نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: سردرگمی

845
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    سردرگمی

    باسلام دوباره ادامه ماجرا وقتی میخوام واقع بینانه نگاه کنم به یه موضوع به بدبینی تبدیل میشه اصلا برای وت و زمان خودم ارزش قایل نیستم موقع درس خوندن همش نگرانم برای بقیه انگار داره اتفاقی واسشون بیفته نظرات بقیه مخصوصا وقتی انتاد باشه فرقی نمیکنه از طرف کی باشه یا مثلا از طرفه پدر و مادر باشه و فرقی نمیکنه که اون انتقاد سازنده باشه یا انتقاد بیجا (ببخشید یادم رفت بگم سال دوم کنکورمه و نوجوونم سنم نگفتم ) بهم بر میخوره و برام میشه یه تیکه از افکار منفی خودم نمیدونم به خاطر چیه که وقتی همه میرن بیرون من دوس دارم تو خونه تنها باشم احساس خوش گذرونی بهم دست میده یعنی میتونم تا هر وقت که اونا بیان تو خونه تفریح کنم نمیدونم شاید چون واسه سال اول کنکورم دهم و یازدم ودوازدهم باهاشون زیاد بیرون نرفتم اینجوریم یا شایدم ازشون زیاد خوشم نمیاد وقتی هیشکی خونه نیس یه احساس ازادی بهم دست میده من هر وقت میخوام تفریح کنم میترسم یه اتفاقی بیوفته یا اینکه عذاب وجدان میگیرم (فقط اینترنت و تلویزیون) نه ها البته موقعی که این دو تا کارو انجام میدم وقتی وقتم تلف میشه عذاب وجدان میگیرم و وقتی میخوام یه سری تفریحاتی انجام بدم که باعث هیجان میشه و منو شاد میکنه عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم یه اتفاقی میفته البته من هیچ وقت نشده از ناراحتی جیغ بزنم متاسفانه فقط گریه کردم وهیچی مثل این منو اروم نمیکنه اما اون روز که مامانم منو زد همراه با گریه داد زدم بعد اون میلرزیدم یه کم ادم ترسویی ام اما اون لحظه هر چی از دهنم درومد بهش گفتم اونم همینطور از رو عصبانیت گاهی وقتا که یه نفر ازم تعریف میکنه بعضی وقتا فکر میکنم حتما یه عیبی دارم ازم تعریف میکنه و اینکه اگه یکی یه کاری بکنه که اعصابم بهم بریزه اصلا نم یتونم درس باهاش حرف بزنم فرق نمیکنه کی باشه حتی پدر ومادرم چون فراموش کردنش واسم سخته شخصیتم یه جوریه که انتظار دارم بقیه بفهمن چمه به خاطر همین اکثرا اگه ناراحت یا عصبانی میشم با خودم حرف میزنم و گریه میکنم نمیدونم این حالت ها عادیه یا نه ولی من به دنبال راه حل مشخص میگردم چون این چیزا مدت زیادیه تو من وجود داشته ومن نمیدونم چطوری جلوشونو بگیرم تاکید میکنم افسردگی ندارم اما نمیدونم چمه این چیزا هم انگیزه ی منو تو زندگی گرفته هم تو درس دور و برم اگه تلویزیون و اهنگ روشن شه عصبی میشم حتی اگه صداش نیاد که اکثرا تو اتاقم هم صداش نمیاد نمیتونم بقیه رو تحمل کنم انتظار دارم بقیه خفه شن و نفس نکشن و من درس بخونم تقصیر منه یا نه ولی واسه سال دوم برای درس خوندن بی انگیزه تر شدم و بهونه گیر تر مهمتر از همه یعنی دوس دارم شرایط محیط ایده ال باشه
    و من چیزی رو به خاطر هدفم تحمل نکنم هنوزم نمیدونم اونایی که امکاناتشون کمه چطوری میخونن تازگی حس درس خوندن دارما اما ندارم یعنی چطوری بگم این افکار و بهونه گیری هایی که ذهنمو پر کرده این انگیزه رو ازم میگیرن وقتی میبینم امکانات واسم حالا ایده الم نباشه واسم فراهمه و من هیچ کاری نمیکنم جیگرم اتیش میگیره خواهشا کمکم کنین

    چون به زندگیم اهمیت نمیدونم دوس دارم زمان بگذره و همش تو اینترنت وتلویزیونم فکر میکنم موفقیت واسه بقیه هست نه من تلاش نمیکنم وتنبلی میکنم میترسم تو رو خدا کمکم کنین زود جواب بدین تو رو خدا استراحت منظورم از نظر ذهنی بود دوس دارم بخوابمو دیگه هیچ وقت بیدار نشم اونقدر که خستم زیادم به صداها حساسم تو وسواس مطالعه گفتم بهتون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : سردرگمی

    سلام دوست عزیز در ادامه سوال قبلیتان متن را ارسال کنید تا به سوالات قبلی شما دسترسی وجود داشته باشد و بتوان شما را راهنمایی کرد

  3. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمی

    با سلام
    دوست عزیز آشفتگی و هیجان بالای شما از جمله بندی و نوشته هایتان هم مشخص است و با وجه به شرایطی که دارید کاملا قابل درک است.
    چندین مطلب را یکجا و به طور پیوسته و بدون جمع بندی مطرح کردید.
    در پست قبلی شما هم در این زمینه راهنمایی هایی ارائه شد.
    اینکه کاملا طبیعی است که وقتی ما بخشی از نیازهایمان را برای مدتی به منظور رسیدن به هدف یا اهدافی به تعویق می اندازیم، حرکت کردن در بلند مدت دشوار می شود و باعث می شود آستانه تحملمان افت کرده و یا واکنشی تر و تکانشی تر رفتار کنیم.
    شاید بخشی از پرخاشگری شما هم به همین برگردد اما مدیریت خشم به طور کلی یک مهارت اکتسابی است که با تمرین به دست می آید و می توان برای کسب آن تلاش و برنامه ریزی کرد.
    میل به تفریح هم بخش اساسی از نیاز های هر انسانی است و اینکه تمایل به وقت گذرانی، استراحت و تفریح دارید هرگز غیرعادی نیست و قرار هم نیست ما بابت نیازهایمان احساس شرم و یا گناه داشته باشیم.
    کار ذهن تولید فکر است و تمام افراد ذهنشان از صبح تا شب کار می کند و افکار مختلفی می سازد که با توجه به حوزه حساسیتها و یا توجه شان ممکن است محتواهای گونگون و متفاوتی را شامل شود.
    ممکن است شما درباره روابط بین فردی حساس باشید و خب مطالب انتقادآمیز بیشنر ذهن شما را مشغول نگه دارند.
    اما مهم این است که حالا که نمی توانیم جلوی افکار خودمان را بگیریم و یا آن را خاموش کنیم و مانع ورود افکار مختلف که اکثرا هم منفی هستند، به ذهنمان بشویم، انتخاب کنیم که به کدامیک یشتر بها بدهیم و کدامیک را جدی نیگیریم و فقط به آن اجازه بدهیم عبور کند.
    به طور مثال افکار سرزنش آمیز و قضاوت گر و برچسب زننده ای که فقط حال ما را خراب می کنند، جزو همان دسته ای هستند که فقط باید اجازه دهیم باشند و بگذرند.
    درست مانند آسمانی که در آن ابرهای مختلفی هستند.
    نه ابرهای معمولی و نه ابرهای سیاه باران زا، هیچیک از آنها هم ماندنی نخواهند بود.
    ابرهای باران زا هم بالاخره با ایجاد بارش کار خودشان را انجام می دهند و می گذرند و باز جای خودشان را به آسمانی صاف و آفتابی خواهند داد.
    وضعیت ذهن ما هم دقیقا همین حالت را دارد.
    تمرینی در این زمینه وجود دارد که می وانید چندبار در روز، وقتهایی که این قبیل افکار به ذهنتان هجوم آوردند به مدت چند دقیقه انجام دهید.
    تمرین به این صورت است که در یکجایی راحت و آرام نشسته و چشمان خودتان را ببندید و یک پرده سفید را تصور کنید که افکار شما به ترتیب از سمت راست آن وارد شده و عبور می کنند از سمت چپ پرده خارج می شوند.
    این افکار می توانند به صورت نوشته و یا تصویر باشند.
    گاهی می توانید در تصورتان رنگ نوشته ها را هم متمایز با یکدیگر و به رنگهای مختلفی مانند زرد، سبز، قرمز و ... تغییر دهید.
    به این ترتیبفقط به آنها فضایی می دهید که عبور کنند و شما هم فقط آنها را مشاهده می کنید، بدون هیچگونه ممانعت یا دخل و تصرفی در آنها.
    برای درس خواندتان هم به نظر می رسد بهترین اقدام این است که یک برنامه زمان بندی شده برای مطالعه داشته باشید و اگر می بینید جدیدا از آن پیروی نمی کنید به این معنا است که شاید نیازهای دیگر شما جای خالیشان پررنگ شده و نیاز دارید کمی هم به آنها برسید ولی با توجه به محدودیتهایتان.
    بنابراین شاید بهتر باشد تجدید نظری در آن کرده و تغییراتی هرچند جزئی بدهید و برخی از موارد را در برنامه تان بگنجانید، تایم های مطالعه را کوتاهتر کنید و تایم استراحت را بیشتر و به برنامه جدید متعهد شوید تا هم احساس بدی نداشته باشید هم به درستان برسید.
    در این زمینه مشاور تحصیلی کمک بزرگی می تواند به شما بکند.

  5. کاربران زیر از moshaver-editor بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : سردرگمی

    از کمکتون خیلی ممنونم

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2020
    شماره عضویت
    43343
    نوشته ها
    121
    تشکـر
    1
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : سردرگمی

    سلام مشاور چون اینقدر زیاد بودن وقت نداشتم برای جمع بندی و جدا جدا نوشتن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، یه، که، به،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد