نوشته اصلی توسط
Saie
متاسفانه من مازوخيسم دارم از كودكيم يادم مياد اين حس هم اهم بوده تا الان وقتى كوچيكتر بودم از فكر اينكع تنبيهم كنند خوشم ميومد البته از خودش خوشم نميومد ولى از فكرش چرا هنوزم همون طورم اون موقع فكر كردن به اون موضوعات خيلى بهم لذت نميداد اما الان لذت زيادى ميده و بعدش حالم خيلى بد ميشه البته من به خودم اسيبى نميزنم فقط فكرش رو ميكنم و همون فكر اولش خيلى لذت داره و انتهاش احساس گناه شديدى دارم كه با اون فكرا به خودم لذت دادم. بچگيم با ديدن صحنه هاى شكنجه لذت ميبردم يعنى از اين كه جاى اونى باشم كه داره شكنجه ميشه لذت ميبردم. البته اين احساس هميشه با من نيست يعنى گاهى هست و اگه بخوام ميشه وقتايى كه مياد سراغم كنترلش كنم اما متاسفانه مدتيه شكست ميخورم و به خاطر لذت زودگذرش خودم رو درگير فكر ميكنم. نميدونم وضعم در چه حد بده به نظر شما خيلى وحشتناكم و بايد حتما به روانپزشك مراجعه كنم؟ اخه زندگيم عاديه و به كسى هم اجازه نميدم بهم اسيب بزنه اما ميترسم يكموقع وقتى اين حس مياد سراغم تو موقعيتى باشم كه يك بلايى سر خودم بيارم.