دیدین معتادا مواد نمیکشن چن روزی چجوری به خودشون میپیچن؟
من بیستوچار ساعته حالم اونجوریه و چیزی که آرومم میکنه خودزنیه وقتی نصف روز مجبور میشم بخاطر اینکه بقیه متوجه نشن خودزنی نکنم نمیتونم حتی اون موقع خودزنی نکنم برای همین جوری که کسی نبینه با ناخونم رو دستم خط های قشنگ میندازم با چکش سر مو میزنم سر مو به دیوار میکوبم وقتی تنها میشم فریاد میکشمممم ولی بعدش قفسه سینم درد میگیره'_' پامو انقد میزنم فرداش وقتی راه میرم از مفاصلش صدا در میاد یا کبود میشه یا فرداش شبیه آدمای پیر راه میرم به میز و صندلی و.. چنگ میکشمممم با لحن دعوا گونه باهمه صحبت میکنم بدون استثنا ، وسائل رو برعکس میذارم (وسایل خودمو نه) تو جمعا گاهی میخوام فریادبزنم ولی نباید اینکارو بکنم چون جلب توجه میشه پس زبونم رو گاز میگیرم تا کسی صدامو نشنوه یا تو اتاق باشم بالشتو یا چیز
دیگه ای روگاز میگیرم تا صدا مو نشنون وسائل رو بی دلیل پرتاب میکنم به دور فقط به این دلیل که دیدمش بیست و چار ساعته کنترل مو از دست دادم
بی اختیار شکستمش یه بار سر این گاز گرفتنه اون چیزه شیکست شدیدا میخوام همه از من بتر سن
بدون هیچ استثناعی؛ تو اتاق چراغ خاموش میکنم
وقتی نمیخوام بخوابم. نظم رو بهم میزنم مخفیانه که کسی متوجه نشه من دارم در باطن به خودم میپیچم گاهی بو هایی حس
میکنم که هیشکی جز من نمیتونه اونا رو حس کنه
این بوها عجیبن نمیدونم چرا تا حالا نشده وقتی خوشحالم
اون بو رو حس کنم ولی بقیه مواقعی
که حس میکنمش دیگه حس میکنم دیگه
کنترل مو از دست دادم خیلی مثالا هست که فقط
بعضیاشو نوشتمم
من میخوام همه از من بتر سن من ترسناک هستم
بخشی از افکارم اینان
یه جسد مرد افتاد جلوم با این چاقو لباس بالاتنشو پاره
میکنم به یونانی کسی نفهمه رو شکمش به مبارزه طلبیدن
می نویسم چشا شو از حدقه در میارم پرت میکنم تو
صورت تو'_'(الان داخل افکار منی تو'-')
گوشت مردَ رو از بدنش میکشم بیرون تو نوشابه به عنوان
یخ میریزم چاقو دیگه به درد نمیخوره پرتش کردم اون ور
میرسم سراغ اون زنه انقد کتکش زدم از هوش رفت
آب یخ زده که ریختم روصورتش به هوش آوردنش
از این کاکتوس هستن تیغ دارن اونا رو تیکه تیکه میکنم
بعد...(از اینجا به بعد مناسب سن شما نیست پس
بیییییببببب)
بعد رو صورتش با ناخون چنگ میکشم چقد جیغ میزنه
از این تیکه کاکتوس کمی بریزیم تو گلوش بیشتر جیغ
بزنه با تبر رو شکمش خط انداختم حالا بهش بستنی میدم
بعد دندوناشو از فکش میکشم بیروووووونننن
رو دستم که کردم تو دهنش رو زبونش چنگ میکشم
از زبانش خون اومد کف پاشو میذارم رو زانوم ۱۲۷
تا میخ کوچولو میکوبم با چکش به کف پاش
دور گردنش سیم خاردار میکشم انگشتاشو کَندَم
این دو نفر حقشون بود باهاشون همچی کنم فکر بد
نکنید
اون یارو نفت رو ریختم روقلبش از قلبش آتیش
گرفته داره جیغ میزنه و میسوزه دنبال آبه ولی آب
بهش نمیرسه تا میمیره اینم حقش بود چون یکی
دیگه رو اینجوری سوزونده بود
اون بچه رو میبینی یه جور ترسید که مرد
با چشم باز .
اون یارو رو جلو دوستش شکنجه میکنیم
چون فریادای دوستش زیباتره
الانم که دید زیر شکنجه مرد بیشتر فریاد میکشه
ماهم یه جوجه تیغی انداختیم تو حلقش الان
زیباتر از قبل فریاد میکشه
اون بچه هم آتیش زده شده و مرده
کلاغا دارن سر اون مریض رو سوراخ میکنن
مریض هم میگیره کلاغا رو سلاخی میکنه
کلاغا پر داشتن برا همین نمردن کلاغا هم میگیرن
مریض رو سلاخی میکنن مریض جون سکه هنوز
نمرده سر وته میگیرنش بعد...(مناسب سنتون نیست)
همین قدر فکر فعلا بسه دیگه
بعدشم کلا میرم سمت فیلمهای واقعی که آدما رو شکنجه
میکنن ولی نه اینجوری که من داشتم فکر میکردم اینجا
یا فیلمای ترسناک یا فیلمهایی که توشون یه نظم اساسی
عی بهم خورده و توش فقط مرد بازی میکنه
بعدشم اصن من از همون بچگیم بدم میتونم ثابت کنم
ولی نمیخواستم..
خدافز