سلام من سی سالمه تک فرزندم و خانواده معمولیی دارم .....الان دکترا دارم مدرس دانشگاه ام و یک شرکت تاسیس کردم برای خودم...زیاد پررونق نیست اما خوبه...پارسال که هنوز مشغول درس خوندن بودم آقایی از من خواستگاری کرد بخااطر درس و شرایط کارم که هنوز زیاد معلوم نبود جواب رد گفتم ایشون گفت هروقت امادگی داشتی بهم بگو...ازش بیخبرم بودم تا اینکه امسال دوباره اومد و گفت فک کنم کمی از حجم کارهات تموم شده و به تعبیری زندگیت روی روال افتاده الان نظرت چیه راجب پیشنهادم.....من قبول کردم آشنا شیم الان سه هفته ست که ایشون با من در تماس هست و قراره هفته آتی منزل ما بیان.....لیسانسه,حسابدار با حقوق و شغل خوب,خانواده خوبی داره تقریبا ,چهار فرزند هستند و بسیار آرام و موجه هست و سه سال از من بزرگترهست...به من ابزار علاقه میکنه و شرایط رو هم بصورت کلی مطرح کردیم و توافق نظر و سلیقه داریم ......من خوشم اومده اما نگرانی هایی دارم به دو دلیل ...اول اینکه من توی 17 سالگیم با یک آقا در حد چندماه نامزد کردم و بهم زدم ...و دوم اینکه پدرم با ما زندگی نمیکنه .....من موندم چطور اینها رو به ایشون بگم... از طریق خودم یا مشاور یا توی مراسم رسمی خانوادگی....و البته نگران عوض شدن نظرش هستم و البته حق هم میدم اگر نظرشو عوض کنه اما خب از طرفی هم بخودم حق دوس داشتن و زندگی میدم.....امیدوارم منو راهنمایی کنید و البته سریعتر چراکه اگر باید زودتر موضع رو مشخص کنم بهتره تا دلبستگی زیادی بین ما پیش نیومده.....سپاس