نمایش نتایج: از 1 به 18 از 18

موضوع: سرد شدن رابطه خانوادگی

5816
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    سرد شدن رابطه خانوادگی

    سلام خدمت مشاورین محترم؛
    خداروشکر که همچین انجمنی هست که ادم مشکلاتشو بتونه مطرح کنه.
    البته من مشاوره هم زیاد رفتم،هم تنهایی هم با خانمم،ولی خب همیشه یه دوراهی سر راهم بوده این مدت..بین جدایی و یا ساخت یه زندگی جدید موندم.
    من و خانمم رابطمون خیلی سرده
    نه تنها منو خانمم،حتی رابطم با بچه هامم خیلی قوی نیست.
    اصلا مرد بداخلاقی نیستم،اصلا بدتیپ نیستم و ظاهرمم خوبه،بی پول و بی پرستیژ کاری هم نیستم.
    ولی دوستم ندارن..منو فقط یه کیف پول میبینن
    و اصلا بهم علاقه ندارن.
    خودشون سه تایی مسافرت میرن،رستوران میرن و حتی به منم نمیگن که کجاییم،چکار میکنیم...
    درکل هیچ نفوذی روشون ندارم.
    با من خوش نمیگذرونن و شاید وقتی باشم بهشون خوش نمیگذره.
    خانمم بهم میگه طلاقم نده‌ ولی با هرکی میخوای ازدواج کن یا دوستی کن
    بهم میگه که نمیخواد مطلقه بشه ولی از طرفیم نمی خواد که من که همسرشم عذاب بکشم.
    البته منم با یه خانم دیگه چند ماهیه درحال اشناییم و دلم میخواد باهاش وارد رابطه جدی بشم
    چون واقعا از نظر روحی نیاز دارم یکی بهم علاقمند باشه،یه نفر دوستم داشته باشه..
    ولی بین دوراهیم،بیشتر دلم میخواد خانوادم این مهر و علاقه رو بهم نشون بدن‌
    چون واقعا ۲۴سال زندگی مشترک کم نیست.
    بیشتر سختی های زندگیمو واسه زن و بچم تحمل کردم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    سلام خدمت مشاورین محترم؛
    خداروشکر که همچین انجمنی هست که ادم مشکلاتشو بتونه مطرح کنه.
    البته من مشاوره هم زیاد رفتم،هم تنهایی هم با خانمم،ولی خب همیشه یه دوراهی سر راهم بوده این مدت..بین جدایی و یا ساخت یه زندگی جدید موندم.
    من و خانمم رابطمون خیلی سرده
    نه تنها منو خانمم،حتی رابطم با بچه هامم خیلی قوی نیست.
    اصلا مرد بداخلاقی نیستم،اصلا بدتیپ نیستم و ظاهرمم خوبه،بی پول و بی پرستیژ کاری هم نیستم.
    ولی دوستم ندارن..منو فقط یه کیف پول میبینن
    و اصلا بهم علاقه ندارن.
    خودشون سه تایی مسافرت میرن،رستوران میرن و حتی به منم نمیگن که کجاییم،چکار میکنیم...
    درکل هیچ نفوذی روشون ندارم.
    با من خوش نمیگذرونن و شاید وقتی باشم بهشون خوش نمیگذره.
    خانمم بهم میگه طلاقم نده‌ ولی با هرکی میخوای ازدواج کن یا دوستی کن
    بهم میگه که نمیخواد مطلقه بشه ولی از طرفیم نمی خواد که من که همسرشم عذاب بکشم.
    البته منم با یه خانم دیگه چند ماهیه درحال اشناییم و دلم میخواد باهاش وارد رابطه جدی بشم
    چون واقعا از نظر روحی نیاز دارم یکی بهم علاقمند باشه،یه نفر دوستم داشته باشه..
    ولی بین دوراهیم،بیشتر دلم میخواد خانوادم این مهر و علاقه رو بهم نشون بدن‌
    چون واقعا ۲۴سال زندگی مشترک کم نیست.
    بیشتر سختی های زندگیمو واسه زن و بچم تحمل کردم.
    سلام
    شما سنتی ازدواج کردین؟
    اول ازدواج چطور بودین باهم؟
    ایا هیچوقت گرمی و شوری وجود داشته که بعدا به سردی گراییده باشه؟

    با توصیفاتی که میکنین ایشون خیلی سرد مزاج هستن
    و حتی به شما میگن برو دوست دختر بگیر
    این یعنی ایشون رسما داره میگه توان ساپورت عاطفی و جنسی شما رو نداره

    اینکه سالهاست اینجوریه و مشاوره هم رفتین و ثمری نداشته یعنی نمیتونه ثمری داشته باشه

    اینجور تمایلات بایستی درونی و جوششی باشن نه ایجاد کردنی و اصرار کردنی!
    ایشون تمایلات جنسی به اون معنا نداره متاسفانه

    با توجه به این اوصاف و حتی رضایت ایشون از دوستی شما با یه خانم دیگه به نظر میاد کار صحیح و درستی کردین با یه خانم وارد رابطه شدین

    اما نمیفهمم چرا اونها تو تفریحاتشون شما رو که پدر خانواده هستین سهیم نمیکنن؟
    این اصلا قابل درک و توجیه نیست

