سلام ممنون از اینکه متن من رو میخونید و راهنمایی میکنید
دختری ۲۰ساله هستم رشته تجربی دو ساله که به طور حرفه ای ورزش دومیدانی رو ادامه میدم راستش طی این دوسال مربی من شوهرخواهرم بود مثل برادرم دوستش دارم اون هم من رو مثل خواهرش دوست داشت طوری که هرچیزی که لازم داشتم ولی نمیتونستم بخرم یا هرچیزی که دوست داشتم رو حتی الامکان برام فراهم میکرد بعدا من هرموقع داشتم پولشو میدام و حتی برای ورزشی که انجام میدادم شهریه ای ازم نمیگرفت راستش پریروز دلو زدم به دریا وپیام دادم گفتم من دیگه نمیخوام بیام دومیدانی اونم گفت من این همه زحمت نکشیدم که تو حالا بخوای بگی نمیام و اینا کار تو خودخواهی محضه این اخرین باره که باهات حرف میزنم طوری که قرار بود بریم سفر و اون و خواهرم کنسلش کردن وخونمون هم نمیان و بلاکم کرده و خواهرم هم دیگه محلم نمیزاره و پیام داد اینقدر بی وجدانی که وسط راه برای کسی که این همه زحمت کشیده به یه جایی برسی و یه مقامی بیاری ول کنی??
این ادم همه کاری برای من کرده حتی از پدرم هم بیشتر بهم کمک کرده همه جا راهنماییم کرده هرجا افتادم دستمو گرفته و راه درست رو نشونم دادم.ولی کاش یکی هم یکم به من حق میداد که دیگه نمیکشم ورزش حرفی ای ادامه بدم با خرج هایی که داره و بی میلی جدید شدید من به این کار و بعد از اینکه گفتم دیگه نمیام تصمیم گرفتم بچسبم به درسم تا یه رشته ی خوب قبول بشم و نشون بدم من بی دلیل و برای هیچ و پوچ از عزیزترین کسانم نگذشتم
حالا شما هم فکر می کنید کار من خودخواهی محض بوده??من نامردی کردم وسط راه ولش کردم کسیو که همه کاری کرد برام تا یه مقام بیارم و مربیمو سربلند کنم??من لطف و محبتاش رو زیرپا گذاشتم??نباید این کارو میکردم??توروخدا یه چیزی بگید این جریان هرچند که بنظر ساده بیاد ولی من عزیزترین هامو از دست دادم و عذاب وجدانی دارم که نگفتنیه احساس گناهکار ترین ادم زمین رو دارم!
خیلی ممنونم از وقت و ارزشی که برام قائل شدید🌷
Sent from my SM-C5000 using Tapatalk
علاقه مندي ها (Bookmarks)