وسواس فکری عملی برخوردی می باشد که در آن شخص تفکراتی ناخواسته دارا می باشد و اعمالی را بارها و بارها به تکرار کردن می‌پردازند که تمام ما در زندگی معمولی خود عادت ها و روتین های مخصوصی داریم ولی اشخاصی که مبتلا به این مشکل می‌باشند عادت های برخوردی دارند که سد راه زندگی روزانه آنها خواهد شد.

در وسواس فکری عملی تفکرات وسواس به صورت اضطراب آور با وسواس‌های عملی همراه می‌شود که این وسواس‌های عملی اعمالی می باشند که فرد برای تلاش کردن در راه کم شدن وسواس های فکری خود انجام خواهد داد که این برخوردها تکراری و کلیشه ای و تا اندازه ای غیر ارادی به حساب می آید.



وسواس شامل احساس و تفکر یا تصویر ذهنی مزاحم به حساب می‌آید و اجبار شامل برخوردی آگاهانه محسوب می شود که ریشه وسواس اضطراب می باشد و مشکل به دو صورت فکری و عملی کار خواهد شد. چنانچه شخص در مقابل انجام دادن عمل وسواسی به مقاومت کردن بپردازد اضطرابش افزایش پیدا خواهد کرد.
برخی اوقات کودکان هم دچار وسواس خواهند شد که به طور معمول علائم های آن برخورد های پرخاشگرانه و تکرار کردن کلمات و یا لجبازی کردن با اطرافیان می باشد که در صورتی که این اشخاص به نوعی اختلال اضطرابی دچار می باشند که زندگیشان را تحت الشعاع قرار داده .

شخص مبتلا به وسواس فکری عملی برای کم شدن اضطراب خود که ناشی از تفکرات مزاحم می‌باشد فعالیت دیگری را به انجام دادن می‌پردازند که اضطراب او را کم کند. این خود می‌تواند به شدت به اختلال یاری بدهد.



عواقب وسواس و تاثیر آن در زندگی



وسواس می تواند مشکل های جدی را برای شخص به وجود آورد. آدم های مبتلا به وسواس ساعت های فراوانی در طول روز مشغول به انجام دادن برخوردهای وسواسی خود می باشد به همین علت این اشخاص فرصت کافی برای رسیدگی به امور خانواده خود را دارا نمی باشند.

این مشکل برخی اوقات آنقدر شدید خواهد شد که موجب مشکلات فراوانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و ارتباطات اجتماعی خواهد شد که علاوه بر این بیشتر اشخاص مبتلا به وسواس فکری و عملی از مکان ها و شرایط هایی که در آنها اضطراب به وجود می‌آورد نیز دوری می‌کنند.

بعضی از آنها عملا خانه نشین خواهند شد که بیشتر وقتها شخص یا اشخاصی که در خانواده به آنها یاری می دهند تا از عهده انجام دادن تشریفات وسواسی خود برآیند.

بیشتر اشخاص مبتلا به این مشکل خود می دانند که ترس های آنها کاملا واقع‌بینانه به حساب نمی آید و این را می‌دانند که تفکرات و اعمال آنها بدون معنی و غیر الزامی می باشد ولی قادر به نادیده گرفتن آن یا دور شدن از آنها نمی باشد.

این مشکل روان شناختی که زمانی فقط در متون تخصصی شناخته شده بود در حال حاضر قسمتی از فرهنگ عامه به حساب می آید.



وسواس فکری شامل ایده ها و همینطور عقیده ها و تفکرات ناخواسته یا انگیزه هایی می باشد که مرتب به ذهن شخص هجوم خواهد آورد که مکرراً برخلاف میل شخص از ضمیر ناخودآگاه شخص داخل ضمیر هشیار خواهد شد.

بیشتر وقتها تفکراتی که موجب نگران شدن اشخاص مبتلا به وسواس می‌شوند مغایرت با عقیده ها و ارزش های آنها دارد. شخصی که مبتلا به این مشکل می باشد به هیچ عنوان علاقه ندارد که چنین تفکراتی را دارا باشد و آنها را آزار دهنده تلقی می‌کند و قادر به مدیریت کردن آن نمی باشد.

این تفکرات باورها یا تصویرهای ذهنی به صورت مکرر و مقاوم برای فرد رخ داده است . ناراحتی و اضطراب آشکاری را در او ایجاد کرده است. این تفکرات گاهی اوقات به سراغ شخص می روند و برخی اوقات مرتبا ذهن او را مشغول خواهند کرد.

به طور معمول فرد تلاش می‌کند آنها را نادیده بگیرد و از ذهن خود خارج کند و یا با عقل و تفکر دیگری آن را خنثی کند و البته مطرح می باشد که این پدیده های مزاحم حاصل ذهن خود می باشد .

مانند تزریق تفکرات از خارج تحمیل نخواهد شد. وسواس فکری مزمن با مشغول شدن ذهنیت مفرط در رابطه با نظم و ترتیب و امور جزئی و همینطور کمال طلبی همراه می باشد که تا اندازه ای که از دست دادن انعطاف پذیری ، صراحت کشیده خواهد شد.



وسواس در چه افرادی آشکار خواهد شد؟



در رابطه با سن



تجربه های حیات معمولی اشخاص نشانگر این می باشد که وسواس همگام با بلوغ و در شهوت در اشخاص پای گرفته و به تدریج رشد خواهد کرد و اگر در آن ایام موقعیت برای معالجه مساعد بود بهبود های نسبی و دوره ای ایجاد می شود وگرنه بیمار سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایی که خود بیمار به ستوه آمده باشد.



در رابطه با هوش



ارزیابی های علمی نشان گر این می باشد که وضع هوشی آنها در سطح متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط می باشد که وسواسی هایی که دارای هوش کم و یا با درجه ضعیف می باشند بسیار کم می باشند که بر این اساس برخورد آنها نباید حمل بر کم هوشی آنها بشود.



در رابطه با شخصیت و همینطور محیط



تجربه ها نشانگر این می باشد که آنهایی که در زندگی فردی حساس می باشند امکان مبتلا شدن به بیماری وسواس بیشتر می باشد و غلبه کردن وسواس بر آنها زیادتر می باشد که در میان فرزندانی که والدینشان معمولاً محکوم می‌کنند این بیماری بیشتر مشاهده خواهد شد.

قسمتی از این پژوهش‌ها نشان گر این می باشد که شخصیت والدین و حتی ویژگی‌های ژنتیکی و محیطی در این عوامل دارای تاثیر می باشد به همین علت وسواس در میان دوقلوهای یکسان بیشتر مشاهده خواهد شد تا در اطرافیان و اگرچه ریشه های اساسی و کلی این عوامل کاملا مشهود نمی باشد.


منبع:ساینس دیلی