    رفتار بچه هاتون چرا اینطوریه؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    سلام خدمت مشاورین محترم؛
    خداروشکر که همچین انجمنی هست که ادم مشکلاتشو بتونه مطرح کنه.
    البته من مشاوره هم زیاد رفتم،هم تنهایی هم با خانمم،ولی خب همیشه یه دوراهی سر راهم بوده این مدت..بین جدایی و یا ساخت یه زندگی جدید موندم.
    من و خانمم رابطمون خیلی سرده
    نه تنها منو خانمم،حتی رابطم با بچه هامم خیلی قوی نیست.
    اصلا مرد بداخلاقی نیستم،اصلا بدتیپ نیستم و ظاهرمم خوبه،بی پول و بی پرستیژ کاری هم نیستم.
    ولی دوستم ندارن..منو فقط یه کیف پول میبینن
    و اصلا بهم علاقه ندارن.
    خودشون سه تایی مسافرت میرن،رستوران میرن و حتی به منم نمیگن که کجاییم،چکار میکنیم...
    درکل هیچ نفوذی روشون ندارم.
    با من خوش نمیگذرونن و شاید وقتی باشم بهشون خوش نمیگذره.
    خانمم بهم میگه طلاقم نده‌ ولی با هرکی میخوای ازدواج کن یا دوستی کن
    بهم میگه که نمیخواد مطلقه بشه ولی از طرفیم نمی خواد که من که همسرشم عذاب بکشم.
    البته منم با یه خانم دیگه چند ماهیه درحال اشناییم و دلم میخواد باهاش وارد رابطه جدی بشم
    چون واقعا از نظر روحی نیاز دارم یکی بهم علاقمند باشه،یه نفر دوستم داشته باشه..
    ولی بین دوراهیم،بیشتر دلم میخواد خانوادم این مهر و علاقه رو بهم نشون بدن‌
    چون واقعا ۲۴سال زندگی مشترک کم نیست.
    بیشتر سختی های زندگیمو واسه زن و بچم تحمل کردم.
    سلام
    اصلا چیزی در مورد سن و سال خودتونو خانوادتون نگفتین و اینجوری سخت میشه صحبت کرد.
    چون در جواب اینجور پرسش و پاسخ ها،اونیکه قصد داره جواب بده لازم داره خودشو بزاره جای شما و فکر کنه..
    ولی بهرحال من فکر میکنم خودتون یه جای زندگیتون توی این چندساله جایی رو اشتباه رفتین و یا کاری رو اشتباه انجام دادین
    مثلا ازادی بیش از حد خانواده و بی محلی کردن و یا دوست داشتن یک طرفه خودش مثل سم میمونه.
    خانمتون شاغلن؟بچه هاتون چی؟
    ایا بچه هاتون و یا خانمتون در جریان رابطه شما با خانم دیگه ای هستن؟
    نظر فرزندهاتون در این زمینه چیه؟
    تاحالا از خانمتون پرسیدین چرا نمیخان مطلقه بشن؟
    خودتون تاحالا خیانت کردین به ایشون؟
    اینا رو باید بگین تا شخص ثالثی مثل من بهتر بتونه توی موقعیت شما قرار بگیره.

  4. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    سلام خدمت مشاورین محترم؛
    خداروشکر که همچین انجمنی هست که ادم مشکلاتشو بتونه مطرح کنه.
    البته من مشاوره هم زیاد رفتم،هم تنهایی هم با خانمم،ولی خب همیشه یه دوراهی سر راهم بوده این مدت..بین جدایی و یا ساخت یه زندگی جدید موندم.
    من و خانمم رابطمون خیلی سرده
    نه تنها منو خانمم،حتی رابطم با بچه هامم خیلی قوی نیست.
    اصلا مرد بداخلاقی نیستم،اصلا بدتیپ نیستم و ظاهرمم خوبه،بی پول و بی پرستیژ کاری هم نیستم.
    ولی دوستم ندارن..منو فقط یه کیف پول میبینن
    و اصلا بهم علاقه ندارن.
    خودشون سه تایی مسافرت میرن،رستوران میرن و حتی به منم نمیگن که کجاییم،چکار میکنیم...
    درکل هیچ نفوذی روشون ندارم.
    با من خوش نمیگذرونن و شاید وقتی باشم بهشون خوش نمیگذره.
    خانمم بهم میگه طلاقم نده‌ ولی با هرکی میخوای ازدواج کن یا دوستی کن
    بهم میگه که نمیخواد مطلقه بشه ولی از طرفیم نمی خواد که من که همسرشم عذاب بکشم.
    البته منم با یه خانم دیگه چند ماهیه درحال اشناییم و دلم میخواد باهاش وارد رابطه جدی بشم
    چون واقعا از نظر روحی نیاز دارم یکی بهم علاقمند باشه،یه نفر دوستم داشته باشه..
    ولی بین دوراهیم،بیشتر دلم میخواد خانوادم این مهر و علاقه رو بهم نشون بدن‌
    چون واقعا ۲۴سال زندگی مشترک کم نیست.
    بیشتر سختی های زندگیمو واسه زن و بچم تحمل کردم.
    سلام
    اینکه میگین ۲۴ سال زندگی مشتر داشتین معلومه بالای چهل سال سن دارید

    امامن ۱۸ سالمه وبرای اینکه بتونم به شما مشاوره بدم زیادی ناپخته هستم
    شمارو جای پدرم میزارم وخیلی ناراحت میشم که فرزندانتون وهمسرتون چنین برخورد نا به جایی دارند

    اما یه چیز رو بدونین وقتی علاقه نباشه هیچ چیز درست نمیشه
    کاملا واضحه اونا به شما علاقه ندارند
    ازشما خواهش میکنم اجازه ندین زندگیتون بیشتر از این خراب بشه به هر طریق که میشه خوشبخت بشین با ازدواج مجدد با طلاق باهرچیز

    من زندگی رو دیدم که زن به مرد علاقه نداشت وفقط پولشو میخواست وبه خاطر این زندگیه پسر همسرش رو به تلخی کشید منظورم نامادریمه

