نوشته اصلی توسط
nayere
من ۶ساله ازدواج کردم،از وقتی ازدواج کردم بمحض اینکه ی سوتی کوچیک میدادم شوهرم بهم میگفت خنگ،رشته دانشگاهی من کامپیوتربود و از اول عقد میگف اگه تو هم مثل خواهرم ی رشته دانشگاهی دخترونه رفته بودی الان خیلی واست بهتر. بود و کامپیوترخیلی رشته مزخرفیه و کلااز. نظر شوهرم من هرکاری کرده بودم بد بودو کارای اونا خوب،همیشه منو با بقیه مقایسه میکنه ببین فلانی چقد زنش خوش اخلاقه،تو فلان عروسی ببین تو نمیرقصی زن فلانی چطور میرقصه و ....از وقتی ازدواج کردم خیلی اعتماد بنفسمو از دست دادم همیشه فک میکنم همه زنها بهتر و سرتر. از منن، رفتار. شوهرمم یجور خاصیه همیشه میگه تو بچه ای و نه تو. مساله ای با من مشورت میکنه تو خونه هم خیلی کم حرف میزنن ولی اگه بره تو ی جمع اینقد حرف میزنه و من یسری چیزا رو وقتی واسه بقیه تعریف میکنه میفهمم،خیلی بش بی اعتمادم،اخه محض اینکه ی زن غریبه مثلا دوست منو که واسه اولین باره میبینه بعد از ۱-۲ساعت ،اینقد صمیمی میشه با اسم کوچیک صداش میکنه اینقدم باش حرف میزنه خصوصا اگه طرفم یکم باش صحبت کنه اصلا نمیذاره من دیگه حرف بزنم،من خیلی بم برمیخوره،،،احساسم اینه شوهرم کلا ی زنهایی که از من خوشگلتر باشنو بمن ترجیح میده
از نظر اون همه زنای اطراف بهتر از منن،حس بدرد نخور بودن واقعا خیلی بده
اینکه دایم احساس کنی شوهرت بتو علاقه نداره و بقیه زنها رو بتو ترجیح میده