از جمله عادت های نامناسبی که از آغاز تولد گریبانگیر بسیاری از افراد شده است قانون ساختن حقیقت یا به عبارتی دروغگویی می باشد.



برعکس کردن حقیقت و ایجاد کردن فرق میان درون و بیرون امری نمی باشد که از آغاز تولد در کودک موجود باشد که کودک در آغاز ورود به دنیا یک لوح سفید و پر از پاکی و صداقت می باشد ولی با گذر زمان با الگوگیری از پدر و مادر و دیگران یاد می‌گیرد.

می‌تواند واقعیت را به صورت وارونه جلوه دهد و به نادرستی معتاد بشود که از این رو می توان به جرأت این را بیان کرد که بنیان دروغ گویی از خانواده آغاز خواهد شد.



برخی دروغگویی را به معنی عدم تطابق محتوای سخن با حقیقت بیان کرده اند در صورتی که برخی دیگر آنرا عدم مطابقت دادن با تشخیص و اعتقاد گوینده می گویند که دروغ سخن بر خلاف واقعیت می باشد و دروغگو فردی می باشد که برخلاف واقعیت خبری را می دهد.



این خصوصیات نادرست از ویژگی‌های سخن می باشد و دروغ گویی از ویژگی های سخنگو و این دو همیشه با یکدیگر یار نمی باشد یعنی اینکه می شود سخنی را به صورت دروغ بیان کرد اما گوینده دروغگو نباشد که چنانچه امکان دارد فردی دروغگو اما سخنش دروغ نباشد بلکه راست و واقعیت داشته باشد .

این ویژگی مخصوص انسانهای دورو و منافق می باشد که دل و زبان آنها با یکدیگر مساوی نمی باشد. در عین حال دروغ علاوه بر بُعد زبانی روش های دیگری مانند اشاره کردن و سکوت کردن و همینطور زیبا جلوه دادن و کتمان را شامل خواهد شد.



دروغ اقسام متعددی دارا می‌باشند که از بین آن‌ها می‌توان به دروغگویی زبانی و کتمان کردن واقعیت و پیمان و هر چیز غلط به آن اشاره داشت.



شخصیت شناسی شخص دروغگو



از حدود سن پنج سالگی کودک می‌تواند فرق دروغ و راست را به تشخیص دادن بپردازد که از این دوره به بعد ویژگی دروغگویی در شخص شکل خواهد گرفت و چنانچه به مقدار فراوانی از دروغ مورد استفاده قرار دهد به شکل یک بیمار در شخصیت او باقی خواهد ماند و جزئی از شخصیت حاضر شناخته خواهد شد.

دروغگو در تعامل اجتماعی برای بازسازی وجهه شخصیتی و همین‌طور اعتباری خویش کوشش می‌کند و فریب و نیرنگ در گفتار از این جهت صورت خواهد گرفت.



شخصیت انسانی که به گفتار و برخورد دروغ و متظاهر دارای عادت می باشد به ندرت مسخ خواهد شد و زیر نقاب های متعدد پنهان می شود.

اگرچه در آغاز کودکی ، کودک آموزش می‌بیند که می‌تواند برای فرار کردن از تنبیه و همینطور جلب توجه ساختن محیط تخیلی برای خود و گول زدن اطرافیان برای رسیدن به نیازها و دیگر عوامل به ابزاری مانند دروغ پناه ببرد و خود را زیر سایه آن مخفی کند .

از هوش انتزاعی خود برای تغییر و تحول حقیقت و خلق واقعی کاذب بهره‌مند ‌شود ولی با گذر زمان چنین و ساختی را برای حفظ جان خود از خطر تهدید های والدین یا مربیان بلکه برای رسیدن به هدف های ثانویه مورد استفاده قرار خواهد داد که در این زمان می باشد .

می توان بیان کرد او از دروغ به طور یک مکانیسم دفاعی برای دوری کردن از شخصیت خود که نه خود به افشای آن راغب می باشد و نه آن را برای اطرافیان جذاب می‌بیند استفاده خواهد کرد و با گذاشتن نقاب های پی در پی و شخصیت واقعی اش به ندرت از او دور خواهد شد و یک خود کاذب برای خود خواهد ساخت.



این ابزار دفاعی به شخص یاری می دهد تا در عوض معالجه بیماری خود مانند خود کم بینی و احساس حقارت داشتن احتیاج به تایید طلبی و اضطراب و ترس و دیگر بیماری های شخصیتی و روانی که پر اهمیت ترین عوامل دروغگویی می باشند تنها با رنگ آمیزی کردن شخصیت خود را مطلوب اطرافیان بسازد.



اوج فاجعه هنگامی می باشد که شخص دروغ گو دروغ های شخصیتی بیانی و برخوردی خود را به آن عقیده دارد و چنین فردی نه تنها بالاترین ضررها را به خود وارد خواهد کرد بلکه باعث از بین رفتن اعتماد عمومی و وارد کردن ضرر های بیشمار مالی و همینطور معنوی و روانی و شخصیتی به دیگران خود خواهد شد.



از این طرف که در آموزه های قرآنی و دین مبین اسلام همه اقسام دروغ ناپسند می باشند. دروغگویی به عنوان یک ستیزه جویی با پروردگار عنوان شده است که از نظر اسلام تجلی شخصیت سالم همان فردی می باشد که دارای قلبی سالم و اسمش مومن می باشد .

از این طرف که تاکید کردن بر راستگویی قبل از خصوصیات دیگری برای انسان مومن ذکر شده است و چشیدن شیرینی ایمان را در دوری از دروغ می داند.


شخصیت یک انسان رشد یافته سالم آنقدر معتاد می باشد که خود را در معرض خطر منحرف شدن قلب حتی به شوخی هم قرار نخواهد داد.



دروغ های بدون منطق



فریب و ریا و همینطور ساختگی شما می‌دانید که این عوامل شکلی از دروغگویی می باشد ولی دروغگویی مرضی چیز متفاوتی می باشد که این نوع دروغگویی بسیار از کلک و فریب متفاوت می‌باشد.

دروغگویی مرضی به قصد صدمه رساندن انجام نمی شود بلکه در دروغگویی مرضی شخص دروغگو بدون هیچ نوع علت منطقی به دروغ گفتن می پردازد. این دروغ ها امکان دارد بسیار بی اهمیت باشند و یا بسیار بزرگ باشند.



دروغگویی مرضی را به عنوان های متفاوتی بشناسند و امکان دارد عنوان اختلال دروغگویی و دروغگویی اجباری و اغراق گویی را شنیده باشید.

تمام این عناوین به یک چیز اشاره می‌کنند که پر اهمیت تر از اسم ها و عناوین آن چیزی پر اهمیت می باشد که دروغگویی مغزی اختلالی می باشد که در آن شخص از روی اجبار ولی بدون علت به دروغ گفتن می پردازند.


منبع:مشاورانه