    تفاوت شما بازندگی که توصیف کردم تو اینه شما ازدواج اولتون هست وباهم (باهمسرتون )صاحب فرزند هستین اما رکن اصلی وجود نداره علاقه همون طور که تو زندگی پدرم ونامادریم نامادریم به پدرم علاقه نداره

    من شمارا مثل پدرم تصور کردم وناراحت شدم وفرزند گونه ازصمیم دل به شما اینارو گفتم اجاز ندین لطمه ببینید بیش از این

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام
    شما سنتی ازدواج کردین؟
    اول ازدواج چطور بودین باهم؟
    ایا هیچوقت گرمی و شوری وجود داشته که بعدا به سردی گراییده باشه؟

    با توصیفاتی که میکنین ایشون خیلی سرد مزاج هستن
    و حتی به شما میگن برو دوست دختر بگیر
    این یعنی ایشون رسما داره میگه توان ساپورت عاطفی و جنسی شما رو نداره

    اینکه سالهاست اینجوریه و مشاوره هم رفتین و ثمری نداشته یعنی نمیتونه ثمری داشته باشه

    اینجور تمایلات بایستی درونی و جوششی باشن نه ایجاد کردنی و اصرار کردنی!
    ایشون تمایلات جنسی به اون معنا نداره متاسفانه

    با توجه به این اوصاف و حتی رضایت ایشون از دوستی شما با یه خانم دیگه به نظر میاد کار صحیح و درستی کردین با یه خانم وارد رابطه شدین

    اما نمیفهمم چرا اونها تو تفریحاتشون شما رو که پدر خانواده هستین سهیم نمیکنن؟
    این اصلا قابل درک و توجیه نیست

    رفتار بچه هاتون چرا اینطوریه؟
    سنتی که نه به اون شکل چون خودم انتخابش کردم،دختر صاحب کارم بود.
    ولی قبل از ازدواجمون چندان باهم نبودیم
    تا وقتی بچه هامون کوچیک بودن عاالی بودیم
    از وقتی بچه هامون بزرگتر شدن و من یه مقدار بخاطر کارم و مشکلاتم کمتر باهاشون وقت میگذروندم اینجور شدیم.
    کلا همسرم همین الان هم دوستایی که داره از خودش کوچیکترن،با جوون ها رابطه بهتری میتونه برقرار کنه.
    من یه دوره خیلی کوتاهی خیلی مشغله کاری داشتم
    یعنی سرم شلوغ بود و باید صبح و شب کار میکردم تا بچه هام توی اسایش باشن
    حتی ممکن بود واسه تعمیر یه ماشین خاص تا یه استان دیگه برم تا پولش دستم بیاد
    علاوه بر کار مکانیکی یه شغل دیگه هم دارم که با پسرم توش شریکم.پسرم توی کار باهام رابطه خوبی داره
    اما نه پسرم نه دخترم حتی یه بارم بوسم نکردن یا بابت کارایی که واسشون میکنم یه تشکر خشک و خالی کنن.
    خانمم رابطه جنسیش با منو مثل تکلیف میبینه و اتفاقا از زیر این وظیفش شونه خالی نمیکنه‌ ولی خب دوستمم نداره.حتی توی فکر بارداریه و دلش بچه میخواد که منم فکر میکنم شاید راه خوبی باشه واسه گرم کردن دوباره زندگیمون.
    من هرموقع با اون خانم جدید قرار دارم یا حرف میزنم،با اینکه در جریان زندگیم هست ولی عذاب وجدان دارم.
    جالبه بدونین مهر و محبت من نسبت به خانم خودم خیلی بیشتر از مقداریه که به این خانم جدید دارم.
    از طرفیم وضع مالیم انچنان خوب نیست که بخوام دوتا زندگی داشته باشم.یعنی نه اینکه خوب نباشه ولی بچه هام و خانم اولم خیلی پر خرجن
    میترسم اگه وارد یه رابطه دیگه بشم..از پسش بر نیام.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط saltanat نمایش پست ها
    سلام
    اینکه میگین ۲۴ سال زندگی مشتر داشتین معلومه بالای چهل سال سن دارید

    امامن ۱۸ سالمه وبرای اینکه بتونم به شما مشاوره بدم زیادی ناپخته هستم
    شمارو جای پدرم میزارم وخیلی ناراحت میشم که فرزندانتون وهمسرتون چنین برخورد نا به جایی دارند

    اما یه چیز رو بدونین وقتی علاقه نباشه هیچ چیز درست نمیشه
    کاملا واضحه اونا به شما علاقه ندارند
    ازشما خواهش میکنم اجازه ندین زندگیتون بیشتر از این خراب بشه به هر طریق که میشه خوشبخت بشین با ازدواج مجدد با طلاق باهرچیز

    من زندگی رو دیدم که زن به مرد علاقه نداشت وفقط پولشو میخواست وبه خاطر این زندگیه پسر همسرش رو به تلخی کشید منظورم نامادریمه

    تفاوت شما بازندگی که توصیف کردم تو اینه شما ازدواج اولتون هست وباهم (باهمسرتون )صاحب فرزند هستین اما رکن اصلی وجود نداره علاقه همون طور که تو زندگی پدرم ونامادریم نامادریم به پدرم علاقه نداره

    من شمارا مثل پدرم تصور کردم وناراحت شدم وفرزند گونه ازصمیم دل به شما اینارو گفتم اجاز ندین لطمه ببینید بیش از این
    ممنونم از حس همدردیتون‌.
    من لطمه نمی بینم.
    من نگران زندگی مشترکم هستم که خانوادم لطمه نبینن از اشتباهات من

