ازدواج

[melika1371]

با سلام و عرض خسته نباشید
من دختری هستم 22 ساله به مدت 6 ماه است که من ویکی از هم دانشگاهیانم به هم علاقه مند شدیم و قصد ازدواج داریم این مسئله را با خانواده مطرح کرده ام آنها خواستار ملاقات این فرد هستند اما این فرد این دیدار را نمیپذیرد زیرا
1. نمیتواند زمان مشخصی برای ازدواج بدهد چون هنوز درسش به اتمام نرسیده و و وضعیت سربازی مشخصی ندارد و کار ندارد
2. فعلا امکان آشنایی خانواده ها از طرف خانواده ایشون امکان پذیر نیست
از طرفی علاقه ما بهم بسیار شدید است و زندگی آینده ما قطعا در کنار هم خواهد بود.
اما این فشار از طرف خانواده به من و فشار روانی ملاقات مشکلاتی در رابطه ما میشود. قطعا خانواده من مانع ارتباط ما خواهند شد.
میخواستم از شما درخواست کنم که به من کمک کنید که بتوانم خانواده ام را قانع کنم.
باتشکر

[Reepaa]

سلام
دوست من بهتره خودتون و کنترل کنید
اگر استرس داشته باشید نمیتونید خانواده رو قانع کنید
فراموش نکنید عشق و علاقه پایه اول زندگی هست و پول و امکانات در مراحل بعدی و این 2 روی هم تاثیر زیادی دارن
بهتره منطقی باشید و به حرف هر 2 طرف گوش کنید
اگر واقعا مرد ایده عالی هستن و آینده خوبی خواهند داشت این رابطه رو ادامه بدید
ولی محدودش کنید تا خاانواده فشاری نیارن
از کلمات عاشقانه و رمانتیک کمتر استفاده کنید تا خانواده به شما اعتماد کنن
اگر بتونید اعتماد خانواده رو جلب کنید میتونید برای خودتون تصمیم بگیرید و از فشار های دیگران راحت بشید
چیزی که مهمه تغییر دید خانواده نسبت به این رابطه است
باید دیدشون و نسبت به این رابطه عوض کنید
و در اولین فرصت آقا پسر مردونه و با اعتماد به نفس کامل برن پیش پدر شما و قضیه رو بهش بگن
مطمعنا دلگمی های شما خیلی در این رابطه کمک خواهد کرد
پشت همدیگه باشید نه بغل همدیگه

[melika1371]

سلام
دوست من بهتره خودتون و کنترل کنید
اگر استرس داشته باشید نمیتونید خانواده رو قانع کنید
فراموش نکنید عشق و علاقه پایه اول زندگی هست و پول و امکانات در مراحل بعدی و این 2 روی هم تاثیر زیادی دارن
بهتره منطقی باشید و به حرف هر 2 طرف گوش کنید
اگر واقعا مرد ایده عالی هستن و آینده خوبی خواهند داشت این رابطه رو ادامه بدید
ولی محدودش کنید تا خاانواده فشاری نیارن
از کلمات عاشقانه و رمانتیک کمتر استفاده کنید تا خانواده به شما اعتماد کنن
اگر بتونید اعتماد خانواده رو جلب کنید میتونید برای خودتون تصمیم بگیرید و از فشار های دیگران راحت بشید
چیزی که مهمه تغییر دید خانواده نسبت به این رابطه است
باید دیدشون و نسبت به این رابطه عوض کنید
و در اولین فرصت آقا پسر مردونه و با اعتماد به نفس کامل برن پیش پدر شما و قضیه رو بهش بگن
مطمعنا دلگمی های شما خیلی در این رابطه کمک خواهد کرد
پشت همدیگه باشید نه بغل همدیگه

سلام دوست عزیز ممنون از توجهتون
مشکل اصلی و بزرگ من اینه که الان احساساتم به قدری به من غلبه کرده که حس از دست دادن کسی که دوستش دارم کاملا حس میکنم
چون حس میکنم خانواده ام با شنیدن اینکه اون از دیدار باهاشون امتناع میکنه قطعا اون رو فرد دیگه ای میشناسن و شخصیتش رو فردی غیرقابل اعتماد میبینن درحالی که اینگونه نیست
من چگونه میتونم به خانواده ام این موضوع رو اثبات کنم

[Reepaa]

شما نمیتونی
یعنی کاری نیست که بکنی
بلکه اون آقا باید خودش و به پدرمادرت ثابت کنه
هرچیزی یه راهی داره
باید از راهش برید
اگر شما برید جلو و این آقا اونی نباشه که فکر میکنید هست
اعتماد و اعتبارتونو از دست میدید
ثانیا این مرده که طالبه زنه پس باید براش تلاش کنه
سعی کنید خودتون و وسط خانواده و شوهر قرارندید و در جایگاه خودتون انجام وظیفه کنید
در حال حاضر تنها پیشنهاد بنده کار کردن رو آقا پسر و فرستادن ایشون به جلو هست
حتی اگه هیچی نداره (زبون که داره )
موفق باشید