نمایش نتایج: از 1 به 37 از 37

موضوع: حس مبهم عروسی

9212
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    حس مبهم عروسی

    سلام دوستان وقتتون بخیر
    من چند روز دیگه عروسیمه
    اما هیچ حس خاصی ندارم
    کسایی که تجربشو داشتن، اونا هم اینطوری بودن؟.
    شوهرمو دوس دارم
    اونم همینطور
    خوشحالم که زندگی مستقل و جدیدی رو شروع میکنم
    اما به اصطلاح قند تو دلم آب نمیشه
    شاید مسخره باشه این حرفام
    اما واقعا برای خودم جای سواله
    که چرا ذوق زده نیستم
    انگار عروسی یه فامیل دوره و منم بعنوان مهمان میخوام برم
    به نظر شما طبیعیه؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوستان وقتتون بخیر
    من چند روز دیگه عروسیمه
    اما هیچ حس خاصی ندارم
    کسایی که تجربشو داشتن، اونا هم اینطوری بودن؟.
    شوهرمو دوس دارم
    اونم همینطور
    خوشحالم که زندگی مستقل و جدیدی رو شروع میکنم
    اما به اصطلاح قند تو دلم آب نمیشه
    شاید مسخره باشه این حرفام
    اما واقعا برای خودم جای سواله
    که چرا ذوق زده نیستم
    انگار عروسی یه فامیل دوره و منم بعنوان مهمان میخوام برم
    به نظر شما طبیعیه؟
    سلام رزمریم جان
    واقعا این حالت شما طبیعی نیست
    بنظرم مربوط میشه به اینکه شما معنی واقعی عشق رو تجربه کرده بودین و متاسفانه موانعی جلوی رسیدن شما به عشقتون قرار گرفتن

    و الان شما با عشق ازدواج نمیکنین
    فقط دوسش دارین همین!

    خب معلومه که قند تو دلتون اب نمیشه و ذوق زده نیستین دیگه!
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  3. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    عملکرد و احساسات افراد با یکدیگر متفاوت می باشد اما اگر شما از زندگی مشترکتان و همسرتان ریاضیت دارید ممکن است این موضوع از اعتماد بیشتر نسبت به خودتان و همسرتان و همچنین اطمینان از داتن یک زندگی خوب بیایید و همیشه جنبه منفی ندارد.
    1. دیدگاه خودتان در این مورد چیست؟
    2. توقع دارید چه احساسی داشته باشید؟
    3. چه میزان درگیر کارهای عروسیتان هستید؟
    4. واکنش همسرتان چگونه می باشد؟

  5. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط dehghan نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    عملکرد و احساسات افراد با یکدیگر متفاوت می باشد اما اگر شما از زندگی مشترکتان و همسرتان ریاضیت دارید ممکن است این موضوع از اعتماد بیشتر نسبت به خودتان و همسرتان و همچنین اطمینان از داتن یک زندگی خوب بیایید و همیشه جنبه منفی ندارد.
    1. دیدگاه خودتان در این مورد چیست؟
    2. توقع دارید چه احساسی داشته باشید؟
    3. چه میزان درگیر کارهای عروسیتان هستید؟
    4. واکنش همسرتان چگونه می باشد؟
    ممنون از توجه شما
    ۱. من فکر میکنم یه اتفاق جدید هست که باید خودمو برای روبرو شدن با پیچ و خمش آماده کنم، و بیشتر به اتفاقات بعدی فکر میکنم.
    ۲.فکر میکردم یه اتفاق خیلی هیجان‌انگیز و پرشور باشه و به قول معروف روی پای خودم بند نشم، نه اینکه بگم خوشحال نیستم! احساس خوشحالی و رضایت رو دارم اما انگار بیشتر در اعماق وجودم هست تا اینکه بخوام بیرونی نشونش بدم
    ۳. خیلی زیاد، طوریکه یه هفته قبل از عروسی اکثر کارهامون رو انجام دادیم و دوس داریم همه‌چیز خوب پیش بره و برای همه‌ی کارها باهم مشورت میکنیم و خریدها رو باهم انجام میدیم
    ۴.همسرم خیلی خیلی خوشحاله، و حتی برای لباس و آرایشگاه عروس خودش همراهم بود و میگفت خیلی برام مهمه که اونشب عالی به نظر برسی، و هرکاری هم بخواد برای عروسی انجام بده قبلش از من میپرسه تو راضی هستی؟ دوس داری اینطور باشه؟

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام رزمریم جان
    واقعا این حالت شما طبیعی نیست
    بنظرم مربوط میشه به اینکه شما معنی واقعی عشق رو تجربه کرده بودین و متاسفانه موانعی جلوی رسیدن شما به عشقتون قرار گرفتن

    و الان شما با عشق ازدواج نمیکنین
    فقط دوسش دارین همین!

    خب معلومه که قند تو دلتون اب نمیشه و ذوق زده نیستین دیگه!
    ممنون عزیزم
    اما فکر نمیکنم علتش این باشه
    چون من تازه با همسرم دارم معنی واقعی عشق رو میفهمم
    و متوجه میشم دوس داشتن اگه واقعی باشه آدما رو بزرگ میکنه نه اینکه به سمت افسردگی و ناراحتی ببره

    بهرحال ممنون که نظر گذاشتی، بهش فکر میکنم

  8. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    Talking پاسخ : حس مبهم عروسی

    سلام رزمریمی،عزیزم خیلی خیلی مبارک باشه❤❤❤

    برای تو و همسر محترمت بهترینا رو از خدا میخوام.

    همونطور که خودتم گفتی نظر من اینه که زیادی داری فلسفی و عمیق فک میکنی راجع به ازدواج،
    واسه همین تو فاز شادیهای جینگولک وار نیستی

  10. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام رزمریمی،عزیزم خیلی خیلی مبارک باشه❤❤❤

    برای تو و همسر محترمت بهترینا رو از خدا میخوام.

    همونطور که خودتم گفتی نظر من اینه که زیادی داری فلسفی و عمیق فک میکنی راجع به ازدواج،
    واسه همین تو فاز شادیهای جینگولک وار نیستی
    سلام رامونا جان
    ممنونم ازت عزیزم
    راستش داشتم کم‌کم افسرده میشدم
    و گفتم یه تاپیک بپرسم ببینم چم شده آخه
    وقتی نظر کاربر دهقان رو خوندم ته دلم آروم شد
    ایشون درست گفتن من بخاطر رضایت و اطمینانی که همسرم ایجاد کرده تقریبا هیچ دلواپسی نداشتم
    چون بیشتر هماهنگی‌ها رو همسرم انجام داده و چیزی نبوده که ازش بخوام و نه بگه!
    شاید اگه همسرم کمی اذیت میکرد یا بحث پیش میومد
    من ذوق میکردم که آخیش بحثا تموم شد و بالاخره میخوایم ازدواج کنیم
    اما خوشبختانه و خدا رو شکر همسرم از همون اول با اعتماد و عزم راسخ پای همه‌چیز وایساد
    طوری که من الان احساس میکنم ایشون منو دعوت کرده به عروسی

    یه چیز دیگه هم به قول تو من خیلی با نگاه فلسفی دارم به این مسائل فکر میکنم
    طوریکه اصلا برام مهم نبود فلان آرایشگاه باشم یا نه! لباسم چطور باشه
    فقط دارم به این فک میکنم که چطور با همسرم و خانوادش رفتار کنم
    چطور مدیریت مالی داشته باشیم
    اگه بخوایم بچه‌ای داشته باشیم به چه اطلاعاتی نیازمندیم، چه کارهایی باید انجام بدیم
    بیشتر به این چیزا فکر میکنم حقیقتش :/

  12. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام رامونا جان
    ممنونم ازت عزیزم
    راستش داشتم کم‌کم افسرده میشدم
    و گفتم یه تاپیک بپرسم ببینم چم شده آخه������
    وقتی نظر کاربر دهقان رو خوندم ته دلم آروم شد
    ایشون درست گفتن من بخاطر رضایت و اطمینانی که همسرم ایجاد کرده تقریبا هیچ دلواپسی نداشتم
    چون بیشتر هماهنگی‌ها رو همسرم انجام داده و چیزی نبوده که ازش بخوام و نه بگه!
    شاید اگه همسرم کمی اذیت میکرد یا بحث پیش میومد
    من ذوق میکردم که آخیش بحثا تموم شد و بالاخره میخوایم ازدواج کنیم
    اما خوشبختانه و خدا رو شکر همسرم از همون اول با اعتماد و عزم راسخ پای همه‌چیز وایساد
    طوری که من الان احساس میکنم ایشون منو دعوت کرده به عروسی������

    یه چیز دیگه هم به قول تو من خیلی با نگاه فلسفی دارم به این مسائل فکر میکنم
    طوریکه اصلا برام مهم نبود فلان آرایشگاه باشم یا نه! لباسم چطور باشه
    فقط دارم به این فک میکنم که چطور با همسرم و خانوادش رفتار کنم
    چطور مدیریت مالی داشته باشیم
    اگه بخوایم بچه‌ای داشته باشیم به چه اطلاعاتی نیازمندیم، چه کارهایی باید انجام بدیم
    بیشتر به این چیزا فکر میکنم حقیقتش :/
    وای مریم تو دیگه از اونور بوم افتادی، مردم از شدت مشکلات دچار حالت تو میشن اونوقت تو از شدت ریلکسی!
    همون دیگه، باید شوهرت یه کم اذیتت میکرد و بهت استرس میداد تا الان قندون قندون قند آب شه تو دلت

    انقدم حال الانتو به خاطر آینده ای که هنوز نرسیده دچار التهاب نکن.
    حداقل فعلا این افکارو رها کن و از خاص ترین لحظات زندگیت لذت ببر.
    این روزا تکرار نمیشه، تا میتونی خاطره بساز واسه خودتون.

    همین آرایشگاه و لباس و اینا که الان زیاد برات مهم نیست باور کن اگه حواست نباشه و جوری که دوس نداری توی فیلم عروسیت که قراره یه عمر داشته باشیش ثبت بشه بعدها خیلی حرصتو درمیاره.

    مثلا من تو عروسیم انقد ذهنم درگیر بود که اصلا حواسم نبود جلوی دوربین لبخندم قطع نشه، بعضی جاها تو فیلم انقد چهره م خسته و بی روح شده بود که دیدنش واقعا کلافه م میکرد.

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    وای مریم تو دیگه از اونور بوم افتادی، مردم از شدت مشکلات دچار حالت تو میشن اونوقت تو از شدت ریلکسی!
    همون دیگه، باید شوهرت یه کم اذیتت میکرد و بهت استرس میداد تا الان قندون قندون قند آب شه تو دلت������

    انقدم حال الانتو به خاطر آینده ای که هنوز نرسیده دچار التهاب نکن.
    حداقل فعلا این افکارو رها کن و از خاص ترین لحظات زندگیت لذت ببر.
    این روزا تکرار نمیشه، تا میتونی خاطره بساز واسه خودتون.

    همین آرایشگاه و لباس و اینا که الان زیاد برات مهم نیست باور کن اگه حواست نباشه و جوری که دوس نداری توی فیلم عروسیت که قراره یه عمر داشته باشیش ثبت بشه بعدها خیلی حرصتو درمیاره.

    مثلا من تو عروسیم انقد ذهنم درگیر بود که اصلا حواسم نبود جلوی دوربین لبخندم قطع نشه، بعضی جاها تو فیلم انقد چهره م خسته و بی روح شده بود که دیدنش واقعا کلافه م میکرد.
    درسته رامونا‌جان
    من متاسفانه خیلی اضطرابم بالاست و بیشتر نگران آینده هستم!
    باید یه کمی افکارم رو کنترل کنم!
    در مورد لباس و آرایشگاهم نه اینکه کلا بیخیال باشم
    منظورم اینکه تاکید خاصی روی اینکه حتما باید فلان آرایشگاه برم نداشتم
    یه آرایشگاهی برای عقدم رفتم همه میگفتن خیلی خوب شدی، دیگه برای عروسی هم گفتم میرم پیش خودش!
    با اینکه آرایشگاه‌های معروفی توی شهر هست و این خانم معروف نیست اصلا
    اما خب چون کارش خوبه من قبولش دارم، خودت که بهتر میدونی بیشتر آرایشگاه‌ها فقط اسم در کردن و پول اضافی واسه اسمشون میگیرن
    در مورد لباس هم، من و همسرم باهم رفتیم، چندجا رو گشتیم و لباس رو خودم انتخاب کردم، همسرم فقط دوس داشت که پوشیده باشه!
    در کل از انتخابام راضی هستم، و قرار هس دوباره با خواهرم بریم لباس رو پرو کنم! همسرم هم‌گفت اگه دوسش نداشتی عوضش کن!
    خدا رو شکر تا اینجا مشکلی نبوده! برام دعا کن رامونا بقیه کارها هم خوب پیش بره!
    دعا کن بتونم‌ به خوبی زندگیمو اداره کنم

  14. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,483 بار در 1,286 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    مریم عزیزم شاید دلیلش به خاطر این باشه چون سالهای زیادی رو برای رسیدن به ارزوهات صرف کردی و این وسط انرژی زیادی ازت گرفته شده و همچنین و سختی ها و مسئولیت های سنگین زندگی اینده نسبت به لحظات قشنگشون در نظرت بیشتر جلوه میکنه و در ضمن توقع زیادی هم از خودت داری که بتونی خیلی خیلی قوی و کامل و به عنوان همسر نمونه باشی .و یا اینکه اینده و اتفاقاتی که قراره برات بیفته مبهمه .واسه همین به جای اینکه از لحظات حالت لذت ببری بیشترد در اینده به سر میبری ویه جورایی فکر کنم از اینده میترسی.
    افراد مسئولیت پذیری مثله تو، شاید ازینکه حتی یه هزینه ای هم داره صرف مراسم عروسی میشه ناراحت بشن !! میگن شاید این پولو برای یه کار ضروری دیگه پس انداز کرده بودیم ارزشش بیشتر بود .
    مراسم عروسی رو یه چیز اضافی و کوچیک قلمداد نکن . این مراسم یبار بیشتر اتفاق نمیوفته ، فقط یبار لباس زیبای عروسی رو میپوشی و اهنگ دو نفره ای که قراره رقص دونفرتون رو اجرا کنید اتفاق میوفته . توانایی انسان خیلی زیاده پس از سختی های اینده نترس و مطمن باش تو از پس همش بر میای و هیچ کاری نیست که از توان تو خاج باشه . همسرت به لبخند ، مهربونیت ، درکت ، وفاداریت و تاییدو تشویق تو نیاز داره همین! پس تو این اتفاق مهم زندگیت که یه بار بیشتر اتفاق نمیوفته سعی کن استارتشو با لبخند و شادی شروع کنی
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  16. 3 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    ممنون عزیزم
    اما فکر نمیکنم علتش این باشه
    چون من تازه با همسرم دارم معنی واقعی عشق رو میفهمم
    و متوجه میشم دوس داشتن اگه واقعی باشه آدما رو بزرگ میکنه نه اینکه به سمت افسردگی و ناراحتی ببره

    بهرحال ممنون که نظر گذاشتی، بهش فکر میکنم
    درسته اما احوالات فعلی شما عکس این جمله ایه که میفرمایین!

    افسردگی و ناراحتی مراتب مختلفی داره
    حتما که نباس گریه و زاری و شیون باشه
    همین که ادم در شرف جشن عروسیش هیچ حس اشتیاقی نداشته باشه و به تعبیر خودتون قند تو دلش اب نشه همین یعنی مرتبه ای از افسردگی

    خوشحالی هرچی کمتر باشه انسان به افسردگی نزدیکتره

    ایا هنوز فرصت هست معشوق قبلی رو برگردونین یا نه؟

    البته طوری که این اقا(نامزد فعلی شما) ضربه عاطفی نخوره

    ایا شدنی هست یا نه؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    مریم عزیزم شاید دلیلش به خاطر این باشه چون سالهای زیادی رو برای رسیدن به ارزوهات صرف کردی و این وسط انرژی زیادی ازت گرفته شده و همچنین و سختی ها و مسئولیت های سنگین زندگی اینده نسبت به لحظات قشنگشون در نظرت بیشتر جلوه میکنه و در ضمن توقع زیادی هم از خودت داری که بتونی خیلی خیلی قوی و کامل و به عنوان همسر نمونه باشی .و یا اینکه اینده و اتفاقاتی که قراره برات بیفته مبهمه .واسه همین به جای اینکه از لحظات حالت لذت ببری بیشترد در اینده به سر میبری ویه جورایی فکر کنم از اینده میترسی.
    افراد مسئولیت پذیری مثله تو، شاید ازینکه حتی یه هزینه ای هم داره صرف مراسم عروسی میشه ناراحت بشن !! میگن شاید این پولو برای یه کار ضروری دیگه پس انداز کرده بودیم ارزشش بیشتر بود .
    مراسم عروسی رو یه چیز اضافی و کوچیک قلمداد نکن . این مراسم یبار بیشتر اتفاق نمیوفته ، فقط یبار لباس زیبای عروسی رو میپوشی و اهنگ دو نفره ای که قراره رقص دونفرتون رو اجرا کنید اتفاق میوفته . توانایی انسان خیلی زیاده پس از سختی های اینده نترس و مطمن باش تو از پس همش بر میای و هیچ کاری نیست که از توان تو خاج باشه . همسرت به لبخند ، مهربونیت ، درکت ، وفاداریت و تاییدو تشویق تو نیاز داره همین! پس تو این اتفاق مهم زندگیت که یه بار بیشتر اتفاق نمیوفته سعی کن استارتشو با لبخند و شادی شروع کنی
    ممنونم از حرفای قشنگت عزیزم

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    درسته اما احوالات فعلی شما عکس این جمله ایه که میفرمایین!

    افسردگی و ناراحتی مراتب مختلفی داره
    حتما که نباس گریه و زاری و شیون باشه
    همین که ادم در شرف جشن عروسیش هیچ حس اشتیاقی نداشته باشه و به تعبیر خودتون قند تو دلش اب نشه همین یعنی مرتبه ای از افسردگی

    خوشحالی هرچی کمتر باشه انسان به افسردگی نزدیکتره

    ایا هنوز فرصت هست معشوق قبلی رو برگردونین یا نه؟

    البته طوری که این اقا(نامزد فعلی شما) ضربه عاطفی نخوره

    ایا شدنی هست یا نه؟
    معشوق قبلی( اگه بشه گفت معشوق)
    من خودم از زندگیم بیرونش کردم، خیلی قبل‌تر از اینکه با همسرم آشنا بشم!
    و اگه هزار بار دیگه هم بخواد یه تار موی همسرم رو باهاش عوض نمیکنم!
    احساس من به همسرم در مقایسه با قبل، مثه این میمونه که ازم بپرسن بهشت بهتره یا جهنم؟!؟!
    عزیزم من نگفتم اشتیاقی به ازدواجم ندارم
    گفتم حس خاصی و عجیبی برام ایجاد نشده،
    نمیدونم چطور بگم که منظورم واضح بشه!
    فقط میدونم با همه‌ی خوشحالی و رضایتی که دارم
    انگار دارم وارد یه مرحله‌ی جدیدی میشم که بیشتر مضطربم میکنه ! که چطور باید این مرحله رو بخوبی پشت سر بذارم

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    معشوق قبلی( اگه بشه گفت معشوق)
    من خودم از زندگیم بیرونش کردم، خیلی قبل‌تر از اینکه با همسرم آشنا بشم!
    و اگه هزار بار دیگه هم بخواد یه تار موی همسرم رو باهاش عوض نمیکنم!
    احساس من به همسرم در مقایسه با قبل، مثه این میمونه که ازم بپرسن بهشت بهتره یا جهنم؟!؟!
    عزیزم من نگفتم اشتیاقی به ازدواجم ندارم
    گفتم حس خاصی و عجیبی برام ایجاد نشده،
    نمیدونم چطور بگم که منظورم واضح بشه!
    فقط میدونم با همه‌ی خوشحالی و رضایتی که دارم
    انگار دارم وارد یه مرحله‌ی جدیدی میشم که بیشتر مضطربم میکنه ! که چطور باید این مرحله رو بخوبی پشت سر بذارم
    اکی
    خب پس اون عشق به بیزاری ختم شده و دیگه قابل بحث نیست!

    یعنی الان حس خاصی ندارین یا حس اضطراب دارین؟

    ببینین معمولا تو همچی موقعیتی باید ترکیبی از اشتیاق خیلی خیلی شدید همراه با یه مقدار اضطراب ایجاد بشه
    این ترکیب اگه باشه یعنی وضعیت نرماله

    شما اضطرابتون طبیعیه
    اما ایا اشتیاق خیلی خیلی شدید هم دارین؟
    اگه اره که خیلی خوبه و اگه نه که پس یه جای کار ایراد داره
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    اکی
    خب پس اون عشق به بیزاری ختم شده و دیگه قابل بحث نیست!

    یعنی الان حس خاصی ندارین یا حس اضطراب دارین؟

    ببینین معمولا تو همچی موقعیتی باید ترکیبی از اشتیاق خیلی خیلی شدید همراه با یه مقدار اضطراب ایجاد بشه
    این ترکیب اگه باشه یعنی وضعیت نرماله

    شما اضطرابتون طبیعیه
    اما ایا اشتیاق خیلی خیلی شدید هم دارین؟
    اگه اره که خیلی خوبه و اگه نه که پس یه جای کار ایراد داره
    راستش حتی نمیتونم بگم ازش بیزارم، یعنی حیفم میاد که حتی حس تنفرم رو براش خرج کنم!
    میتونم بگم دیگه برام اهمیتی نداره!
    ته‌ ته ته قلبم از اینکه کنار همسرم هستم خیلی خوشحالم!
    شاید اینطوری بگم بهتره
    حس اینکه هیجان‌زده نیستم! خیلی با حوصله دارم کارهام رو انجام میدم!
    بعضی روزا هم آهنگ میذارم و با خواهرم تمرین رقص میکنیم که البته تهش به مسخره بازی میرسه))
    میدونی دلواپس عزیز
    الان که این تاپیک رو ایجاد کردم
    خیلی به رفتارای گذشتم فکر میکنم
    اجازه بده اینا رو هم بگم
    شاید بهتر بشه راهنمایی کرد
    من وقتی دانشگاه قبول شدم، یا وقتی استخدام شدم هم خیلی هیجان زده نبودم
    خوشحال بودم اما حس عجیبی نبود برام
    طوریکه خواهرم ازم پرسید قبول شدی ؟
    منم گفتم آره خدا رو شکر
    بعد اون با خوشحالی دوید که بره به مامانم اینا بگه
    در حالیکه خودم خیلی هیجان زده نبودم!
    البته چند روز پیش هم در مورد یکی از مشکلاتم با دوستانم صحبت میکردم و اونا هم معتقد بودن من اضطرابم بالاست
    فک میکنم بخاطر همین اضطراب باشه

  22. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    راستش حتی نمیتونم بگم ازش بیزارم، یعنی حیفم میاد که حتی حس تنفرم رو براش خرج کنم!
    میتونم بگم دیگه برام اهمیتی نداره!
    ته‌ ته ته قلبم از اینکه کنار همسرم هستم خیلی خوشحالم!
    شاید اینطوری بگم بهتره
    حس اینکه هیجان‌زده نیستم! خیلی با حوصله دارم کارهام رو انجام میدم!
    بعضی روزا هم آهنگ میذارم و با خواهرم تمرین رقص میکنیم که البته تهش به مسخره بازی میرسه))
    میدونی دلواپس عزیز
    الان که این تاپیک رو ایجاد کردم
    خیلی به رفتارای گذشتم فکر میکنم
    اجازه بده اینا رو هم بگم
    شاید بهتر بشه راهنمایی کرد
    من وقتی دانشگاه قبول شدم، یا وقتی استخدام شدم هم خیلی هیجان زده نبودم
    خوشحال بودم اما حس عجیبی نبود برام
    طوریکه خواهرم ازم پرسید قبول شدی ؟
    منم گفتم آره خدا رو شکر
    بعد اون با خوشحالی دوید که بره به مامانم اینا بگه
    در حالیکه خودم خیلی هیجان زده نبودم!
    البته چند روز پیش هم در مورد یکی از مشکلاتم با دوستانم صحبت میکردم و اونا هم معتقد بودن من اضطرابم بالاست
    فک میکنم بخاطر همین اضطراب باشه
    اکی..
    پس میشه گفت اصولا خیلی اهل این نیستی که هیجان زده بشی
    و همیشه همینجور بودی

    اگه این جزو خصلتهای شما باشه که پس مساله بخصوصی نیست و جای هیچ نگرانی نداره
    ادمهای عاشق تو اینجور موقعیتها خیلی هیجان زده میشن و اشتیاق وافری احساس میکنن
    اما شما در وضعیت عشق نیستین و این اصلا اشکالی توش نیس

    پسر همسایه پایینی ما هم اسم شوهرمه
    هربار مادرش اینو صدا میزنه دلم میلرزه
    هیجان زده میشم سر شوق میام

    حتی اگه دست شوهرم به یه تیکه کاغذ پاره بخوره من اون کاغذ پاره رو میزارم رو چشمام

    بدیهیه که من بااین احساسم اگه تو موقعیت شما(در شرف عروسی) بودم از شدت شادی و هیجان روی پاهام بند نمیشدم

    خب ببین دوست داشتن مراتب مختلفی داره
    عشق بالاترین مرتبه س

    واضحه که شما همسرتونو دوس دارین اما ویژگیها و علایم عشاق در شما نیست

    همون بهتر که عاشق نیستی
    من که عاشقم میدونم چه حکایتی داره عشق..

    از اونروز که دکترش گفتن ایشون کلیه رو پس زده من یه بغض دایمی اومده سراغم که حتی غذا به زور از گلوم پایین میره
    شبها چندبار بی دلیل با یه ترس و وحشت ناگهانی بیدار میشم
    عشق یعنی اگه خار به انگشت معشوقت بره شب خوابت نبره
    یعنی بالاترین مرتبه دوست داشتن
    عشق نیاز به تعاریف عجیب غریب و خنده دار و غیرواقعی نداره
    عشق یعنی یه نفر یه نفر دیگه رو در حد اعلا درجه دوست داشته باشه و قطعا این حد از دوست داشتن باعث میشه عاشق از بیم اینکه نکنه کوچکترین اسیبی که به معشوقش وارد شه مدام در هراس و وحشت باشه

    بعضیا(البته بلانسبت شما) یکسری عقاید شخصی دارن که بزور میخوان اون عقاید شخصیشونو به واژه عشق الحاق کنن و این باعث میشه که تعاریف کج و کوله ای از عشق ارایه بدن
    مثلا یه موردش اینجوریه:

    عشق یعنی به پختگی برسین و در تنور زندگی ابدیده شین و طبخ شین و دم بکشین و ته بگیرین!!

    یا یکی دیگه ش اینجوریه:

    عشق یعنی همیشه حالت خوب و سرکیف و سردماغ باشی!!

    درحالیکه وقتی خود واژه رو بشکافین چه به لحاظ معنای لغوی و چه به لحاظ تعریف عرفی و تجربه شده و واقعیش میبینین که معنای خاص خودشو داره و کاملا متفاوت از شعارهای پوسیده و مضحک و بیربط اینجور افراده

    بهرحال برطبق معنای ملموس و واقعی عشق میگم چه بهتر که شما عاشق نیستی
    چون عشق با التهابات و هول و وحشتهای دایمی همخانگی داره
    شما دوستدار شوهرت هستی و همین خودش خیلی خوبه و امیدوارم خوشبخت باشی

    درخصوص وضعیت فعلی شمام همونطور که اولش نوشتم با توجه به هیستوری شما همه چیز به نظر طبیعی و نرمال میاد و جای هیچگونه نگرانی نیست
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  24. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    اکی..
    پس میشه گفت اصولا خیلی اهل این نیستی که هیجان زده بشی
    و همیشه همینجور بودی

    اگه این جزو خصلتهای شما باشه که پس مساله بخصوصی نیست و جای هیچ نگرانی نداره
    ادمهای عاشق تو اینجور موقعیتها خیلی هیجان زده میشن و اشتیاق وافری احساس میکنن
    اما شما در وضعیت عشق نیستین و این اصلا اشکالی توش نیس

    پسر همسایه پایینی ما هم اسم شوهرمه
    هربار مادرش اینو صدا میزنه دلم میلرزه
    هیجان زده میشم سر شوق میام

    حتی اگه دست شوهرم به یه تیکه کاغذ پاره بخوره من اون کاغذ پاره رو میزارم رو چشمام

    بدیهیه که من بااین احساسم اگه تو موقعیت شما(در شرف عروسی) بودم از شدت شادی و هیجان روی پاهام بند نمیشدم

    خب ببین دوست داشتن مراتب مختلفی داره
    عشق بالاترین مرتبه س

    واضحه که شما همسرتونو دوس دارین اما ویژگیها و علایم عشاق در شما نیست

    همون بهتر که عاشق نیستی
    من که عاشقم میدونم چه حکایتی داره عشق..

    از اونروز که دکترش گفتن ایشون کلیه رو پس زده من یه بغض دایمی اومده سراغم که حتی غذا به زور از گلوم پایین میره
    شبها چندبار بی دلیل با یه ترس و وحشت ناگهانی بیدار میشم
    عشق یعنی اگه خار به انگشت معشوقت بره شب خوابت نبره
    یعنی بالاترین مرتبه دوست داشتن
    عشق نیاز به تعاریف عجیب غریب و خنده دار و غیرواقعی نداره
    عشق یعنی یه نفر یه نفر دیگه رو در حد اعلا درجه دوست داشته باشه و قطعا این حد از دوست داشتن باعث میشه عاشق از بیم اینکه نکنه کوچکترین اسیبی که به معشوقش وارد شه مدام در هراس و وحشت باشه

    بعضیا(البته بلانسبت شما) یکسری عقاید شخصی دارن که بزور میخوان اون عقاید شخصیشونو به واژه عشق الحاق کنن و این باعث میشه که تعاریف کج و کوله ای از عشق ارایه بدن
    مثلا یه موردش اینجوریه:

    عشق یعنی به پختگی برسین و در تنور زندگی ابدیده شین و طبخ شین و دم بکشین و ته بگیرین!!

    یا یکی دیگه ش اینجوریه:

    عشق یعنی همیشه حالت خوب و سرکیف و سردماغ باشی!!

    درحالیکه وقتی خود واژه رو بشکافین چه به لحاظ معنای لغوی و چه به لحاظ تعریف عرفی و تجربه شده و واقعیش میبینین که معنای خاص خودشو داره و کاملا متفاوت از شعارهای پوسیده و مضحک و بیربط اینجور افراده

    بهرحال برطبق معنای ملموس و واقعی عشق میگم چه بهتر که شما عاشق نیستی
    چون عشق با التهابات و هول و وحشتهای دایمی همخانگی داره
    شما دوستدار شوهرت هستی و همین خودش خیلی خوبه و امیدوارم خوشبخت باشی

    درخصوص وضعیت فعلی شمام همونطور که اولش نوشتم با توجه به هیستوری شما همه چیز به نظر طبیعی و نرمال میاد و جای هیچگونه نگرانی نیست
    ممنون که حستون رو با من درمیون گذاشتید!

  25. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    ممنون که حستون رو با من درمیون گذاشتید!
    قربانت عزیزم
    امیدوارم مفید واقع شده باشه و جواب سوالتونو تا حدودی به دست اورده باشین

    در پست جدیدتون نسبت به پست اول خیلی مسایل رو بهتر روشن کرده بودین

    بازم اگه سوالی هس در خدمتم
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  27. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 19


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوستان وقتتون بخیر
    من چند روز دیگه عروسیمه
    اما هیچ حس خاصی ندارم
    کسایی که تجربشو داشتن، اونا هم اینطوری بودن؟.
    شوهرمو دوس دارم
    اونم همینطور
    خوشحالم که زندگی مستقل و جدیدی رو شروع میکنم
    اما به اصطلاح قند تو دلم آب نمیشه
    شاید مسخره باشه این حرفام
    اما واقعا برای خودم جای سواله
    که چرا ذوق زده نیستم
    انگار عروسی یه فامیل دوره و منم بعنوان مهمان میخوام برم
    به نظر شما طبیعیه؟
    سلام

    تبریک میگم.

    بنظر من شما تا حدودی نگران آینده هستید و مسئولیتهایی که بعد از عروسی پیش خواهد اومد و این ناخواسته رو افکارتون تاثیر میذاره و باعث میشه حالت خوشحال نبودن پیش بیاره.

    راهکار اینه از نگران بودن دست بکشید و از اتفاقات فعلی و واقعی زندگی خوشحال باشید.

    آینده هر چی باشه همون موقع میشه بهش فکر کرد.

  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    تبریک میگم.

    بنظر من شما تا حدودی نگران آینده هستید و مسئولیتهایی که بعد از عروسی پیش خواهد اومد و این ناخواسته رو افکارتون تاثیر میذاره و باعث میشه حالت خوشحال نبودن پیش بیاره.

    راهکار اینه از نگران بودن دست بکشید و از اتفاقات فعلی و واقعی زندگی خوشحال باشید.

    آینده هر چی باشه همون موقع میشه بهش فکر کرد.
    سلام
    ممنونم، ان‌شاءالله روزی شما
    بجز نگرانی و اضطراب آینده

    شاید یه دلیلش هم این باشه که باید برم تو یه شهر دیگه زندگی کنم
    دور از خانواده
    نمیدونم...خوشحالم، مضطربم، دلتنگم.....

  30. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    سلام
    رزمریم عزیز
    عشق مانند رودخانه ای است که به هر مانعی برخورد میکند راه خود را باز میکند .
    زندگی سرشار از عشق را برایتان آرزومندم .

    حس اضطراب و نگرانی شما نسبت به آینده و زندگی مشترک کاملا طبیعیه ولی تا زمانی که این اضطراب
    به زندگی شما لطمه نزنه
    همه انسان ها وقتی از مرحله ای به مرحله دیگری از زندگی وارد میشن خواه ناخواه دچار این حس خواهند شد
    یکی از دلایلش هم اینه که نسبت به مرحله بعد شناخت کافی ندارند
    البته با توجه به شناختی که من از شما دارم فکر نمیکنم
    دلیل اضطراب و نگرانیتون این باشه .
    شما هنگام ورود به مدرسه دانشگاه و محل کار این اضطراب رو به نسبت الان نداشتید و یا کم تر بوده
    این نشون دهنده اینه که این مرحله از زندگی براتون اهمیت فوق العاده ای داره
    تاپیکی از شما دیدم که شما حتی قبل ازدواج در مورد بچه دار شدن نگران بودید و آیا این که مادر خوبی خواهید بود و...
    ما هم همه این نگرانی ها رو داشتیم .
    حتی موقع ورود فرزندامون به مدرسه و حتی دانشگاه
    رزمریم جان این روزها تکرار نخواهد شد
    پس اجازه نده این اضطراب و نگرانی شما هم به همسرتان
    منتقل شده و خاطرات خوش این روزها رو خدایی نکرده
    برای هردوی شما تلخ کنه .
    یکی دیگر از دلایلی که شما خیلی هیجان زده نیستید
    به خاطر اینه که شما با بلوغ فکری وارد این مرحله شدید
    به خاطر همسر مهربونتون هم شده یه مقدار ذوق و اشتیاق از خودت نشون بده
    دنیا رو برایتان شاد شاد و شادی رو دنیا دنیا آرزومندم .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  31. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوستان وقتتون بخیر
    من چند روز دیگه عروسیمه
    اما هیچ حس خاصی ندارم
    کسایی که تجربشو داشتن، اونا هم اینطوری بودن؟.
    شوهرمو دوس دارم
    اونم همینطور
    خوشحالم که زندگی مستقل و جدیدی رو شروع میکنم
    اما به اصطلاح قند تو دلم آب نمیشه
    شاید مسخره باشه این حرفام
    اما واقعا برای خودم جای سواله
    که چرا ذوق زده نیستم
    انگار عروسی یه فامیل دوره و منم بعنوان مهمان میخوام برم
    به نظر شما طبیعیه؟
    سلام
    به شما عروسیتان را تبریک می گویم.
    خیلی سختگیر هستید راحت باشید خیلی فکر نکنید شما تو این چند سال اتفاقات خیلی خوبی برایتان افتاده شما لذت پیروزیهایتان با نگرانی برای آینده خراب کردید آینده خواهد آمد لذت لحظه های الان را به خاطر آینده خراب نکن بهتر هست به خودت بگویی در این دوران سخت من دارم به بهترینها میرسم لذت ببر از تمام این لحطه ها تا حسرت برات نشود الان یک جایزه به خودت بده بگو به خودت من دارم به بهترین لحظه ها میرسم خوشبخت هستم خدا این همه محبت بهت داشته پس حتما در آینده هم هوایت را خواهد داشت مطمئن باش پس با تمام وجود خوشحالیت را فریاد بزن.
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  33. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    سلام رز مریم عزیزم
    خیلی خیلی تبریک میگم بهت
    و امیدوارم شیرین ترین زندگی دو نفره ی دنیا رو پیش رو داشته باشی
    و سالهای طولانی رو با تن سالم و آرامشی عمیق در کنار همسرت بگذرونی
    من شاید از حیث روانشناسی نتونم متخصصانه نظر بدم اما میخوام تعمیمش بدم به یه اتفاقی در مورد خودم؛
    همیشه دلم میخواست مثل خیلی از دختر های هم سن و سالم بزرگترین دغدغه ی زندگیم رنگ کرم پودر و مش مو و لاک و.. باشه و براشون ذوق کنم
    اما هیچ وقت حالم با این اتفاقهای سطحی خوب نشد
    و بارها ازین بابت که متفاوته روحیاتم و انگار از دخترهای زمانه عقبم یه مقدار برام ازار دهنده بود
    روزهای زیادی هم درگیر این موضوع بنیادی وجودم بودم
    که تهش متوجه شدم این حتی میتونه یه مزیت باشه
    که دارم عمیق تر به زندگی نگاه میکنم
    و به ورای زندگی میرم ، به اینده.. درک کردن باعث میشه از خیلی لذتهای سطحی دخترونه به وجد نیام
    اما حداقل زندگیم عمیق تره
    من به شدت حس میکنم درگیر همچین موضوعی هستی عزیزم...
    یعنی شبیه به هیچکدوم از دختران هم سن و سالت به ازدواج نگاه نمیکنی،
    به نظرم اصلا ربطی به عشق نداره چون تو با اگاهی کامل و دوست داشتن پا به این راه گذاشتی
    منتهی به ورای مسئله ی ازدواج رفتی و عمیقا ماجرا رو درک کردی
    پس اینکه شبیه به دختران دیگه ذوق زده نیستی شاید به این دلیله که تو دیدگاهت به ازدواج مفهومی تره
    و این از نظر من مزیت رز مریم بودنه
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  35. کاربران زیر از yasamanH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام
    رزمریم عزیز
    عشق مانند رودخانه ای است که به هر مانعی برخورد میکند راه خود را باز میکند .
    زندگی سرشار از عشق را برایتان آرزومندم .

    حس اضطراب و نگرانی شما نسبت به آینده و زندگی مشترک کاملا طبیعیه ولی تا زمانی که این اضطراب
    به زندگی شما لطمه نزنه
    .
    سلام ستیلای عزیز
    ممنون از نظر مهربانانه‌ی شما
    راستش من خیلی هم بی‌ذوق نیستم
    یعنی اینطوری نیست که نشسته باشم تو خونه و هیچ‌کاری نکنم
    وقتی همسرم میاد با علاقه و خوشحالی در مورد وسایلی که خریدیم نظر میدیم
    اما خب جوری هم نیست که بگم برام عجیب باشه یا اتفاق شگفت‌انگیزی قلمدادش کنم
    اگرچه هر روز که از خواب بیدار میشم و هرشب موقع خواب از خداوند تشکر میکنم بابت وجود همسرم
    اضطراب و نگرانی دارم بخصوص در مورد آینده
    سعی میکنم کنترلش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    سلام رز مریم عزیزم
    خیلی خیلی تبریک میگم بهت
    و امیدوارم شیرین ترین زندگی دو نفره ی دنیا رو پیش رو داشته باشی
    و سالهای طولانی رو با تن سالم و آرامشی عمیق در کنار همسرت بگذرونی
    من شاید از حیث روانشناسی نتونم متخصصانه نظر بدم اما میخوام تعمیمش بدم به یه اتفاقی در مورد خودم؛
    همیشه دلم میخواست مثل خیلی از دختر های هم سن و سالم بزرگترین دغدغه ی زندگیم رنگ کرم پودر و مش مو و لاک و.. باشه و براشون ذوق کنم
    اما هیچ وقت حالم با این اتفاقهای سطحی خوب نشد
    و بارها ازین بابت که متفاوته روحیاتم و انگار از دخترهای زمانه عقبم یه مقدار برام ازار دهنده بود
    روزهای زیادی هم درگیر این موضوع بنیادی وجودم بودم
    که تهش متوجه شدم این حتی میتونه یه مزیت باشه
    که دارم عمیق تر به زندگی نگاه میکنم
    و به ورای زندگی میرم ، به اینده.. درک کردن باعث میشه از خیلی لذتهای سطحی دخترونه به وجد نیام
    اما حداقل زندگیم عمیق تره
    من به شدت حس میکنم درگیر همچین موضوعی هستی عزیزم...
    یعنی شبیه به هیچکدوم از دختران هم سن و سالت به ازدواج نگاه نمیکنی،
    به نظرم اصلا ربطی به عشق نداره چون تو با اگاهی کامل و دوست داشتن پا به این راه گذاشتی
    منتهی به ورای مسئله ی ازدواج رفتی و عمیقا ماجرا رو درک کردی
    پس اینکه شبیه به دختران دیگه ذوق زده نیستی شاید به این دلیله که تو دیدگاهت به ازدواج مفهومی تره
    و این از نظر من مزیت رز مریم بودنه
    تشکر بابت تبریکت عزیزدلم
    و ممنونم از اینکه درکم کردی
    دقیقا منم مثه تو هیچوقت این درگیری‌ها رو نداشتم
    که لاک بزنم، ژل تزریق کنم، تتو کنم، نمیدونم خیلی از این کارا که الان دوستام انجام میدن
    اما من حتی فکرمو هم درگیر نمیکنه
    یعنی اصلا فکرم به اون سمت‌ها کشیده نمیشه
    من عاشق همسرمم و از صمیم قلبم بابت بودنش خدا رو شکر میکنم
    بیشتر دوس دارم کنار همسرم تنهایی بیرون باشیم و خوش بگذرونیم
    تا اینکه فکر کنم لباس عروسم فلان باشه، رنگ لاک ناخنم با رنگ تاج سرم ست بشه
    واقعا فکرم درگیر نمیشه برا این چیزا

  37. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    با سلام مجدد رزمریم جان
    خواستم پیشاپیش تبریک هم بگم عروس شدنتو

    ببخش من خواستم فارغ از کلیشه ها و واقع بینانه بهتون راهنمایی کنم
    وگرنه میتونستم مث بقیه بیام بنویسم:
    عشق واقعی یعنی همیشه حالت خوب باشه!
    و ازین دری وریها..

    اما من یه طوری هستم که اگه درست راهنمایی نکنم بعدا وجدانم ناراحت میشه که چرا از کنار یه مشکل عبور کردم و به شعار دادن و حرفهای لوس اکتفا کردم

    درهرحال خودمو موظف میدونم با کمال مهر پیوندتونو تبریک بگم و بهترینها رو واستون ارزو کنم

    پ ن: حتما که نباس همیشه بین هر خانم و اقایی لزوما عشق برقرار باشه حتی همون دوست داشتن هم میتونه باعث خوشبختیتون بشه اگه خودتون بخواین و حتما هم میخواین پس خوشبختی بهتون خیلی نزدیکه
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  39. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 26


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام
    ممنونم، ان‌شاءالله روزی شما
    بجز نگرانی و اضطراب آینده

    شاید یه دلیلش هم این باشه که باید برم تو یه شهر دیگه زندگی کنم
    دور از خانواده
    نمیدونم...خوشحالم، مضطربم، دلتنگم.....
    ممنون

    آهان پس یکم احساس غم غربت دارین.

    یادگیری(کسب تجربه) و حفظ آرامش(در همه اتفاقات اعم از خوب و بد) منتهی میشه به تکامل انسان.

    ما زندگی میکنیم تا به تکامل برسیم پس با حفظ آرامش دنبال نتیجه و خیری که یه اتفاق برامون به ارمغان میاره باید باشیم.

    هر اتفاق مثل یک مرحله جدید از بازیه که باید پشت سر بذاریم و اگه به این فکر کنیم که در پایان مرحله از اینی که هستیم بهتر و تواناتر و کاملتر خواهیم بود، خیلی از نگرانیها و اظطرابها و دلتنگیها رفع میشن چون ته دلمون برای اینکه بهتر و تواناتر خواهیم شد احساس خوشحالی میکنیم.
    ویرایش توسط Experience : 08-08-2019 در ساعت 01:08 AM

  41. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    با سلام مجدد رزمریم جان
    خواستم پیشاپیش تبریک هم بگم عروس شدنتو

    ببخش من خواستم فارغ از کلیشه ها و واقع بینانه بهتون راهنمایی کنم
    وگرنه میتونستم مث بقیه بیام بنویسم:
    عشق واقعی یعنی همیشه حالت خوب باشه!
    و ازین دری وریها..

    اما من یه طوری هستم که اگه درست راهنمایی نکنم بعدا وجدانم ناراحت میشه که چرا از کنار یه مشکل عبور کردم و به شعار دادن و حرفهای لوس اکتفا کردم

    درهرحال خودمو موظف میدونم با کمال مهر پیوندتونو تبریک بگم و بهترینها رو واستون ارزو کنم

    پ ن: حتما که نباس همیشه بین هر خانم و اقایی لزوما عشق برقرار باشه حتی همون دوست داشتن هم میتونه باعث خوشبختیتون بشه اگه خودتون بخواین و حتما هم میخواین پس خوشبختی بهتون خیلی نزدیکه
    ممنون دلواپس عزیز
    من هم برای شما و همسرتون آرزوی خوشبختی رو دارم

    کاش میتونستم کمی از رابطه خودم و همسرم بگم
    اما بهش قول دادم بین خودمون بمونه
    چه عشق باشه، چه دوست داشتن چه هر عنوان قشنگ دیگری
    چیزی که من برام اهمیت داشت و داره
    اینکه کنار همسرم امنیت و آرامش داشته باشم
    که خدا رو شکر دارم

  43. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    ممنون

    آهان پس یکم احساس غم غربت دارین.

    یادگیری(کسب تجربه) و حفظ آرامش(در همه اتفاقات اعم از خوب و بد) منتهی میشه به تکامل انسان.

    ما زندگی میکنیم تا به تکامل برسیم پس با حفظ آرامش دنبال نتیجه و خیری که یه اتفاق برامون به ارمغان میاره باید باشیم.

    هر اتفاق مثل یک مرحله جدید از بازیه که باید پشت سر بذاریم و اگه به این فکر کنیم که در پایان مرحله از اینی که هستیم بهتر و تواناتر و کاملتر خواهیم بود، خیلی از نگرانیها و اظطرابها و دلتنگیها رفع میشن چون ته دلمون برای اینکه بهتر و تواناتر خواهیم شد احساس خوشحالی میکنیم.
    بله بله
    دلتنگی خیلی اذیتم میکنه
    امیدوارم بتونم باهاش کنار بیام

  45. بالا | پست 29


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بله بله
    دلتنگی خیلی اذیتم میکنه
    امیدوارم بتونم باهاش کنار بیام
    کسی که با شکست عشقی کنار اومده مطمئناً میتونه با دلتنگی دوری از خانه کنار بیاد چون هر چی باشه دلتنگی به سختیه شکست عشقی نیست.

  46. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    ممنون دلواپس عزیز
    من هم برای شما و همسرتون آرزوی خوشبختی رو دارم

    کاش میتونستم کمی از رابطه خودم و همسرم بگم
    اما بهش قول دادم بین خودمون بمونه
    چه عشق باشه، چه دوست داشتن چه هر عنوان قشنگ دیگری
    چیزی که من برام اهمیت داشت و داره
    اینکه کنار همسرم امنیت و آرامش داشته باشم
    که خدا رو شکر دارم
    قربانت
    امروز همش درگیر کارای خونه و مهمونداری بودم
    پیام شما رو خوندم فک کردم جواب دادم اما متاسفانه یادم رفته بود

    اولا خیلی ممنون از لطف شما
    این عروسک کوچولوی منم که فعلا تحت مراقبتهای ویژه س متاسفانه

    دوما تبریک مجدد میگم پیوندتونو

    سوما اگه همین جمله های شاد و قشنگ و این حس و حال و هوا داخل پست اول شما میبود من اون تحلیل که انجام دادم رو انجام نمیدادم

    بهرحال فقط مهم اینه که اوضاع بر وقف مرادت باشه که هست..
    اصل کار همینه..
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  47. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    سلام به خواهری گل
    اول از همه امیدوارم انقدری در خوشی و لذتهای زندگی مشترکتون غرق بشید که تا به خودتون بیایید آب سماور کنارت جوش بیاد و نوهای گلت بگن بابابزرگ بهمون شکلات داد مامان ن بزرگ شماهم چای میدی بهمون
    تجسم کن قد و نیم قد کنارتون نشسته باشن
    این خودش میشه یه اشتیاق
    خواهر من ذوق افراد مثل سلیقه'هاشون متفاوته و از اونجایی که شما خیلی بزرگوار هستی و فهمیده سعی به چگونگی بهتر برگزار شدن و آینده بهتر داری و تمام انرژیتو صرف این مسایل میکنی اما به نظر من نیازی نیست به چیزی که هنوز پیش نیومده بخوای فکر زیادی از حد بکنی " با دل پاکت تمام آیندتو واگذار کن به نیروی برترت و از اتحادی که بین شما دو نفر قراره شکل بگیره کمک بگیر که به بهترین شکل ممکن چشم باز کردی کنار سماور باشی و نوه'هایی که توقع دارن شما ببریشون دستشویی بخاطر پس دادن چای
    با این عصر ارتباطات و و تکنولوژی و مسیرهای اتوبان و ماشینهای راحت و نهایتا 4ماه یکبار بلیط هواپیما اصلا جایز نیست حرف از دور شدن و شهر دیگه حرف زد
    جای ما بودید چیکار میکردی با وضعیتی که شما خودت درجریانش بودی
    ما چی بگیم که دیگه راه برگشت نداریم و فقط به رسیدن مقصد با تمام خطراتش فکر میکنیم
    بخدا دیشب تا ساعت 6 صبح واقعا بدترین تایم زندگیرو داشتم که از مرز دو کشور رد شدیم به شکل غیرقانونی و ....
    اینا ناله و شکایت نبود بخدا قسم بازهم میگم شما بهتر از هرکسی میدونی چه شرایط بدی دارم ولی راضی هستم و امیدوارم به اهدافمون برسیم
    بقول قدیمیها خداروشکر کن با عزت و احترام داری شروع میکنی خواهر من همین خودش به دوق میاره آدمو حتی منی که توی دنیای حقیقی شمارو نمیشناسم از ته دل خوشحالم که دوتا جوون با خواسته قلب خودشون اونجوری که دوست داشتن و رویای ذهنشون بود شروع میکنن نه مثل ما تمام آرزوهای اولیمون شد حسرت
    سر ذوق میای یا گریه کنم کنم خواهری جان داداشت که من باشم یکم ذوق کن
    امیدوارم خوشبخت بشی
    امیدوارم سفید بخت بشی
    امیدوارم خوشگلترینهای خدارو توی همه مسایل زندگیت شاهدشون باشی
    امیدوارم همیشه در کنار هم سلامتیتونو ببینیم
    امیدوارم همیشه لبای خندوتونو شاهد باشم
    امیدواریهامم تموم نمیشه اما این آخریشه
    امیدوارم مثل خانم فاطمه زهرا که نگین زندگی آقا علی بود همیشه بدرخشی و زندگیتون باب مثال دیگران
    شب خوش
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  49. 2 کاربران زیر از SHERVIN"66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    سلام به خواهری گل
    میدوارم مثل خانم فاطمه زهرا که نگین زندگی آقا علی بود همیشه بدرخشی و زندگیتون باب مثال دیگران
    شب خوش
    سلام
    ممنون از حرفای خوبتون!
    راستش من با اینکه چندتا پست گذاشتم تو این تاپیک
    اما متوجه شدم که نتونستم منظورم رو خوب بیان کنم
    باور کنین من انقد باحوصله جهیزیه‌ام رو خریدم
    برای کوچیک‌ترین چیزها هم خودم خرید رفتم
    با اینکه مادرم و خواهرم میگفتن بذار خریدهای ریزت رو خودمون انجام بدیم تو خسته میشی
    گفتم نه باید همشون مطابق سلیقه خودم و با حوصله بخرم
    اینا برام مهم بود
    اما منظورم از ذوق نکردن چیه؟ اینکه نمیرفتم برای دوستام تعریف کنم که وووااااای من فلان چیز رو خریدم
    یا وقتی همسرم میاد میریم بیرون
    اصلا دلم نمیخواد از اونچیزی که بینمون میگذره برای دیگران بگم
    برای انتخاب لباس عروس من و شوهرم باهم رفتیم
    بعد که اومدیم همه اومدن گفتن چطور خودت تنها رفتی باید فلان و فلان باهات میومدن
    دوس دارم اتفاقات خوبمون فقط بین من و همسرم باشه
    حتی وقتی از هم دلخور میشیم باز من به کسی نمیگم
    همین باعث میشه بقیه ازم بپرسن
    واقعا دوسش داری؟ اونم بهت محبت میکنه؟
    خب من خوشم نمیاد بشینم وسط جمع دخترا بگم چیکار کردم چیکار نکردم
    این اسمش بی‌ذوقیِ؟

  51. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    سلام
    خوب بعضی وقتها باید خودت را به سرنوشت بسپاری الخیر فی ماوقع.
    باید خودت رها کنی تا آزادی را درک کنی آینده نگری معنای این نمی دهد که به آینده بدبین باشیم معناش این هست که تلاش کنیم تا آینده بهتری بسازیم وگرنه چه کسی می داند آینده چه خواهد شد؟
    شما سه سال پیش امروزتان تصور میکردید؟
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  53. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    ای آبجی ناقولا
    خوب اینو از اول میگفتی و اینهمه نگرانمون نمیکردی
    به نظر من هم نه این بی ذوقی نیست اتفاقا
    من اینجوری تعبیرش میکنم اگر درست بود بگو
    شما با تمام ذوق و شوق و ریزبینی تمام کارهاتو انجام دادی و برنامه ریزی کردی اما مثل دیگران نمیتونی ذوق و شوق خودترو بروز بدی درسته ؟
    درضمن حرف شما کاملا از دیدگاه بنده درسته که دوست دارید رابطه کلی (تمام اتفاقات خوب یا خدانکرده بد ) بین خودتون و همسرتون بمونه و درز نکنه اما خوب متاسفانه اونجا ایرانه و چه بخوای چه نخوای باید یکسری مسایل پیش پا افتادرو حداقل برای دیگران تعریف کنی یا درموردشون با دیگران صحبت و مشورت کنی که احساس نکن شما مشکلی داری و از زاویه دید منفی بهش نگاه میکنند چطور که خودتون گفتید لباس عروس
    بنظر شما اصلا هم بی' ذوق نیستی و اینکه دوست ندارید زیاد درمورد زندگی شخصی و این مباحث با کسی صحبت کنید که بی'ذوق بودن شما برداشت میشه از نظر من بزرگ'منشی شمارو ثابت میکنه و نشون دهنده دیدگاه وسیع شما به زندگی وعقل سلیم شما نسبت به سن و سال شمارو اثبات میکنه
    تعریف از خود نباشه منم زمانی که برای اولین با 13 سال پیش ماشین خریدم یه حسی مثل شما داشتم
    همع دوستان میگفتن زیر ماشین رینگ و لاستیک بندازیم و سیستم ببندیم روی ماشینمون و ... اما من به شکل ساده پراید با همون ضبط کاست خور هم راضی بودم و بود و نبود خیلی چیزا که برای خیلیا اهمیت داشت برای من مهم نبود
    اما این برام خیلی مهم بود که سالم باشه و هر جمعه صبح به بهانه رفتن به درکه و کوپیمایی ساعت 12 ظهر با محدثه برسیم خط 8 چالوس و آب بازی و نهار و دوباره برگردیم
    این مثال برای این بود که بدونم نظر شما از ذوق و بروز خوشحالیتون مثل اون رینگ و لاستیک و سیستم ماشین بود که مثال زدم یا نه نه مثل من که سالم بودن و در مسیر نمودن برام احساس خوشحال کننده داشت و ذوقم شکوفا میشد
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

  55. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41454
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    مشكلات مالي زمان ازدواج ، تعدد روابط با افراد مختلف و تجربه هاي قبل از ازدواج و طولاني شدن دوره نامزدي باعث همچين چيزايي ميشه !!!
    البته نبود عشق و ازدواج از اجبار هم يك نمونه هست

  56. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHERVIN"66 نمایش پست ها
    ای آبجی ناقولا
    خوب اینو از اول میگفتی و اینهمه نگرانمون نمیکردی
    به نظر من هم نه این بی ذوقی نیست اتفاقا
    من اینجوری تعبیرش میکنم اگر درست بود بگو
    شما با تمام ذوق و شوق و ریزبینی تمام کارهاتو انجام دادی و برنامه ریزی کردی اما مثل دیگران نمیتونی ذوق و شوق خودترو بروز بدی درسته ؟
    درضمن حرف شما کاملا از دیدگاه بنده درسته که دوست دارید رابطه کلی (تمام اتفاقات خوب یا خدانکرده بد ) بین خودتون و همسرتون بمونه و درز نکنه اما خوب متاسفانه اونجا ایرانه و چه بخوای چه نخوای باید یکسری مسایل پیش پا افتادرو حداقل برای دیگران تعریف کنی یا درموردشون با دیگران صحبت و مشورت کنی که احساس نکن شما مشکلی داری و از زاویه دید منفی بهش نگاه میکنند چطور که خودتون گفتید لباس عروس
    بنظر شما اصلا هم بی' ذوق نیستی و اینکه دوست ندارید زیاد درمورد زندگی شخصی و این مباحث با کسی صحبت کنید که بی'ذوق بودن شما برداشت میشه از نظر من بزرگ'منشی شمارو ثابت میکنه و نشون دهنده دیدگاه وسیع شما به زندگی وعقل سلیم شما نسبت به سن و سال شمارو اثبات میکنه
    تعریف از خود نباشه منم زمانی که برای اولین با 13 سال پیش ماشین خریدم یه حسی مثل شما داشتم
    همع دوستان میگفتن زیر ماشین رینگ و لاستیک بندازیم و سیستم ببندیم روی ماشینمون و ... اما من به شکل ساده پراید با همون ضبط کاست خور هم راضی بودم و بود و نبود خیلی چیزا که برای خیلیا اهمیت داشت برای من مهم نبود
    اما این برام خیلی مهم بود که سالم باشه و هر جمعه صبح به بهانه رفتن به درکه و کوپیمایی ساعت 12 ظهر با محدثه برسیم خط 8 چالوس و آب بازی و نهار و دوباره برگردیم
    این مثال برای این بود که بدونم نظر شما از ذوق و بروز خوشحالیتون مثل اون رینگ و لاستیک و سیستم ماشین بود که مثال زدم یا نه نه مثل من که سالم بودن و در مسیر نمودن برام احساس خوشحال کننده داشت و ذوقم شکوفا میشد
    بله کاملا منظورم همین بود
    من با اینکه دلم میخواد کوچیک‌ترین چیزها رو توی رابطم حفظ کنم
    اما دلم نمیخواد هرکسی اینو بفهمه
    همین باعث میشه بقیه ازم بپرسن واقعا شوهرتو دوس داری؟ رابطتون خوبه؟
    وقتی با شوهرم میرفتم بیرون
    دوستام میگفتن بگو کجا رفتی چیکار کردین چی خوردین
    ولی من دوس نداشتم بگم
    احساس میکنم وقتی درباره این چیزا حرف بزنم تموم میشن :yeah:
    مثه وقتی یه غذای خوشمزه میخوریم، دوس نداریم چیزی بعدش بخوریم که مزش تو دهنمون بمونه
    دلم میخواد اون خوشمزگی برام بمونه
    فکر میکنم هرچی بیشتر دربارش بگم کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر میشه

  57. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41329
    نوشته ها
    186
    تشکـر
    155
    تشکر شده 112 بار در 90 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : حس مبهم عروسی

    پس میشه گفت خواهرمونم مثل من عمق رابطرو دیده و اونجا ذوقشو به خرج میده
    بخدا ماهم همیشه همینجوری بودیم و دوست نداشتیم هیچکسو شریک ذوق و شوقمون کنیم
    البته اینم بگم که چون خانواده من مخالف بودن سعی میکردم محدثه زیاد به چشم نیاد و فامیلهای خودشونم که دیگه غیر منطقی بود حظور منو حس کنن البته بجز برادرهای بی بوتش
    کاملا درک کردمو دقیقا میتونم حس کنم ذوقت چه شکل و مفهمومی داره
    امیدوارم همیشه ته ته ته دلت پر باشه از ذوق و شوق دلخوشی و امیدوار باشی توی این راه مشترک فردای بهتر از امروز منتظر ورود شماست
    در ضمن خواهری من معذرت میخوام اول از شما بعد تمام دوستان که باز تک به تک تا اونجایی که شناخت دارم ازشون عذر خواهی میکنم که بیشعوری یک فرد باعث همرنگی من با خودش شد و باعث شد چیزایی بگم که برای خودم هم جای تاسف داشت
    درکل غذر بندرو پذیرا باش به بزرگی خودت
    امضای ایشان

    خدایا چون نوشتی سرنوشتم
    که بخت از من رمید ازبس که زشتم
    زبانم لال اگر خط تو بد بود
    تو میگفتی خود من مینوشتم
    کارو (نامه'های سرگردان)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اختلاف خانواده ها سر زمان عروسی
    توسط mohammad365 در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-10-2019, 08:34 PM
  2. آهنگ و رقص در مجالس عروسی
    توسط meliti در انجمن مسائل مذهبی
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 09-03-2015, 07:03 AM
  3. عقب افتادن عروسی
    توسط tintin در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-12-2015, 06:01 PM
  4. سه دختر جوان روسی سر داعش کلاه گذاشتند
    توسط خليلي در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-03-2015, 03:17 AM
  5. خاص ترین و جذاب ترین عروسی قرن
    توسط سوگل1 در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 10:05 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد