نوشته اصلی توسط
satare
سلام خدمت همه . خیلی وقته که نبودم .
یه موضوعی پیش اومده برام که میخام شما هم نظرتون بکین. شخصی رو مدتی هست میشناسم و از من خواستگاری کرده و من نسبت به همه چیز خانواده خودم شرایطشون بپذیرفتم. رفتیم به مرحله دوم کفتن موضوع به خانواده خودش . وقتی موضوع رو مطرح کرد مادرش به شدت مخالفت کرد و کفت حتما باید از فامیل همسر ب************ی و شخصی براش در نظر کرفتن منتها این اقا خوشش نمیاد از اون خانوم واصلا نمیخاد از کرد همسر ب************ه وبه منم کفت اگر به خاستگاری تو نیام قعطا با اون خانوم هم ازداواج نخاهم کرد.
مادرش این حرف ها رو زد . گفت اگر بری باید خودت تنها بری واینکه دور مارو خط بکشی روی پول پدرت برا مراسم هم اصلا حساب باز نکن. اول پدرش راضی بود منتها بد اینکه دوباره این موضوع مطرح شد مادرش پدر را هم متقاید کرد که مخالف بشه .
من هم اولش به اون اقا گفتم باشه اگر مخالفن من مشکلی ندارم برو بد خیلی از دست من ناراحت شد و گفت من رو تو حساب کردم. خلاصه یه هفته که درگیرم سر ای موضوع تا اینکه یه فکری به سرم زد گفت مربا دوست دارم منم سه مدل مربا درست کردم براش فرستادم .امروز صبح دستش رسید گفتم با خودت ببر خونه اون الان تهران و خانوادش کرمانشاه .
ولی دیشب خیلی نا امید بود و گفت دیگه بهم پیام نده نمیخام وابسته شم و شما رو هم اذیت کنم تا هفته بد که برم خونه حرف اخر رو بزنم . الان به نظرتون اون مربا ها کاری میکنه که نظر مادرش برگرده یا نه ؟
میشه منو راهنمایی کنید با سپاس