صفحه 3 از 4 1234
نمایش نتایج: از 101 به 150 از 158

موضوع: عشق

55178
  1. بالا | پست 101

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    ببخشید من روراست حرف میزنم، پسری که با حرف مادرش از عشقش دست بکشه به درد زندگی مشترک و ازدواج نمیخوره.

    مادر جای خودشو داره و عشق و همسر جای خودشو.
    نباید هیچکدومو فدای دیگری کرد.
    اخه خانواده هامون مجبورمون میکنن منم بارها مجبور کردم شاید حق باشماست اون باید شجاعت داشته باشه که بگه من نمیتونم باوجود مشکلات خانواده ها ازش دست بکشم نمیدونم اما باید فقط صبرکنم ببینم اصلا حرفایی که زده راست بوده یا یک مشت دروغ و بهونه بوده فعلا که تا مدتها معلوم نیس کی ازش خبری بشه احتمالا گوشیش چک میشه و من تا برگشت مجددش باید خودمو خیلی تغییر بدم و وابستگیمو کم کنم چه راه هایی وجود داره در برابرش قوی باشم؟مث بقیه فکر کنم که نشد خب یکی دیگه؟

  2. بالا | پست 102


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    اخه خانواده هامون مجبورمون میکنن منم بارها مجبور کردم شاید حق باشماست اون باید شجاعت داشته باشه که بگه من نمیتونم باوجود مشکلات خانواده ها ازش دست بکشم نمیدونم اما باید فقط صبرکنم ببینم اصلا حرفایی که زده راست بوده یا یک مشت دروغ و بهونه بوده فعلا که تا مدتها معلوم نیس کی ازش خبری بشه احتمالا گوشیش چک میشه و من تا برگشت مجددش باید خودمو خیلی تغییر بدم و وابستگیمو کم کنم چه راه هایی وجود داره در برابرش قوی باشم؟مث بقیه فکر کنم که نشد خب یکی دیگه؟
    بنظر من که غیر از صبر کردن در اینجور مواقع کاری از آدم برنمیاد تا گذشت زمان تکلیفو روشن کنه.

    حداقل من چیزی نمیدونم.

  3. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 103

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    بنظر من که غیر از صبر کردن در اینجور مواقع کاری از آدم برنمیاد تا گذشت زمان تکلیفو روشن کنه.

    حداقل من چیزی نمیدونم.
    بعد ازتون یک مشورتی بگیرم بنظرتون وقتی اومد سمتم بهتر نیس بهش بگم پیامکاتو با من قطع کن من دنبال یک رابطه بیتعهد نیستم تو مرد باشی شرایطو اوکی میکنی میای اینقدرم بهونه نمیاری اینو برخلاف میل قلبیم میگم یعنی از دیشب که ارتباطم فهمیدم برای طولانی مدت قطع بشه خیلی فکر کردم فک میکنم کارم عقلانیه نظرتون چیه؟البته بماند که تابحال خانواده منم وقتی ارتباطمو با اون فهمیدن بزور جدامون کردن محروممون کردن از همه چی و از این نطر درکش میکنم ولی بنظرم باید بفکر خودم باشم

  5. بالا | پست 104


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    بعد ازتون یک مشورتی بگیرم بنظرتون وقتی اومد سمتم بهتر نیس بهش بگم پیامکاتو با من قطع کن من دنبال یک رابطه بیتعهد نیستم تو مرد باشی شرایطو اوکی میکنی میای اینقدرم بهونه نمیاری اینو برخلاف میل قلبیم میگم یعنی از دیشب که ارتباطم فهمیدم برای طولانی مدت قطع بشه خیلی فکر کردم فک میکنم کارم عقلانیه نظرتون چیه؟البته بماند که تابحال خانواده منم وقتی ارتباطمو با اون فهمیدن بزور جدامون کردن محروممون کردن از همه چی و از این نطر درکش میکنم ولی بنظرم باید بفکر خودم باشم
    این تصمیمیه که خودتون باید بگیرین که منتظر بمونین یا رابطه رو تموم کنید.

    بستگی به خودتون داره.

    خودتون همه جوانبو رو نظر بگیرید و بعد تصمیم گیری کنید.

  6. 2 کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 105

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    این تصمیمیه که خودتون باید بگیرین که منتظر بمونین یا رابطه رو تموم کنید.

    بستگی به خودتون داره.

    خودتون همه جوانبو رو نظر بگیرید و بعد تصمیم گیری کنید.
    میدونم تصمیم خودمه از شمام نهایت تشکر دارم خیلی راهنماییم کردین اخه نمیخوام دوباره دچار اشتباه شم و الان فکر میکنم این عاقلانست اصن شما جای من باشین چه اقدامی انجام میدین؟

  8. بالا | پست 106

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    دیشب باکمال تعجب آنلاین شد اما پیامکای من که مال چن روز پیشش بود باز نکرد اصلا نمیدونم گوشی دست مادرش بوده یا نه اگه دست مامانش بوده پس چرا حدف نکرده؟اخه من زدم رو گزینه حذف برای هردو نفر شایدم اون قبل بازکردن فقط برای خودش حذف زده خیلی شک دارم به حرفاش واقعا دلم میخواد از بلاتکلیفی دربیام چطور ممکنه ۲۴ساعت کنترلش کنن که نتونه حتی خبر بده همه کاراش تناقض داره از یک طرف انگار ترس از دست دادنمو داشت میگف فراموشم نکن از یک طرف این کاراش که اونروز کلا بیخبرم گذاشته بود ولی درکل حسم مثبته دارم رو خودم کار مبکنم کم شه وابستگیم و گریه نکنم ولی گاهیم کم میارم هی میرم بازدیدشو نگاه میکنم

  9. بالا | پست 107

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    لطفا یکی کمکم کنه این کار درسته یا نه؟چون این رابطه بیتعهد داره پبش میره من نگرانم خصوصا الان از روزی که مادرش جدامون کرده ازش هیچ خبری ندارم دارم سعی میکنم تغییراتی تو خودم بدم و حساسیتهاموکم کنم تاکمتراذیت شم بنظرتون چطور میشه خانواده هامونو راضی کنیم؟درمورد ارتباط پیامکی و مخفیانمون نطرتون چیه؟

  10. بالا | پست 108

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    اینک الان شما گفتین اسمش دقیق میشه خیانت؟من باپسرداییم کم وبیش درارتباطم وبخوام بایکی دیگم درارتباط باشم این خیانته منم آدم اینکارا نیستم من همینجوری مث دخترخوب سرمومیندازم میرم میام تهش بخاطریک قسم دروغ اونم بخاطرحفظ عشقم خدا سخت مجازاتم میکنه البته که من گناهموکوچیک ندیدم خیلیم گناهه بزرگیه و مجازات حقمه اما چه برسه بخوام خیانت کنم نارو بزنم مشکل من دقیقا همینجاست اون اینقدر به قلب من نفوذ کرده حتی فکر اینکه من بعد ازدواج ومحرمیت بغل یکی دیگه بخوابم اذیتم میکنه وگرنه به جز این خواستگارداشتم ردکردن الان یک احساس منفی نسبت به همه پسراپیدا کردم باخودم میگم اینکه از بچگی پیشش بزرگ شدم اینجور نامرد از آب دراومد بقیه چین باز من تونستم یکم درش تغییر ایجاد کنم مثن نمازخونش کردم اعتقاداتشو به خدا تقویت کردم یاوقتی رابطمون خوب بود بهم محبت میکرد دقیقا همون چیزی بود که میخواستم درسته سنم کمه امااگه احساسات من عشق نبود نمیتونست۳سال دووم بیاره این حرف راجب اثبات عشق خودمه اونم میگه من برای اثبات عشقم بهت خودکشی کردم از این بالاتر داریم میگه من اگ از حسم مطمن نبودم نمیومدم بهت بگم نمیدونم شایدم دلیل بیتوحهیهای این چن وقته اش اینه که من خیلی حساس بودم خیلی میترسیدم از دستش بدم مدام بهش شک داشتم که داره خیانت میکنه درحالی دست گذاشت رو قرآن که اینکارو نمیکنه مشکل اینجاست من حال خوبمو به اون گره زدم اما وقتی این حرفای شما رو میخونم انگیزه میگیرم که باید ازش دور شم خیلی دور خودش بفهمه دوباره برمیگرده سمتم مرسی جواب دادین

