آرزوی مرگ دارم

[Itsmeaboy]

سلام.من یه پسرم. احساس میکنم متفاوت ترین آدم روی زمینم. یه اتفاقاتی برام افتاده که باعث شده حس هامو از دست بدم.
دچار مشکلات زیادی مثل سوشیال فوبیا, انواع وسواس فکری, استرس و اینحور مشکلاتم.
روابط اجتماعیم داغونه، در حد زیر صفر.
هیچ دوستی ندارم (قبلا داشتم ولی به خاطر چیزهایی که تجربه کردم همه رو رفته رفته از دست دادم)
تقریبا از اینکه قراره ازدواج کنم ناامیدم.
ینی قراره تنها بمونم تا اخر عمر.
مذهبیم. یکم زیاد. که همین باعث بهبود مشکلاتم تا حد زیادی شده و باعث شده خودکشی نکنم و امید داشته باشم.
معتادم به خودارضایی. از بچگی حس شهوت خیلی خیلی شدید بوده در من و هنوزم خیلی زیاده و هنوزم که هنوزه از ۱۰ سالگی تا الان نتونستم خودارضایی رو ترک کنم.

و خیلی چیزای دیگه که باعث شدن به مرگ فک کنم اونم خیلی زیاد
من به خاطر تمام نعمتایی که خداوند داده بهم شکرش میکنم. ولی خیلی چیزا واقعا عذابم میدن و هرروز آرزوی مرگ میکنم

هزینه های روانشناس و روانپزشک هم خیلی بالاس نمیتونم از این طریق حتی یه بخشش رو حل کنم..
تنها امیدم خداس. یا جونمو بگیره. یا درست کنه همه چیو..
به نظرتون کار دیگه ای میتونم انجام بدم؟
میتونم کاری کنم؟
به قدری تعداد مشکلاتم زیاده که حتی نمیتونم بگم...
نوجوونی نکردم.. همش به فنا رفت
الانم مثل هیچکدوم از جوونا نیستم. بیشتر عذاب رو احساس میکنم تا زندگی و جوونی کردن..

[AminCOD]

به نام خدا



سلام
عزیز حالا طی پست های بعد بچه های انجمن راهنماییت میکنن
ولی من یه تجربه ریز خودمو بهت میگم و شاید بگی اخه چه ربطی داره (همونطور که خودم هم میگفتم)
من خودم تقریبا همین مشکلات تو رو داشتم و فکر میکردم این ذات منه و چون درون گرا هستم اینطوریه و یا چون افسرده ام و... برای همین کاریش نداشتم و یجورایی بی خیالش درمانش میشدم
برای مشکلات مفصلی که دارم بهم گفتن که باید عمل بکنم ولی رفتم پیش یه دکتر طب سنتی که ببینم میتونم بدون درمان حلش بکنم یا نه
اون بر اساس مزاج ها گفت که تو الان مزاج سرد داری (سودا)
و همین باعث درد مفصل ، افسردگی ، دغدغه فکری و عملی و.. میشه
جالب اینجاست که من هیچ کدوم رو نگفته بودم و خودش از روی مزاجم این ها رو تشخیص داد و بهم دارو داد که الان دارم مصرف میکنم
بنظرم یه دکتر خوب سنتی پیدا بکن و برو پیشش
انشالله که جواب میگیری


یا علی

[sezar]

چون از بقیه جدا افتادی و منزوی شدی برا خودت خیال بافی میکنی

فکرهای بیخودی ممنوع

سعی کن بیشتر تو اجتماع باشی تا یه گوشه تنها

برای زندگیت هدف بزار از چیزهای کوچیک شروع کن تا اهداف بزرگ

صددرصد روی روابط اجتماعی متمرکز کن من میگم مشکلت ارتباط با بقیه س اونکه حل بشه بقیه چیزا هم دومینووار درست میشه

[Itsmeaboy]

چون از بقیه جدا افتادی و منزوی شدی برا خودت خیال بافی میکنی

فکرهای بیخودی ممنوع

سعی کن بیشتر تو اجتماع باشی تا یه گوشه تنها

برای زندگیت هدف بزار از چیزهای کوچیک شروع کن تا اهداف بزرگ

صددرصد روی روابط اجتماعی متمرکز کن من میگم مشکلت ارتباط با بقیه س اونکه حل بشه بقیه چیزا هم دومینووار درست میشه

ممنون از کامنتت. ولی مشکل من یکم پیچیده تر از این حرفاست تمامی این تلاش ها هم که میگی سعی کن تو روابط اجتماعی باشی و تو جمع باشی و اینا رو خیلی تلاش کردم خیلی انجام دادم ولی نشد. یکم زیادی درگیر وسواس های مختلف و فوبیاها و ترس های مختلف شدم. برا این راه خیلی سخته برام.
دیگه انقد تلاش کردم و نیست که ناامید شدم دیگه از تلاش کردن و فقط منتظر یه معجزه ام...
یه اتفاقاتی برا من افتاده که کلا مشکلات اساسی ای ایجاد کردن داخل من..

[MohsenPSY]

سلام.من یه پسرم. احساس میکنم متفاوت ترین آدم روی زمینم. یه اتفاقاتی برام افتاده که باعث شده حس هامو از دست بدم.
دچار مشکلات زیادی مثل سوشیال فوبیا, انواع وسواس فکری, استرس و اینحور مشکلاتم.
روابط اجتماعیم داغونه، در حد زیر صفر.
هیچ دوستی ندارم (قبلا داشتم ولی به خاطر چیزهایی که تجربه کردم همه رو رفته رفته از دست دادم)
تقریبا از اینکه قراره ازدواج کنم ناامیدم.
ینی قراره تنها بمونم تا اخر عمر.
مذهبیم. یکم زیاد. که همین باعث بهبود مشکلاتم تا حد زیادی شده و باعث شده خودکشی نکنم و امید داشته باشم.
معتادم به خودارضایی. از بچگی حس شهوت خیلی خیلی شدید بوده در من و هنوزم خیلی زیاده و هنوزم که هنوزه از ۱۰ سالگی تا الان نتونستم خودارضایی رو ترک کنم.

و خیلی چیزای دیگه که باعث شدن به مرگ فک کنم اونم خیلی زیاد
من به خاطر تمام نعمتایی که خداوند داده بهم شکرش میکنم. ولی خیلی چیزا واقعا عذابم میدن و هرروز آرزوی مرگ میکنم

هزینه های روانشناس و روانپزشک هم خیلی بالاس نمیتونم از این طریق حتی یه بخشش رو حل کنم..
تنها امیدم خداس. یا جونمو بگیره. یا درست کنه همه چیو..
به نظرتون کار دیگه ای میتونم انجام بدم؟
میتونم کاری کنم؟
به قدری تعداد مشکلاتم زیاده که حتی نمیتونم بگم...
نوجوونی نکردم.. همش به فنا رفت
الانم مثل هیچکدوم از جوونا نیستم. بیشتر عذاب رو احساس میکنم تا زندگی و جوونی کردن..

سلام. با شماره 123 تماس بگیرید. کمکتون میکنند و رایگان. دوست هم میتونید از همبنجا اغاز کنید و با دیگران تعامل اجتناعی بر قرار کنید

[Itsmeaboy]

سلام. با شماره 123 تماس بگیرید. کمکتون میکنند و رایگان. دوست هم میتونید از همبنجا اغاز کنید و با دیگران تعامل اجتناعی بر قرار کنید

عزیز اینکه کفتم اتفاقاتی برام افتاده منظورم این نبود کسی باعث آزارم شده، اتفاقات خانوادگی منظورم بود
ببخشید حس میکنم این کامنتتون توهین به من بود

[Experience]

سلام.من یه پسرم. احساس میکنم متفاوت ترین آدم روی زمینم. یه اتفاقاتی برام افتاده که باعث شده حس هامو از دست بدم.
دچار مشکلات زیادی مثل سوشیال فوبیا, انواع وسواس فکری, استرس و اینحور مشکلاتم.
روابط اجتماعیم داغونه، در حد زیر صفر.
هیچ دوستی ندارم (قبلا داشتم ولی به خاطر چیزهایی که تجربه کردم همه رو رفته رفته از دست دادم)
تقریبا از اینکه قراره ازدواج کنم ناامیدم.
ینی قراره تنها بمونم تا اخر عمر.
مذهبیم. یکم زیاد. که همین باعث بهبود مشکلاتم تا حد زیادی شده و باعث شده خودکشی نکنم و امید داشته باشم.
معتادم به خودارضایی. از بچگی حس شهوت خیلی خیلی شدید بوده در من و هنوزم خیلی زیاده و هنوزم که هنوزه از ۱۰ سالگی تا الان نتونستم خودارضایی رو ترک کنم.

و خیلی چیزای دیگه که باعث شدن به مرگ فک کنم اونم خیلی زیاد
من به خاطر تمام نعمتایی که خداوند داده بهم شکرش میکنم. ولی خیلی چیزا واقعا عذابم میدن و هرروز آرزوی مرگ میکنم

هزینه های روانشناس و روانپزشک هم خیلی بالاس نمیتونم از این طریق حتی یه بخشش رو حل کنم..
تنها امیدم خداس. یا جونمو بگیره. یا درست کنه همه چیو..
به نظرتون کار دیگه ای میتونم انجام بدم؟
میتونم کاری کنم؟
به قدری تعداد مشکلاتم زیاده که حتی نمیتونم بگم...
نوجوونی نکردم.. همش به فنا رفت
الانم مثل هیچکدوم از جوونا نیستم. بیشتر عذاب رو احساس میکنم تا زندگی و جوونی کردن..

سلام

فعلا در این شرایطی که هستین غیر از بهتر کردن روابط اجتماعیتون و متعادل کردن مزاجتون هیچ جاره ای ندارین.

منتظر نباشید خدا کاری بکنه یا بکشتتون، خودتون باید زندگیتونو بسازید.