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط bhdrvnd نمایش پست ها
    سلام
    اصلا چیزی در مورد سن و سال خودتونو خانوادتون نگفتین و اینجوری سخت میشه صحبت کرد.
    چون در جواب اینجور پرسش و پاسخ ها،اونیکه قصد داره جواب بده لازم داره خودشو بزاره جای شما و فکر کنه..
    ولی بهرحال من فکر میکنم خودتون یه جای زندگیتون توی این چندساله جایی رو اشتباه رفتین و یا کاری رو اشتباه انجام دادین
    مثلا ازادی بیش از حد خانواده و بی محلی کردن و یا دوست داشتن یک طرفه خودش مثل سم میمونه.
    خانمتون شاغلن؟بچه هاتون چی؟
    ایا بچه هاتون و یا خانمتون در جریان رابطه شما با خانم دیگه ای هستن؟
    نظر فرزندهاتون در این زمینه چیه؟
    تاحالا از خانمتون پرسیدین چرا نمیخان مطلقه بشن؟
    خودتون تاحالا خیانت کردین به ایشون؟
    اینا رو باید بگین تا شخص ثالثی مثل من بهتر بتونه توی موقعیت شما قرار بگیره.
    من ۴۵سالمه و خانمم ۴۷ساله هستن
    ولی جالبه بدونین هرکی مارو میبینه سن منو حداقل ۵۰ حدس میزنه و سن خانمم رو زیر ۴۰سال
    تقریبا زندگی خوبی رو واسشون سرو سامون دادم و از کرده خودم خوشحالم.
    جایی رو اشتباه نرفتم و خودمو واسه اسایششون به اب و اتیش زدم
    دختر و پسرم هر دوتاشون درس خونده و موفقن
    دخترم ترم اخر پزشکی و پسرم مهندس مکانیکه
    پسرم از رابطم با فرد دیگه ای باخبره
    خانمم هم بو برده ولی نمیدونه طرف کیه
    پسرم اولا ناراحت شد ولی بعد بهم حق داد
    خانمم از طلاق خوشش نمیاد چون هم بخاطر امنیت خودش نگرانی داره و هم ازدواج بچه هامون،میترسه موقع خواستگاری بگن که بچه هامون بچه طلاقن
    خداییش منم طلاق نمیخام همسرمو دوست دارم
    دروغگو نیستم و ترسی هم از شما ندارم
    خیانت کردم و حتی گاهی اوقات به بی ابرویی هم رسیده ولی نزاشتم خانمم چیزی بفهمه.

  8. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    ممنونم از حس همدردیتون‌.
    من لطمه نمی بینم.
    من نگران زندگی مشترکم هستم که خانوادم لطمه نبینن از اشتباهات من
    موفق باشید

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    سلام به سایت مشاور خوش اومدین

    متاسفم از اینکه کانون خانوادتون رو به سردی رفته

    امیدوارم بتونید اینجا راه درست کردنش رو پیدا کنین

    گفتین که سالها مشغول فعالیت و کار بودین برای آسایش خانوادتون و این جای ارزش و احترام داره

    سوال من از شما این هست که رابطه خود شما با خانم و بچهاتون چطوریه؟
    باهاشون شوخی میکنین؟ سوپرایزشون میکنین؟
    بغلشون کنین و ببوسیدشون؟

    وقتی همسرتون میگه برو با یه نفر دیگه واکنش شما چیه؟

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام به سایت مشاور خوش اومدین

    متاسفم از اینکه کانون خانوادتون رو به سردی رفته

    امیدوارم بتونید اینجا راه درست کردنش رو پیدا کنین

    گفتین که سالها مشغول فعالیت و کار بودین برای آسایش خانوادتون و این جای ارزش و احترام داره

    سوال من از شما این هست که رابطه خود شما با خانم و بچهاتون چطوریه؟
    باهاشون شوخی میکنین؟ سوپرایزشون میکنین؟
    بغلشون کنین و ببوسیدشون؟

    وقتی همسرتون میگه برو با یه نفر دیگه واکنش شما چیه؟
    ممنونم
    وقتی همسرم گفت میتونی با کسی باشی که همه جوره ارضات کنه واقعا بهم ریختم،از ظاهرمم مشخص بود ولی چیزی بش نگفتم.
    حتی فرداش سعی کردم از دلش دربیارم
    زیاد اهل سوپرایز نیستم
    هرچی بخوان واسشون فراهم میکنم
    ولی من همیشه خندونم
    باهاشون میگم میخندم ولی تازگیا کم پیش اومده بعلشون کنم یا بوسشون کنم چون گاهی وقتا فکر میکردم شاید خوششون نمیاد
    من یه مدت پذیرفته بودم مادرشونو بیشتر از من دوست دارن‌ و با این مساله کنار اومده بودم،فقط واقعا نمیدونم چرا اینجورین؟
    همکارای من یا حتی کارگرام هیچی ندارن توی زندگیشون
    ولی زن و بچشون چنان دوستشون دارن،واسشون تولد میگیرن،از خداشونه باهاشون وقت بگذرونن که واقعا منم دلم میخاد

