شک داشتن به شوهر و عدم آرامش در خانواده

[mozhgan22a]

سلام. وقت بخیر.
من 5 ساله ازدواج کردم و بنا به دلایل کاری یک سال بعد از عروسی از شوهرم جدا زندگی کردم یکی شمال و یکی جنوب بودیم. 4 سال دوری از هم خیلی فاصله بینمون انداخت. الان چند ماهه که دوباره زیر یک سقف زندگی میکنیم.
تو این مدت که شوهرم نبود من سیم کارت دیگه ای داشتم که دست دوستام بود و خیلی کارا باهاش کردن.
شوهرم فهمیده قضیه سیم کارت و کلی مشکل داشتیم تا این قضیه اروم شد ولی به پای من بسته شد.
دیگه بعد از اون حس آرامش و امنیت ندارم
هر حرفی میشه شوهرم حرف سیم کارت پیش میکشه و تیکه میندازه
جدیدا تو ماشینش دو تا بسته قرص تاخیری و یه شومیز دخترونه که سایز من نبود پیدا کردم.
دو سه شب چک کردم و متوجه شدم یه دونه از قرصا رو هم استفاده کرده.
ولی چیزی بهش نگفتم
اما همش عذاب میکشم. ضمن اینکه رمز گوشیش و ندارم و دائما در حال پیام دادنه و من حق شکایت ندارم چون میگه خودتم فلان.....

من باردارم و الان ماه چهارم بارداریم
شوهرم و خیلی دوست دارم و میخوام زندگی خوبی داشته باشم.
فکر خیانتش دیوونم کرده
و خیلی اذیت میشم
لطفا منو راهنمایی کنید که دارم دیوونه میشم.
ممنون

[یک تنهای خسته]

سلام. وقت بخیر.
من 5 ساله ازدواج کردم و بنا به دلایل کاری یک سال بعد از عروسی از شوهرم جدا زندگی کردم یکی شمال و یکی جنوب بودیم. 4 سال دوری از هم خیلی فاصله بینمون انداخت. الان چند ماهه که دوباره زیر یک سقف زندگی میکنیم.
تو این مدت که شوهرم نبود من سیم کارت دیگه ای داشتم که دست دوستام بود و خیلی کارا باهاش کردن.
شوهرم فهمیده قضیه سیم کارت و کلی مشکل داشتیم تا این قضیه اروم شد ولی به پای من بسته شد.
دیگه بعد از اون حس آرامش و امنیت ندارم
هر حرفی میشه شوهرم حرف سیم کارت پیش میکشه و تیکه میندازه
جدیدا تو ماشینش دو تا بسته قرص تاخیری و یه شومیز دخترونه که سایز من نبود پیدا کردم.
دو سه شب چک کردم و متوجه شدم یه دونه از قرصا رو هم استفاده کرده.
ولی چیزی بهش نگفتم
اما همش عذاب میکشم. ضمن اینکه رمز گوشیش و ندارم و دائما در حال پیام دادنه و من حق شکایت ندارم چون میگه خودتم فلان.....

من باردارم و الان ماه چهارم بارداریم
شوهرم و خیلی دوست دارم و میخوام زندگی خوبی داشته باشم.
فکر خیانتش دیوونم کرده
و خیلی اذیت میشم
لطفا منو راهنمایی کنید که دارم دیوونه میشم.
ممنون

حتما هنوز برای همسرتون رفع نشده که بهتون تیکه میندازه مجدد بشینین باهاش حرف بزنین کاملا توصیح بدین که شما خطایی با اون سیمکارت مرتکب نشدین حتی به عنوان شاهد از دوستاتون بخواین که به همسرتون بگن که اون سیمکارت دست شما نبوده ازش بخواین هرسوالی و هر ناگفته ای داره تو ذهنش بهتون بگه و حل کنه تا ارامش بهتون برگرده الان تو دوران بارداری شما نباید هیچ استرسی بهت وارد شه برا خودت و بچت ضرر داره بگو مثلا شما میخوای پدر شی بهتره رابطمون خوب کنیم قبل آمدن فرزند تو زندگیم و با این حرفا سعی کن از ناراحتیش کم کنی و متقابلا بخواه همسرت درکت کنه

[Saltanat]

سلام. وقت بخیر.
من 5 ساله ازدواج کردم و بنا به دلایل کاری یک سال بعد از عروسی از شوهرم جدا زندگی کردم یکی شمال و یکی جنوب بودیم. 4 سال دوری از هم خیلی فاصله بینمون انداخت. الان چند ماهه که دوباره زیر یک سقف زندگی میکنیم.
تو این مدت که شوهرم نبود من سیم کارت دیگه ای داشتم که دست دوستام بود و خیلی کارا باهاش کردن.
شوهرم فهمیده قضیه سیم کارت و کلی مشکل داشتیم تا این قضیه اروم شد ولی به پای من بسته شد.
دیگه بعد از اون حس آرامش و امنیت ندارم
هر حرفی میشه شوهرم حرف سیم کارت پیش میکشه و تیکه میندازه
جدیدا تو ماشینش دو تا بسته قرص تاخیری و یه شومیز دخترونه که سایز من نبود پیدا کردم.
دو سه شب چک کردم و متوجه شدم یه دونه از قرصا رو هم استفاده کرده.
ولی چیزی بهش نگفتم
اما همش عذاب میکشم. ضمن اینکه رمز گوشیش و ندارم و دائما در حال پیام دادنه و من حق شکایت ندارم چون میگه خودتم فلان.....

من باردارم و الان ماه چهارم بارداریم
شوهرم و خیلی دوست دارم و میخوام زندگی خوبی داشته باشم.
فکر خیانتش دیوونم کرده
و خیلی اذیت میشم
لطفا منو راهنمایی کنید که دارم دیوونه میشم.
ممنون

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
به سایت مشاور خوش اومدین *


قبل از هرچیز آرامشتون رو حفظ کنید تا بحران شرایط فعلی باعث ایجاد ناراحتی و مشکل در بارداری شما نشه

زندگی تحت تاثیر مواردی از جمله نیاز جنسی ساخته میشه که باید با توجه وکوشش پرداخته و ساماندهی بشه

شما حدود چهار سال از همسرتون دور بودین

چه بسا همین نیاز جنسی که باعث ساخت زندگی میشه در جریان

زندگیه دور ازهم باعث فرو ریختن ارکان زندگی بشه

یعنی هنگامی که مرد یا زنی در تجرد فارغ از حضور همسرش به سر میبره ممکنه دچار لغزش شده و خطا کنه

طبق آماری که دادی و احتمالات مشکوک نسبت به پیام های گوشی

شوهرت یا همون شومیز دخترونه میشه گفت که همسرت درحال

دوستی و حتی رابطه با شخص دومه
اما باید چیکار کنی و چه اقداماتی رو باید ترتیب بدی ؟


دقت کن که موضوع خیانت نیاز داره که فرد از رفتار خود پشیمون

بشه و هر دو زوج تصمیم به ادامه رابطه داشته باشند و فرد خطا کاربه زندگی مشترک شون متعهد بشه و از همه مهم تر اینکه همسرت تو تعهد ش
ثبات داشته باشه
باید در آرامش با همسرتون در مورد اینکه ایشون
به دنبال روابط دیگه هست صحبت کنی تا بتونی از دیدگاه
ایشون و مشکلات همسرت آگاهی کسب کنی ( نیاز جنسی / نیاز عاطفی / و...........)
دقت کن درسته که همسرت مسئول رفتارهاش هست اما سرزنش
کردنش تنها باعث ایجاد مشکلات بیشتر بین شما میشه با توجه به اینکه مدت طولانی از هم جدا بودین و اینکه همسرتون پیامک های مشکوک داره نیازه که مشکلات بین شما به درستی شناسایی شه !
بهتر هست با ایشون صحبت کنید و برای اینکه فرزندتون تو چند ماه آینده در چه جَوی قراره بزرگ بشه ! جدایی یا ادامه زندگی تصمیم گیری کنید
اگر ایشون حالت مثبت بروز داد که دوست نداره فرزندش در جَو
نامناسب و تنش های خانوادگی دوران سر کنه بهش بگو
بهتره اول مشکلات موجود در زندگی رو برطرف کنید تا بستر
مناسب تری برای فرزندمون آماده شه

درمورد سیم کارت هم اگر بهش اثبات شد که این مدت دست
دوستات بوده پس میخواد گیر الکی بده ( بروز نوعی مکانیزم جبرانه و تراشیدن بهانه برای تفره رفتن از کرده های خودش )
واگر هم بهش اثبات نشد که سیم کارت دست دوستات بوده باید هر تلاشی کنی تا اثبات بشه و این سوء تفاهم حل وفصل بشه

[sobhan1398]

متاسفانه تو این زمونه تعهد و عشق و عاطفه کشک بیش نیست!
الان اونقدر این مشکلات تو زندگی های مشترک زیاد شده که هرجایی برید سریع طلاق تجویز می کنن و وکلایی هستن که تو تبلیغاتشون میزنن طلاق فوری تضمینی!!!
زمونه بدی شده و من هم تصمیم گرفتم دنبال هیچ دختری نباشم و 3 و خرده ای ساله که تنهام

[یک تنهای خسته]

متاسفانه تو این زمونه تعهد و عشق و عاطفه کشک بیش نیست!
الان اونقدر این مشکلات تو زندگی های مشترک زیاد شده که هرجایی برید سریع طلاق تجویز می کنن و وکلایی هستن که تو تبلیغاتشون میزنن طلاق فوری تضمینی!!!
زمونه بدی شده و من هم تصمیم گرفتم دنبال هیچ دختری نباشم و 3 و خرده ای ساله که تنهام

تعهد و عشق برای همه کشک نیست یک عدم هستن مثه من به جای خالی آدمه هم متعهدن!اره شاید باخودتون بگین دیوانس طرف عقلمم همینومیگه میخوام ازش دست بکشم نمیتونم الانم دارم راهیو میرم ‌که یا میبرنم تیمارستان یا گورستون بخاطر اعتماد به یک آدم نامرد