نمایش نتایج: از 1 به 25 از 25

موضوع: گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

15542
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    خسته شدم از بس مامان و بابام بهم گیر میدن
    بخداا خسته شدم:/
    درسته اونا ب فکر من هستن ولی من که کار خاصی انجام نمیدم از سر تا پام گیر میدن(((
    من ۱۷ سالمه نه دختری هستم ک بیس چار ساعت برم بیرون و با دوستام باشم همیشه خونه ام و فقط بعضی روزا میرم باشگاه اونم تنها نمیرم و حتما پیشم ی بزرگتر هست
    و به علاوه ۲ کلاس دیگه ک میرم ولی اونجا هم با پدرم میرم و اصلا تنها جایی نمیرم
    ولی بازم مامانم و بابام بهم گیر میدن
    ب همه چی من گیر میدن
    من موهام خیلی بلنده مامانم میگه باید موهاتو کوتاه کنی و من اصلا دوست ندارم ک کوتاهشون کنم و همیشه ب من میگه ک موهاتو باید کوتاه کنی(در حالی ک من هیچ ضرری نمیرسونم بهشون این خودمم ک دوست دارم موهام بلند باشه)اخه بنظرتون چ اشکالی داره موهای من بلند باشه؟؟
    من چادریم و حتی موهامم نمیزام بیرون ولی بازم گیر میدن (یکاری میکنن ک ادم از خودشم متنفر بشه)
    مامانم حتی ب خوابم گیر میده (بعضی روزا شده من تا ساعت ۳ بیدارم ولی بازم ازم انتظار داره ساعت ۷ از خواب بیدار بشم (من امسال کنکور دارم و میدونم چقدر لحضاتم مهمه ولی اگه بعضی وقتا هم بیدار میمونم دارم میخونم ن همیشه فقط بعضی وقتا ممکنه شبا بیدار بمونم) مثلا اگ ۳ بخوابم و ۹ صبح بلند بشم دیگ نباید بعداظهر بخوابم چون ساعت ۹ بلند شدم و مامانم میگه که تو ساعت ۹ بلند شدی و چطور میخوای بعداظهر هم بخوابی؟
    خب چ اشکالی داره من بخوابم چ اذیتی میکنم اصلا من دوست دارم بخوابم (من شبا رو دوست دارم و دوست دارم یکم بیدار بمونم چ اشکالی داره؟)(میدونم ک صبح بهتره ک زود بیدار بشی و کاراتو انجام بدی ولی خب هر کسی ی مدلیه بازم چ اشکالی داره؟) من در هر صورت نمیدونم چیکار میکنم ولی در هر حالت من مایه ننگم:||||
    مامانم حتی به اهنگ گوش دادن منم گیر میده مامانم میگه چرا اهنگ گوش میدی درستو نمیخونی؟
    چ اشکالی داره که من اهنگ گوش بدم ادم بعضی وقتا خسته میشه و دوست داره ک اهنگ گوش بده اخه اونا اهنگ رو دوست ندارن من چیکار کنم ؟! :/
    وقتی حوصله ندارم میرم پیششون میشینم میگه:چرا الکی اومدی اینجا نشستی تو همش میایی میشینی اینجا و بهانه میاری ک درس نخونی :|
    و از همه مهمتر اینکه گوشی میگیرم دستم(اینو قبول دارم من بعضی وقتا خیلی گوشی دستم میگیرم،ی مدت با هم قرار گذاشتیم ک من روزی ی ساعت گوشی دستم باشه و در واقعیت هم همین شد ولی وقتی بابام حرصش از من درمیومد میگفتش من میدیدم ک تو روزی ۱ سسسساااااعتتتتت گوشی دستته و شروع میکرد و میگفت ک بقیه چطوری میخونن و تو اینطوری هسی و فلانی و.. همین حرفای همیشگی...
    بخدا اگه بهم گیر ندن من اصلا گوشی دستم نمیگیرم ولی همیشه ب همه چی من گیر میدن از سر تاااا پام...
    بخدا اینقدر بهم گیر میدن اون لحضه دلم میخواد بمیرم فقط راحت شم
    به هر حال من هر کاری انجام میدم چ خوب باشه چ بد باشه به هر حال مامانم ک بابام بهم گیر میدن هر چی باشه
    بخدا همین حرفاشون باعث میشه ک من درس نخونم و چن ساعت بخاطر حرفاشون حرص بخورم بخاطر کارهایی ک واقعا هیچه و من هیچی انجام نمیدم ک بگم بخاطر همون کارامه ک دارن بهم میگن ک انجام ندم
    ممنون ک وقت میزارید و میخونید خیلی ب کمکتون احتیاج دارم بخدا خسته شدم
    شما بگید چیکار کنم؟!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    سلام؛
    میشه بگین توقع خانوادتون از عملکرد شما توی کنکور در چه حدیه؟یعنی انتظار دارن تو چه رنج قبولی باشین؟
    و اینکه خودتون چند ساعت مطالعه دارین روزانه؟
    و به درس خوندن علاقه ای دارین؟
    یا اینکه رشته ی خاصی هست که بهش علاقه داشته باشین؟
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    دقت کنید که شما در سن حساسی قرار دارید و این حساسیت سنی شما و نیاز به استقلالتان باعث می شود که به صحبت های دیگران و مخصوصا خانوادیتان بیشتر توجه کنید .
    سعی کنید برای زندگی روزانه خودتان برنامه ریزی داشته باشید تا در مقابل صحبت های آنها نیز بتوانید موضوعی را بیان کنید دقت کنید که اگر آنها برنامه شما را مشاهده کنند دیگر به این موضوع توجه نمی کنند و در مقابل این موضوع سعی کنید که علایق خودتان را به آنها نشان بدهید تا زمانی شما از علایقتان با آنها صحبت نکنید آنها نمی توانند علایق شما را بدانند .
    تمرکز زیاد بر صحبت ها و نوع برخورد آنها باعث می شود که تمرکز شما بر موضوعات اصلی دیگری چون درس خواند کم شود.
    1. شما علایقتان را به خانوادیتان بیان می کنید؟
    2. در واکنش به صحبت های آنها شما چه رفتاری دارید؟
    3. برنامه ریزی درسی دارید؟
    4. شما خودتان به درس خواند و رشته تحصیلیتان علاقه دارید؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    سلام؛
    میشه بگین توقع خانوادتون از عملکرد شما توی کنکور در چه حدیه؟یعنی انتظار دارن تو چه رنج قبولی باشین؟
    و اینکه خودتون چند ساعت مطالعه دارین روزانه؟
    و به درس خوندن علاقه ای دارین؟
    یا اینکه رشته ی خاصی هست که بهش علاقه داشته باشین؟
    توقع خاصی ندارن ازم ولی خب بهم میگن بخون چون که مهم امسال و بخون و دانشگاه خوب قبول شو (درست میگن خودمم میدونم ک خیلی مهمه)بهم میگن که انتظار نداریم ک تو حتما امسال قبول بشی چون سال بعدشم هست (ولی خب من میگم نمیشه انتظار نداشته باشن چون اینهمه زحمت میکشن انتظار ی رتبه ای هم دارن دیگه ولی خب امیدوارم با خوندنم حاصل زحماتشونو بدم)من دوست دارم پرستاری قبول شم ولی خب چون پدرومادرم معلمن بهم میگن معلمی بهتره البته میگن بازم هر طوری که خودت دوست داری برو توی همون شغل ازم انتظار ندارن ک رتبه برتر بشم ولی بهم میگن بخون حیفه
    و اگه ببینن ک از درس دور شدم یوقتی گیر میدن ک بخون
    من فعلا ساعت مطالعه ام خیلی بالا نیست ولی خب میبرمش بالا فعلا ۶ ساعت میخونم حداقلش میدونم کمه ولی خب بالا میبرم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط dehghan نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    دقت کنید که شما در سن حساسی قرار دارید و این حساسیت سنی شما و نیاز به استقلالتان باعث می شود که به صحبت های دیگران و مخصوصا خانوادیتان بیشتر توجه کنید .
    سعی کنید برای زندگی روزانه خودتان برنامه ریزی داشته باشید تا در مقابل صحبت های آنها نیز بتوانید موضوعی را بیان کنید دقت کنید که اگر آنها برنامه شما را مشاهده کنند دیگر به این موضوع توجه نمی کنند و در مقابل این موضوع سعی کنید که علایق خودتان را به آنها نشان بدهید تا زمانی شما از علایقتان با آنها صحبت نکنید آنها نمی توانند علایق شما را بدانند .
    تمرکز زیاد بر صحبت ها و نوع برخورد آنها باعث می شود که تمرکز شما بر موضوعات اصلی دیگری چون درس خواند کم شود.
    1. شما علایقتان را به خانوادیتان بیان می کنید؟
    2. در واکنش به صحبت های آنها شما چه رفتاری دارید؟
    3. برنامه ریزی درسی دارید؟
    4. شما خودتان به درس خواند و رشته تحصیلیتان علاقه دارید؟
    سلام ممنونم از راهنماییتون
    _اونا اجازه صحبت ب من نمیدن که من بخوام موقعی ک ب یچیزی گیر میدن من واکنش نشون بدم و بگم ن و ...
    و البته اگه جوابشونو بدم ی دعوای مفصل باید باهم داشته باشیم
    _بیشتر وقتا خیلییی اعصبی میشم به خاطر همین کاراشون ینی کلا ادم عصبی هسم ن اونطور ک بزنم بش************م همه چی رو تو خودم میریزم ولی خیلی اعصابم خورد میشه
    گریه...همین دیگ کار خاصی انجام نمیدم وقتی گیر دادنشون واقعا ب یچیز واقعاااا مسخره س
    _بله دارم ولی خب خیلی خیلی ب صورت جدی دنبالش نمیکنم خودم میدونم اشتباس ولی خب امیدوارم ک روز ب روز بهتر بشم
    -بله خیلی دوست دارم ولی از وقتی که اومدم دبیرستان یکم افت داشتم ینی از یکم بیشتر ب خاطر همون ناامیدی هایی ک میاد بعضی وقتا شاید باعث بشه من نتونم ب صورت مستمر بخونم یا همین گیر دادناشون...
    خیلی دوست دارم خودمو بهشون ثابت کنم چون اونا فکر میکنن ک من هیچی نمیشم...
    و خیلی دوست دارم پرستاری قبول بشم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    دوست عزیز دقت کنید که شما بخاطر سنتان به اینگونه صحبت های خانوادیتان واکنش بیشتری نشان می دهید اما اگر خودتان به برنامه ریزی که دوست دارید بپردازید و برای رسیدن به اهداف خودتان تلاش کنید آنها نیز به پشتکار شما بیشتر احترام م گذارند . آنطور که در جواب دوستمان بیان کردید آنها اجباری برای رشته خاص و یا قبول در امسال برای شما ندارند و این یعنی احترام به دیدگاهای شما .
    بین تمامی افراد خانواده اختلاف نظر وجود دارد اما با احترام و پشتکار می توانید در مسیر رسیدن به اهدافتان گام بردارید دقت کنید که اگر در طول روز بخواهید مداوم به ریز رفتارهای آنها توجه کنید تمرکز خود را برای درس خواندن از دست می دهید .
    بهتر است در کنار احترام به دیدگاهای /انها و پذیرش این مضووع که انها دیدگاه متفاوتی دارند که شما می توانید با بررسی آنها را انتخاب یا رد کنید در مسیر خودتان گام بردارید.