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    سنتی که نه به اون شکل چون خودم انتخابش کردم،دختر صاحب کارم بود.
    ولی قبل از ازدواجمون چندان باهم نبودیم
    تا وقتی بچه هامون کوچیک بودن عاالی بودیم
    از وقتی بچه هامون بزرگتر شدن و من یه مقدار بخاطر کارم و مشکلاتم کمتر باهاشون وقت میگذروندم اینجور شدیم.
    کلا همسرم همین الان هم دوستایی که داره از خودش کوچیکترن،با جوون ها رابطه بهتری میتونه برقرار کنه.
    من یه دوره خیلی کوتاهی خیلی مشغله کاری داشتم
    یعنی سرم شلوغ بود و باید صبح و شب کار میکردم تا بچه هام توی اسایش باشن
    حتی ممکن بود واسه تعمیر یه ماشین خاص تا یه استان دیگه برم تا پولش دستم بیاد
    علاوه بر کار مکانیکی یه شغل دیگه هم دارم که با پسرم توش شریکم.پسرم توی کار باهام رابطه خوبی داره
    اما نه پسرم نه دخترم حتی یه بارم بوسم نکردن یا بابت کارایی که واسشون میکنم یه تشکر خشک و خالی کنن.
    خانمم رابطه جنسیش با منو مثل تکلیف میبینه و اتفاقا از زیر این وظیفش شونه خالی نمیکنه‌ ولی خب دوستمم نداره.حتی توی فکر بارداریه و دلش بچه میخواد که منم فکر میکنم شاید راه خوبی باشه واسه گرم کردن دوباره زندگیمون.
    من هرموقع با اون خانم جدید قرار دارم یا حرف میزنم،با اینکه در جریان زندگیم هست ولی عذاب وجدان دارم.
    جالبه بدونین مهر و محبت من نسبت به خانم خودم خیلی بیشتر از مقداریه که به این خانم جدید دارم.
    از طرفیم وضع مالیم انچنان خوب نیست که بخوام دوتا زندگی داشته باشم.یعنی نه اینکه خوب نباشه ولی بچه هام و خانم اولم خیلی پر خرجن
    میترسم اگه وارد یه رابطه دیگه بشم..از پسش بر نیام.
    خب البته نبود رابطه قبل از ازدواج معمولا مشکل ساز هست
    اما چون میفرمایین موقع کوچک بودن بچه ها همه چیز عالی بود و بعدش به علت بالا رفتن مشغله های شما کار به مشکل خورد نشون میده که مساله فعلی تا حدودی مرتبط با همین کمبود وقت شما واسه گذراندن کنار خانوادتونه و موجب دلسردی خانم شما شده

    ببینین شما بخاطر اینده خانوادتون تایم کاریتونو افزایش دادین
    با نیت خوشبخت زندگی کردن اونها به خودتون فشار مضاعف اوردین اما نکته ای که همه ما گاهی ازش غافل میشیم اینه که هدف از کار کردن ،لذت بردن از مواهب زندگیه
    همسر و فرزندان ادم هم جزیی از مواهب زندگی محسوب میشن
    شما از این جزء غافل شدین و اگرچه با انگیزه خیرخواهانه اما عملا در حق خودتونو خانوادتون جفا کردین

    حالا گذشته ها گذشته
    اما از الان به بعد هم این زندگی جای بازیابی داره

    شما میفرمایین توان تامین مخارج اون خانم جدید رو ندارین
    پس ورود ایشون به زندگی فعلی شما باعث مشکلات مضاعف میشه
    چون توقعاتی داره و شما در مضیقه قرار میگیرین و بازم مجبورین ساعات طولانیتری کار کنین و فشار بیشتری متحمل میشین و بازهم فاصله از زن و فرزندان و..

    با توجه به اینکه میفرمایین همسرتونو خیلی بیشتر از اون خانم دوست دارین سعی کنین تایم بیشتری رو با ایشون بگذرونین
    پیشنهاد برنامه های تفریحی و مهیج بهش بدین
    حین رابطه جنسی سعی کنین ایشون رو به فعالیت بیشتر ترغیب کنین

    ایا اصول مربوط به ارضا کردن خانمها رو بلدین؟

    درسته میدونم ایشون به حالت انجام تکلیف(که بدترین حالت ممکنه) با شما رابطه انجام میده
    اما شما میتونین خودتون جذابتر رفتار کنین و ایشون رو هم ترغیب و تشویق کنین که جذاب و پرانرژی وارد عمل بشن

    در مورد بچه دار شدن خانمتون درین سن اگه قراره از روشهای نوین بارداری استفاده کنن که خب میتونین با پزشک مشورت کنین و شرایط سیف بودنشو لحاظ کنین
    اما با روش معمول اگه باردار بشن متاسفانه احتمال تولد کودک با ناهنجاریهای مغزی وجود داره
    ایشون ۴۷ سالشونه و اگه تصمیم به بارداری دارن بایستی قبلش با چند پزشک زنان و زایمان مشورت بشه و اگه تا حد زیادی از بیخطر بودنش اطمینان حاصل کردین اونوقت اقدام کنین
    و البته با توجه به اینکه میگین زن و فرزندانتون خیلی پرخرج هستن در نظر بگیرین ایا توان ساپورت مالی فرزند جدید رو دارین یا خیر؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    ممنونم
    وقتی همسرم گفت میتونی با کسی باشی که همه جوره ارضات کنه واقعا بهم ریختم،از ظاهرمم مشخص بود ولی چیزی بش نگفتم.
    حتی فرداش سعی کردم از دلش دربیارم
    زیاد اهل سوپرایز نیستم
    هرچی بخوان واسشون فراهم میکنم
    ولی من همیشه خندونم
    باهاشون میگم میخندم ولی تازگیا کم پیش اومده بعلشون کنم یا بوسشون کنم چون گاهی وقتا فکر میکردم شاید خوششون نمیاد
    من یه مدت پذیرفته بودم مادرشونو بیشتر از من دوست دارن‌ و با این مساله کنار اومده بودم،فقط واقعا نمیدونم چرا اینجورین؟
    همکارای من یا حتی کارگرام هیچی ندارن توی زندگیشون
    ولی زن و بچشون چنان دوستشون دارن،واسشون تولد میگیرن،از خداشونه باهاشون وقت بگذرونن که واقعا منم دلم میخاد
    همسرتون گفت با کسی دیگه ارضا شو و شما خواستین از دلش دربیارین؟؟؟؟

    ببخشید من درست متوجه نشدم! مگه شما ناراحت نشدین؟ پس اون باید از دل شما دربیاره یا شما از دلش دربیارید؟

    من فک میکنم شما خیلی خودتون رو فدای خانواده کردین جوری که اونا دیگه حقی برای شما قائل نیستن و فک میکنن وظیفه‌ی شماست که براشون این کارا رو بکنید

    میشه بگید بچهاتون چند سالشون هستن؟ همسرتون چی؟

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    همسرتون گفت با کسی دیگه ارضا شو و شما خواستین از دلش دربیارین؟؟؟؟

    ببخشید من درست متوجه نشدم! مگه شما ناراحت نشدین؟ پس اون باید از دل شما دربیاره یا شما از دلش دربیارید؟

    من فک میکنم شما خیلی خودتون رو فدای خانواده کردین جوری که اونا دیگه حقی برای شما قائل نیستن و فک میکنن وظیفه‌ی شماست که براشون این کارا رو بکنید

    میشه بگید بچهاتون چند سالشون هستن؟ همسرتون چی؟
    باور کنید حتی بی محلیاشونو دوست دارم
    هم خانمم هم بچه هام انگار کل زندگیمن.
    دوست دارم فقط خوشحال و راضی باشن
    خانمم 47سالشونه دخترم 23 و پسرم 21

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42256
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    خب البته نبود رابطه قبل از ازدواج معمولا مشکل ساز هست
    اما چون میفرمایین موقع کوچک بودن بچه ها همه چیز عالی بود و بعدش به علت بالا رفتن مشغله های شما کار به مشکل خورد نشون میده که مساله فعلی تا حدودی مرتبط با همین کمبود وقت شما واسه گذراندن کنار خانوادتونه و موجب دلسردی خانم شما شده

    ببینین شما بخاطر اینده خانوادتون تایم کاریتونو افزایش دادین
    با نیت خوشبخت زندگی کردن اونها به خودتون فشار مضاعف اوردین اما نکته ای که همه ما گاهی ازش غافل میشیم اینه که هدف از کار کردن ،لذت بردن از مواهب زندگیه
    همسر و فرزندان ادم هم جزیی از مواهب زندگی محسوب میشن
    شما از این جزء غافل شدین و اگرچه با انگیزه خیرخواهانه اما عملا در حق خودتونو خانوادتون جفا کردین

    حالا گذشته ها گذشته
    اما از الان به بعد هم این زندگی جای بازیابی داره

    شما میفرمایین توان تامین مخارج اون خانم جدید رو ندارین
    پس ورود ایشون به زندگی فعلی شما باعث مشکلات مضاعف میشه
    چون توقعاتی داره و شما در مضیقه قرار میگیرین و بازم مجبورین ساعات طولانیتری کار کنین و فشار بیشتری متحمل میشین و بازهم فاصله از زن و فرزندان و..

    با توجه به اینکه میفرمایین همسرتونو خیلی بیشتر از اون خانم دوست دارین سعی کنین تایم بیشتری رو با ایشون بگذرونین
    پیشنهاد برنامه های تفریحی و مهیج بهش بدین
    حین رابطه جنسی سعی کنین ایشون رو به فعالیت بیشتر ترغیب کنین

    ایا اصول مربوط به ارضا کردن خانمها رو بلدین؟

    درسته میدونم ایشون به حالت انجام تکلیف(که بدترین حالت ممکنه) با شما رابطه انجام میده
    اما شما میتونین خودتون جذابتر رفتار کنین و ایشون رو هم ترغیب و تشویق کنین که جذاب و پرانرژی وارد عمل بشن

    در مورد بچه دار شدن خانمتون درین سن اگه قراره از روشهای نوین بارداری استفاده کنن که خب میتونین با پزشک مشورت کنین و شرایط سیف بودنشو لحاظ کنین
    اما با روش معمول اگه باردار بشن متاسفانه احتمال تولد کودک با ناهنجاریهای مغزی وجود داره
    ایشون ۴۷ سالشونه و اگه تصمیم به بارداری دارن بایستی قبلش با چند پزشک زنان و زایمان مشورت بشه و اگه تا حد زیادی از بیخطر بودنش اطمینان حاصل کردین اونوقت اقدام کنین
    و البته با توجه به اینکه میگین زن و فرزندانتون خیلی پرخرج هستن در نظر بگیرین ایا توان ساپورت مالی فرزند جدید رو دارین یا خیر؟
    از نظر پزشکی واسه باردار شدن تحقیقاتشو کرده
    من زیاد درجریان نیستم فقط یکی دوباری منم برد و قرار شد چندوقت بعد منم یه سری تست بدم ولی نرفتیم اصلا.
    فکر کنم به نتیجه رسیدن که لازم نیست و شرایطشو داریم.
    من الان فقط ذهنم مشغوله که چطور باید برم جلو
    اینکه منم سر خودمو گرم کنم یا زندگیمو ترمیم کنم
    احساس میکنم هرچی بیشتر هستم و محبت میکنم خودم کوچیک میشم

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    باور کنید حتی بی محلیاشونو دوست دارم
    هم خانمم هم بچه هام انگار کل زندگیمن.
    دوست دارم فقط خوشحال و راضی باشن
    خانمم 47سالشونه دخترم 23 و پسرم 21
    بهتون تبریک میگم که انقدر عاشق زندگیتون هستین

    گفتین که همسرتون دوست دارن یه بچه دیگه داشته باشن من فکر میکنم الان شرایط مناسبی نیست
    بهتر هست دست نگه‌دارید و هم اینکه سن خانمتون بالا هست و اختلاف سنی زیاد بین والدین و بچهای بزرگتر با نوزاد میتونه دردسرهایی رو ایجاد کنه!

    اما بریم دنبال راه‌حل
    نمیدونم تا حالا چقدر جدی در مورد این موضوع با خانوادتون صحبت کردین اما حتی اگه برای چندمین بار هست دست از تلاش برندارید

    به صورت جداگانه با اعضای خانوادتون صحبت کنین، در روزهای متفاوت
    یک روز با همسرتون بیرون برید و روزهای خوب گذشتتون رو براش یادآوری کنین، یه جورایی خاطره بازی!
    هر اتفاق خوبی که تو گذشته رخ داده و حالتون رو خوب کرده و صمیمیت ایجاد کرده بینتون رو باهم یادآوری کنین!

    در انتها بهش بگید من نمیخوام این همه خاطره‌ی خوب رو با کسی به جز تو تکرار کنم، میخوام دوباره همون‌قدر شاد باشیم ، و از بودن کنار هم لذت ببریم!
    خلاصه عواطف زنانه‌ی همسرتون رو برانگیخته کنید، اونطوری که خودتون بیشتر میشناسیدش!

    روز بعد با پسرتون بیرون برید، و دوباره خوش بگذرونید و روز خوبی رو کنار هم داشته باشید و در آخر بهش یادآوری کنین که الان تو این سن چقدر بهش احتیاج دارید تا دوباره احساس جوانی کنین! چقدر نیاز دارید که از این به بعد اون بعنوان یک تکیه‌گاه کنار شما باشه و روش حساب میکنبد!

    و در نهایت یک روز رو اختصاصی با دخترتون بگذرونید، از آرزوهایی که براش دارید، از اینکه از بودنش ذوق میکنید! بهش بگید که هنوزم دوس دارید مثه بچگی‌هاش شما رو بغل کنه و محبت کنه!

    من فکر میکنم شما اونقدر خودتون رو قوی نشون دادید که اعضای خانوادتون فک میکنن نیازی ندارید
    خوبه که بهشون یادآوری کنین!
    و البته خودتون هم شروع کنین به ابراز علاقه! بهتون قول میدم هیچ فرزندی نیست که از محبت پدر و مادرش سیر بشه یا خوشش نیاد!
    ازشون بخواید براتون کاری انجام بدن حتی کوچیک حتی در حد یه چایی ریختن!

    یه نکته آخر بگم در مورد همسرتون!
    اگه ایشون بعد از ابراز محبت و علاقه‌ی شما باز هم گفتن طلاقم نده اگا برو با یکی دیگه!
    خوبه که بهش یه تلنگر بزنید! البته فقط در حد یه تلنگر! مطمئنم شما اونقدر ایشون رو دوست دارید که دلتون نمیاد اذیتش کنین اما گاهی ما انسان‌ها به این تلنگرها نیاز داریم

    حالا این تلنگر چی هست؟ اینکه بهش بگید من اونقدر توانایی مالی ندارم که دو خانم رو همزمان باهم ساپورت کنم، پس مجبورم یکی رو انتخاب کنم! انتخاب من تو هستی اما اگه تو منو نمیخوای پس دیگه راهی نمیمونه جز اینکه جدا بشیم!

    یه کم خودتون رو از دسترس خارج کنین! شما انقدر خودتون رو وقف کردین که دیگه دیده نمیشین! انقد در دسترس بودین که دیگه به چشم نمیاین!
    یه کم خودتون رو دور کنین! نشون بدید که بهتون برمیخوره!

    در آخر لطفا رابطتون رو با اون خانم یا هر شخص دیگه‌ای قطع کنین و با انرژی به فکر بازسازی رابطتون باشید!اگه سرتون به این روابط گرم بشه کم‌کم خودتون هم باورتون میشه راهی نیست

    توکل به خدا کنید ان‌شاءالله که حل میشه!

  16. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    باور کنید حتی بی محلیاشونو دوست دارم
    هم خانمم هم بچه هام انگار کل زندگیمن.
    دوست دارم فقط خوشحال و راضی باشن
    خانمم 47سالشونه دخترم 23 و پسرم 21

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

    درمورد خانم ها ودختر خانم ها هیچ اطلاعاتی ندارم که چه شکلی دوست دارند شوهرشون ویا پدرشون رفتار کنه باهاشون از روحیاتشون چیزی نمیدونم

    اما آقا پسرا خیلی دوست دارند پدرشون مهربون باشه وهرکاری میکنند باباشون کلی گیر نده نمیدونم چرا پسر شما از شرایط فعلی نهایت استفاده رو نمیبره وروزی هزار بار بوست کنه

    من که یبار بابامو تو خیابون تو ماشین بوس کردم بعد تو خونه گفت یعنی چی تو خیابون منو بوس میکنی الان نمیفهمی مردم چه فکری میکنن چهارسال دیگه میفهمی واکنش ذهنی مردم که نمیدونن ما پدر پسریم چیه اما تازمانی که خودت بفهمی من نباید نزارم راه رو با بی راه یکی ببینی هروقت دلت تنگ شد یا به قول خودت ضعف رفت تو خونه یه بوسم کن تا من هزارتا بوست کنم

    بعد شما میگین دوست دارین بغلتون کنن وبوس کنن شمارو واقعا خوش به حال پسرتون


    درضمن خیلی ماه تشریف دارین

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    از نظر پزشکی واسه باردار شدن تحقیقاتشو کرده
    من زیاد درجریان نیستم فقط یکی دوباری منم برد و قرار شد چندوقت بعد منم یه سری تست بدم ولی نرفتیم اصلا.
    فکر کنم به نتیجه رسیدن که لازم نیست و شرایطشو داریم.
    من الان فقط ذهنم مشغوله که چطور باید برم جلو
    اینکه منم سر خودمو گرم کنم یا زندگیمو ترمیم کنم
    احساس میکنم هرچی بیشتر هستم و محبت میکنم خودم کوچیک میشم
    از نظر پزشکی اگه گفتن مشکلی نیست که پس نیست
    اما مساله تامین مخارج فرزند جدید رو هم مد نظر بگیرین

    ببینین الان با توجه به شرایط شما بهترین و معقولترین گزینه ترمیم همین زندگی فعلی شماست

    اما اینکه چگونه وارد عمل بشین و برخورد خانمتون چطور باشه و..
    بستگی به این داره که اول از هرچیز مهر و علاقه دوطرفه به شکل درونی وجود داشته باشه
    این علاقه از سمت شما هست اما ایشون به لحاظ رفتار ظاهری میگین که خیلی سرد شده و مشکل دیروز و امروز هم نیست
    بلکه سالهای ساله این فاصله عاطفی بین شماها افتاده
    پس ترمیم و بازیابی شم زمانبره و نیاز به صبر و تلاش داره

    میتونین در یه فرصت مناسب بهش بگین که خواهان بازیابی این زندگی هستین
    میخواین توجهتونو به زندگیتون بیشتر کنین
    بگین اینهمه سال بخاطر تشکیل یه زندگی مرفه واسه شماها مجبور بودم کمتر کنارتون باشم

    تمرکز رو بر همسرتون بزارین نه بچه ها
    چون بچه ها دیگه بزرگ شدن و کم کم خودشون به فکر زندگی مستقل باید باشن
    اما شمایین و خانمتون که سالهای دراز بایستی کنار هم باشین و چیزی که تعیین کننده ارامش و شادی خونه شماست گرمی و رابطه عاطفی بین شما و همسرتونه نه بین شما و بچه هایی که دیگه خودشون دوتا جوون کاملا بالغ و رشد یافته هستن

    ایا تابحال به خانمتون گفتین بیا این زندگی رو از نو شروع کنیم؟
    به همین صراحت منظورمه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2019
    شماره عضویت
    41926
    نوشته ها
    82
    تشکـر
    35
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : سرد شدن رابطه خانوادگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط pournezarati نمایش پست ها
    من ۴۵سالمه و خانمم ۴۷ساله هستن
    ولی جالبه بدونین هرکی مارو میبینه سن منو حداقل ۵۰ حدس میزنه و سن خانمم رو زیر ۴۰سال
    تقریبا زندگی خوبی رو واسشون سرو سامون دادم و از کرده خودم خوشحالم.
    جایی رو اشتباه نرفتم و خودمو واسه اسایششون به اب و اتیش زدم
    دختر و پسرم هر دوتاشون درس خونده و موفقن
    دخترم ترم اخر پزشکی و پسرم مهندس مکانیکه
    پسرم از رابطم با فرد دیگه ای باخبره
    خانمم هم بو برده ولی نمیدونه طرف کیه
    پسرم اولا ناراحت شد ولی بعد بهم حق داد
    خانمم از طلاق خوشش نمیاد چون هم بخاطر امنیت خودش نگرانی داره و هم ازدواج بچه هامون،میترسه موقع خواستگاری بگن که بچه هامون بچه طلاقن
    خداییش منم طلاق نمیخام همسرمو دوست دارم
    دروغگو نیستم و ترسی هم از شما ندارم
    خیانت کردم و حتی گاهی اوقات به بی ابرویی هم رسیده ولی نزاشتم خانمم چیزی بفهمه.
    سلام
    ببخشید یه سوال...
    اگه الان همه چی بر وقف مرادتون بشه
    یعنی خانم شما یه رابطه خیلی عاطفی رو با شما شروع کنن و بچه هاتونم بهتون ابراز علاقه کنن، پیش بینی میکنین که رفتار خودتون بعد از ثابت موندن اوضاع چجوریه؟
    مثلا حاضرین کارتونو کم کنین و بیشتر باهاشون باشین؟
    مطمئنین دوباره دنبال خانم دیگه ای نمیرین و یا به قولی خیانت نمی کنید؟
    چون این خیلی مهمه... شما ممکنه توی یه برهه زمانی یه تنوع طلبی نسبی رو تجربه کرده باشین و همین باعث سردی خانوادتون و علی الخصوص رابطتون با خانمتون شده باشه.
    تجربه کردن یه سری احساسات با یه نفر دیگه باعث میشه شما معتاد به این کار بشین.
    صادقانه میگم.. اگه فکر میکنین ادم تنوع طلبی شدین و بازهم به خیانت یا رفتارهای اینچنینی ادامه میدیین که به نظرم به فکر جدایی از خانوادتون و یا تشکیل یه زندگی مجدد با فرد مورد نظرتون باشین.
    چون اگر یه رابطه مرده دوباره زنده بشه، تاثیر منفی بیش از پیش روی روحیه خانواده شما میزاره.
    اگر هم جواب منفیه که تمام تلاشتونو برای زنده کردن این رابطه بزارین، چون با این اوج احساساتی که نشون میدین واقعا ارزش موندن و ساخت مجدد رو داره.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد