نوشته اصلی توسط
RRR00
من یه اتفاقی برام افتاده که پدر و مادرم خیلی به دلیل اون اتفاق برام زحمت کشیدند اما کلا هوا شد اون مسأله. و هوا شدنش هم به دست خودم بود یعنی دیدم به صلاحم نیست و پشیمون شدم از اون کار و اون رشته. این وسط خب خیلیا مقصر بودند و مطمئنا خیلی بیشتر از من منتها الآن من عذاب وجدان اینو گرفتم که چرا وقتی پدر و مادرم کلی زحمت کشیدند و خرج کردند اون کار به نتیجه ای نرسید یا نرسوندم. و این که من فکر میکردم با عذرخواهی برطرف میشه. عذرخواهی کردم از مادرم. نه تنها برطرف نشد این حس بلکه باعث شد مادرم بیشتر به من حمله کنه تازه و به اصطلاح پر رو شد.
حالا راهی رو می خوام که این عذاب وجدانو برطرف کنم تا بتونم از تخت بلند شم و به زندگی برگردم.