  7. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    توقع خاصی ندارن ازم ولی خب بهم میگن بخون چون که مهم امسال و بخون و دانشگاه خوب قبول شو (درست میگن خودمم میدونم ک خیلی مهمه)بهم میگن که انتظار نداریم ک تو حتما امسال قبول بشی چون سال بعدشم هست (ولی خب من میگم نمیشه انتظار نداشته باشن چون اینهمه زحمت میکشن انتظار ی رتبه ای هم دارن دیگه ولی خب امیدوارم با خوندنم حاصل زحماتشونو بدم)من دوست دارم پرستاری قبول شم ولی خب چون پدرومادرم معلمن بهم میگن معلمی بهتره البته میگن بازم هر طوری که خودت دوست داری برو توی همون شغل ازم انتظار ندارن ک رتبه برتر بشم ولی بهم میگن بخون حیفه
    و اگه ببینن ک از درس دور شدم یوقتی گیر میدن ک بخون
    من فعلا ساعت مطالعه ام خیلی بالا نیست ولی خب میبرمش بالا فعلا ۶ ساعت میخونم حداقلش میدونم کمه ولی خب بالا میبرم
    عزیزم من کاملا درکت میکنم
    چون خودمم یه بازه ای ازینکه میگفتن درس بخون یا یاداوری میکردن که تو درس داری و ... اذیت میشدم
    اما خب باید قبول کنیم آیندمون برای پدر و‌مادر بی اندازه اهمیت داره و این اجتناب ناپذیره،
    شما متناسب با سنت یه مقدار حساس شدی و این کاملا طبیعیه، همونطور که گفتم خودم هم این حالت رو تجربه کردم
    و خب ببین همونطور که آقای دهقان گفتن اونا توقع خاصی ندارن و اینکه بهت گفتن امسال نشد، سال بعد...این یعنی مراعاتتو هم میکنن و به حضورت احترام میذارن
    یه برنامه ی درست و حسابی بریز
    حتما روی کاغذ بهش فکر کن و متناسب با توانایی هات یه برنامه ی منطقی رو ترتیب بده
    بعد بهشون بگو که بر این اساس داری درس میخونی که دل نگرانی های اونا هم کمتر شه
    در ضمن ساعت مطالعه ی ۶ ساعت هم کم نیست و خوبه
    اما اگه برای پرستاری میخوای درس بخونی باید سعی کنی مداوم و مرتب و با یه مقدار ساعت مطالعه ی بیشتر تلاش کنی.
    موفق باشی
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  9. کاربران زیر از yasamanH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    با اجازت من کمی باهات خودمونی صحبت میکنم
    راستشو بخوای منم تقریبا شرایط تو رو داشتم
    اما یه کمم سخت‌تر
    چون من علاوه بر مامانم، خواهر بزرگترم داشتم که بهم گیر بده))))
    حتی عروسی هم میرفتیم میگفتن تو اومدی عروسی امسال قبول نمیشی
    حالا من موهامو دوس داشتم کوتاه کنم اونا میگفتن نه باید بذاری بلند شه
    یا وقتی میومدی تی‌وی ببینم بابام میگفت همین فیلما رو ببین فردا حتما قبول میشی( منظورش این بود که از درست عقب میفتی)
    بعضی وقتا هم که میگفتن ما اصلا نمیبینیم درس بخونی
    میخوام بهت بگم خیلی از همسن و سالای تو این مشکلات رو دارن
    در واقع اینا اصلا مشکل نیستن!
    فقط چون به روحیه ما نمیخوره بهشون میگیم مشکل
    حالا چیکار کنیم که درست بشه؟
    به نظرم بهترین راهش اینکه در آرامش با مادرت صحبت کنی
    ایشون خودشون معلم هستن و بهتر درک میکنن که هر دانش‌آموز سبک یادگیری خودش رو داره
    به ایشون بگو که من تو این تایم‌ها بهتر یاد میگیرم! شبا با آرامش بیشتری درس میخونم، یا وقتی میام کنار شما با انرژی برمیگردم سر درسم!
    و البته
    باید واقعا درس بخونی‌ها!
    نه اینکه بری صحبت کنی باهاشون و اونا هم راضی بشن بعد تو زیر آبی بری
    بذار بدونن در کنار اینکه تفریحت رو داری حواست به درس و مشقت هم هست!
    اگه بگی من که زیاد نمیخوابم، من که زیاد آهنگ گوش نمیدم...هرچقد اینا رو انکار کنی بدتر میشه!
    بهتره بگی بله من آهنگ گوش میدم اما وقتی که مثلاه ۱۰ صفحه خونده باشم!
    یا درسته که من میام پیش شما، اما تا یه فصل رو نخونم که بیرون نمیام
    پس برنامه‌هاتو براشون توضیح بده! انکار و مقابله نکن!
    امیدوارم این روند بهت نتیجه خوبی بده!

