نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: استرس

2013
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    استرس

    سلام من تا 4 ماه پیش یه آدم کاملا شادی بودم و تقریبا بی خیال تا اینکه یه روز دوستم اومد پیشم و مشغول حرف زدن بودیم یهو سرفه اش گرفت تقریبا شدید .از اون روز زندگیم عوض شد،همیشه نگرانم واسه دوستام و اطرافیانم اتفاقی نیوفته همیشه اضطراب دارم، مثلا می گم خونه یکی ظرفی بشکنه یا اینکه اتفاقی بیوفته می گم تقصیر منه دیگه دوست ندارم هیچ دوست و آشنایی و ببینم یا اینکه برم خونه کسی،همه ازم ناراحتن و می گن بی معرفت شدم فقط در صورتی ک یه جمع باشیم میرم جایی تنهایی به هیچ عنوان.خدایا من آرزومه آدم قبلی باشم .فکر می کنم به طرز تفکر رایج به جمعه ما داره ک اتفاقی ک می افته می گن طرف چشم خورد اما فکر نمی کنن ک چیزی واسه چشم زدن باید وجود داشته باشه یا نه خیلی داغونم کمکم کنید دوستان مرسی

  2. کاربران زیر از آترینه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : استرس

    نقل قول نوشته اصلی توسط آترینه نمایش پست ها
    سلام من تا 4 ماه پیش یه آدم کاملا شادی بودم و تقریبا بی خیال تا اینکه یه روز دوستم اومد پیشم و مشغول حرف زدن بودیم یهو سرفه اش گرفت تقریبا شدید .از اون روز زندگیم عوض شد،همیشه نگرانم واسه دوستام و اطرافیانم اتفاقی نیوفته همیشه اضطراب دارم، مثلا می گم خونه یکی ظرفی بشکنه یا اینکه اتفاقی بیوفته می گم تقصیر منه دیگه دوست ندارم هیچ دوست و آشنایی و ببینم یا اینکه برم خونه کسی،همه ازم ناراحتن و می گن بی معرفت شدم فقط در صورتی ک یه جمع باشیم میرم جایی تنهایی به هیچ عنوان.خدایا من آرزومه آدم قبلی باشم .فکر می کنم به طرز تفکر رایج به جمعه ما داره ک اتفاقی ک می افته می گن طرف چشم خورد اما فکر نمی کنن ک چیزی واسه چشم زدن باید وجود داشته باشه یا نه خیلی داغونم کمکم کنید دوستان مرسی
    سلام . پس آلودگی هوا و تصادفات هم مقصرش شمایین !!! آخه واسه چی چنین فکری میکنی و خودتو داری منزوی و گوشه گیر مکنی !! شما نباید هر اتفاق بدی که میفته رو به خودتون نسبت بدین و مسببشو خودتون بدونید . این روزها اعتماد به نفستون کاهش پیدا کرده و خودتونو مقصر میبینین . رههای افزایش اعتماد به نفس رو مطالعه کنید و عمل کتید . امیدوارم حالتون بهتر بشه

  4. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    مرسی دوست عزیزم میدونم ضیه مسخره به نظر می رسه اما این قضیه منو کاملا در مونده کرده همین الان ک دارم این مطلبو می نویسم با فکر کردن به این داستانها از خواب پریدم .هر چی کتابب و مجله ک بتونه کمکم کنه حریدم اما بی فایده بود کلی دعا و مناجات هم کردم با خدا اما انگار نمی خواد بشه .....

  6. کاربران زیر از آترینه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : استرس

    نقل قول نوشته اصلی توسط آترینه نمایش پست ها
    سلام من تا 4 ماه پیش یه آدم کاملا شادی بودم و تقریبا بی خیال تا اینکه یه روز دوستم اومد پیشم و مشغول حرف زدن بودیم یهو سرفه اش گرفت تقریبا شدید .از اون روز زندگیم عوض شد،همیشه نگرانم واسه دوستام و اطرافیانم اتفاقی نیوفته همیشه اضطراب دارم، مثلا می گم خونه یکی ظرفی بشکنه یا اینکه اتفاقی بیوفته می گم تقصیر منه دیگه دوست ندارم هیچ دوست و آشنایی و ببینم یا اینکه برم خونه کسی،همه ازم ناراحتن و می گن بی معرفت شدم فقط در صورتی ک یه جمع باشیم میرم جایی تنهایی به هیچ عنوان.خدایا من آرزومه آدم قبلی باشم .فکر می کنم به طرز تفکر رایج به جمعه ما داره ک اتفاقی ک می افته می گن طرف چشم خورد اما فکر نمی کنن ک چیزی واسه چشم زدن باید وجود داشته باشه یا نه خیلی داغونم کمکم کنید دوستان مرسی

    این مشکلات برمیگرده به اینکه ماها دیگه ادمای اجتماعی نیستیم و هر کدوم سرمون تو لاک خودمونه ...

    در صورتیکه اگه انسان اجتماعی باشه و اجتماعی فکر کنه دیگه به این افکاریکه شما دچار شدید ، گفتار نمیشه ...

    خب وقتی شما نمیتونید خودتون رو دوست داشته باشید و اونو با تفکرتون اینقدر کوچیک کردید و فکر میکنید اگه جایی بره و اتفاقی بیفته تقصیره این

    " منه" شماست پس دیگه چه انتظاری از فکر مردم در موردر خودتون دارید ...؟

    وقتی تونستید به خودتون احترام بذارید ، و باعث خوشحالی دیگران بشید اونم بدون دلیل ... پس مطمئن باشید که بازخورد رفتار دیگران در مورد

    شمام همین حالت خوشحالی رو میتونه در شما به وجود بیاره ...

    پس فعلا" با این تفکرتون هیچ اتفاقی نمیتونه برای خوشحال شدن شما بیفته
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : استرس

    [replacer_img] اخه عزیزم این چه فکریه که در مورد خودت میکنی ؟

    یکی از خانومایک الان در اروپا مراکز روانشاسی داره و فرد قابل قبولی در این حرفه شده میگفت که وقتی جوانتر بود بخاطر اینکه احساس میکرده

    زشته و بد قیافه است از همه فراری بوده و همیشه فکر میکرده که دیگران در موجعه شدن باهاش چقدر ناراحت میشن و عذاب میکشن ...

    به همین خاطر از همه مردم فراری میشه ... بعد با یکی آشنا میشه که میبینه مردم چقدر دوستش دارن، علت رو که جویا میشه بهش جواب میده ...
    تمام چیزایکه در ذهنت داری رو وارونه کن ... و بقول آقا فرخ اول از همه باید خودت رو دوست داشته باشی تا دیگران به خوده فردی تو احترام بذارن

    خب عزیزم وقتی تو خودت میترسی از اینکه دیگران در موردت حرفی بزنن و یا اینکه باعث ناراحتی دیگران بشی ... !

    پس از دیگران چه انتظاری داری ؟ همینه که الان دیگه شاد نیستی و اینجوری آشفته شدی

    پس بهتره خیلی راحت از این تلقین بیرون بیای و بدون دلیل مثل قبل شاد باشی ... و بدونی تو با این تفکراتت بیشتر در اطرافیانت اثر بد میزاری

    تا اینکه مثل یک دوست در کنارشون باشی

    البته اگه نتونستی از این حالت بیرون بیای میتونی مشاوره روانشناسی رو هم انجام بدی
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  10. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    مرسی دوست گرامی بابت همدلی
    شاید حس تحقیر و خود سرزنش کردنم خیلی تو این مدت زیاد شده
    خودم و کوچک نمی بینم اما دوست ندارم به دیگران آزار برسونم زمانیکه شخصی اتفاقی براش در حضور من می افته من خودمو مقصر می دونم تمام مدت می گم چرا هم چین اتفاقی افتاد جدیدا رو آدم های خاص کلید کردم مثلا همسایمون .من فکر می کنم این خانم به چشم اعتقاد داره و صبح ها دارم میرم سرکار تمام فکر و ذهنم اینه به ایشون برخورد نکنم و اگه برخورد کنم مثل دیروز کل روزم جهنم میشه خسته شدم و مغزم درد می گیره

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    مرسی دوستم
    راستش مشاوره رفتم هرچی کتاب و مجله بود خوندم گاهی روزا تمام تلاشمو می کنم که مثل قبل باشم اما با دیدن یه سری افراد ک مغزم به اونها کلید کرده دوباره همه چی از اول شروع میشه من واقعا دوست ندارم اینطور باشم اما این حس چشم و چشم زدن تقریبا از من یه آدم بیمار ساخته

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : استرس

    به نظرم به خدا نزدیک تر بشو - و اینو بپذیر که حتی وقتی برگی هم از درخت می افته به اذن خداست ! و ما هیچ دخالتی نداریم شاید ما اون برگ رو بکنیم ولی مطمئن باش خدا خواست تا ما اون رو از درخت جدا کنیم مثل پیچ که با پیچ گوشتی بازش میکنیم ! اون پیچ گوشتی داره پیچون باز میکنه ! ولی در واقع اینطور نیست تا ما نخواهیم اون پیچ گوشتی نمیتونه بازش کنه

    همه چیز زیر نظر خداست و بس حتی اون چیزی که فکرشو نمیکنی .

  14. کاربران زیر از mronaldo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : استرس

    شما بیش از حد در فکر دیگران هستید و حتی از حال و روز و زندگی خود هم عقب افتادید . نباید بیش از اندازه به فکر زندگی و اتفاقات دیگران باشید . باید بفکر زندگی خود باشید نه دیگران
    این خوب است که شما بفکر دوستانتان هستید اما بیش از اندازه خوب نیست . بهتره خودتان را به بی خیالی بزنید . نه اینکه به دوستانتان سر نزنید . بلکه اتفاقات زندگی دیگران را به خود نگیرید و سعی بر انکار انها داشته باشید و بگویید به من ربطی ندارد . این جمله را تکرار کنید
    موفق باشید
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


  16. 2 کاربران زیر از aikido بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    ممنونم
    دقیقا همین طوره ، من بیش اندازه به فکر دیگرانم و اونها رو در الویت قرار دادم و نمی خوام کسیو از خودم برنجونم یا باعث ناراحتی کسی بشم وقتی همچین اتفاقایی می افته و تحت کنترل من نیس من کاملا در مونده میشم و از خودم بدم میاد و فکر می کنم دیگران دید خوبی به من ندارند

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    بله خدا در قرآن گفته افتادن هر برگی به اذن اوست اما وقتی اتفاقی در حضور من می افته به هیچی نمی تونم فکر کنم جز اینکه خودمو مقصر بدونم و این خیلی بده

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4462
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    6
    تشکر شده 12 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    شما بیش از حد در فکر دیگران هستید و حتی از حال و روز و زندگی خود هم عقب افتادید . نباید بیش از اندازه به فکر زندگی و اتفاقات دیگران باشید . باید بفکر زندگی خود باشید نه دیگران
    این خوب است که شما بفکر دوستانتان هستید اما بیش از اندازه خوب نیست . بهتره خودتان را به بی خیالی بزنید . نه اینکه به دوستانتان سر نزنید . بلکه اتفاقات زندگی دیگران را به خود نگیرید و سعی بر انکار انها داشته باشید و بگویید به من ربطی ندارد . این جمله را تکرار کنید
    موفق باشید
    واقعاً راه كار خوبي هست و اينكه ذكر لا حول و لا قوه الا بالله رو مدام تكرار كن
    امضای ایشان
    دلم به مستحبي خوش است كه جوابش واجب است
    السلام عليك يا علي بن موسي الرضا المرتضي


  20. کاربران زیر از zahra59 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : استرس

    نقل قول نوشته اصلی توسط آترینه نمایش پست ها
    ممنونم
    دقیقا همین طوره ، من بیش اندازه به فکر دیگرانم و اونها رو در الویت قرار دادم و نمی خوام کسیو از خودم برنجونم یا باعث ناراحتی کسی بشم وقتی همچین اتفاقایی می افته و تحت کنترل من نیس من کاملا در مونده میشم و از خودم بدم میاد و فکر می کنم دیگران دید خوبی به من ندارند
    گاهی تلقین اثرش از خوده انجام اون عمل بیشتر میشه ...

    در این مورد شما خیلی به خودتون تلقین کردید و دیگه برای خودتون جا انداختید که شما فردی هستید که ممکنه به دیگران آسیب برسونه

    خب معلومه دیگه این انرژی منفی که شما از ذهنتون خارج میکنید باعث میشه به دیگران آسیب برسونید ...

    پس او از همه به فکرتون و افکارتون جهت مثبت بدید و بعد با اطمینان با مردم برخورد کنید

    هر روز به خودتون اینو تکرار کنید که من همه مردم رو دوست دارم و عاشق همه اونام ...

    از تکرار کلمات منفی جدا" خودداری کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    من واقعا تمام تلاشمو دارم می کنم 4 روز خوبم یه روز یه اتفاقی بیوفته بد تر ز قبل می شم خسته شدم خسته یکی از بزرگترین آرزوم اینه ک آدم قبل بشم

  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : استرس

    بايد محيط رو واسه خودت عوض كني . حس ميكنم اتاق خوابت يا محيطي كه الان در اون قرار گرفتي باعث اين استرس و تنش شده .
    جديدا تغيير دكوراسيون ندادي ؟؟

  25. 2 کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4458
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    11
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : استرس

    نه عزیزم حوصله ندارم همه کار کرذم باز هم بد تر از قبل اهههههههههههههههههه

  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : استرس

    نقل قول نوشته اصلی توسط آترینه نمایش پست ها
    من واقعا تمام تلاشمو دارم می کنم 4 روز خوبم یه روز یه اتفاقی بیوفته بد تر ز قبل می شم خسته شدم خسته یکی از بزرگترین آرزوم اینه ک آدم قبل بشم

    اگه به عروسک خیمه شب بازی نگاه کنید میبینید به دست و پاش نخ هایی وصله که با حرکت دادن اون نخ ها عروسک تکان میخوره

    مشا الان مثل اون عروسک هستید ... ولی با این تفاوت که این نخ ها دست کسی نیست و سر این نخها به فکر و ذهن و تلقین وصله ...

    و همین تلقین دست و پاتو به مت افسردگی و خستگی هل میده ...

    حالا این به خودت ربط داره که بشینی و ناراحت باشی که ممکنه باعث ناراحتی کسی بشی ...

    چون تو پدر و مادر کسی نیستی و باید اینو از ذهنت خارج کنی ، از این حالت گرفته باید بیرون بیای ...

    خب تو در هر مرحله کلی وقت تلف میکنی که آیا برای دیگران ضرر داری یا نه ؟

    خب از اول تکلیفتو با خودت معلوم کن و بگو من با دیگان رابطه برقرار میکنم حتی اگه باعث مرگشونم بشم ...

    چون این خواست خداست نه من .... و این رویه رو ادامه بده حتی اگه باعث مرگشونم بشی ...
    ویرایش توسط farokh : 07-14-2014 در ساعت 09:20 PM
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  28. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ''''' تغییر رشته از دبیرستان به هنرستان '''''' ( 0_0 )
    توسط RezaCxx در انجمن مشاوره شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-30-2014, 12:32 AM
  2. مراکز مشاوره شهرستان های استان خوزستـان
    توسط *P s y C h e* در انجمن معرفی مراکز روانشناسی و مشاوره در استانها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-20-2013, 12:39 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد