کسی که تو دورانکودکی موردتجاوز(لمس)قرارگرفته
این موضوع رو باید به همسرش بگه؟
کسی که تو دورانکودکی موردتجاوز(لمس)قرارگرفته
این موضوع رو باید به همسرش بگه؟
تجاوز تعریف دارد لمس شدن که تجاوز نیست
اگه آسیبی به بکارت شما نیومده قطعا نه
و سوگند به حالی که پریشان شد
خداوند از ما نخواهد گذشت...
سلام دوست عزیز
شما از هر نظر موظف نیسی اینا رو به همسرتون بگید حتی روانشناس ها میگن کسایی که با تمایل خودشون کاری کردن موظف نیستن راجب گذشتشون حرف بزنن چه برسه به شما که اینا تجاوز بوده و به اختیار خودتون نبوده.درسته گذشته تا حدی مهمه ولی این مسئله دست خود شما نبوده که بخوایی بابتش جواب پس بدین.
اما به نظر شخصی من بگید بهتره چون مردی که متعصب باشه رو از مرد غیر متعصب تشخیص میدی.مرد متعصب میگه من دلم چرکین میشه و تعصب به خرج میده با وجود اینکه میدونه این دست شما نبوده اما یه مرد غیر متعصب علاوه بر اینکه شما رو درک میکنه سعی میکنه باهاتون طوری برخورد کنه که این وقایع براتون کم رنگ بشه.
این نظر شخصی منه.ولی از هر لحاظ شما اگر نخوای چیزی بگی نه به کسی مدیون میشی نه چیز دیگه خیالت راحت باشه.
بله حق با شماست تجاوز در هر اندازه که باشه حتی در حد لمس میتونه اثار مخربی بزاره روی روحیه بچه بخاطر همین نظر من اینه اول یه مدت پیش یه روانشناس برین و صحبت کنید راجب مشکلتون بعد اقدام به ازدواج کنید.
خواهش میکنم عزیزم
در مورد اینکه بخای به همسرت بگی یا نه
من فکر میکنم بهتر که نگی!
ولی حتما مشاوره حضوری برو و قبل از اینکه بخای ازدواج کنی این مسئله رو حلش کن چون بحث تجاوز بحثی هستش که روحیه فرد رو دچار آسیب میکنه
سعی کن اول حال روحیت رو بسازی بعد با یک انتخاب درست ان شاءالله ازدواج مناسبی داشته باشی
و سوگند به حالی که پریشان شد
خداوند از ما نخواهد گذشت...
براخواستگارم گذشتم خیلی مهمه براش..البته من اصلاتمایلی با ازدواج بااین اقاروندارم،
چون برااین اقامهم بوده، فقط دلش میخواست بدونه تااگر ازچیزی ناراحتم کمکمکنه تافراموش کنم..نمیدونم به چه دلیل هرکاری میکنم نمیتونم دوسش داشته باشم..تو تخیلاتم اونی نیست که من میخوامش..
راستش حدودا دوسال پیش من به این اقاعلاقه داشتم اماخواهرش بهم گفت کسی تو زندگیشه،درصورتی بهم دروغ گفت ومن به کل فراموشش کردم که هیچ، ازش متنفرهم شدم..وچندماه بعدش یکی اومدتو زندگیم شایدهیچکس نتونه درکم کنه،اینقدرحس خوبی بهش داشتم که خدامیدونه،انگار من چندین سال میشناسمش..هنوزم دوسش دارم..دوسال باهم بودیم حتی یک روزم باهم قهرنبودیم..منودرک میکردحتی توبدترین شرایط در اوج عصبانیتش اشکامومیدید اروم میشد دقیقا مث یه مادرکه مراقب بچشه،هم ابرازعلاقه روبلدبودهم دعواکردن..
درکل منوبلدبود
ولی متاسفانه به دلیل مشکلات خانواده وناراضی بودن تموم کردیم..بااینکه براش میمیرم ولی گذشتم ازش..
الانم یکی میادتو زندگیم نمیتونه مث اون باشه باهام..میدونم ادم هامتنفاوتن ازنظر اخلاق اما دلم میخوادحداقل مث اون ابرازعللاقه روبدونه
دلم یه مردی رو میخوادکه درکم کنه،بتونم بهش تکیه کنم،قوی باشه..گوشه قلبم میگه یه روزی پیداش میکنم..
امامیترسم این فقط خیال خودم باشه وهرگز نتونم پیداکنم..
خانوادم خیلی ناراحت میشن این حرفارومیزنم خب من نمیتونم کنارش باشم،مخصوصا بهش فکرمیکنم یاد کودکیم میوفتم میترسم واردزندگی بشم ولی نتونم بهش نزدیک بشم واینجوری ابروی من بیشترمیره زیرسوال
خب دوست عزیز گذشته ادم هابه خودشون مربوطه،
هرکسی یه گذشته ای داره قرارنیست بخاطر اون دیگه نتونه دراینده زندگی کنه
خداوندمیگه هروقت توبه کردی بازبرگردهزاربار شکستی توبتو ولی دوباره بیاسمتم..کسی که یه اشتباهی کرده وتوبه کرده دیگه حق زندگی نداره؟؟
برامن اصلامهم نیست همسرایندم چه گذشته ای داشته فقط برام این مهمه که باطنش ازاین به بعدکه کنارم هست خوب باشه،من میخوام با الانش زندگی کنم نه گذشته اون اقا
یه مثال کوچیک
یک شخصی تویه دعوا یاشوخی میزنه یکی روطرف مییمره ومیشه قاتل،ایا اون شخص حق زندگی نداره؟چون ناخواسته زده یکی روکشته؟
اینم همینجوره..
اره اگه منِ دختر یا یک پسر خیانت کنه تو زندگی مشترک، اون دیگه بحثش جداست
وگرنه هرکس براخودش
گذشته ای داره و هیچکس حق اینو نداره بخوادمجازاتش کنه بخاطرگذشتش
موفق باشی
دوستاي عزیز سلام ،من یه موردی هست ميخواستم نظرم رو بگم ،نظر شخصی بنده هست و امیدوارم مورد بی احترامی قرار نگیرم ( چون طبق چیزی که تو این انجمن دیدم گفتن نظر شخصی ممکنه باعث تحقیر شدن توسط اشخاصی بشه )
ببينين دوستان فرض رو بگیریم شخصی قبل ازدواج رابطه داشته
فرض میکنیم این شخص میخواد ازدواج کنه ،
خب هر آدمی حق زندگی داره درسته ،گذشته هر کس مربوط به خودشه اینم درسته
یه سوال
شخصی رو در نظر بگیريم که عزت نفس همسرش براش مهمه ،و ملاک اصلي ازدواجش اینه ،ینی عزت نفس ،ما ادميم و تو بخشي از زندگی مون نهایت نیاز جنسی رو داشتیم و یا داریم ،ولی بعضيا تحمل این نیاز رو ندارن و عزت نفسشون رو زیر پا له میکنن و بعد میگن توبه کردیم ،بله خدا توبه شما رو قبول میکنه. و یه عده دیگه همچنان عزت نفسشون باقیه و کنترل کار های خودشون رو دارن
یه بخش عزت نفس = اینکه آدم بتونه تا یه زمانی خودش رو از انجام دادن بعضی کار ها نگه داره
خب شما بگین ،فردی مثلا دوست داره با کمک همسرش هر دو تا پیشرفت کنن و لازمه اش اینه عزت نفس خیلی بالایی داشته باشن و خیلی از اوقات برعکس تمایلات قلبی کار های سختی انجام بدن که لازمه اش عزت نفس خیلی بالاست . کسی که اينقد عزت نفسش ضعیفه چقدر میتونه کمک کننده باشه ?
کاری به بعد ازدواج ندارم که طرف عزت نفسش با وجود همسرش بیشتر بشه یا نه ،همون طور که اینطور گفتن ها غلطه : عیبی نداره ازدواج میکنم درست میشه
و این درست نمیشه
قطعا بحث داشتن یه سری معيار های جسمی مهمه ولی نه اونقدر که باید معیار هاي اصلی رو داشته باشن .
امیدوارم منظورم رو خوب عنوان کرده باشم
بازم میگم تجربه بد به منزله بد بودن یه فرد نیست ،ممکنه یه شخصی باشه که بعد از توبه یه آدم دیگه شده باشه،یه آدم بهتر از همه ،معیار ها یکی دو تا نیستن ،ولی همین بد ترینش اینه که بگیم فلانی به خاطر یه اندام جنسی نتونه مثل یه آدم زندگی کنه
به نظرم این یه نگرانی عادیه که هرزن و مردي نه فقط تو ایران بلکه کل دنیا مطرحه( بحث جنسی قضیه رو نميگم ،منظورم عزت نفس هست،)
ویرایش توسط ss75 : 02-08-2018 در ساعت 08:09 PM
Neurosurgeon Sajad
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)