  11. 5 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2018
    شماره عضویت
    39256
    نوشته ها
    274
    تشکـر
    88
    تشکر شده 98 بار در 77 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    فاطمه عزیز دوست داشتنی سلام
    مقایسه کردن همیشه بد بوده و تاثیر منفی روت میزاره حالا چه پدر مادرت تو رو با بقیه مقایسه کنن و چه تو خودتو با بقیه مقایسه کنی
    به هر حال باید قبول کرد که هرکس توی یه فصل از زندگیشه و فصل زندگی ما هم میرسه

    از همین حالا یادبگیر به حرف های دیگران اهمیت ندی و کاری که میخای رو بکنی دهنشون همیشه بازه و هرکاری بکنی باز هم چیزی واسه گیر دادن بهت دارن
    درکت میکنم اوضات سخته چون محیط خانوادت این شکلیه و خودتو به کوچه علی چپ زدن کار خیلی سختیه
    چنین خانواده هایی افکارشون قدیمیه و یه دهه هشتادی رو به خوبی درک نمیکنن
    فعلا جز صبر کاری نمیشه کرد ولی ازاد باش و از ازادیت لذت ببر
    امضای ایشان
    [/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
    آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
    همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
    دل نبند!
    اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست

  13. کاربران زیر از Tarah2019 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    با اجازت من کمی باهات خودمونی صحبت میکنم
    راستشو بخوای منم تقریبا شرایط تو رو داشتم
    اما یه کمم سخت‌تر
    چون من علاوه بر مامانم، خواهر بزرگترم داشتم که بهم گیر بده))))
    حتی عروسی هم میرفتیم میگفتن تو اومدی عروسی امسال قبول نمیشی
    حالا من موهامو دوس داشتم کوتاه کنم اونا میگفتن نه باید بذاری بلند شه
    یا وقتی میومدی تی‌وی ببینم بابام میگفت همین فیلما رو ببین فردا حتما قبول میشی( منظورش این بود که از درست عقب میفتی)
    بعضی وقتا هم که میگفتن ما اصلا نمیبینیم درس بخونی
    میخوام بهت بگم خیلی از همسن و سالای تو این مشکلات رو دارن
    در واقع اینا اصلا مشکل نیستن!
    فقط چون به روحیه ما نمیخوره بهشون میگیم مشکل
    حالا چیکار کنیم که درست بشه؟
    به نظرم بهترین راهش اینکه در آرامش با مادرت صحبت کنی
    ایشون خودشون معلم هستن و بهتر درک میکنن که هر دانش‌آموز سبک یادگیری خودش رو داره
    به ایشون بگو که من تو این تایم‌ها بهتر یاد میگیرم! شبا با آرامش بیشتری درس میخونم، یا وقتی میام کنار شما با انرژی برمیگردم سر درسم!
    و البته
    باید واقعا درس بخونی‌ها!
    نه اینکه بری صحبت کنی باهاشون و اونا هم راضی بشن بعد تو زیر آبی بری
    بذار بدونن در کنار اینکه تفریحت رو داری حواست به درس و مشقت هم هست!
    اگه بگی من که زیاد نمیخوابم، من که زیاد آهنگ گوش نمیدم...هرچقد اینا رو انکار کنی بدتر میشه!
    بهتره بگی بله من آهنگ گوش میدم اما وقتی که مثلاه ۱۰ صفحه خونده باشم!
    یا درسته که من میام پیش شما، اما تا یه فصل رو نخونم که بیرون نمیام
    پس برنامه‌هاتو براشون توضیح بده! انکار و مقابله نکن!
    امیدوارم این روند بهت نتیجه خوبی بده!
    سلام عزیزم
    ممنونم بابت حرفات خیلی بهتر شدم وقتی خوندمشون ❤
    خیلی خیلی ممنونم

  15. کاربران زیر از Fatemeh8181 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah2019 نمایش پست ها
    فاطمه عزیز دوست داشتنی سلام
    مقایسه کردن همیشه بد بوده و تاثیر منفی روت میزاره حالا چه پدر مادرت تو رو با بقیه مقایسه کنن و چه تو خودتو با بقیه مقایسه کنی
    به هر حال باید قبول کرد که هرکس توی یه فصل از زندگیشه و فصل زندگی ما هم میرسه

    از همین حالا یادبگیر به حرف های دیگران اهمیت ندی و کاری که میخای رو بکنی دهنشون همیشه بازه و هرکاری بکنی باز هم چیزی واسه گیر دادن بهت دارن
    درکت میکنم اوضات سخته چون محیط خانوادت این شکلیه و خودتو به کوچه علی چپ زدن کار خیلی سختیه
    چنین خانواده هایی افکارشون قدیمیه و یه دهه هشتادی رو به خوبی درک نمیکنن
    فعلا جز صبر کاری نمیشه کرد ولی ازاد باش و از ازادیت لذت ببر
    سلام دوست عزیز
    ممنونم بابت حرفاتون و راهنماییتون
    چقدر صبر کنم در حالی ک همش ب من اینا رو میگن؟!
    خیلی هم افکارشون قدیمی نیست ولی خب بیش از اندازه حساسن روی همه چی...
    میدونم منم خیلیی خیلی حساسم و حرف روم خیلی تاثیر میزاره خیلی باید تمرین کنم ک تاثیر نذاره چون خیلی بده ولی خیلی سخته..

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    عزیزم من کاملا درکت میکنم
    چون خودمم یه بازه ای ازینکه میگفتن درس بخون یا یاداوری میکردن که تو درس داری و ... اذیت میشدم
    اما خب باید قبول کنیم آیندمون برای پدر و‌مادر بی اندازه اهمیت داره و این اجتناب ناپذیره،
    شما متناسب با سنت یه مقدار حساس شدی و این کاملا طبیعیه، همونطور که گفتم خودم هم این حالت رو تجربه کردم
    و خب ببین همونطور که آقای دهقان گفتن اونا توقع خاصی ندارن و اینکه بهت گفتن امسال نشد، سال بعد...این یعنی مراعاتتو هم میکنن و به حضورت احترام میذارن
    یه برنامه ی درست و حسابی بریز
    حتما روی کاغذ بهش فکر کن و متناسب با توانایی هات یه برنامه ی منطقی رو ترتیب بده
    بعد بهشون بگو که بر این اساس داری درس میخونی که دل نگرانی های اونا هم کمتر شه
    در ضمن ساعت مطالعه ی ۶ ساعت هم کم نیست و خوبه
    اما اگه برای پرستاری میخوای درس بخونی باید سعی کنی مداوم و مرتب و با یه مقدار ساعت مطالعه ی بیشتر تلاش کنی.
    موفق باشی
    سلام ممنونم بابت حرفاتون...
    حرفاتون باعث شد که یکم راجب حرفاشون دید منفی نداشته باشم و سعی کنم ک خیلی توجه نکنم
    بنظرتون چیکار کنم هر روز پیوسته بخونم ؟!
    هر چ قدر تمرین میکنم ک هر روز بخونم ولی بازم بعضی روزا نمیخونم چیکار کنم؟!

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    عزیزم من کاملا درکت میکنم
    چون خودمم یه بازه ای ازینکه میگفتن درس بخون یا یاداوری میکردن که تو درس داری و ... اذیت میشدم
    اما خب باید قبول کنیم آیندمون برای پدر و‌مادر بی اندازه اهمیت داره و این اجتناب ناپذیره،
    شما متناسب با سنت یه مقدار حساس شدی و این کاملا طبیعیه، همونطور که گفتم خودم هم این حالت رو تجربه کردم
    و خب ببین همونطور که آقای دهقان گفتن اونا توقع خاصی ندارن و اینکه بهت گفتن امسال نشد، سال بعد...این یعنی مراعاتتو هم میکنن و به حضورت احترام میذارن
    یه برنامه ی درست و حسابی بریز
    حتما روی کاغذ بهش فکر کن و متناسب با توانایی هات یه برنامه ی منطقی رو ترتیب بده
    بعد بهشون بگو که بر این اساس داری درس میخونی که دل نگرانی های اونا هم کمتر شه
    در ضمن ساعت مطالعه ی ۶ ساعت هم کم نیست و خوبه
    اما اگه برای پرستاری میخوای درس بخونی باید سعی کنی مداوم و مرتب و با یه مقدار ساعت مطالعه ی بیشتر تلاش کنی.
    موفق باشی
    سلام ممنونم بابت حرفاتون...
    حرفاتون باعث شد که یکم راجب حرفاشون دید منفی نداشته باشم و سعی کنم ک خیلی توجه نکنم
    بنظرتون چیکار کنم هر روز پیوسته بخونم ؟!
    هر چ قدر تمرین میکنم ک هر روز بخونم ولی بازم بعضی روزا نمیخونم چیکار کنم؟!

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    با اجازت من کمی باهات خودمونی صحبت میکنم
    راستشو بخوای منم تقریبا شرایط تو رو داشتم
    اما یه کمم سخت‌تر
    چون من علاوه بر مامانم، خواهر بزرگترم داشتم که بهم گیر بده))))
    حتی عروسی هم میرفتیم میگفتن تو اومدی عروسی امسال قبول نمیشی
    حالا من موهامو دوس داشتم کوتاه کنم اونا میگفتن نه باید بذاری بلند شه
    یا وقتی میومدی تی‌وی ببینم بابام میگفت همین فیلما رو ببین فردا حتما قبول میشی( منظورش این بود که از درست عقب میفتی)
    بعضی وقتا هم که میگفتن ما اصلا نمیبینیم درس بخونی
    میخوام بهت بگم خیلی از همسن و سالای تو این مشکلات رو دارن
    در واقع اینا اصلا مشکل نیستن!
    فقط چون به روحیه ما نمیخوره بهشون میگیم مشکل
    حالا چیکار کنیم که درست بشه؟
    به نظرم بهترین راهش اینکه در آرامش با مادرت صحبت کنی
    ایشون خودشون معلم هستن و بهتر درک میکنن که هر دانش‌آموز سبک یادگیری خودش رو داره
    به ایشون بگو که من تو این تایم‌ها بهتر یاد میگیرم! شبا با آرامش بیشتری درس میخونم، یا وقتی میام کنار شما با انرژی برمیگردم سر درسم!
    و البته
    باید واقعا درس بخونی‌ها!
    نه اینکه بری صحبت کنی باهاشون و اونا هم راضی بشن بعد تو زیر آبی بری
    بذار بدونن در کنار اینکه تفریحت رو داری حواست به درس و مشقت هم هست!
    اگه بگی من که زیاد نمیخوابم، من که زیاد آهنگ گوش نمیدم...هرچقد اینا رو انکار کنی بدتر میشه!
    بهتره بگی بله من آهنگ گوش میدم اما وقتی که مثلاه ۱۰ صفحه خونده باشم!
    یا درسته که من میام پیش شما، اما تا یه فصل رو نخونم که بیرون نمیام
    پس برنامه‌هاتو براشون توضیح بده! انکار و مقابله نکن!
    امیدوارم این روند بهت نتیجه خوبی بده!
    ببخشید ی سوال دیگه ام دارم
    چطور میتونم هر روز و پیوسته بخونم این ی مشکل جدی منه و نمیدونم چیکار کنم در حالی ک هر روز تمرین میکنم ولی بازم بعضی روزا هیچی نمیخونم و این خییییلی بده؟!

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    خسته شدم از بس مامان و بابام بهم گیر میدن
    بخداا خسته شدم:/
    درسته اونا ب فکر من هستن ولی من که کار خاصی انجام نمیدم از سر تا پام گیر میدن(((
    من ۱۷ سالمه نه دختری هستم ک بیس چار ساعت برم بیرون و با دوستام باشم همیشه خونه ام و فقط بعضی روزا میرم باشگاه اونم تنها نمیرم و حتما پیشم ی بزرگتر هست
    و به علاوه ۲ کلاس دیگه ک میرم ولی اونجا هم با پدرم میرم و اصلا تنها جایی نمیرم
    ولی بازم مامانم و بابام بهم گیر میدن
    ب همه چی من گیر میدن
    من موهام خیلی بلنده مامانم میگه باید موهاتو کوتاه کنی و من اصلا دوست ندارم ک کوتاهشون کنم و همیشه ب من میگه ک موهاتو باید کوتاه کنی(در حالی ک من هیچ ضرری نمیرسونم بهشون این خودمم ک دوست دارم موهام بلند باشه)اخه بنظرتون چ اشکالی داره موهای من بلند باشه؟؟
    من چادریم و حتی موهامم نمیزام بیرون ولی بازم گیر میدن (یکاری میکنن ک ادم از خودشم متنفر بشه)
    مامانم حتی ب خوابم گیر میده (بعضی روزا شده من تا ساعت ۳ بیدارم ولی بازم ازم انتظار داره ساعت ۷ از خواب بیدار بشم (من امسال کنکور دارم و میدونم چقدر لحضاتم مهمه ولی اگه بعضی وقتا هم بیدار میمونم دارم میخونم ن همیشه فقط بعضی وقتا ممکنه شبا بیدار بمونم) مثلا اگ ۳ بخوابم و ۹ صبح بلند بشم دیگ نباید بعداظهر بخوابم چون ساعت ۹ بلند شدم و مامانم میگه که تو ساعت ۹ بلند شدی و چطور میخوای بعداظهر هم بخوابی؟
    خب چ اشکالی داره من بخوابم چ اذیتی میکنم اصلا من دوست دارم بخوابم (من شبا رو دوست دارم و دوست دارم یکم بیدار بمونم چ اشکالی داره؟)(میدونم ک صبح بهتره ک زود بیدار بشی و کاراتو انجام بدی ولی خب هر کسی ی مدلیه بازم چ اشکالی داره؟) من در هر صورت نمیدونم چیکار میکنم ولی در هر حالت من مایه ننگم:||||
    مامانم حتی به اهنگ گوش دادن منم گیر میده مامانم میگه چرا اهنگ گوش میدی درستو نمیخونی؟
    چ اشکالی داره که من اهنگ گوش بدم ادم بعضی وقتا خسته میشه و دوست داره ک اهنگ گوش بده اخه اونا اهنگ رو دوست ندارن من چیکار کنم ؟! :/
    وقتی حوصله ندارم میرم پیششون میشینم میگه:چرا الکی اومدی اینجا نشستی تو همش میایی میشینی اینجا و بهانه میاری ک درس نخونی :|
    و از همه مهمتر اینکه گوشی میگیرم دستم(اینو قبول دارم من بعضی وقتا خیلی گوشی دستم میگیرم،ی مدت با هم قرار گذاشتیم ک من روزی ی ساعت گوشی دستم باشه و در واقعیت هم همین شد ولی وقتی بابام حرصش از من درمیومد میگفتش من میدیدم ک تو روزی ۱ سسسساااااعتتتتت گوشی دستته و شروع میکرد و میگفت ک بقیه چطوری میخونن و تو اینطوری هسی و فلانی و.. همین حرفای همیشگی...
    بخدا اگه بهم گیر ندن من اصلا گوشی دستم نمیگیرم ولی همیشه ب همه چی من گیر میدن از سر تاااا پام...
    بخدا اینقدر بهم گیر میدن اون لحضه دلم میخواد بمیرم فقط راحت شم
    به هر حال من هر کاری انجام میدم چ خوب باشه چ بد باشه به هر حال مامانم ک بابام بهم گیر میدن هر چی باشه
    بخدا همین حرفاشون باعث میشه ک من درس نخونم و چن ساعت بخاطر حرفاشون حرص بخورم بخاطر کارهایی ک واقعا هیچه و من هیچی انجام نمیدم ک بگم بخاطر همون کارامه ک دارن بهم میگن ک انجام ندم
    ممنون ک وقت میزارید و میخونید خیلی ب کمکتون احتیاج دارم بخدا خسته شدم
    شما بگید چیکار کنم؟!
    عزیزم
    بااینکه خودم هرگز شرایط مشابه شما رو در هیچ مقطعی از زندگیم تجربه نکردم اما میتونم درکتون کنم

    متاسفانه اکثر پدرمادرها نمیتونن گیر دادن بجا رو از گیر دادن نابجا تفکیک کنن و مدام فقط به فرزندانشون گیر میدن و باعث ازارش میشن با این توجیه که ما خیر و صلاحشو میخوایم!

    حقیقتش بزرگترین موهبتی که هر انسانی دوست داره و باید ازش برخوردار باشه استقلال یا همون ازادی در انتخابهاست

    اما از طرفی اگرم پدرمادر کاملا نسبت به عملکرد و برنامه ریزی و سبک زندگی فرزند ۱۷ سالشون بی اعتنایی محض داشته باشن درنهایت به زیان فرزندشون میشه
    اینم درنظر داشته باشین

    شما موهاتون چقد بلنده؟
    تا زیر باسن؟ یا کمتر یا بیشتر؟

    علت اصرار مادرتون به کوتاه کردن موهاتون‌ چیه؟
    بخاطر اینکه حفظ بهداشتش راحتتر باشه و شما تایم کوتاهتری رو توی حموم سپری کنین؟
    اگه این باشه دلیلش پس تاحدی منطقیه
    چون زمان شما درحال حاضر خیلی باارزشه و شاید هرساعت واستون سرنوشت ساز باشه

    درمورد حجاب چطور؟
    ایا حجاب انتخاب خودشماست یا که فرس پدرمادرتون مجبورتون کرده چادر بزارین؟
    اگه حجابتون بخاطر میل قلبی و درونی شما باشه که مشکلی نداره
    اما اگه اجبار و تحمیل از سوی پدرمادرتون باشه پس شما حق دارین اعتراض کنین

    دقیقا همیناست که مرز بین گیر دادن بجا و نابجا رو مشخص میکنه

    بزارین خلاصه بگم:
    اگه پدرمادر شما در راستای اهدافی که واسه شخص شما مطلوب هستن و دوست دارین بشون دست پیدا کنین برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون صحیح و مورد تاییده
    مثال: شما دوست دارین فلان رشته رو قبول شین و پدرمادرتون در اون راستا سعی دارن شما رو به مطالعه و تست زدن بیشتر مقید کنن
    اینکار اونا درسته و درواقع لطف به شماست

    اما اگه پدرمادر شما درراستای اعتقادات و باورهایی که از دیدگاه خودشون ارزش و فضیلت تعریف میشه برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون غلط و غیرقابل تاییده
    مثال: شما به حجاب باور نداشته باشین اما تحت فشارهای خانواده مجبور باشین چادر بزارین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  21. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    خسته شدم از بس مامان و بابام بهم گیر میدن
    بخداا خسته شدم:/
    درسته اونا ب فکر من هستن ولی من که کار خاصی انجام نمیدم از سر تا پام گیر میدن(((
    من ۱۷ سالمه نه دختری هستم ک بیس چار ساعت برم بیرون و با دوستام باشم همیشه خونه ام و فقط بعضی روزا میرم باشگاه اونم تنها نمیرم و حتما پیشم ی بزرگتر هست
    و به علاوه ۲ کلاس دیگه ک میرم ولی اونجا هم با پدرم میرم و اصلا تنها جایی نمیرم
    ولی بازم مامانم و بابام بهم گیر میدن
    ب همه چی من گیر میدن
    من موهام خیلی بلنده مامانم میگه باید موهاتو کوتاه کنی و من اصلا دوست ندارم ک کوتاهشون کنم و همیشه ب من میگه ک موهاتو باید کوتاه کنی(در حالی ک من هیچ ضرری نمیرسونم بهشون این خودمم ک دوست دارم موهام بلند باشه)اخه بنظرتون چ اشکالی داره موهای من بلند باشه؟؟
    من چادریم و حتی موهامم نمیزام بیرون ولی بازم گیر میدن (یکاری میکنن ک ادم از خودشم متنفر بشه)
    مامانم حتی ب خوابم گیر میده (بعضی روزا شده من تا ساعت ۳ بیدارم ولی بازم ازم انتظار داره ساعت ۷ از خواب بیدار بشم (من امسال کنکور دارم و میدونم چقدر لحضاتم مهمه ولی اگه بعضی وقتا هم بیدار میمونم دارم میخونم ن همیشه فقط بعضی وقتا ممکنه شبا بیدار بمونم) مثلا اگ ۳ بخوابم و ۹ صبح بلند بشم دیگ نباید بعداظهر بخوابم چون ساعت ۹ بلند شدم و مامانم میگه که تو ساعت ۹ بلند شدی و چطور میخوای بعداظهر هم بخوابی؟
    خب چ اشکالی داره من بخوابم چ اذیتی میکنم اصلا من دوست دارم بخوابم (من شبا رو دوست دارم و دوست دارم یکم بیدار بمونم چ اشکالی داره؟)(میدونم ک صبح بهتره ک زود بیدار بشی و کاراتو انجام بدی ولی خب هر کسی ی مدلیه بازم چ اشکالی داره؟) من در هر صورت نمیدونم چیکار میکنم ولی در هر حالت من مایه ننگم:||||
    مامانم حتی به اهنگ گوش دادن منم گیر میده مامانم میگه چرا اهنگ گوش میدی درستو نمیخونی؟
    چ اشکالی داره که من اهنگ گوش بدم ادم بعضی وقتا خسته میشه و دوست داره ک اهنگ گوش بده اخه اونا اهنگ رو دوست ندارن من چیکار کنم ؟! :/
    وقتی حوصله ندارم میرم پیششون میشینم میگه:چرا الکی اومدی اینجا نشستی تو همش میایی میشینی اینجا و بهانه میاری ک درس نخونی :|
    و از همه مهمتر اینکه گوشی میگیرم دستم(اینو قبول دارم من بعضی وقتا خیلی گوشی دستم میگیرم،ی مدت با هم قرار گذاشتیم ک من روزی ی ساعت گوشی دستم باشه و در واقعیت هم همین شد ولی وقتی بابام حرصش از من درمیومد میگفتش من میدیدم ک تو روزی ۱ سسسساااااعتتتتت گوشی دستته و شروع میکرد و میگفت ک بقیه چطوری میخونن و تو اینطوری هسی و فلانی و.. همین حرفای همیشگی...
    بخدا اگه بهم گیر ندن من اصلا گوشی دستم نمیگیرم ولی همیشه ب همه چی من گیر میدن از سر تاااا پام...
    بخدا اینقدر بهم گیر میدن اون لحضه دلم میخواد بمیرم فقط راحت شم
    به هر حال من هر کاری انجام میدم چ خوب باشه چ بد باشه به هر حال مامانم ک بابام بهم گیر میدن هر چی باشه
    بخدا همین حرفاشون باعث میشه ک من درس نخونم و چن ساعت بخاطر حرفاشون حرص بخورم بخاطر کارهایی ک واقعا هیچه و من هیچی انجام نمیدم ک بگم بخاطر همون کارامه ک دارن بهم میگن ک انجام ندم
    ممنون ک وقت میزارید و میخونید خیلی ب کمکتون احتیاج دارم بخدا خسته شدم
    شما بگید چیکار کنم؟!
    عزیزم
    بااینکه خودم هرگز شرایط مشابه شما رو در هیچ مقطعی از زندگیم تجربه نکردم اما میتونم درکتون کنم

    متاسفانه اکثر پدرمادرها نمیتونن گیر دادن بجا رو از گیر دادن نابجا تفکیک کنن و مدام فقط به فرزندانشون گیر میدن و باعث ازارش میشن با این توجیه که ما خیر و صلاحشو میخوایم!

    حقیقتش بزرگترین موهبتی که هر انسانی دوست داره و باید ازش برخوردار باشه استقلال یا همون ازادی در انتخابهاست

    اما از طرفی اگرم پدرمادر کاملا نسبت به عملکرد و برنامه ریزی و سبک زندگی فرزند ۱۷ سالشون بی اعتنایی محض داشته باشن درنهایت به زیان فرزندشون میشه
    اینم درنظر داشته باشین

    شما موهاتون چقد بلنده؟
    تا زیر باسن؟ یا کمتر یا بیشتر؟

    علت اصرار مادرتون به کوتاه کردن موهاتون‌ چیه؟
    بخاطر اینکه حفظ بهداشتش راحتتر باشه و شما تایم کوتاهتری رو توی حموم سپری کنین؟
    اگه این باشه دلیلش پس تاحدی منطقیه
    چون زمان شما درحال حاضر خیلی باارزشه و شاید هرساعت واستون سرنوشت ساز باشه

    درمورد حجاب چطور؟
    ایا حجاب انتخاب خودشماست یا که فرس پدرمادرتون مجبورتون کرده چادر بزارین؟
    اگه حجابتون بخاطر میل قلبی و درونی شما باشه که مشکلی نداره
    اما اگه اجبار و تحمیل از سوی پدرمادرتون باشه پس شما حق دارین اعتراض کنین

    دقیقا همیناست که مرز بین گیر دادن بجا و نابجا رو مشخص میکنه

    بزارین خلاصه بگم:
    اگه پدرمادر شما در راستای اهدافی که واسه شخص شما مطلوب هستن و دوست دارین بشون دست پیدا کنین برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون صحیح و مورد تاییده
    مثال: شما دوست دارین فلان رشته رو قبول شین و پدرمادرتون در اون راستا سعی دارن شما رو به مطالعه و تست زدن بیشتر مقید کنن
    اینکار اونا درسته و درواقع لطف به شماست

    اما اگه پدرمادر شما درراستای اعتقادات و باورهایی که از دیدگاه خودشون ارزش و فضیلت تعریف میشه برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون غلط و غیرقابل تاییده
    مثال: شما به حجاب باور نداشته باشین اما تحت فشارهای خانواده مجبور باشین چادر بزارین
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  23. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    ببخشید ی سوال دیگه ام دارم
    چطور میتونم هر روز و پیوسته بخونم این ی مشکل جدی منه و نمیدونم چیکار کنم در حالی ک هر روز تمرین میکنم ولی بازم بعضی روزا هیچی نمیخونم و این خییییلی بده؟!������
    خواهش میکنم عزیزم
    من فکر میکنم بهتره با هدف‌های کوچیک شروع کنی
    مثلا با تایم ۳ تا ۴ ساعت در طول روز! و بعد کم‌کم زیادش کنی
    درسایی که دوس داری رو تقسیم کن در طول هفته و روزت
    مثلا اگه فارسی و دین‌وزندگی رو دوس داری
    سعی کن هر روز یک ساعت این درسا رو بین برنامت داشته باشی
    اگه صبح فارسی خوندی، بعدش دین‌وزندگی رو نخون
    بینشون درسای دیگه رو هم قرار بده
    مثلا فارسی، ریاضی، زیست، دین و زندگی
    تنوع ایجاد کن توی برنامت
    اینو یادت باشه که
    سنگ بزرگ نشونه‌ی نزدنه
    اگه بگی من فردا ۱۰ ساعت میخونم! همین استرس تایم و حجم درسا نمیذاره به کارت برسی
    تو کم‌کم شروع کن
    بعد خودت میفتی روی دور
    طوریکه روزی ۱۵ ساعت هم میرسی
    مثه وقتی که اول نرمش میکنی بعد ورزش
    پس اول ذهنت رو آماده کن بعد بهش برنامه بده
    یه نکته هم اینکه سعی کن تو یه ساعت مشخص بخوابی و بیدار شی
    و مهم‌تر از همه برنامه‌ی هر روزت رو توی همون روز اجرا کن ، نذار تلمبار بشه!
    و در کنار اینها به خودت تشویقی بده
    مثلا اگه برنامه‌ی صبحت رو اجرا کردی میتونی نیم ساعت آهنگ گوش بدی، یا مقداری پول به خودت جایزه بدی
    اگه سه روز پشت سرهم برنامتو درست پیش رفتی، اون پولایی که در طول سه روز به خودت جایزه دادی میتونی باهاشون خرید کنی! و اگه نه که باید توی پس‌اندازت بمونه!
    یا چیزای متنوع دیگه...هرطور که خودت راحت میتونی
    موفق باشی عزیزم

  24. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    عزیزم
    بااینکه خودم هرگز شرایط مشابه شما رو در هیچ مقطعی از زندگیم تجربه نکردم اما میتونم درکتون کنم

    متاسفانه اکثر پدرمادرها نمیتونن گیر دادن بجا رو از گیر دادن نابجا تفکیک کنن و مدام فقط به فرزندانشون گیر میدن و باعث ازارش میشن با این توجیه که ما خیر و صلاحشو میخوایم!

    حقیقتش بزرگترین موهبتی که هر انسانی دوست داره و باید ازش برخوردار باشه استقلال یا همون ازادی در انتخابهاست

    اما از طرفی اگرم پدرمادر کاملا نسبت به عملکرد و برنامه ریزی و سبک زندگی فرزند ۱۷ سالشون بی اعتنایی محض داشته باشن درنهایت به زیان فرزندشون میشه
    اینم درنظر داشته باشین

    شما موهاتون چقد بلنده؟
    تا زیر باسن؟ یا کمتر یا بیشتر؟

    علت اصرار مادرتون به کوتاه کردن موهاتون‌ چیه؟
    بخاطر اینکه حفظ بهداشتش راحتتر باشه و شما تایم کوتاهتری رو توی حموم سپری کنین؟
    اگه این باشه دلیلش پس تاحدی منطقیه
    چون زمان شما درحال حاضر خیلی باارزشه و شاید هرساعت واستون سرنوشت ساز باشه

    درمورد حجاب چطور؟
    ایا حجاب انتخاب خودشماست یا که فرس پدرمادرتون مجبورتون کرده چادر بزارین؟
    اگه حجابتون بخاطر میل قلبی و درونی شما باشه که مشکلی نداره
    اما اگه اجبار و تحمیل از سوی پدرمادرتون باشه پس شما حق دارین اعتراض کنین

    دقیقا همیناست که مرز بین گیر دادن بجا و نابجا رو مشخص میکنه

    بزارین خلاصه بگم:
    اگه پدرمادر شما در راستای اهدافی که واسه شخص شما مطلوب هستن و دوست دارین بشون دست پیدا کنین برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون صحیح و مورد تاییده
    مثال: شما دوست دارین فلان رشته رو قبول شین و پدرمادرتون در اون راستا سعی دارن شما رو به مطالعه و تست زدن بیشتر مقید کنن
    اینکار اونا درسته و درواقع لطف به شماست

    اما اگه پدرمادر شما درراستای اعتقادات و باورهایی که از دیدگاه خودشون ارزش و فضیلت تعریف میشه برشما اعمال محدودیت میکنن کارشون غلط و غیرقابل تاییده
    مثال: شما به حجاب باور نداشته باشین اما تحت فشارهای خانواده مجبور باشین چادر بزارین
    سلام ممنونم بابت حرفاتون
    من موهام تا زیر باسنمه
    ن بخاطر بهداشت نیست من نمیدونم ولی خب به علاوه مامانم کل فامیل هم قفلی زدن رو موهای من
    زیادم مهم نیست این گیر دادنشون میخواسم بگم تا چ حدی بهم گیر میدن
    حجابمم خودم دوست دارم
    اولاش چون دوستامو میدیدم و خودمو میدیدم دوست داشتم چادر سر نکنم و یمدت مامانم و بابام بخاطر رفتارم ک یهویی چادرو گذاشتم کنار ناراحت بودن و دعوام کردن ولی خب زمان ک گذشت فهمیدم فکرم اشتباهه
    و الانم خیلی دوست دارم ک چادریم
    اره اون ک هست ولی خب اینا بیش از اندازه حساسن با هر کی هم حرف زدم بهم میگن تحمل کن و صبر همین..

  26. کاربران زیر از Fatemeh8181 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2019
    شماره عضویت
    41076
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    12
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خواهش میکنم عزیزم
    من فکر میکنم بهتره با هدف‌های کوچیک شروع کنی
    مثلا با تایم ۳ تا ۴ ساعت در طول روز! و بعد کم‌کم زیادش کنی
    درسایی که دوس داری رو تقسیم کن در طول هفته و روزت
    مثلا اگه فارسی و دین‌وزندگی رو دوس داری
    سعی کن هر روز یک ساعت این درسا رو بین برنامت داشته باشی
    اگه صبح فارسی خوندی، بعدش دین‌وزندگی رو نخون
    بینشون درسای دیگه رو هم قرار بده
    مثلا فارسی، ریاضی، زیست، دین و زندگی
    تنوع ایجاد کن توی برنامت
    اینو یادت باشه که
    سنگ بزرگ نشونه‌ی نزدنه
    اگه بگی من فردا ۱۰ ساعت میخونم! همین استرس تایم و حجم درسا نمیذاره به کارت برسی
    تو کم‌کم شروع کن
    بعد خودت میفتی روی دور
    طوریکه روزی ۱۵ ساعت هم میرسی
    مثه وقتی که اول نرمش میکنی بعد ورزش
    پس اول ذهنت رو آماده کن بعد بهش برنامه بده
    یه نکته هم اینکه سعی کن تو یه ساعت مشخص بخوابی و بیدار شی
    و مهم‌تر از همه برنامه‌ی هر روزت رو توی همون روز اجرا کن ، نذار تلمبار بشه!
    و در کنار اینها به خودت تشویقی بده
    مثلا اگه برنامه‌ی صبحت رو اجرا کردی میتونی نیم ساعت آهنگ گوش بدی، یا مقداری پول به خودت جایزه بدی
    اگه سه روز پشت سرهم برنامتو درست پیش رفتی، اون پولایی که در طول سه روز به خودت جایزه دادی میتونی باهاشون خرید کنی! و اگه نه که باید توی پس‌اندازت بمونه!
    یا چیزای متنوع دیگه...هرطور که خودت راحت میتونی
    موفق باشی عزیزم
    خیلیی ممنونم عزیزدلم
    خیلی حرفات بهم انگیزه و انرژی میده خیلی خیلی زیاد
    نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم ولی به هر حال خیلی ممنونم ازت
    توام موفق باشی عزیزدلم

  28. کاربران زیر از Fatemeh8181 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    سلام ممنونم بابت حرفاتون
    من موهام تا زیر باسنمه
    ن بخاطر بهداشت نیست من نمیدونم ولی خب به علاوه مامانم کل فامیل هم قفلی زدن رو موهای من
    زیادم مهم نیست این گیر دادنشون میخواسم بگم تا چ حدی بهم گیر میدن
    حجابمم خودم دوست دارم
    اولاش چون دوستامو میدیدم و خودمو میدیدم دوست داشتم چادر سر نکنم و یمدت مامانم و بابام بخاطر رفتارم ک یهویی چادرو گذاشتم کنار ناراحت بودن و دعوام کردن ولی خب زمان ک گذشت فهمیدم فکرم اشتباهه
    و الانم خیلی دوست دارم ک چادریم
    اره اون ک هست ولی خب اینا بیش از اندازه حساسن با هر کی هم حرف زدم بهم میگن تحمل کن و صبر همین..
    اکی
    خب پس اگه خودتون حجاب رو دوس دارین مشکلی نیس

    در مورد موهاتون علت گیر دادن مادر شما رو نمیدونم
    اما علت گیر دادن فامیل شاید احتمالا حسادت باشه

    نه!
    صبر و تحمل در اکثر موارد یه رفتار مخرب محسوب میشه
    صبر یکی از بدترین نسخه هاییه که عوام از سر جهالت و انسانهای پلید از سر خباثتشون واسه مردم میپیچن!

    وقتی همسرم کما بودن هرکی میرسید میگفت صبرکن! صبر!
    اما من دنبال راه چاره عملی و منطقی میگشتم که به زندگی برش گردونم

    من معمولا به هیچکس صبر توصیه نمیکنم
    این یجور از سر وا کردنه!
    و اصلا توصیه مناسبی نیس
    یعنی چی که صبر و تحمل کن!

    پیشنهادم اینه که مشکلتونو با یه بزرگتر فامیل که از دیگرون فهمیده تره و به اصطلاح اوپن مایند هستش مطرح کنین و ازش بخواین گله ها و انتقادات شما رو با مادرتون درمیون بزاره

    به فامیلتون بگین که واقعا تحت فشار هستین و تحت فشار بودن شما کارایی ذهن شما رو موقع درس خوندن کاهش میده

    موافقین با پیشنهادم؟
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  30. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    خیلیی ممنونم عزیزدلم
    خیلی حرفات بهم انگیزه و انرژی میده خیلی خیلی زیاد
    نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم ولی به هر حال خیلی ممنونم ازت
    توام موفق باشی عزیزدلم
    ممنون عزیزم
    خوشحالم که تونستم کمی کمکت کنم
    قطعا خانمی مثل شما که اهل مشاور و کمک گرفتن تو زندگیش هست آینده‌ی درخشان و پرباری خواهد داشت ان‌شاءالله

  31. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42147
    نوشته ها
    228
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    مرسی مطالب خوبی بود

  32. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2023
    شماره عضویت
    48798
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry خ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh8181 نمایش پست ها
    خسته شدم از بس مامان و بابام بهم گیر میدن
    بخداا خسته شدم:/
    درسته اونا ب فکر من هستن ولی من که کار خاصی انجام نمیدم از سر تا پام گیر میدن(((
    من ۱۷ سالمه نه دختری هستم ک بیس چار ساعت برم بیرون و با دوستام باشم همیشه خونه ام و فقط بعضی روزا میرم باشگاه اونم تنها نمیرم و حتما پیشم ی بزرگتر هست
    و به علاوه ۲ کلاس دیگه ک میرم ولی اونجا هم با پدرم میرم و اصلا تنها جایی نمیرم
    ولی بازم مامانم و بابام بهم گیر میدن
    ب همه چی من گیر میدن
    من موهام خیلی بلنده مامانم میگه باید موهاتو کوتاه کنی و من اصلا دوست ندارم ک کوتاهشون کنم و همیشه ب من میگه ک موهاتو باید کوتاه کنی(در حالی ک من هیچ ضرری نمیرسونم بهشون این خودمم ک دوست دارم موهام بلند باشه)اخه بنظرتون چ اشکالی داره موهای من بلند باشه؟؟
    من چادریم و حتی موهامم نمیزام بیرون ولی بازم گیر میدن (یکاری میکنن ک ادم از خودشم متنفر بشه)
    مامانم حتی ب خوابم گیر میده (بعضی روزا شده من تا ساعت ۳ بیدارم ولی بازم ازم انتظار داره ساعت ۷ از خواب بیدار بشم (من امسال کنکور دارم و میدونم چقدر لحضاتم مهمه ولی اگه بعضی وقتا هم بیدار میمونم دارم میخونم ن همیشه فقط بعضی وقتا ممکنه شبا بیدار بمونم) مثلا اگ ۳ بخوابم و ۹ صبح بلند بشم دیگ نباید بعداظهر بخوابم چون ساعت ۹ بلند شدم و مامانم میگه که تو ساعت ۹ بلند شدی و چطور میخوای بعداظهر هم بخوابی؟
    خب چ اشکالی داره من بخوابم چ اذیتی میکنم اصلا من دوست دارم بخوابم (من شبا رو دوست دارم و دوست دارم یکم بیدار بمونم چ اشکالی داره؟)(میدونم ک صبح بهتره ک زود بیدار بشی و کاراتو انجام بدی ولی خب هر کسی ی مدلیه بازم چ اشکالی داره؟) من در هر صورت نمیدونم چیکار میکنم ولی در هر حالت من مایه ننگم:||||
    مامانم حتی به اهنگ گوش دادن منم گیر میده مامانم میگه چرا اهنگ گوش میدی درستو نمیخونی؟
    چ اشکالی داره که من اهنگ گوش بدم ادم بعضی وقتا خسته میشه و دوست داره ک اهنگ گوش بده اخه اونا اهنگ رو دوست ندارن من چیکار کنم ؟! :/
    وقتی حوصله ندارم میرم پیششون میشینم میگه:چرا الکی اومدی اینجا نشستی تو همش میایی میشینی اینجا و بهانه میاری ک درس نخونی :|
    و از همه مهمتر اینکه گوشی میگیرم دستم(اینو قبول دارم من بعضی وقتا خیلی گوشی دستم میگیرم،ی مدت با هم قرار گذاشتیم ک من روزی ی ساعت گوشی دستم باشه و در واقعیت هم همین شد ولی وقتی بابام حرصش از من درمیومد میگفتش من میدیدم ک تو روزی ۱ سسسساااااعتتتتت گوشی دستته و شروع میکرد و میگفت ک بقیه چطوری میخونن و تو اینطوری هسی و فلانی و.. همین حرفای همیشگی...
    بخدا اگه بهم گیر ندن من اصلا گوشی دستم نمیگیرم ولی همیشه ب همه چی من گیر میدن از سر تاااا پام...
    بخدا اینقدر بهم گیر میدن اون لحضه دلم میخواد بمیرم فقط راحت شم
    به هر حال من هر کاری انجام میدم چ خوب باشه چ بد باشه به هر حال مامانم ک بابام بهم گیر میدن هر چی باشه
    بخدا همین حرفاشون باعث میشه ک من درس نخونم و چن ساعت بخاطر حرفاشون حرص بخورم بخاطر کارهایی ک واقعا هیچه و من هیچی انجام نمیدم ک بگم بخاطر همون کارامه ک دارن بهم میگن ک انجام ندم
    ممنون ک وقت میزارید و میخونید خیلی ب کمکتون احتیاج دارم بخدا خسته شدم
    شما بگید چیکار کنم؟!
    منم همین طور هستم

  33. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2023
    شماره عضویت
    49029
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry پاسخ : خ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    سلام
    راستش ی مدته که بابام خیلی بهم گیر میده.میدونین جدیدن خیلی روم حساس شده من دارم از حساسیتش دغ می کنم.مثلا یه بار داشتیم برای چهارشنبه سوری میرفتیم سر باغمون مانتوم جلو باز بود و بابام فورا اومد گفت ک چرا مانتوت دکمه نداره منم با تعجب نگاش کردم چون دو سال بود که داشتم اون مامتو داغونو می پوشیدم.یا هر سری که لاک میزنم وقتی که میبینه سرم داد میزنه میگع برو بی صاحابا رو پاک کن.اصن میدونین چیه وقتی که میرم بیرون احساس می کنم مث داهاتیام ک فقط ی لاک میزنم با ی رژ ک ت صورت داغونم خیلی مسخرس.از این ناراحتم که ملت مو هاشون بیرونه کلی ارایش می کنن با خط چش و کوفت و زهرمار اما من باید با ی رژ داغون برم بیرون ک مردم مسخرم کنن.
    واقعا انصافه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ویرایش توسط 2088 : 03-28-2023 در ساعت 02:17 AM

  34. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2023
    شماره عضویت
    49068
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر

    سلام پدر و مادر من خیلی بدتر از تو هستند توی این مسائل به نظر من این وضع وقتی درست میشه که تو یک زندگی مستقل داشته باشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آن سوی مرگ
    توسط پریماه. در انجمن سایر
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: 08-01-2016, 09:15 PM
  2. به سوی شادکامی به روش علمی
    توسط پریماه. در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-19-2016, 08:03 AM
  3. ۱۰۰ شخصیت تأثیرگذار جهان از سوی «تایم» !
    توسط سمیراه در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-22-2015, 03:58 PM
  4. پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 10-25-2014, 08:55 AM
  5. بخشش فراوان مال از سوی همسر
    توسط یلداخانم در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-15-2014, 11:40 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد