نوشته اصلی توسط
aabeheshtii
سلام وقتتون بخیر
ببینید من یه مشکلی واسم پیشومده که تقریبا با هیچکس نمیتونم فعلا در میون بزارم،متاسفانه خودمم هیچ اطلاعات یا تخصصی ندارم و مهم تر از همه باید سریع پیگیر این قضیه باشم چون زمان اهمیت داره هم واسه پیگیری قضایی و هم سلامت روحی و جسمی یک انسان..
من یه دایی معتاد دارم که بخاطر اعتیادش و تئشه بازیش تقریبا هر کثافت کاری رو کرده،ولی هیچوقت به خوابم نمیدیدم امواج منفیش به خانواده ما انقدر نزدیک شه..
ایشون تقریبا طرد شده کل خانواده و فامیله و هیچ کار و کاسبی هم نداره جز تیغ زدن کسایی که هنوز از روی ترحم بهش کمک میکنن که امیدوارم بتونم جلوشونو بگیرم..داییم ۲۳ سالشه.
مادر من یکی از همون ادماس که به داییم خیلی ترحم میکرد و تقریبا این یکسال اخیر بیشتر هزینه شیشه کشیدن داییمو مامانم میداده..اعتقاد مادر منم بر این بوده که نمیخاسته داییم بخاطر تامین هزینه هاش به دزدی بیوفته که البته با مدرکایی که بهش نشون دادیم خودش فهمید که داییم حتی دزدی هم کرده.
مادرم بالاخره متقاعد شد که نباید داییمو تامین مالی کنه و باید کمک کنه داییمو گیر بندازیم و ترکش بدیم..
ازینا که بگذریم روز چهارشنبه هفته پیش یعنی همین ۴ روز پیش داییم اومده خونمون و مادرم تنها بوده و وارد شده..من تقریبا ۲ساعت بعد ورودش رسیده بودم و به محض کلید انداختن متوجه شدم یه خبرایی هست.
داییم خونه نبود،ولی من با دیدن وضع اشفته مامانم و لباساش و ملافه افتاده توی حموم که لباساش پاره بود و کمی خونی و یه مقدار هم لزج فهمیدم که بهش تجاوز شده فقط نمیدونستم کی..
مامانم شوک بود و جز استفراغ و لرزیدن هیچ عکس العملی نشون نمیداد و منو خیلی ترسونده بود..با دیدن عکس داییم توی ایفون خونه و ساعت زنگ زدنش فهمیدم مادرم توسط داییم مورد تجاوز قرار گرفته..بعدش از خود مادرم فهمیدم تو حال خودش نبوده و مامانم با ندادن پول بهش عصبیش کرده و علاوه بر تجاوزش،تمام طلاهای مادرمم با فاکتوراشونو پولای تو کمدش زده بوده...
ببینید مادرم الان توی شرایط خوبی نیست ،من فقط تونستم به خواهرم اطلاع بدم و خواهرمو کشوندم خونه تا حمومش بده و بعدشم بردیمش خونه خواهرم و حتی به پدرمم گفتیم مسافرتیم که فعلا چیزی ندونه..
الان من لباسای اون روز مادرم که مشخصه بزور پاره و باز شده بعلاوه اون ملافه رو دارم
به کلانتری شکایت کردم ولی نزاشتم بیان توی خونه و حتی نزاشتم مادرمو ببینن
عنوان شکایتم داییم بوده و اینکه فقط گفتم از مادرم دزدی کرده
دیر یا زود داییم پیدا میشه
اما من چندتا مشکل دارم
اولیش میخام داییم به این سادگیا کارش تموم نشه و یجوری میخام پرونده تجاوز واسش باز کنم ولی به چند دلیل نمیتونم،اولیش مادرم که ازم التماس میکنه اینکارو نکنم،دومیش پدرم که اگه بفهمه خون به پا میکنه و بعدیش ابروی خانوادگی خودمون.
البته من خودم واسم مهم نیست و خوشبختانه خواهرمو شوهرشم ادمای امروزی هستن و چندان نگران حرف مردم نیستن،ولی پدرم برعکس ماست
من تا فردا باید به نتیجه برسم،چون داره طولانی میشه،من میترسم پدرم اگه متوجه بشه حتی بلایی سر مادرم بیاره.
مادرمم از لحاظ روحی کلا بهم ریختس و هنوز شوکه...نمیتونه در این مورد زیاد حرف بزنه و حتی میترسم سکته کنه اگه بخاد پزشکی قانونی یا دادگاه بره.
سوالم از شما اینه که اصلا پیگیری میشه به نظرتون همچین جرمی؟اگه من مسئولیت همه چیو برعهده بگیرم،یعنی از مادرم در مقابل رفتار احتمالی پدرم مراقبت کنم و این قولو به جفتشون بدم که داییمو میتونیم مجازات کنیم..به نظرتون حرفم درست در میاد؟
من میترسم مادرمو بکشونم دادگاه،پزشکی قانونی،علاوه بر اینکه ابروش بره پیش اشنا و غریبه،رابط با پدرم بهم بخوره و حتی خودشو بکشه!
به نظرتون من واسه تصمیم گیری و فکر کردن چه مقدار زمان دارم؟یعنی تا چند وقت اثار تجاوز به جا میمونه؟
میترسم کاری بکنم که بعد پشیمون شم...
نظر خواهرو شوهرخواهرمم منطبق با نظر خودمه،در حقیقت اوناهم زیاد باتجربه نیستن
ممنون میشم تا فردا صبح بتونم از نظراتتون استفاده کنم