نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع:

5721
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2022
    شماره عضویت
    47865
    نوشته ها
    45
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیلی خیالبافی میکنم وقتی راه می رم این کارو میکنم لذتش بیشتر میشه واسه همین بعضی وقتا پاهام آنقدر درد میکنه که خدامیدونه حتی شبا قبل خواب هم این کارو میکنم بعضی وقتا تا میخوام اینکاروبکنم خوابم میبره دیگه نمیتونم بعضی وقتاهم
    آنقدر اینکارومیکنم که چندساعت طول میکشه بخوابم من خیلی سعی کردم اینکاروبذارم کنار خیلی بیشتراز اون چیزی که فکرشومیکنید اما نتونستم این کارو ترک کنم هیچ اشتیاقم به این کار بیشتر هم شد
    '_' اینکار باعث میشه بعضا پا هام درد کنه از زندگیم بمونم واقعن دردناکه درعین حال که شیرینه
    چجوری بگم آخه از هفت سالگیم اینجوریم
    بعد خیلیم انگل چندش کثیف هستم
    مثلا بچه بودم زود گریه م میومد ولی بعدا درستش کردم برطرفش کردم یعنی ولی دوباره انگار برگشتم به اون زمان مثلا یکی باهام مهربون رفتار کرد از چشمم شب آب اومد بخاطرش انگار مثلا دنبال بهونم
    که از چشمم آب بیاد البته وقتی تنها هستما بعد
    خیلی انگلم دیگه بالاخره انگل بودن هم استعداد میخواد که هرکسی نمیتونه انگل باشه
    بعد هیچ وقت باهیشکی تاحالا راحت نبودم بدون استثناع‌ ،واسه همین اینارو اینجا میگم چون ناشناسم اینجا و خب بالاخره میخوام که چیزایی که توذهنمه رو ببینم بصورت نوشته....
    بعضی صحنه های بچگیم نمیدونم چرا یادمه بچگیم یعنی زیر پنج سالگیم مثلا ۲/۵سالم بود
    بچه ها دور هم بادوچرخه بازی میکردن ولی من جرعتشو نداشتم که قاطیشون شم یا به والدینم بگم دوچرخه میخوام ولی یه روز یهو دیدم بابام دوچرخه خریده برام هنوز اولین بار که اونو دیدم یادم نرفته
    بعد خوابای بچگیم اینا بود یا قشنگگگ ترسناک بود مثلا در رو باز کردم دهن باز دایناسور رو جلو م دیدم و اینا یا خواب می دیدم مامانم ولم کرده رفته منم سخت به دنبال شم یا اینکه بابام ترسناک شده مثلا یه بار دیدم بابام به دوقسمت تقسیم شده یا آخرین خواب ترسناک راجب بابام دیدم این بود که ۱۰سالم بود بابام داشت بهم حمله میکرده
    که منو بدزده بعداین خواب تا چند روز وقتی بابا مو میدیدم چندمترازش فاصله میگرفتم یه وقت منوندزده .بعد حرف دلمو (البته من دل ندارم )
    به هیشکی نمی گفتم (ونمیگم )مثلا دلم درد میکرد قائم میشدم که مامانم نبینه به خودم میپیچم یا دندونم درد میکرد
    چند ماه، به بهونه خوابم میاد میرفتم یه جا که نبینه مامانم دندانم درد میکنه ولی خواب می دیدم.. .
    آنقدر راجبش با والدین حرف میزدم که التماسم میکردن که بس کن '_'
    بعد...خونه تقریبا هرروز دعوابود
    حتی‌بعضی‌روزاقبل‌گفتن‌ص بح‌بخیردعواشونو
    شروع‌میکردن‌'_'
    بابام عصبی میشد سر مامانم که چرا یادش رفته قوری رو نشسته
    فلان جا نمیذاشت بره چون نمی خواست دلیل فقط این بود مامانمم گریش میگرف'_'
    کفشوخودش براش میخرید نمیذاش‌خودش بره بخره‌ بعد میگف‌تنگه‌کفشه‌‌ ‌دعوامیشد‌آخرش‌یا‌میرفت ‌کفشو
    عوض‌میکردیامیگف‌همینوبپو ش‌‌یه‌بار‌بخاطرکفشه
    پای‌مامانم‌زخم‌‌شده‌بو ‌خب‌که‌چی'_'
    تومهمونی‌‌عصبی‌میشد‌سرم امانم‌که‌چراهمین‌الان‌ا ینجا
    نیست'_'‌سومومیخوندم‌یااول معلم‌درس‌میدادولی‌من‌
    یجورکه‌کسی‌نبینه‌گریم‌م یومدنکنه‌برگردم‌خونه
    ببینم‌ازهم‌جداشدن‌'_'
    بابابام‌حرف‌میزدم‌اصلا حتی نگام‌نمی کرد
    چقدصداش‌میزدم‌‌اصلا‌هیچ ی
    آخرش‌سرش‌دادمیزدم‌‌بعدم یگفتن‌چرادادمیزنی
    '_'ولی‌بعضی‌وقتاازحرفام‌خ وششون‌میومد
    مثلامیگن‌‌خیلی‌کوچیک‌بو دی‌‌یبارگفتی‌شما اصلا
    به‌من‌توجه‌نمیکنین‌بعدح رفم‌براشون‌جالب‌بود
    ازحرفم‌خوششون‌اومده‌بود
    ولی‌هیچکی‌نمیتونه انگل‌ترازمن‌باشه
    بعد...یه‌بارم‌داشتم‌شیطون ی‌میکردم
    مامانم‌گفت‌ازم‌متنفره‌ب رام‌مهم‌نبودچی‌میگه‌ولی ‌دیگه
    ساکت‌شدم
    بعد..یه‌ فیلم‌ بامامانم‌ نگامیکردم‌ طرف‌چون‌فهمیده‌بود
    آخرزندگیشه‌بابچه‌هاش‌ ب ی ش ت ر مدارامیکرد
    یه‌باردیدم‌مامانم‌به‌طر ز‌عجیبی‌عصبی‌نیس‌
    وخوش‌برخوردمیکنه‌باهام‌ یاداون‌فیلمه‌افتادم‌
    نگرانش‌شدم‌واسه‌همین‌دع اکردم‌برگرده‌به‌حالت
    طبیعیش‌ویهوهمونطورم‌شد‌ لی‌خوشال‌شدم
    بچه‌بودم‌دیگه‌چیزی‌نمیف همیدم‌که'_'
    چیزدیگه‌ای‌یادم‌نمیاد
    ولی‌بخاطرجنسیت‌تحقیرشدن ‌شیرین‌نیست•-•
    دیگه‌انقدبابام‌ازبدی‌ها ‌جنس‌مخالفش‌گفته‌
    که‌دیگه‌باورکردم‌جنسم‌ب ده‌واقعن.
    واینکه‌نمیدونم‌چرادونفر هستم‌ انگار
    میخوام‌فلان‌کاروبکنم اما نمیکنم
    یه‌وقت‌دیگه‌همون‌کارومی خوام‌بکنم‌ایندفعه‌میکنم

    فیلماییونگاه‌میکنم‌که‌ توش‌ آدمای‌واقعی‌روواقعنی
    ش*ک*ن*ج*ه‌*میکنن‌‌‌‌‌‌در ست‌نیست‌بگم‌ولی
    هیچ‌فیلمیوبیشترازاین‌فیل ما‌نمیپسندم
    توبعضیاشون‌ش*ک*ن*ج*ه‌کننده ‌روصورتش
    ماسک‌میزنه‌‌ناشناس‌باشه ‌‌ولی‌توکارش‌حرفه‌ایه)
    حتی‌فک‌کردن‌به‌این‌ فیلماهم‌ لبخندروصورت‌میاره
    نمیدونم‌چرا
    البته‌اینو‌گفته‌بودم‌ول ی‌خوب‌خواستم‌واضحتربگم
    زندگی‌خیلی‌قشنگه
    ویرایش توسط بی‌نام : 04-14-2022 در ساعت 05:00 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 471 بار در 391 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ☢

    سلام به شما دوست عزیز
    خب با توجه به توضیحات شما در مورد میزان خیالپردازی و علایق به فیلم ها و حتی نامی که برای تعریف و انتقاد از خودت در نظر گرفته ای ، روابط با والدین و... همه نشان میدهد که مشکلاتی در مسیر رشدی شما و شرایط روحیتان وجود دارد .
    هرچند که همه مواردی که شما بیان کردید از تجربیات و خواب ها تا خیالپردازی و تمایل به دیدن فیم های با محتوای شکنجه همه باهم ارتباط دارند اما سعی می کنیم به چند مورد از این موارد نگاه دقیق تری باهم بیندازیم اما آنچه اهمیت دارد این است که شما سعی کنید برای بهبود این شرایط روحی هرچند که در زمان فعلی برایتان لذت بخش هم باشد با کمک روان درمانگر پیش بروید چون تجربه هیچ یک از این موارد بی دلیل رخ نمی دهد و در کنار اینکه می تواند در مسیر زندگی شما تاثیر زیادی داشته باشد.
    1. خیالپردازی
    داشتن رویا و یا به قول بعضی‌ ها خیال ‌پردازی یکی از مکانیسم‌ های دفاعی بدن ما است که اگر به جا و درست استفاده شود مفید و کارآمد خواهد بود، اگر هم نادرست استفاده شود و با عملکرد عادی زندگی ما تداخل پیدا کند می ‌تواند مخرب باشد. همانند مواقعی که گریه می ‌کنیم و یا خشمگین می ‌شویم و یا دچار هر هیجان دیگری می‌ شویم، رویا داشتن نیز یک مکانیسم هیجان‌ مدار است و افرادی که بتوانند در زندگی خود آن را درست و تحت کنترل به کار گیرند، موفق خواهند بود. این مکانیزم جز مکانیزم های می باشد که بیشتر در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود تا فرد بتواند ناکامی های زندگی را بهتر تحمل کند. اما خب اگر به شکل افراطی تجربه شود و تایم زیادی از شما بگیرد خب می تواند نشان از مشکلات باشد که نیاز به بررسی دقیق دارند اما به صورت کلی چندین علت را می توان برای خیال بافی های افراطی در نظر گرفت که برخی عبارتند از :
    الف)مشکلات روحی و روانی ، که بیشتر ناشی از اختلافات خانوادگی ،کمبودها و ناکامی ها مخصوصا در دوران کودکی و نوجوانی می باشد و فرد برای فرار و جبران آنها رو به خیالبافی می آورد تا بتواند آنچه در دنیای واقعی نمی تواند به دست بیاورد را در دنیای خیالی تجربه کند.
    ب) امیال و آرزوهایی ، که یا دسترسی به آنها مشکل است و یا تحت هر شرایطی نمی توان به آنها دست یافت. در این مسیر حتی کمال گرایی نیز می تواند نقش زیادی در این میزان از خیالپردازی داشته باشد چون در دنیای خیالی همه چیز قابل دسترس تر می باشد.
    به هنگام رویا پردازی ناسازگار (یا خیالبافی ناهنجار) کار های تکرار شونده، مثل راه رفتن سریع در اتاق و حرکات دست رایج ترین عوامل ظاهری هستند.
    علاوه بر این ها، حالت های مختلف ابراز احساسات از طریق چهره نیز رایج هستند. مثل گریه، خنده، لبخند، لب خوانی و یا حتی صحبت کردن با صدای بلند.
    کسانی که دچار خیالبافی ناهنجار هستند ، کاملا از تفاوت خیالات خود و واقعیت دنیا آگاه بوده و هیچ گاه این دو را در حافظه خود با یکدیگر اشتباه نمی گیرند. به طوری که حتی اگر اتفاقی در واقعیت افتاده باشد و بعدا درباره آن داستانی در ذهن خود ساخته باشند ، قادر خواهند بود که نسخه واقعی و نسخه ساختگی خود را از هم تشخیص داده و با یکدیگر ترکیب (یا به قول خودمان “قاطی”) نکنند.
    معمولا بزرگترین مشکل این اشخاص به خواب رفتن است. چراکه گاهی اوقات، به هنگام خواب، ساعت ها به تصور کردن و رویا پردازی درباره ی موضوعات مختلف می پردازند (به صورت ناخودآگاه). این گونه رویا پردازان، عموما از دسته افرادی هستند که کارهای خود را به تعویق می اندازند.
    2. تمایل به دیدن فیلم هایی با مضمون های شکنجه انسان و حتی حیوانات و... می تواند نشان از خشم و عصبانیت های بیان نشده شما باشد که از این طریق تخلیه می شود. به عنوان یک احتمال ممکن است تماشای این فیمل ها برای شما با معنای خودآزاری همراه باشد.خودآزاری فکری نقطه مقابل دیگر آزاری است. یک فرد "دیگرآزار" از آزار واذیت کردن دیگران لذت می‌برد، اما یک انسان مبتلا به خودآزاری از عذاب و شکنجه ای که خودش متحمل می‌شود لذت کسب می‌کند. حال این عذاب می تواند حتی تماشای یک ویدئوی شامل تصاویر خشن نیز باشد.

    افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیله‌ خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمی‌شود و این شرایط برایشان لذت بخش می باشد.
    تماشای برخی تصاویر و کلیپ های حتی به صورت اتفاقی و برای یک بار نیز صدمات روحی شدیدی به افراد وارد می کند .بطوریکه ممکن است فرد با دیدن یک کلیپ تا مدت ها نتواند تصویر دیده شده را از ذهن خود دور کرده و یا فراموش کند. بعد از مدتی حتی ممکن است این تصاویر به صورت کابوس های شبانه در خواب بروز دهد و اختلال مزمن و همیشگی به همراه داشته باشد. دقت کنید که این خودآزاری را ممکن است در رفتارهای دیگر شما نیز بتوانیم مشاهده کنیم از جمله اینکه بیان می کنید مدت طولانی راه می روید و خیالپردازی می کنید و یا اینکه خودتان را انگل خطاب می کنید . دقت کنید که تجربه همه این موارد بی ارتباطات باهم نیستند و همه موارد بیان شده در اینجا احتمالات اولیه می باشد اما تجربه آنچه در روان شما می باشد در طی جلسات درمانی مشخص می شود پس بهتر است با کمک روان درمانگر ادامه مسیر خود را طی کنید.
    امضای ایشان
    02188422495
    02122354282
    02122247100

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2022
    شماره عضویت
    47865
    نوشته ها
    45
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ☢

    امامن‌نمیتونم‌به‌جلسات‌ برم‌
    ویرایش توسط بی‌نام : 04-14-2022 در ساعت 05:48 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد