سه سال هست با آقایی آشنا شدم در دانشگاه ایشون لر زبان هستن در روستا زندگی میکردند ومن فارس در شهر مدتی هست که من رو پرتوقع خطاب میکنه چند بار درخواست داده بیاد خواستگار ی وخانوداه ام قبول نکردن میگن فرهنگشون پایینه یه روز اتفاقی با هم مشاور رفتیم مشاور با توجه به رفتارش گفت اعتیاد داره من بهش گفتم واون انکار میکنه وقسم میخوره که این طور نیست شغلش جوشکاری هست ووقتی میپرسم که چرا لبات سیاه شدن میگه در اثر دود جوشکاری هست بعد از طرف من باشگاه میره مسعله دود رو کلا انکار میکنه از طرفی هم هر دو مون همدیگه رو دوست داریم لطفاً راهنمایی کنید این مسأله مثله خوره به جونم افتاده و نمیتونم ازش بگذرم