سلام . یک نفر یه جواب قانع کننده بهم بده یک سال ازدواج کردم هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم همسرم خیلی خوبه و همدیگه رو دوست داریم ازدواج ما به شکل سنتی بود. مشکل من اینه که همیشه تو تصورات و خیال پردازی هام دنبال تجربه کردن عشق قبل از ازدواج بودم وقتی میدیدم ااطرافیانم عاشق کسی شدن حسرت میخوردم همیشه پیش خودم فکر میکنم چرا هیچ وقت کسی عاشق من نشد چرا برای به دست آوردن من کسی تلاش کرد شده برام مثل یک عقده هیچ خاطره عاشقانه ای ندارم هر چند وقت یه بار بهم میریزم و گریه میکنم این عغده تو دلم ریشه کرده اگر صحنه یا حرف عاشقانه ای بشنوم یا بببینم دلم آتیش میگیره خیلی حس بدی دارم احساس میکنم یک بخش مهم زندگی رو تجربه نکردم از طرفی از نظر جنسی هم من دلم میخواد همسرم بیشتر از این بهم توجه کنه ازم تعریف کنه و رابطه بیشتری با هم داشته باشیم اون تصوراتی که تو رابطه جنسی دارم اصلا عملی نمیشه اصلا کلا حالم خیلی بده