نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: فانتزی‌های خشونت‌آمیز و سادیستی در قبال هم‌جنس

440
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2025
    شماره عضویت
    50537
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    فانتزی‌های خشونت‌آمیز و سادیستی در قبال هم‌جنس

    سلام؛ بنده پسری هستم ۱۶ ساله. شاید این بهترین بهترین فکر نبوده که مشکلمو اینجا توی یه فوروم اینترنتی به اشتراک بذارم، ولی حقیقتا محیط مقبول‌تری پیدا نکردم. از یک طرف حرف زدن دربارۀ علایق نامعمولم در دنیای واقعی برام بسیار سخته، می‌ترسم بعد از افشای این حقایق مورد نفرت و انزجار اطرافیانم قرار بگیرم و طرد بشم، از طرفی هم در فضای انگلیسی و فارسی جایی دیگه‌ای پیدا نکردم که به این میزان کاربر فعال داشته باشه پس داستانم رو همینجا واستون تعریف می‌کنم:
    به استثنای اضطراب اجتماعی‌ای که همیشه باهام بوده از نظر ظاهری و رفتاری شبیه به هر پسر نوجوون دیگه‌ای هستم، یعنی از رفتار و منشم به تنهایی نمی‌شه چیزی راجع به افکارم استنباط کرد. یادمه از ۵-۶ سالگی دربارۀ اعمال قدرت به افراد هم‌جنس و هم‌سن خودم فانتزی‌بافی می‌‍کردم (با اینکه هیچ‌وقت فرد «قلدر» یا زورگویی نبودم و همیشه به عنوان یه پسر آروم و گوشه‌گیر دیده می‌شدم) و یه حس عجیب شبیه به لذت جنسی بهم دست می‌داد که به خودی خود لذت‌بخش نبود اما با این حال دوسش داشتم. اگه توی فیلم یا کارتون آدم بده آدم خوبه رو می‌زد و لت‌وپار می‌کرد همون حس عجیب بهم دست می‌داد. از اولین فانتزیایی که یادمه اینه که در قالب یه کشتی‌گیر هیکلی با یه مرد شکل خودم دعوا می‌کردم و تا وقتی که طرف غش می‌کرد می‌زدمش‌ (حدود ۶-۷ سالگی). در کنارش گاهی اوقات احساس عاطفی و غیرخشونت‌آمیز هم به افراد هم‌جنس داشتم اما هیچ‌وقت هیچ حس عاطفی یا جنسی‌ای نسبت به دخترا نداشتم.
    بزرگ‌تر که شدم فانتزی‌هام به تدریچ خشن‌تر و واسم مهم‌تر شدن. مدام درباره کتک زدن و شکجۀ پسرای هم‌سن خودم فکر می‌کردم و باهاشون خودارضایی می‌کردم. بغضی وقتا هم این فانتزی‌ها حتی به مرحله بریدن، خفه کردن، چاقو زدن یا حتی قتل هم پیش می‌ره که می‌دونم خیلی عجیبه. حتی یه بار که ۱۲-۱۳ سالم بود سر یه بازی قرار بود با کمربند چندبار به یکی دوستم بزنم اما کنترلم رو از دست دادم و شهوتی شدم و اینقدر محکم زدمش که تا مدت‌ها نمی‌تونست رو کمرش بخوابه، منم بعد از اون اتفاق بهش خوددارضایی می‌کردم. در کل اگه پسری توی ۱۵-۱۷ سالگیش باشه و به اصطلاح تازه ریشش دراومده باشه (و «کله‌ش باد داشته») دوست دارم بیهوشش کنم، با ترکه یا شلاق بزنمش، بدنشو داغ کنم، ببرم، تحقیرش کنم، روش ادرار کنم و... این مسئله عذابم می‌ده چون از ته دل نمی‌خوام به کسی آسیب بزنم و می‌دونم این کار غلطه و از طرف دیگه این تنها محرک جنسی برای من نیست ولی روزبه‌روز داره شدیدتر می‌شه.
    به نظرتون باید چیکار کنم؟ از الان برم مشاور یا روانپزشک یا صبر کنم بزرگ‌تر بشم؟ این وسط کاری می‌تونم بکنم که این میلم رو کاهش بده؟

    با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    192
    تشکـر
    14
    تشکر شده 59 بار در 51 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : فانتزی‌های خشونت‌آمیز و سادیستی در قبال هم‌جنس

    نقل قول نوشته اصلی توسط sepii نمایش پست ها
    سلام؛ بنده پسری هستم ۱۶ ساله. شاید این بهترین بهترین فکر نبوده که مشکلمو اینجا توی یه فوروم اینترنتی به اشتراک بذارم، ولی حقیقتا محیط مقبول‌تری پیدا نکردم. از یک طرف حرف زدن دربارۀ علایق نامعمولم در دنیای واقعی برام بسیار سخته، می‌ترسم بعد از افشای این حقایق مورد نفرت و انزجار اطرافیانم قرار بگیرم و طرد بشم، از طرفی هم در فضای انگلیسی و فارسی جایی دیگه‌ای پیدا نکردم که به این میزان کاربر فعال داشته باشه پس داستانم رو همینجا واستون تعریف می‌کنم:
    به استثنای اضطراب اجتماعی‌ای که همیشه باهام بوده از نظر ظاهری و رفتاری شبیه به هر پسر نوجوون دیگه‌ای هستم، یعنی از رفتار و منشم به تنهایی نمی‌شه چیزی راجع به افکارم استنباط کرد. یادمه از ۵-۶ سالگی دربارۀ اعمال قدرت به افراد هم‌جنس و هم‌سن خودم فانتزی‌بافی می‌‍کردم (با اینکه هیچ‌وقت فرد «قلدر» یا زورگویی نبودم و همیشه به عنوان یه پسر آروم و گوشه‌گیر دیده می‌شدم) و یه حس عجیب شبیه به لذت جنسی بهم دست می‌داد که به خودی خود لذت‌بخش نبود اما با این حال دوسش داشتم. اگه توی فیلم یا کارتون آدم بده آدم خوبه رو می‌زد و لت‌وپار می‌کرد همون حس عجیب بهم دست می‌داد. از اولین فانتزیایی که یادمه اینه که در قالب یه کشتی‌گیر هیکلی با یه مرد شکل خودم دعوا می‌کردم و تا وقتی که طرف غش می‌کرد می‌زدمش‌ (حدود ۶-۷ سالگی). در کنارش گاهی اوقات احساس عاطفی و غیرخشونت‌آمیز هم به افراد هم‌جنس داشتم اما هیچ‌وقت هیچ حس عاطفی یا جنسی‌ای نسبت به دخترا نداشتم.
    بزرگ‌تر که شدم فانتزی‌هام به تدریچ خشن‌تر و واسم مهم‌تر شدن. مدام درباره کتک زدن و شکجۀ پسرای هم‌سن خودم فکر می‌کردم و باهاشون خودارضایی می‌کردم. بغضی وقتا هم این فانتزی‌ها حتی به مرحله بریدن، خفه کردن، چاقو زدن یا حتی قتل هم پیش می‌ره که می‌دونم خیلی عجیبه. حتی یه بار که ۱۲-۱۳ سالم بود سر یه بازی قرار بود با کمربند چندبار به یکی دوستم بزنم اما کنترلم رو از دست دادم و شهوتی شدم و اینقدر محکم زدمش که تا مدت‌ها نمی‌تونست رو کمرش بخوابه، منم بعد از اون اتفاق بهش خوددارضایی می‌کردم. در کل اگه پسری توی ۱۵-۱۷ سالگیش باشه و به اصطلاح تازه ریشش دراومده باشه (و «کله‌ش باد داشته») دوست دارم بیهوشش کنم، با ترکه یا شلاق بزنمش، بدنشو داغ کنم، ببرم، تحقیرش کنم، روش ادرار کنم و... این مسئله عذابم می‌ده چون از ته دل نمی‌خوام به کسی آسیب بزنم و می‌دونم این کار غلطه و از طرف دیگه این تنها محرک جنسی برای من نیست ولی روزبه‌روز داره شدیدتر می‌شه.
    به نظرتون باید چیکار کنم؟ از الان برم مشاور یا روانپزشک یا صبر کنم بزرگ‌تر بشم؟ این وسط کاری می‌تونم بکنم که این میلم رو کاهش بده؟

    با تشکر
    سلام
    تنها راهش آن است که بهش فکر نکنی. مثل آبی است که ریختی روی آتش.

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,478
    تشکـر
    13,829
    تشکر شده 1,945 بار در 996 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فانتزی‌های خشونت‌آمیز و سادیستی در قبال هم‌جنس

    نقل قول نوشته اصلی توسط sepii نمایش پست ها
    سلام؛ بنده پسری هستم ۱۶ ساله. شاید این بهترین بهترین فکر نبوده که مشکلمو اینجا توی یه فوروم اینترنتی به اشتراک بذارم، ولی حقیقتا محیط مقبول‌تری پیدا نکردم. از یک طرف حرف زدن دربارۀ علایق نامعمولم در دنیای واقعی برام بسیار سخته، می‌ترسم بعد از افشای این حقایق مورد نفرت و انزجار اطرافیانم قرار بگیرم و طرد بشم، از طرفی هم در فضای انگلیسی و فارسی جایی دیگه‌ای پیدا نکردم که به این میزان کاربر فعال داشته باشه پس داستانم رو همینجا واستون تعریف می‌کنم:
    به استثنای اضطراب اجتماعی‌ای که همیشه باهام بوده از نظر ظاهری و رفتاری شبیه به هر پسر نوجوون دیگه‌ای هستم، یعنی از رفتار و منشم به تنهایی نمی‌شه چیزی راجع به افکارم استنباط کرد. یادمه از ۵-۶ سالگی دربارۀ اعمال قدرت به افراد هم‌جنس و هم‌سن خودم فانتزی‌بافی می‌‍کردم (با اینکه هیچ‌وقت فرد «قلدر» یا زورگویی نبودم و همیشه به عنوان یه پسر آروم و گوشه‌گیر دیده می‌شدم) و یه حس عجیب شبیه به لذت جنسی بهم دست می‌داد که به خودی خود لذت‌بخش نبود اما با این حال دوسش داشتم. اگه توی فیلم یا کارتون آدم بده آدم خوبه رو می‌زد و لت‌وپار می‌کرد همون حس عجیب بهم دست می‌داد. از اولین فانتزیایی که یادمه اینه که در قالب یه کشتی‌گیر هیکلی با یه مرد شکل خودم دعوا می‌کردم و تا وقتی که طرف غش می‌کرد می‌زدمش‌ (حدود ۶-۷ سالگی). در کنارش گاهی اوقات احساس عاطفی و غیرخشونت‌آمیز هم به افراد هم‌جنس داشتم اما هیچ‌وقت هیچ حس عاطفی یا جنسی‌ای نسبت به دخترا نداشتم.
    بزرگ‌تر که شدم فانتزی‌هام به تدریچ خشن‌تر و واسم مهم‌تر شدن. مدام درباره کتک زدن و شکجۀ پسرای هم‌سن خودم فکر می‌کردم و باهاشون خودارضایی می‌کردم. بغضی وقتا هم این فانتزی‌ها حتی به مرحله بریدن، خفه کردن، چاقو زدن یا حتی قتل هم پیش می‌ره که می‌دونم خیلی عجیبه. حتی یه بار که ۱۲-۱۳ سالم بود سر یه بازی قرار بود با کمربند چندبار به یکی دوستم بزنم اما کنترلم رو از دست دادم و شهوتی شدم و اینقدر محکم زدمش که تا مدت‌ها نمی‌تونست رو کمرش بخوابه، منم بعد از اون اتفاق بهش خوددارضایی می‌کردم. در کل اگه پسری توی ۱۵-۱۷ سالگیش باشه و به اصطلاح تازه ریشش دراومده باشه (و «کله‌ش باد داشته») دوست دارم بیهوشش کنم، با ترکه یا شلاق بزنمش، بدنشو داغ کنم، ببرم، تحقیرش کنم، روش ادرار کنم و... این مسئله عذابم می‌ده چون از ته دل نمی‌خوام به کسی آسیب بزنم و می‌دونم این کار غلطه و از طرف دیگه این تنها محرک جنسی برای من نیست ولی روزبه‌روز داره شدیدتر می‌شه.
    به نظرتون باید چیکار کنم؟ از الان برم مشاور یا روانپزشک یا صبر کنم بزرگ‌تر بشم؟ این وسط کاری می‌تونم بکنم که این میلم رو کاهش بده؟

    با تشکر

    سلام
    خوش اومدی به سایت مشاور

    اول از همه اینکه با این جرات داری درباره چیزی حرف میزنی که خودت ازش حس خوبی نداری ، جای تحسین داره

    بهتره شرایطی که توش هستی واست شفاف سازی بشه تا با یک دیدگاه درست بهش نگاه کنی

    تمایلات جنسی از دوران کودکی به صورت تجربه های حسی مختلف زیربناش ساخته میشه و در دوران بلوغ شکل جنسی پیدا میکنه

    در واقع این موضوعی که تو باهاش رو به رو هستی چیزی نیست که تازه به وجود اومده باشه و حاصل تجارب کودکی تو هست

    اما موضوع مهم و مثبتی که الان هست اینه که تمایلاتت فقط در حال بروز هستن و هنوز تثبیت نشدن

    و اینکه الان از داشتن این تمایل ناراحتی و میدونی که انجامش غلطه یعنی هنوز روی خودت کنترل داری
    هنوز می‌تونی تصمیم بگیری

    و با توجه به اینکه هنوز در سنی هستی که تمایلاتت تثبیت نشدن و انعطاف ذهنیت بالاس بهترین وقته برای اینکه کنترل و هدایتشو به دست بگیری و بهش جهت بدی

    ساده بگم ،
    از الان به هر طرفی که بهش فرمون بدی تا همیشه همون طرفی میره

    اگه به تمایلاتت میدون بدی و پرو بال پیدا کنه و این الگوی غلط رو تقویتش کنی میتونه به یک اختلال جنسی تبدیل بشه

    اما اگه یاد بگیری چطور به تحریک شدنت جهت بدی میتونی این الگو و مسیر رو تغییر بدی و به سمت و سوی نرمال هدایتش کنی طوری که با خودت و دیگران در صلح باشی


    این موضوع قطعا مستلزم کمک از یک درمانگر حرفه ای و بااخلاق هست که کمکت کنه بتونی آگاهانه مشکلتو حل کنی

    حتما حتما وقت بزار و یک متخصص خوب که درمانگر اختلالات جنسی باشه توی شهرتون پیدا کن
    خوب تحقیق کن و نظرات مراجعینشو دنبال کن تا مطمئن بشی آدم درستیه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونه از رودربایستی رهاشویم ؟
    توسط Saltanat در انجمن آموزش مهارت های زندگی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-01-2020, 01:48 PM
  2. پاسخ: 85
    آخرين نوشته: 06-10-2017, 08:43 PM
  3. آقا پسر دختر نیستی که بدونی...
    توسط pari@ در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 07-02-2015, 09:06 PM
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-19-2014, 04:41 PM
  5. تو دیگر مجرد نیستی! بیدار شو!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-09-2013, 12:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد