سلام. من دانشجوی ترم هشتم مهندسی کامپیوتر هستم. در دوران نوجوانی مشکلاتی داشتم که همه ی اونها باعث عوض شدن مسیر زندگیم شد. مشکلاتی مثل شکست عاطفی ، دچار شدن به بیماری دیابت و عوارض روحی و روانی این بیماری، اضطراب ، افت تحصیلی ، و از همه مهمتر استرس شدید و طولانی مدت بخاطر تهدید شدن از طرف یک شخص ناشناس که بخاطر اشتباهی که سهوا انجام داده بودم منو تهدید کرد که با پخش کردن فیلم از من آبروی منو میبره. حالا از اون سالها خیلی وقته که میگذره ولی تاثیرات این مشکلات باعث شد دونه دونه آرزوهامو فراموش کنم و به رشته ای که هیچ اطلاعاتی در موردش نداشتم وارد بشم فقط بخاطر اینکه بیشتر از این عقب نمونم. ولی الان این رشته فقط داره عذابم میده و قطعا 10 ترمه هستم . فکر اینکه بخام یک سال اضافه تر داخل این دانشگاه و این رشته باشم داره دیوونه ام میکنه. من استعداد و علاقه زیادی به هنر داشتم.کلاس نقاشی میرفتم و استادم همیشه میگفت که بین هنرجوهام تو کسی هستی که میتونی راه منو ادامه بدی. اما حالا توی این رشته گیر کردم و بهانه ای هم برای ترک تحصیل ندارم که خانوادمو قانع کنه. بعد اون همه سختی تازه دارم آرزوهامو پیدا می کنم آرزوهایی که واقعا فراموش کرده بودم. میخام توی کاری که دوستش دارم و استعدادشو دارم ادامه بدم میخام راهمو پیدا کنم.سردرگمم و نمیدونم چه کاری درسته.لطفا راهنماییم کنید.ممنون