،از وقتی ازدواج کردم بمحض اینکه ی سوتی کوچیک میدادم شوهرم بهم میگفت خنگ،رشته دانشگاهی من کامپیوتربود و از اول عقد میگف اگه تو هم مثل خواهرم ی رشته دانشگاهی دخترونه رفته بودی الان خیلی واست بهتر. بود و کامپیوترخیلی رشته مزخرفیه و کلااز. نظر شوهرم من هرکاری کرده بودم بد بودو کارای اونا خوب،همیشه منو با بقیه مقایسه میکنه ببین فلانی چقد زنش خوش اخلاقه،تو فلان عروسی ببین تو نمیرقصی زن فلانی چطور میرقصه و ....از وقتی ازدواج کردم خیلی اعتماد بنفسمو از دست دادم همیشه فک میکنم همه زنها بهتر و سرتر. از منن، رفتار. شوهرمم یجور خاصیه همیشه میگه تو بچه ای و نه تو. مساله ای با من مشورت میکنه تو خونه هم خیلی کم حرف میزنن ولی اگه بره تو ی جمع اینقد حرف میزنه و من یسری چیزا رو وقتی واسه بقیه تعریف میکنه میفهمم،خیلی بش بی اعتمادم،اخه محض اینکه ی زن غریبه مثلا دوست منو که واسه اولین باره میبینه بعد از ۱-۲ساعت ،اینقد صمیمی میشه با اسم کوچیک صداش میکنه اینقدم باش حرف میزنه خصوصا اگه طرفم یکم باش صحبت کنه اصلا نمیذاره من دیگه حرف بزنم،من خیلی بم برمیخوره،،،احساسم اینه شوهرم کلا ی زنهایی که از من خوشگلتر باشنو بمن ترجیح میده
    از نظر اون همه زنای اطراف بهتر از منن،حس بدرد نخور بودن واقعا خیلی بده
    اینکه دایم احساس کنی شوهرت بتو علاقه نداره و بقیه زنها رو بتو ترجیح میده
    سلام عزیزم
    لطفا اول سن خودتون و همسرتون و نحوه آشنایی تون
    تحصیلات همسر و شغلشون و شغل شما رو ب هم بگید تا بیشتر بتونم کمکتون کنم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس بی مصرف بودن دارم

    برخورد با احساس حقارت از طرف دیگران

    اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
    اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته.
    البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: “زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم.

    ” فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید.
    این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
    اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید.
    به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: “من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی” به او بگویید:
    “ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم” و یا “الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد.
    بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد”
    با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.


    سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد:


    • شما نیاز به تایید دیگران ندارید
    • گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد .
    • چرا که از آنها انتظار تایید ۱۰۰% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید.
    • شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند.
    • به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید:
    • “کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟
    • ” ممکن است ناراحت شوید.
    • و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید.
    • و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
    • اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید.
    • آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید.
    • راهی سریع برای ایجاد عزت نفس – به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید


    آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟
    در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید.
    درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد.
    این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید.
    به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است.

    در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید.
    که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:”او می خواهد.
    از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند.
    ” اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید.
    در یک چنین شرایطی باید از خودتان سؤال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟
    (هیچ چیز معنای حاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید.
    داستان زندگی شما چیست؟ آیا باید از آن گذشت؟
    آیا منعکس کننده اعتقادات شماست؟
    باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید.
    آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمیتوانند شما را دوست داشته باشند.
    اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد.
    اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سؤال ببرید.
    انعکاس دادن – کلید درک شخصی
    نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید
    زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید.
    به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید.
    دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند.
    هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید.
    و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید.
    طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید.
    آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند.
    هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید.
    باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.

    نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند

    زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
    ۱- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
    ۲- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید .
    که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
    ۳- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک “هدیه” پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف .
    و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
    ۴- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند.
    تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.
    ۵- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید.
    (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.
    گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : احساس بی مصرف بودن دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط nayere نمایش پست ها
    من ۶ساله ازدواج کردم،از وقتی ازدواج کردم بمحض اینکه ی سوتی کوچیک میدادم شوهرم بهم میگفت خنگ،رشته دانشگاهی من کامپیوتربود و از اول عقد میگف اگه تو هم مثل خواهرم ی رشته دانشگاهی دخترونه رفته بودی الان خیلی واست بهتر. بود و کامپیوترخیلی رشته مزخرفیه و کلااز. نظر شوهرم من هرکاری کرده بودم بد بودو کارای اونا خوب،همیشه منو با بقیه مقایسه میکنه ببین فلانی چقد زنش خوش اخلاقه،تو فلان عروسی ببین تو نمیرقصی زن فلانی چطور میرقصه و ....از وقتی ازدواج کردم خیلی اعتماد بنفسمو از دست دادم همیشه فک میکنم همه زنها بهتر و سرتر. از منن، رفتار. شوهرمم یجور خاصیه همیشه میگه تو بچه ای و نه تو. مساله ای با من مشورت میکنه تو خونه هم خیلی کم حرف میزنن ولی اگه بره تو ی جمع اینقد حرف میزنه و من یسری چیزا رو وقتی واسه بقیه تعریف میکنه میفهمم،خیلی بش بی اعتمادم،اخه محض اینکه ی زن غریبه مثلا دوست منو که واسه اولین باره میبینه بعد از ۱-۲ساعت ،اینقد صمیمی میشه با اسم کوچیک صداش میکنه اینقدم باش حرف میزنه خصوصا اگه طرفم یکم باش صحبت کنه اصلا نمیذاره من دیگه حرف بزنم،من خیلی بم برمیخوره،،،احساسم اینه شوهرم کلا ی زنهایی که از من خوشگلتر باشنو بمن ترجیح میده
    از نظر اون همه زنای اطراف بهتر از منن،حس بدرد نخور بودن واقعا خیلی بده
    اینکه دایم احساس کنی شوهرت بتو علاقه نداره و بقیه زنها رو بتو ترجیح میده
    سلام عزیزم
    متأسفانه شوهر شما بشدت از فقر فرهنگی رنج میبرن و قطعا تعامل با افرادی ک دچار فقر فرهنگی هستند بسیار سخت و طاقت فرساست چ برسه ب اینکه بخواین باهاشون زندگی کنید.
    من بارها ب این گونه افراد برخورد کرده ام و تا حدودی با اخلاقشون آشنا هستم.برای این افراد معمولا مرغ همسایه غازه و نقاط قوت افراد اطراف خودشون رو نمی بین و بشدت تحت تأثیر دیگران (افراد خارج از خانواده) و اصطلاحا حزب باد هستن.
    حال ب چند نکته اساسی توجه کنید:
    شما ب نیکی میدانید ک فراگیری کامپیوتر نیاز ب هوش بالایی دارد و ب هیچ عنوان نمیتونه رشته کم ارزشی باشه....ضعف اقتصادی و نبود شغل مناسب برای دانش آموختگان این رشته در کشور ما دلیل بر بی ارزش بودن این رشته نیست؛بنابراین گفته همسر شما در ارتباط با رشته شما و مسخره کردن شما کاملا مردوده.
    هر کسی ممکنه در زندگی سوتی بده و تپق بزنه...این کاملا طبیعیه و نشان دهنده ضعف شما نیست.بلکه بولد کردن و زوم کردن روی سوتی شما نشان دهنده ضعف فرهنگی و شخصیتی شوهر شماست.
    در مورد رقصیدن در عروسی: به هر حال هر کسی یک شکل زندگی رو دوست داره.یکی در عروسی لباس آنچنانی میپوشه و از اول تا آخر عروسی میرقصه و یکی هم مثل شما خیلی سنگین رفتار میکنه..حتی مقایسه کردن هم نشان از بی فرهنگ بودن و حزب باد بودن ایشون داره.
    اینکه با دوستان شما خیلی گرم میگیرن نشان از رفتار خاله زنک ایشون داره.

    ببخشید خیلی راحت در مورد شوهرتون صحبت کردم.واقعیت همین بود ک گفتم..احتمالا شما هم گفته های منو تأیید میکنید.

    شما ب عنوان یک زن حق دارید ک از تأیید همسرتون برخوردار باشید اما وقتی می بینید ک همچین همسر بی فرهنگی دارید نباید انتظار تأیید داشته باشید.
    اتفاقا از نظر من همین ک شما رو تأیید نمیکنه نشان از شخصیت قوی و مستقل شما داره.
    پس نتیجه میگیرم حس بی مصرف بودن و عدم اعتماد ب نفس در شما کاملا بی مورده.شما ن تنها آدم لایقی هستید بلکه باید ب خودتون اعتماد داشته باشید و اعتماد ب نفس رو در رفتار و واکنش های همچین فردی نسبت ب خودتون جستجو نکنید.

    این مشکل رو فقط باید با صبوری و متانت حل کرد.یادتون باشه هرگز مقابله ب مثل نکنید و با رفتار صحیح و وقار خودتون ب شکل غیر مستقیم شوهرتون رو آموزش بدید.
    سخت هست اما شدنیه.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد