سلام من یه دختر ۲۲ ساله ام مذهبی که توی گروه جهادی با یه آقایی که مسئولمون بود آشنا شدم اصولا ادمی نیستم که راحت عاشق بشم یا عاشق نمیشم یا وقتی شدم دیگه سخت گلوم گیر میکنه این آقا تقریبا یه سال از من بزرگتره بعد از اردوی تقریبا دو هفته ای که داشتیم و هر روز هم دیگه رو میدیدیم من برگشتم خونه اما دلمو جا گذاشتم نمیدونستم چیکار کنم عصلی بی حوصله شده بودم گاهی به عکسش نگاه میکردم و گریه میکردم من از اون خوشم نیومد ولی توجه اونم به من بیشتر اونو تو دلم جاکرد شایدم من اینطور تصور میکردم اون توجه وبژه ای به من نداشت ولی واقعا اینطور نبود نگاه های خیره اش به من توجه کردن به من موقع کار و.......
حدود دوهفته بعد از اینکه از هم دور شدیم تصمیم گرفتم به کانال توی تلگرام بزنم اونم عضوش کنم و خیلی مودبانه از عشق و دوری و دوست داشتن بگم ولی واقعا به کله پوکم نرسید که اون متوجه میشه که من عضوش کردم خلاصه عضوش کردم بعد چند روز همه اعضا رو حذف کردم نمیدونم چرا ولی خواستم بدونه مخاطب همه این مطالب اونه اون اگه شماره منو نداشته باشه نام کاربریم براش رفته متوجه شده که من بودم نمیخواستم این طور بشه خلاصه آخرش کانالو حذف کردم و قباش به پیام نوشتم که میدونم کارم اشتباه بود اما اینکه این مطالبو میخوندین حجم زیادی از دلتنگیام کم میشد. الان از طریق یکی از دوستانم این آقا خواسته تا با گروه جهادی ما همکاری کنه و میدونه من عضو این گروهم ولی رو ندارم که همکاری داشته باشم که چشم به ایشون بیفته چیکار کنم