ساختمان بسیار بزرگی را به تصور کردن بپردازید که با حدود ۸۵ میلیارد لامپ چراغانی می باشد به صورتی که همه این لامپ‌ها با شبکه ای از سیستم های تودرتو به همدیگر اتصال پیدا کرده‌اند. هر سیم با هزاران سیم دیگر به نحوی متصل می باشند که ۱۰۰ میلیارد نقطه اتصال به تشکیل دادن پرداخته است.

حالا این ساختمان غول پیکر را کوچک کنید تا اندازه یک طالبی بشود این کار یعنی کوشش کردن برای طراحی زیبا ترین اثر هنری طبیعت که همان مغز شما می باشد.
رمز پیچیده بودن مغز در کیفیت مدارها و ارتباط واحدهای آن می‌باشد.

شبکه بینایی به شما یاری می دهد تا ببینید ، شبکه شنوایی شما را متوجه صداهای پیرامون خود خواهد کرد و شبکه حرکتی به شما یاری می دهد تا به صورت راست بنشینید. در ضمن شما شبکه ای دارید که گفت و گوی دائمی در ذهن شما را تولید خواهد کرد.

در حالت تمرکز کردن مغز انسان شبکه ای از نورون ها فعال خواهند شد که پژوهشگران به آن شبکه کاری مثبت می گویند.

هنگامی که در حال تمرکز کردن به صورت کامل می باشید ، غرق در احساس بخصوص می باشید ، هنگامی که با کودکانتان به بازی کردن می‌پردازید ، در حال مطالعه کردن اثر بی نظیری می باشید و غیره که همگی مثال هایی از حالت تمرکز مغز به حساب می‌آیند.

در چنین شرایطی نگران خودتان نمی باشید بلکه در حالت لذت بخش واقع شده اید که خود را به فراموشی سپرده اید. در حالت تمرکز کردن که مغز متوجه عامل بیرونی می باشد احساس خواهید کرد که گویی زندگی داستان هدفمندی می باشد.ولی مغز شما می تواند در حالتی از تمرکز واقع بشود که توجه شما از درون به هدایت شدن برسد نه از دنیای بیرون.

در حالت تمرکز کردن درونی هدف های شما به صورت عمیق و منظم و همینطور دارای هدف می باشد.

تفکرات متمرکز و تفکرات غیر متمرکز

مغز انسان قابلیتی دارا می باشد که بسیار قدرتمند تر از هر پدیده ای است و آن قدرت تفکر می باشد که آثار فنی و این تفکر عمیق به حساب می آید. ولی در سال های اخیر فاقد تفکرات عمیق می باشیم.

در دنیای امروز حداقل مردم نیمی از روز خود را صرف تفکرات سطحی و بدون هدف خواهند کرد که این موضوع به حالت معمولی مغز باز می‌گردد . انسان در حالت متمرکز وارد دنیای خواهد شد که به پدیده های نوظهور و هدفمند بها خواهد داد بنابراین تفکرات خود را کنترل می کند ولی در حالت معمولی تفکرات غیر ارادی و بی هدف می باشند.

تفکرات غیر ارادی یا حالت معمولی عنوان دیگری هم دارا می‌باشد که به آن آشفتگی یا پریشان بودن ذهن می گویند. آشفتگی ذهنی یعنی تفکر کردن به چیزی غیر از آنچه که در حال حاضر مشغول انجام دادن آن و یا مایل به فکر کردن درمورد آن می باشید که ذهن پریشان ماجرا می سازد و اگرها و ای کاش فراوانی را به تصویر خواهد کشید و گرفتار صحبتهای بدون هدف خواهد شد.

وقایع به ظاهر مرتب را از دل زمان بیرون می‌کشند و به آنها تفکر می کند. ذهن در این حالت پریشان خواهد شد و مثل پرنده از شاخه به شاخه دیگری می پرد و حالا این سوال مطرح می باشد که آیا پرنده نگران می تواند به شادی برسد؟

ذهن پریشان ذهن ناخشنود می باشد

در پژوهش هایی به عنوان ذهن پریشان ذهن ناخشنود است که بر روی ۲۲۵۰ بزرگسال صورت گرفته است نشانگر این می باشد که انسان ها در مواقعی که دارای ذهن آشفته می باشند نسبت به هنگامی که هوشیار می باشند و در لحظه به سر خواهند برد از شادی و نشاط کمتری برخوردار می‌شود.

حتی تصور کردن به مسئله‌ای ناخوشایند و دلنشین نمی‌تواند قبل از هنگامی که در لحظه حال به سر می‌بریم شادی فراوانی را به ما بدهد که حضور ذهن و حضور در لحظه چهار برابر به پیش از انجام یک فعالیت به خصوص به انسان نشان خواهد داد.

تفکرات متفرقه

تمام ما تفکرات متفرقه فراوانی داریم که بیشتر آنها مربوط به مسئله های برطرف نشده در زمان گذشته و یا مربوط آینده نامشخص می‌باشد. نگاه به گذشته با عینک زمان حال بدون منطق به نظر می آید به آینده هم به هیچ وجه نمی‌توان اطمینان پیدا کرد .

در نهایت هنگامی که به امید آینده می نشینیم که کارهایی را به پایان برسانیم تا شاید از زندگی خود به لذت برسیم این عوامل موجب می شود شادی را به عقب بیندازیم. همین امر می تواند انسان را دچار استرس ، اضطراب ، اختلال در خواب و عوارض دیگر بشود.

رها شدن از ذهن پریشان

با توجه به آنچه مغز امکانات بسیاری برای پردازش کردن اطلاعات در اختیار دارد و پریشانی بیش از حد تفکرات و مهارت های ما در پرداختن به تفکرات و اعمال هدفمند محدود خواهد کرد ضمن اینکه تفکرات منفی موجب می شود زندگی به ندرت بی معنی به نظر آید و زمینه افسردگی آماده بشود.

می توانید تفکرات خود را به صورتی بازسازی کنید که بعد از این هرگز تفکرات منفی دارا نباشید . این شما می باشید که تفکرات منفی را به انتخاب کردن پرداخته است.

در حقیقت چیزهایی می باشد که به قول معروف در ذهن شما به پخش شدن رسیده اند که جایگاه معینی ندارد . کاری که احتیاج دارید انجام دهید این می باشد که چیزهایی که الزامی می باشد را به خاطر بسپارید.

پس ساده می باشد که ذهن را خیلی تمیز و خوب به نگه داشتن بپردازید تا از این طریق چیزی که وارد ذهن می شود جای معینی را پیدا کند و همین در رابطه با ذهن شما صدق می کند.

منبع:مقالات کانون مشاوران ایران