    سلام
    امیدوارم حال روحیتون مساعد شده باشه
    شما به اینكه بخوای وارد رابطه مجدد با شخصی بشی خیانت میگی در جایی كه شما بزرگترین خیانتو در حق خودتون دارید میكنید
    به نظر من اصلا شما در سنی هستی كه فقط باید به خودت ظاهر و افكارت و رفتارت و..... رسیدگی كنی و بهترینهارو درنظر بگیری
    به نظر شما چرا پسر دائی شما سرد شده " با اینكه خودم مرد هستم با اطمینان بهتون بگم بنظر من ایشون آبش داره توی دیگ كسی دیگه گرم میشه و هرچقدر هم تلاش كنی بی'فایدست
    من نمیگم وارد رابطه جدید بشی یا این حرفها اما میتونم بگم بیشتر از قبل با خودت رابطه داشته باش و به خودت فكر كن و دقت كن چند سال داری و حدودا چقدر از عمر تقریب باقی مونده
    مگه ما چندبار به دنیا میایم كه بخوایم عمرمونو بذاریم برای این حرفها
    شما لایق هرچیزی كه بخواید هستید و میتونه پیش روتون باشه"رفت : به سلامت(لیاقت شما بیشتر از این حرفهاست)
    بی توجهی كرد : به درك(شما لیاقت بیشترین توجهاتو داری)
    همه اینها به رابطه شما با خودتون بستگی داره كه چقدر میتونید مهم باشید و چقدر مهم بنظر بیاید
    هیچ كسی توی دنیا بیشتر از خودت نمیتونه شمارو دوست داشته باشه یا اینكه به شما كمك كنه
    در آخر امیدوارم بجای خودكشی به ارتقاء شخصیتت فكر كنی و حرفام انقدری تاثیر داشته باشه كه دیگه قفسه سینتون درد نگیره
    امیدوارم خودتون بهترینهارو برای خودتون بخواید و آرزومندم همیشه موفق و سربلند و تندرست باشید
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  11. بالا | پست 109

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    لطفا یکی کمکم کنه این کار درسته یا نه؟چون این رابطه بیتعهد داره پبش میره من نگرانم خصوصا الان از روزی که مادرش جدامون کرده ازش هیچ خبری ندارم دارم سعی میکنم تغییراتی تو خودم بدم و حساسیتهاموکم کنم تاکمتراذیت شم بنظرتون چطور میشه خانواده هامونو راضی کنیم؟درمورد ارتباط پیامکی و مخفیانمون نطرتون چیه؟
    نظرم كاملا منفیه
    مطمعن باشید كسی كه نمیتونه شمارو از خانوادش متمایز بدونه ارزش فكر كردن هم نداره
    درسته سن و سال جفتتون در حد عشق و عاشقی نیست و هنوز خیلی موندهتا پخته بشید وبتونید عشقو درك كنید اما حالا كه به گفتهخودتون عاشقید پس چطوری اختیار اینرو نداره كه حال شمارو بپرسه حتی
    اونوقت شما میخوای یك عمر به ایشون تكیه كنی
    توی زندگی انقدر اتفاقات پیچیده و گنگ رخ میده و شمارو به چالش میكشه كه این در مقابل اونها هیچه
    كسی كه بهش تكیه كردی ادای مرد بودن درمیاره و به نظر من شما هم خوب خود سوزی میكنی
    اصلا به نظر خودتون شما ارزشت انقدری پائینه كه خانوادش حاضر به رابطه تلفنی شما نیسی
    در كل نظرم نیست اونوقت شما هنوزم به ازدواج فكر كنی خیلی عجیبه
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  12. بالا | پست 110

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    نظرم كاملا منفیه
    مطمعن باشید كسی كه نمیتونه شمارو از خانوادش متمایز بدونه ارزش فكر كردن هم نداره
    درسته سن و سال جفتتون در حد عشق و عاشقی نیست و هنوز خیلی موندهتا پخته بشید وبتونید عشقو درك كنید اما حالا كه به گفتهخودتون عاشقید پس چطوری اختیار اینرو نداره كه حال شمارو بپرسه حتی
    اونوقت شما میخوای یك عمر به ایشون تكیه كنی
    توی زندگی انقدر اتفاقات پیچیده و گنگ رخ میده و شمارو به چالش میكشه كه این در مقابل اونها هیچه
    كسی كه بهش تكیه كردی ادای مرد بودن درمیاره و به نظر من شما هم خوب خود سوزی میكنی
    اصلا به نظر خودتون شما ارزشت انقدری پائینه كه خانوادش حاضر به رابطه تلفنی شما نیسی
    در كل نظرم نیست اونوقت شما هنوزم به ازدواج فكر كنی خیلی عجیبه
    به ازدواج فکر میکنم اما به تردید افتادم چون از اول ما به هدف ازدواج وارد ارتباط شدیم یک چیزی به دلم افتاده که خیانت نکرده و امیدوارم راست باشه و مطمنم دیر یا زود مشخص خواهد شد ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه من اررشم پایین نیست اون بالاتر توصیح دادم ما مشکل خانوادگی برخوردیم برای همون این شرایط برای گدشته خودمم رخ داده بود ارتباطمو باهاش بزور قطع کردن و من هیچ چاره ای نداشتم و نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم

  13. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 111

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    سلام
    امیدوارم حال روحیتون مساعد شده باشه
    شما به اینكه بخوای وارد رابطه مجدد با شخصی بشی خیانت میگی در جایی كه شما بزرگترین خیانتو در حق خودتون دارید میكنید
    به نظر من اصلا شما در سنی هستی كه فقط باید به خودت ظاهر و افكارت و رفتارت و..... رسیدگی كنی و بهترینهارو درنظر بگیری
    به نظر شما چرا پسر دائی شما سرد شده " با اینكه خودم مرد هستم با اطمینان بهتون بگم بنظر من ایشون آبش داره توی دیگ كسی دیگه گرم میشه و هرچقدر هم تلاش كنی بی'فایدست
    من نمیگم وارد رابطه جدید بشی یا این حرفها اما میتونم بگم بیشتر از قبل با خودت رابطه داشته باش و به خودت فكر كن و دقت كن چند سال داری و حدودا چقدر از عمر تقریب باقی مونده
    مگه ما چندبار به دنیا میایم كه بخوایم عمرمونو بذاریم برای این حرفها
    شما لایق هرچیزی كه بخواید هستید و میتونه پیش روتون باشه"رفت : به سلامت(لیاقت شما بیشتر از این حرفهاست)
    بی توجهی كرد : به درك(شما لیاقت بیشترین توجهاتو داری)
    همه اینها به رابطه شما با خودتون بستگی داره كه چقدر میتونید مهم باشید و چقدر مهم بنظر بیاید
    هیچ كسی توی دنیا بیشتر از خودت نمیتونه شمارو دوست داشته باشه یا اینكه به شما كمك كنه
    در آخر امیدوارم بجای خودكشی به ارتقاء شخصیتت فكر كنی و حرفام انقدری تاثیر داشته باشه كه دیگه قفسه سینتون درد نگیره
    امیدوارم خودتون بهترینهارو برای خودتون بخواید و آرزومندم همیشه موفق و سربلند و تندرست باشید
    بهرحال ممنون از نظرتتون اره سعی میکنم حالم بهتر باشه اگه رابطمم درست شه حالم عالی میشه اون همه قلب منو احاطه کرده و من تا زمانی مطمن نشم خیانت کرده و یا منو نمیخواد منتطرش میموتم

  15. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 112

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    به ازدواج فکر میکنم اما به تردید افتادم چون از اول ما به هدف ازدواج وارد ارتباط شدیم یک چیزی به دلم افتاده که خیانت نکرده و امیدوارم راست باشه و مطمنم دیر یا زود مشخص خواهد شد ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه من اررشم پایین نیست اون بالاتر توصیح دادم ما مشکل خانوادگی برخوردیم برای همون این شرایط برای گدشته خودمم رخ داده بود ارتباطمو باهاش بزور قطع کردن و من هیچ چاره ای نداشتم و نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
    بله متوجه شدم اما به نظر من عشق كلمه ای نیست كه بخواد با مشكلات خانوادگی كار شمارو به اینجا برسونه
    ازتون معذرت خواهی هم میكنم كه حرفهامو خیلی ساده خیلیخ خطاب به شما بیان كردم
    اما مطمعن باشی از ته قلبم بهترینهارو براتون آرزو میكنم
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  17. بالا | پست 113

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    بله متوجه شدم اما به نظر من عشق كلمه ای نیست كه بخواد با مشكلات خانوادگی كار شمارو به اینجا برسونه
    ازتون معذرت خواهی هم میكنم كه حرفهامو خیلی ساده خیلیخ خطاب به شما بیان كردم
    اما مطمعن باشی از ته قلبم بهترینهارو براتون آرزو میكنم
    خواهش میکنم من ناراحت نشدم ازتون شما خیلی لطف دارین دوستان خوبی که اینجا برام دعا میکنن کلی موج مثبت به قلبم میفرستن همچنین برای شما ان شاالله به همه خواسته هاتون برسین

  18. بالا | پست 114

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    روزای سخت میگذره دعا میکنم درست بشه دلم برای اون بیرحم تنگ شده دوس دارم فقط تکلیفم مشخص شه بفهمم هدفش چیه منو به بازیم داده یا واقعا عاشقه و شرایط نداره

  19. بالا | پست 115

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42698
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    57
    تشکر شده 82 بار در 52 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق


  20. 2 کاربران زیر از Leila.h بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 116


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Leila.h نمایش پست ها
    وقتی اینجور شعرها رو میبینم و میخونم انگار یه تیر میاد میخوره به قلبم، البته این احساس هم تلخه و هم شیرین، دقیقاً مثل همین بیت.

  22. بالا | پست 117

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42698
    نوشته ها
    92
    تشکـر
    57
    تشکر شده 82 بار در 52 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    وقتی اینجور شعرها رو میبینم و میخونم انگار یه تیر میاد میخوره به قلبم، البته این احساس هم تلخه و هم شیرین، دقیقاً مثل همین بیت.
    ببخشید ناراحتتون کردم

  23. بالا | پست 118


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط Leila.h نمایش پست ها
    ببخشید ناراحتتون کردم
    ناراحت نشدم فقط خواستم احساسمو بگم، تازه همینجور که در بیت مولانا گفته شده آدم چنین درد و ناراحتیهایی رو با صدهزار درمان عوض نمیکنه.

  24. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 119

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    هیچ دردی مث عشق نمیشه هم شیرینه هم دردناک و درعین حال کشنده ان شاالله خدا خودش مشکل هممون حل کنه

  26. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 120

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    بچه ها من با یک مشاوره حرف زدم اون گفت بهتربن کار درحال حاصر دوری از اون شخصه گف اینقد بهش وابسته شدی ضمیر ناخود آگاهت نفوذ کرده و فک میکنی بدون اون میمیری و با این کارات باعث شدی اون فک کنه براش در دسترسی و برات تلاش نکنه و خود به خود از همون روز که توصیح دادم مامانش فهمید و رابطمون متوقف شد و تا دیروز که پیام داد حالمو پرسید و باکمال تعجب گف اروم باشم ولی جواب ندم(چون فک کنم کنترل میشه گوشیش)و اینکه تو این دوریه دارم رو خودم کار میکنم زمان طولانیتری حالم اوکی بمونه و گریه نکنم و تصمیم گرفتم وقتی برگشت توصیح داد علت کاراشو بهش بگم هرگز نمیبخشمت یا خیلی دیر عدابایی که بهم دادی فراموش میکنم

  28. بالا | پست 121

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    باورم نمیشه حرفاش نمیدونم راست بود دروغ بود هزار تا سوال بیجواب تو ذهنم گذاشتو رف بنظرتون چطور با این درد کنار بیام؟بجز مشاوره چ راه هایی برای فراموشی موقت اون وجود داره؟که درد دلتنگیم و وابستگیم کم شه؟باورم نمیشه این همه تلاش کردم تهشم با یک کلمه که قسمتم نبود و الان باید جدا باشیم خودمو گول بزنم مگه قراره چقد عمر کنم؟قبل گفتن و اعتراف عشقش یجور عذاب و گریه بعدشم جدایی و زور خانواده ها پشت هم
    عزیزم من وقتی پست اول تاپیک شما رو خوندم متوجه شدم اوضاع رابطه شما روی روال صحیحش نیست و ادامه دادنش سود و ثمری واست نداره

    و همینو برات نوشتم
    اما بعدش متوجه شدم شما مایل نیستی واقعیت رو بدونی و بیشتر ترجیح میدی بهت دلداری بدن و امید حتی اگه واهی برات جذابتر و دلنشینتر از واقعیته

    از اونجا که ما به فردگرایی معتقدیم و میگیم انسانها ازادن هرجور دوست دارن فکر و عمل کنن و زندگی هرکسی مال خودشه و کسی حق مداخله در سرنوشت دیگران رو نداره و بازم از اونجایی که تموم خوشیها و ناخوشیها موقتن و اساس زندگی و حیات انسانها و هرچه در جهان هست هم موقته و هیچ چیز ابدی و پایداری وجود نداره پس گاهی وقتا دلخوشی و امید دادن موقتی و مقطعی میتونه صحیحترین کار باشه
    مهم اینه که مخاطب چی دوست داشته باشه

    و بازم از اونجایی که در قوانین اخلاقی و اجتماعی هیچ اصل قطعی و مطلقی وجود نداره پس همیشه و همه جا هم گفتن واقعیتها الزامی نیست
    اگه کسی دوست داره بهش امید داده بشه حتی اگه جایی واسه امیدواری وجود نداشته باشه بازم باید بهش امید داد
    مهم خوشایند اون شخص هستش وگرنه واقعیت واقعیته و چه بخوایم و چه نخوایم اتفاق میفته و منتظر حرف ما نمیمونه
    واقعیت دست ساز انسان هست و محتاج انسان نیست
    اما انسان محتاج امیده و اینم یه بخشی از طبیعت بشره

    بنابراین من تغییر رویه دادم و تا جایی که بنظر خودم جا داشت به شما امیدواری دادم

    اما ظاهرا بنظر میاد اکثر افرادی که تاپیک شما رو میخونن دید مساعدی به رابطه شما ندارن و انگار شمام خودت حس میکنی اوضاع اونطور که میخوای پیش نمیره

    روی این رابطه تجدیدنظر کن
    فکر کن و کم کم تصمیم بگیر
    نه الان نه فردا نه پس فردا
    اما تدریجا سعی کن رابطه ای که ثمری برات نداره رو کمرنگ کنی

    شما در مورد خودت میتونی هر تصمیمی دلت خواس بگیری
    اما طرف مقابلتو نمیتونی وادار کنی باهات همراه باشه
    اون بایستی خودش بخواد و اگه نخواد نه تو نه هیچکسی نمیتونه مجبورش کنه با تو بمونه

    یادمون باشه ما فقط به اندازه یه نفر میتونیم تصمیم بگیریم نه بیشتر..
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  29. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 122

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    بچه ها من با یک مشاوره حرف زدم اون گفت بهتربن کار درحال حاصر دوری از اون شخصه گف اینقد بهش وابسته شدی ضمیر ناخود آگاهت نفوذ کرده و فک میکنی بدون اون میمیری و با این کارات باعث شدی اون فک کنه براش در دسترسی و برات تلاش نکنه و خود به خود از همون روز که توصیح دادم مامانش فهمید و رابطمون متوقف شد و تا دیروز که پیام داد حالمو پرسید و باکمال تعجب گف اروم باشم ولی جواب ندم(چون فک کنم کنترل میشه گوشیش)و اینکه تو این دوریه دارم رو خودم کار میکنم زمان طولانیتری حالم اوکی بمونه و گریه نکنم و تصمیم گرفتم وقتی برگشت توصیح داد علت کاراشو بهش بگم هرگز نمیبخشمت یا خیلی دیر عدابایی که بهم دادی فراموش میکنم
    به نظرم بهتره تمومش کنی بدتر میشه که بهتر نمیشه ...
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  31. کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 123

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    عزیزم من وقتی پست اول تاپیک شما رو خوندم متوجه شدم اوضاع رابطه شما روی روال صحیحش نیست و ادامه دادنش سود و ثمری واست نداره

    و همینو برات نوشتم
    اما بعدش متوجه شدم شما مایل نیستی واقعیت رو بدونی و بیشتر ترجیح میدی بهت دلداری بدن و امید حتی اگه واهی برات جذابتر و دلنشینتر از واقعیته

    از اونجا که ما به فردگرایی معتقدیم و میگیم انسانها ازادن هرجور دوست دارن فکر و عمل کنن و زندگی هرکسی مال خودشه و کسی حق مداخله در سرنوشت دیگران رو نداره و بازم از اونجایی که تموم خوشیها و ناخوشیها موقتن و اساس زندگی و حیات انسانها و هرچه در جهان هست هم موقته و هیچ چیز ابدی و پایداری وجود نداره پس گاهی وقتا دلخوشی و امید دادن موقتی و مقطعی میتونه صحیحترین کار باشه
    مهم اینه که مخاطب چی دوست داشته باشه

    و بازم از اونجایی که در قوانین اخلاقی و اجتماعی هیچ اصل قطعی و مطلقی وجود نداره پس همیشه و همه جا هم گفتن واقعیتها الزامی نیست
    اگه کسی دوست داره بهش امید داده بشه حتی اگه جایی واسه امیدواری وجود نداشته باشه بازم باید بهش امید داد
    مهم خوشایند اون شخص هستش وگرنه واقعیت واقعیته و چه بخوایم و چه نخوایم اتفاق میفته و منتظر حرف ما نمیمونه
    واقعیت دست ساز انسان هست و محتاج انسان نیست
    اما انسان محتاج امیده و اینم یه بخشی از طبیعت بشره

    بنابراین من تغییر رویه دادم و تا جایی که بنظر خودم جا داشت به شما امیدواری دادم

    اما ظاهرا بنظر میاد اکثر افرادی که تاپیک شما رو میخونن دید مساعدی به رابطه شما ندارن و انگار شمام خودت حس میکنی اوضاع اونطور که میخوای پیش نمیره

    روی این رابطه تجدیدنظر کن
    فکر کن و کم کم تصمیم بگیر
    نه الان نه فردا نه پس فردا
    اما تدریجا سعی کن رابطه ای که ثمری برات نداره رو کمرنگ کنی

    شما در مورد خودت میتونی هر تصمیمی دلت خواس بگیری
    اما طرف مقابلتو نمیتونی وادار کنی باهات همراه باشه
    اون بایستی خودش بخواد و اگه نخواد نه تو نه هیچکسی نمیتونه مجبورش کنه با تو بمونه

    یادمون باشه ما فقط به اندازه یه نفر میتونیم تصمیم بگیریم نه بیشتر..
    من از اول باواقعیت روبه رو بودم ولی پذیرشش برام سخت بود بخصوص اونجا که شمام مث خانواده خودم گفتی ارزشتو حفط کن و اینجور بهم القا کردی که یک موجود بی ارزشی درحالی که نبودم من هرکار کردم برا این بود جلو قلبم شرمنده نشم و اخرین تلاشامو کردم اما ممنون بابت امیدایی ک بهم دادین و دعاهایی که در حقم کردی من دیگه کاملا به خدا واگذار کردم خودمو دستش سپردم تا هم حقایق آشکار کنه برام هم منو نجات بده این دوری خیلی خوبه باعث شده اون یادش بیاد دلتنگم شه بهم پیام داده میخوام مث خودش کنم دیر جواب یدم رویه امو عوض کنم و مث سابق اون همه ابراز علاقه نکنم میخوام ازش فاصله بگیرم و جوری وانمود کنم که دیگه قصد دادن یک فرصت دوباره رو بهش ندارم و این کارو تا وقتی راست و دروغ حرفاش و این قضیه روشن شه انجام میدم تا اونجام خوب فکرامو میکنم تصمیم میگیرم

  33. بالا | پست 124

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    به نظرم بهتره تمومش کنی بدتر میشه که بهتر نمیشه ...
    من اگ از خودم مطمن بودم که فراموشش میکنم قطعا یک لحظه هم برای کات تردید نمیکردم اما شما بگو کسی که از وقتی چشماتو بازگردی دیدی و عاشقش بودی حتی ماه ها و گاهی یکسال ازش دور بودی هیچ خبری نداشتی اما فراموشش نکردی الان قابل فراموش شدنه؟

  34. بالا | پست 125

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    من اگ از خودم مطمن بودم که فراموشش میکنم قطعا یک لحظه هم برای کات تردید نمیکردم اما شما بگو کسی که از وقتی چشماتو بازگردی دیدی و عاشقش بودی حتی ماه ها و گاهی یکسال ازش دور بودی هیچ خبری نداشتی اما فراموشش نکردی الان قابل فراموش شدنه؟
    میدونم سخته ولی نباید بااین دلایل زندگی خودتو خراب کنی ببین یه آدم هرچقدرم که فراموش نشدنی باشه بااومدن نفر بعدی از یاد میره ....فرصتا دیگه ای داری اونا رو از دست نده ...نمیگم الان برو سراغ یکی دیگه نه چون اینکه فورا بری با یکی دیگه کاررو خراب تر میکنه و... ولی به هرحال چه یه سال دیگه وچه چند سال دیگه بالاخره یکی پیدا میشه که واقعا دوستش داشته باشی واونو هم به فراموشی بسپاری اما اگه بخوای همینو ادامع بدی فقط روح خودتو خسته میکنی ...
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  35. کاربران زیر از daryak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 126

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    من از اول باواقعیت روبه رو بودم ولی پذیرشش برام سخت بود بخصوص اونجا که شمام مث خانواده خودم گفتی ارزشتو حفط کن و اینجور بهم القا کردی که یک موجود بی ارزشی درحالی که نبودم من هرکار کردم برا این بود جلو قلبم شرمنده نشم و اخرین تلاشامو کردم اما ممنون بابت امیدایی ک بهم دادین و دعاهایی که در حقم کردی من دیگه کاملا به خدا واگذار کردم خودمو دستش سپردم تا هم حقایق آشکار کنه برام هم منو نجات بده این دوری خیلی خوبه باعث شده اون یادش بیاد دلتنگم شه بهم پیام داده میخوام مث خودش کنم دیر جواب یدم رویه امو عوض کنم و مث سابق اون همه ابراز علاقه نکنم میخوام ازش فاصله بگیرم و جوری وانمود کنم که دیگه قصد دادن یک فرصت دوباره رو بهش ندارم و این کارو تا وقتی راست و دروغ حرفاش و این قضیه روشن شه انجام میدم تا اونجام خوب فکرامو میکنم تصمیم میگیرم
    خوشحالم که خودت به این نتیجه رسیدی
    عزیزم اگه به کسی بگن ارزشتو حفظ کن معنیش بی ارزش بودن طرف نیست
    برعکس! یعنی شمایی که ارزش داری ارزشتو حفظ کن
    همونطور که به سرمایه دار میگن سرمایه تو حفظ کن اما به ادم مفلس همچی چیزی نمیگن

    مطمئنا اگه شما واسه این رابطه تلاش کردی شخصیت ارزشمند خودتو نشون دادی اما یه وقتایی طرف مقابل ارزش اینهمه تلاش رو نداره و زمان اینو ثابت میکنه

    من به دعا هیچ اعتقادی ندارم و همچی کاری برا کسی نمیکنم و مایل هم نیستم کسی برام اینکارو کنه
    اونی که گفتم واست انجام میدم دعا نبود!
    یجور خیرخواهی به سبک خودمون بود که اتفاقا فردای همون شب برات انجامش دادم و حالا چه مقدار در زندگیت اثر و تغییری ایجاد کرده باشه اونو من بیخبرم و خودت بهتر میدونی

    به این مسایل به چشم شکست نگاه نکن
    اتفاقا وقتی میتونی خوب تجزیه تحلیل کنی یعنی که پیروز میدان هستی
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  37. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 127

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    خوشحالم که خودت به این نتیجه رسیدی
    عزیزم اگه به کسی بگن ارزشتو حفظ کن معنیش بی ارزش بودن طرف نیست
    برعکس! یعنی شمایی که ارزش داری ارزشتو حفظ کن
    همونطور که به سرمایه دار میگن سرمایه تو حفظ کن اما به ادم مفلس همچی چیزی نمیگن

    مطمئنا اگه شما واسه این رابطه تلاش کردی شخصیت ارزشمند خودتو نشون دادی اما یه وقتایی طرف مقابل ارزش اینهمه تلاش رو نداره و زمان اینو ثابت میکنه

    من به دعا هیچ اعتقادی ندارم و همچی کاری برا کسی نمیکنم و مایل هم نیستم کسی برام اینکارو کنه
    اونی که گفتم واست انجام میدم دعا نبود!
    یجور خیرخواهی به سبک خودمون بود که اتفاقا فردای همون شب برات انجامش دادم و حالا چه مقدار در زندگیت اثر و تغییری ایجاد کرده باشه اونو من بیخبرم و خودت بهتر میدونی

    به این مسایل به چشم شکست نگاه نکن
    اتفاقا وقتی میتونی خوب تجزیه تحلیل کنی یعنی که پیروز میدان هستی
    من بازم نهایت تشکرو دارم ارتون ممنونم بابت حرفای مفیدتون

  39. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 128

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    میدونم سخته ولی نباید بااین دلایل زندگی خودتو خراب کنی ببین یه آدم هرچقدرم که فراموش نشدنی باشه بااومدن نفر بعدی از یاد میره ....فرصتا دیگه ای داری اونا رو از دست نده ...نمیگم الان برو سراغ یکی دیگه نه چون اینکه فورا بری با یکی دیگه کاررو خراب تر میکنه و... ولی به هرحال چه یه سال دیگه وچه چند سال دیگه بالاخره یکی پیدا میشه که واقعا دوستش داشته باشی واونو هم به فراموشی بسپاری اما اگه بخوای همینو ادامع بدی فقط روح خودتو خسته میکنی ...
    فعلا ک یک اقداماتی از طرفش میبینم میخواد سرصحبتو باز کنه تو دلم خیلی خوشحال شدم ولی ب روش نیووردم و میخوام شیوه امو عوض کنم اگ تا چن هفته اینده پاپیش نذاش برای توصیحات و بهبود شرایط قطعا باید بذارم برم چون خودمم از این وصعبت اشفته خسته شدم حاضرم ت تنهاییهای خودم از گریه بمیرم دق کنم دیگه عرورمو و خودمو برا اون خرد نکنم

  41. بالا | پست 129

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    بچه ها نسبت به خواستنش مطمن شدم ولی واقعا دوریش دیر خبرگرفتنش اینکه پیش قدم نمیشه از دلم دربیاره داره عذابم میده خیلی خسته شدم هرروز امید دارم بیاد اشتی کنه ابراز پشبمونی کنه چرا نمیاد پس

  42. بالا | پست 130

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    👏👏👏👏👏👏




    👏👏👏👏👏👏
    من دیگه حرفی ندارم. 😂

  43. بالا | پست 131

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    من اگ از خودم مطمن بودم که فراموشش میکنم قطعا یک لحظه هم برای کات تردید نمیکردم اما شما بگو کسی که از وقتی چشماتو بازگردی دیدی و عاشقش بودی حتی ماه ها و گاهی یکسال ازش دور بودی هیچ خبری نداشتی اما فراموشش نکردی الان قابل فراموش شدنه؟
    شدنش شدنیه. اگه بخواید. تو اون یک سال احتمالا نخواستید.

  44. بالا | پست 132

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    من دیگه حرفی ندارم.
    ارتباطش به پست من چیه؟جریان چیه؟متوجه نشدم

  45. بالا | پست 133

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    ارتباطش به پست من چیه؟جریان چیه؟متوجه نشدم
    هیچی من پیام آقای سلطنتو دیدم و چون که زیاد لایک میکنند یکم تعجب کردم و به شوخی اینو گفتم حالا شما نادیده بگیرید پیام منو.

  46. بالا | پست 134

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2020
    شماره عضویت
    42765
    نوشته ها
    303
    تشکـر
    89
    تشکر شده 74 بار در 57 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    ارتباطش به پست من چیه؟جریان چیه؟متوجه نشدم
    البته ببخشید منم موقعیت شناس نبودم تو این پستتون اینو گفتم. عذر میخوام.

  47. کاربران زیر از RRR00 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 135

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    چطور؟مگه خوبه یکنفر که کل وجودتو پاش بریزی سرکارت بذاره؟!
    عشق های این دوره شیرین هستن. بعدا دلت تنگ میشه ! قند توی دل آدم آب میشه! خیلی وقت میشه همچین حسی تجربه نمی کنم//. فقط مراقب باش ممکه fi بدترین و تلخ ترین دوره هم تبدیل بشه! فقط عشق باشه با هوس قاطی نشه

  49. بالا | پست 136

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    عشق های این دوره شیرین هستن. بعدا دلت تنگ میشه ! قند توی دل آدم آب میشه! خیلی وقت میشه همچین حسی تجربه نمی کنم//. فقط مراقب باش ممکه fi بدترین و تلخ ترین دوره هم تبدیل بشه! فقط عشق باشه با هوس قاطی نشه
    من به حسمون اطمینان دارم که عشقه و هیچ چیز مانعمون نخواهد شددددددد حس ما هوس نیس هوس خیلی زودگذره و از بین میره ۳یا۴سال باوجودی که دورت پره جنس مخالف باشه دووم نمیاره و ارزش جنگیدنم نداره

  50. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 137

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    بچه ها یکی مبشه راهنمایی کنه برای زدن تایپک جدید باید چیکار کرد؟

  52. بالا | پست 138


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    بچه ها یکی مبشه راهنمایی کنه برای زدن تایپک جدید باید چیکار کرد؟
    بعله چرا نمیشه؟

    اگه میخواید مشاوره بگیرید به این لینک برید.

    اگه مطلب یا بحث خاصی مد نظرتونه به این لینک برید.

  53. 2 کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 139

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    بچه ها یادتونه گفتم دیر یا زود میام اینجا با حال خوبم خداراشکر خیلی چیرا درست شد ولی متاسفانه من این امتحانی که خدا ازم گرفت خیلی خوب ندادم قضاوت بیجا و زود هنگام کردم فقط خوشحالم تموم شد اون روزا اوم الان باید بفکر باشیم چطور میونه خانواده هامونو درست کنیم چون یهو که بلند شه بیاد خواستگاری همه چی اوکی نمیشه راستش قشنگ همه چیو برام روشن کرد الان میره سرکار درسشم میخونه و مدتی طولانی تقریبا۲سال طول میکشه شرایطش نسبتا جور شه و من فقط هنمینو میدونم که اون پولدارترین ادمم بشه بازم بابام مخالفه محضه بخاطر مشکلاتی ک پیش اومده راستش بزرگترای فامیل هم هیچ کمکی نمیکنن فقط به بدتر شدن شرایط دامن میزنن و خالم مدام مامانمو تحریک میکنه و دیگه اینم بگم که مامانم و داییم همو دیدن بعل و روبوسی کردن و همینطور پدرم با داییم مشکل ندارن فقط مشکل خانوادم با زنداییمه چون موقعی که بحث بینمون افتاد خالم خیلی حرف بالا و پایین کرد و مدام میگف زندایی این چیزای بدو راجب من گفته و خانوادمو عصبی میکرد و منم که در همون حین باعشقم پنهونی حرف میزدیم یکبار که داشتیم تلفنی حرف میزدیم مامانش تلفنو ازش گرف چون منم فک میکردم خالم راس میگه از مامانش بدم میومد ک جواب بدم براهمون سکوت کردم اون حرف زد بهم گف بخدا من این حرفای زشتو راجبت نزدم و مث دخترم دوست دارم و گف هروقت فرصت کردم دور از چشم خانوادم از هرجایی شده باهاش تماس بگیرم تا برام قشنگ توضیح بده منم بخاطر غرورم اینکارو نکردم و ب خانوادمم ک نتونستم حقیقتو بگم چون میفهمیدن ک من مجدد ارتباط برقرار کردم حالا اگ پیشنهادی دارین برا اشتی خانواده ها ما۲تا چیکار کنیم تا سوتفاهما حل شه؟

  55. بالا | پست 140


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    من دیگه حرفی ندارم.
    چطور
    مگه چیه ! خخخخخخخخ
    به خاطر اون موضوع

  56. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 141


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط RRR00 نمایش پست ها
    هیچی من پیام آقای سلطنتو دیدم و چون که زیاد لایک میکنند یکم تعجب کردم و به شوخی اینو گفتم حالا شما نادیده بگیرید پیام منو.
    حقیقت رو کتمان کرد
    حقیقت مربوط به سا با کی با را هست خخخخخخ

  58. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 142


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    بچه ها یادتونه گفتم دیر یا زود میام اینجا با حال خوبم خداراشکر خیلی چیرا درست شد ولی متاسفانه من این امتحانی که خدا ازم گرفت خیلی خوب ندادم قضاوت بیجا و زود هنگام کردم فقط خوشحالم تموم شد اون روزا اوم الان باید بفکر باشیم چطور میونه خانواده هامونو درست کنیم چون یهو که بلند شه بیاد خواستگاری همه چی اوکی نمیشه راستش قشنگ همه چیو برام روشن کرد الان میره سرکار درسشم میخونه و مدتی طولانی تقریبا۲سال طول میکشه شرایطش نسبتا جور شه و من فقط هنمینو میدونم که اون پولدارترین ادمم بشه بازم بابام مخالفه محضه بخاطر مشکلاتی ک پیش اومده راستش بزرگترای فامیل هم هیچ کمکی نمیکنن فقط به بدتر شدن شرایط دامن میزنن و خالم مدام مامانمو تحریک میکنه و دیگه اینم بگم که مامانم و داییم همو دیدن بعل و روبوسی کردن و همینطور پدرم با داییم مشکل ندارن فقط مشکل خانوادم با زنداییمه چون موقعی که بحث بینمون افتاد خالم خیلی حرف بالا و پایین کرد و مدام میگف زندایی این چیزای بدو راجب من گفته و خانوادمو عصبی میکرد و منم که در همون حین باعشقم پنهونی حرف میزدیم یکبار که داشتیم تلفنی حرف میزدیم مامانش تلفنو ازش گرف چون منم فک میکردم خالم راس میگه از مامانش بدم میومد ک جواب بدم براهمون سکوت کردم اون حرف زد بهم گف بخدا من این حرفای زشتو راجبت نزدم و مث دخترم دوست دارم و گف هروقت فرصت کردم دور از چشم خانوادم از هرجایی شده باهاش تماس بگیرم تا برام قشنگ توضیح بده منم بخاطر غرورم اینکارو نکردم و ب خانوادمم ک نتونستم حقیقتو بگم چون میفهمیدن ک من مجدد ارتباط برقرار کردم حالا اگ پیشنهادی دارین برا اشتی خانواده ها ما۲تا چیکار کنیم تا سوتفاهما حل شه؟

    سلام
    خیللللللللللللللللی
    خوشحال شدم که حالتون خوب شد
    خدارو شکر

    برای رفع سوء تفاهم ها چون مشکلات پیچ در پیچ شده و هر حرفی بزنی ممکنه منوط بر دفاع کردن کور کورانه برداشت کنند و اینکه شماها سنتون کمه وزمان دارید حالا حالاها
    پس رفع کدورت وسوء تفاهم هارو برعهده زمان بگزارید
    خودش همه چیز رو حل خواهد کرد
    مطمئن باش با گذر زمان آتش کدورت ها و......سرد میشه

  60. بالا | پست 143

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    سلام
    خیللللللللللللللللی
    خوشحال شدم که حالتون خوب شد
    خدارو شکر

    برای رفع سوء تفاهم ها چون مشکلات پیچ در پیچ شده و هر حرفی بزنی ممکنه منوط بر دفاع کردن کور کورانه برداشت کنند و اینکه شماها سنتون کمه وزمان دارید حالا حالاها
    پس رفع کدورت وسوء تفاهم هارو برعهده زمان بگزارید
    خودش همه چیز رو حل خواهد کرد
    مطمئن باش با گذر زمان آتش کدورت ها و......سرد میشه
    والا تا الان ک زمان گذشته حل نشده ما باید خودمون بفکر باشیم نمیشه که دس رو دس گذاش درسته سنمون کمه تا اون شرایطتش اوکی شه ما هم باید خانواده ها رو راضی کنیم بازم ممنون ولی من دنبال راه حلم

  61. بالا | پست 144

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    سلام
    خیللللللللللللللللی
    خوشحال شدم که حالتون خوب شد
    خدارو شکر

    برای رفع سوء تفاهم ها چون مشکلات پیچ در پیچ شده و هر حرفی بزنی ممکنه منوط بر دفاع کردن کور کورانه برداشت کنند و اینکه شماها سنتون کمه وزمان دارید حالا حالاها
    پس رفع کدورت وسوء تفاهم هارو برعهده زمان بگزارید
    خودش همه چیز رو حل خواهد کرد
    مطمئن باش با گذر زمان آتش کدورت ها و......سرد میشه
    اره منم بخاطر این جرات ندارم ب خانوادم حرفی بزنم راستی ممنون بخاطر حس انسان دوستی و شادیتون

  62. بالا | پست 145


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    والا تا الان ک زمان گذشته حل نشده ما باید خودمون بفکر باشیم نمیشه که دس رو دس گذاش درسته سنمون کمه تا اون شرایطتش اوکی شه ما هم باید خانواده ها رو راضی کنیم بازم ممنون ولی من دنبال راه حلم
    اگر میخوای برای رضایت خانواده ها اقدام کنی باید چند عامل رو بهش توجه کنی و به وجود بیاریش

    همراهی کامل و تام پسر داییت

    واطمینان کامل از حمایتش

    تحت تاثیر حرفای دروغ دیگرا راجع به خودت و خانواده ها قرار نگیری

    کوتاه کردن دخالت های خاله و سایر اقوام در بین شما و خانواده هاتون اما چرا ؟ چون هر چقدر شما کارهارو رو به راه کنی و خانواده ات رو راضی کنی اگر افرادی مثل خاله و.....مداخله کنند چی میشه ؟
    بازم روز از نو و روزی از نو
    بعد از به وجود آوردن شرایط فوق باید برای آشتی خانواده ها اقدام‌کنی اما چطور ؟

    باید هردوی شما دقت کن ( هردو ) با سماجت و جدیدت موضوع علاقه مندی به هم دیگه و تصمیم ازدواج رو به خانواده اعلام کنید
    وگرنه اگر یکی بخواد جان فشانی کنه و دیگری نظاره گر اصلا وابدا کاری از پیش نمیره

    مورد بعدی با مادرت سعی بر صحبت دوستانه کنی و از سانسور کردن حقیقت پرهیز کنی و بهش بگی من ( پسر داییت ) رو ول نکردی و باهاش رابطه برپا کردی تا مادرت بفهمه با محدود کردن شما و....نتونسته جلوی علاقه شمارو بگیره ودر نتیجه دست از این سری اقدامات بشوره ( به خاطر بی اثر بودن )
    اون پسر هم باهرکسی که راحت تره ( پدر ومادر ) صحبت کنه وبرای ازدواج و محیا شدن شرایطش تلاش کنه
    واقدامات بعدی رو به واسطه خانواده ها برنامه ریزی خواهید کرد

    اما شما از غرور پرهیز گن و با زن داییت تماس حاصل کن تا متوجه بشی که موضوع از چه قرار ه و............

  63. بالا | پست 146


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    اگر میخوای برای رضایت خانواده ها اقدام کنی باید چند عامل رو بهش توجه کنی و به وجود بیاریش

    همراهی کامل و تام پسر داییت

    واطمینان کامل از حمایتش

    تحت تاثیر حرفای دروغ دیگرا راجع به خودت و خانواده ها قرار نگیری

    کوتاه کردن دخالت های خاله و سایر اقوام در بین شما و خانواده هاتون اما چرا ؟ چون هر چقدر شما کارهارو رو به راه کنی و خانواده ات رو راضی کنی اگر افرادی مثل خاله و.....مداخله کنند چی میشه ؟
    بازم روز از نو و روزی از نو
    بعد از به وجود آوردن شرایط فوق باید برای آشتی خانواده ها اقدام‌کنی اما چطور ؟

    باید هردوی شما دقت کن ( هردو ) با سماجت و جدیدت موضوع علاقه مندی به هم دیگه و تصمیم ازدواج رو به خانواده اعلام کنید
    وگرنه اگر یکی بخواد جان فشانی کنه و دیگری نظاره گر اصلا وابدا کاری از پیش نمیره

    مورد بعدی با مادرت سعی بر صحبت دوستانه کنی و از سانسور کردن حقیقت پرهیز کنی و بهش بگی من ( پسر داییت ) رو ول نکردی و باهاش رابطه برپا کردی تا مادرت بفهمه با محدود کردن شما و....نتونسته جلوی علاقه شمارو بگیره ودر نتیجه دست از این سری اقدامات بشوره ( به خاطر بی اثر بودن )
    اون پسر هم باهرکسی که راحت تره ( پدر ومادر ) صحبت کنه وبرای ازدواج و محیا شدن شرایطش تلاش کنه
    واقدامات بعدی رو به واسطه خانواده ها برنامه ریزی خواهید کرد

    اما شما از غرور پرهیز گن و با زن داییت تماس حاصل کن تا متوجه بشی که موضوع از چه قرار ه و............

    وقتی که شما صحبت هاتون رو کردین وخانواده ها متوجه علایق شما شدن و ............بازهم خانواده شما ( یک تنهای خسته ) ممکنه بگن که
    زنداییت اینو گفته و اونو گفته حالا میخوای ازدواج کنی و ازاین حرفا بزنن بهت
    شما باید تو این مرحله خانواده داییت رو با خانواده خودت رو وخاله ات رو توی یک جلسه حاضر کنی کنارهم
    ورودر رو بگی که خاله گفته شما اینو و اینو گفتین تا اینکه حق از باطل آشکار شه و بتونی به بقیه بفهممونی این حرفا حقیقت بوده یا نه و اونجاست که خانواده ها به ویژه خانواده شما متوجه میشن که خاله شما دروغ میگفتهد

  64. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 147

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    اگر میخوای برای رضایت خانواده ها اقدام کنی باید چند عامل رو بهش توجه کنی و به وجود بیاریش

    همراهی کامل و تام پسر داییت

    واطمینان کامل از حمایتش

    تحت تاثیر حرفای دروغ دیگرا راجع به خودت و خانواده ها قرار نگیری

    کوتاه کردن دخالت های خاله و سایر اقوام در بین شما و خانواده هاتون اما چرا ؟ چون هر چقدر شما کارهارو رو به راه کنی و خانواده ات رو راضی کنی اگر افرادی مثل خاله و.....مداخله کنند چی میشه ؟
    بازم روز از نو و روزی از نو
    بعد از به وجود آوردن شرایط فوق باید برای آشتی خانواده ها اقدام‌کنی اما چطور ؟

    باید هردوی شما دقت کن ( هردو ) با سماجت و جدیدت موضوع علاقه مندی به هم دیگه و تصمیم ازدواج رو به خانواده اعلام کنید
    وگرنه اگر یکی بخواد جان فشانی کنه و دیگری نظاره گر اصلا وابدا کاری از پیش نمیره

    مورد بعدی با مادرت سعی بر صحبت دوستانه کنی و از سانسور کردن حقیقت پرهیز کنی و بهش بگی من ( پسر داییت ) رو ول نکردی و باهاش رابطه برپا کردی تا مادرت بفهمه با محدود کردن شما و....نتونسته جلوی علاقه شمارو بگیره ودر نتیجه دست از این سری اقدامات بشوره ( به خاطر بی اثر بودن )
    اون پسر هم باهرکسی که راحت تره ( پدر ومادر ) صحبت کنه وبرای ازدواج و محیا شدن شرایطش تلاش کنه
    واقدامات بعدی رو به واسطه خانواده ها برنامه ریزی خواهید کرد

    اما شما از غرور پرهیز گن و با زن داییت تماس حاصل کن تا متوجه بشی که موضوع از چه قرار ه و............
    الان از اون موضوع مدت طولانی گذشته فقط فهمیدم خالم ظاهرا دروغ گفته از شرایط ب نفع خودش استفاده کرده(احتمال قوی.طبق حرفای پسرداییم)خب من چطور رابطه خالمو با مادرم کوتاه کنم؟ما دیر ب دیر میریم خونشون ولی مامانم تومجازی باهاش ارتباط داره وایییییی من از این موضوع بشدت واهمه دارم ک رک بگم دوسش دارم و ارتباط دارم اگ اینو بگم مطمنممممم بازم گوشیمو میگیرن و از همه چیز محرومم میکنن ۲۰۰مرتبه این کارو سرهردومون دراوردن بازم درمیارن اگ مطالب بالاترمو خونده باشین همین چن هقته پیش باز مادر اون جدامون کرد و ما یواشکی همچنان در ارتباطیم راستش فک میکنم پسرداییم همراهیم کنه چون تو حرفاش اینو میرسوند ک نگران نباشم و الان درتلاشه و کار میکنه

  66. بالا | پست 148


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    الان از اون موضوع مدت طولانی گذشته فقط فهمیدم خالم ظاهرا دروغ گفته از شرایط ب نفع خودش استفاده کرده(احتمال قوی.طبق حرفای پسرداییم)خب من چطور رابطه خالمو با مادرم کوتاه کنم؟ما دیر ب دیر میریم خونشون ولی مامانم تومجازی باهاش ارتباط داره وایییییی من از این موضوع بشدت واهمه دارم ک رک بگم دوسش دارم و ارتباط دارم اگ اینو بگم مطمنممممم بازم گوشیمو میگیرن و از همه چیز محرومم میکنن ۲۰۰مرتبه این کارو سرهردومون دراوردن بازم درمیارن اگ مطالب بالاترمو خونده باشین همین چن هقته پیش باز مادر اون جدامون کرد و ما یواشکی همچنان در ارتباطیم راستش فک میکنم پسرداییم همراهیم کنه چون تو حرفاش اینو میرسوند ک نگران نباشم و الان درتلاشه و کار میکنه

    به نظر من با این سماجت برای محروم بودن شماها از هم از طرف مادرت و اینکه خاله ات بهت بیراهه میگفته ومادرت از تو حمایت نمیکرده و جواب خواهرش رو نمیداده
    ممکنه ؟ مادرت برای سرد شدن تو از اون پسر وخانوادش به خواهرش گفته باشه تو بیا واین حرف هارو از جانب مادر اون پسر ( زندایی شما و زن برادر مادرت ) بزن
    غط کردن رابطه مهم نیست غط کردن دخالت ها مهمه
    با تهدیدشون بگو اگر به دخالت در زندگی من ادامه بدین فلان میکنم
    حالا که خاله ات بهت بیراهه میگه توهم تحدیدش کن بگو زنگ میزنم به شوهرت میگم خانمت داره تو زندگیم دخالت میکنه ( و حرفایی میزنم که شوهرت تحت تاثیر قرار بگیره ) وقتی این کارهارو کنی مسلما به مرور دوستی خالت با مادرت کم رنگ میشه

  67. 2 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 149

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42571
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    65
    تشکر شده 89 بار در 80 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سلطنت نمایش پست ها
    به نظر من با این سماجت برای محروم بودن شماها از هم از طرف مادرت و اینکه خاله ات بهت بیراهه میگفته ومادرت از تو حمایت نمیکرده و جواب خواهرش رو نمیداده
    ممکنه ؟ مادرت برای سرد شدن تو از اون پسر وخانوادش به خواهرش گفته باشه تو بیا واین حرف هارو از جانب مادر اون پسر ( زندایی شما و زن برادر مادرت ) بزن
    غط کردن رابطه مهم نیست غط کردن دخالت ها مهمه
    با تهدیدشون بگو اگر به دخالت در زندگی من ادامه بدین فلان میکنم
    حالا که خاله ات بهت بیراهه میگه توهم تحدیدش کن بگو زنگ میزنم به شوهرت میگم خانمت داره تو زندگیم دخالت میکنه ( و حرفایی میزنم که شوهرت تحت تاثیر قرار بگیره ) وقتی این کارهارو کنی مسلما به مرور دوستی خالت با مادرت کم رنگ میشه
    اره شایو براتون عجیب باشه اما مادرم سکوت کرده نه مادر من ادم بدی نیست و ذاتا خیلی مهربونه مطمنم اون ب خالم نگفته ک اون اهانتو بم بکنه تا از اونا بیزار بشم اون نقشه های خود خالمه چون نمیخواد کسیو بهتر از خودش ببینه این اخلاقشه ک شخصیت منو خرد کنه دختر خودشو ببره بالا کاش واقعا قلب اینکارو داشتم من میدونسنم دختر اون چ کارایی کرده و با چن نفر دوس بوده چشامو بستم شوهرش بدتر از خودشه اونم مادرمو تحریک میکنه میگه مواظب دخترت باش باز اون پسر نیاد سراغش و از اینجور چرت و پرتا میگه منم هی میگم مامان جوابشونو بده مادرم این کارو نمیکنه و خالم نیش و کنایه میزنه البته اینم بگما رابطمون باخانوادشون خیلی کمرنگه و مادرم راجب موصوع عشق ما حرفی بهش نمیرنه اون هی میاد شروع میکنه به غیبت و بد و بیراه از زنداییم و مامانمو تحریک میکنه ک اون زن بد و خبیثیه و دیگ اینکه پدربزرگمم بدتر میکنه همه شرایطو چون از زنداییم بدش میاد

  69. کاربران زیر از یک تنهای خسته بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 150


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,517 بار در 3,263 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک تنهای خسته نمایش پست ها
    اره شایو براتون عجیب باشه اما مادرم سکوت کرده نه مادر من ادم بدی نیست و ذاتا خیلی مهربونه مطمنم اون ب خالم نگفته ک اون اهانتو بم بکنه تا از اونا بیزار بشم اون نقشه های خود خالمه چون نمیخواد کسیو بهتر از خودش ببینه این اخلاقشه ک شخصیت منو خرد کنه دختر خودشو ببره بالا کاش واقعا قلب اینکارو داشتم من میدونسنم دختر اون چ کارایی کرده و با چن نفر دوس بوده چشامو بستم شوهرش بدتر از خودشه اونم مادرمو تحریک میکنه میگه مواظب دخترت باش باز اون پسر نیاد سراغش و از اینجور چرت و پرتا میگه منم هی میگم مامان جوابشونو بده مادرم این کارو نمیکنه و خالم نیش و کنایه میزنه البته اینم بگما رابطمون باخانوادشون خیلی کمرنگه و مادرم راجب موصوع عشق ما حرفی بهش نمیرنه اون هی میاد شروع میکنه به غیبت و بد و بیراه از زنداییم و مامانمو تحریک میکنه ک اون زن بد و خبیثیه و دیگ اینکه پدربزرگمم بدتر میکنه همه شرایطو چون از زنداییم بدش میاد

    پس خدارو شکر از مادرت مطمئنی

    اما درمورد خالت وشوهر خالت باید بگم گیر بد موجوداتی افتادی
    خب حالا که زنداییت اینقدر مخالف داره شاید قبلا کارهایی کرده که باعث شده اطرافیان ازش دور بشن

    اما نظر پدربزرگت و خالت نمیتونه تو کارای شما دخالت کنه
    این حق رو ندارند ونمیتونند داشته باشن

    اما این که روابط با خاله کم رنگ هستند پس یعنی ممکنه مادرت تحت تاثیر حرفای خالت قرار نگیره اگر شما نقشت رو خوب بازی کنی

    درسته سن شما کم هست وهمین باعث میشه‌کیفیت کار زیاد خوب در نیاد چون میتونن با حبس و.......کنترلت کنند اما اگر چیزی رو بخوای نمیشه کاری کرد نمیتونند جلوت بایستند

    عشق شما و سن شما به خاطر دلایل شخصی پدر و مادرت خاله و پدربزرگت عشق ممنوع / forbidden love ) هست

    اما باید از دریای غیر ممکن هاشون شنا کنی چطور؟

    ببین باید به عشق ورابطه اعتراف کنی اما چطور میتونی وقتی رابطه ات رو کات میکنن باهاش و گوشیتو میگیرن
    پس گوش کن
    یک خرس بگیر یا عروسکی که بزرگ باشه و در محلی که فضای باطری ها برای روشن شدن عروسک تعبیه شده یک گوشی بگزار

    وگوشی رو خاموش کن

    به پسر دائیت بگو برات بگیره و یا اگر خودت بوجه لازم رو داری گوشی وسیم کارت وخرس یا عروسک رو تهیه کن
    تا بعد از اعتراف کردن نتونند جلوی تماس های تلفنیت رو بگیرن ( نامادری من با این روش ها سه چهارتا گوشی داشت که بابام ازش خبر نداشت و جالب اینکه از رنگ وآب یکی بودن)
    اون پسر هم میتونه یه گوشی دوم داشته باشه

    بعد باید با گریه زاری ننه من غریبم بازی و غش و ضعف و.......همین کارها که خانم ها بلدن ( نامادری من هم بلد بود ) هی شرایط رو محیا کنی باید کاری کنی تا پدر ومادر باور کنند راهی جز پذیرش ازدواج برای شما نیست

    ممکنه در این مسیر کتک بخوری از بابات یا بازهم با کمربند قصد کنه بزندت اما باید از تلاش خسته نشی
    ویرایش توسط Saltanat : 01-28-2020 در ساعت 07:15 PM

  71. 2 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 4 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد