نوشته اصلی توسط
Fatwmeh
سلام
بخدا خسته شدم از بس گریه کردم
خسته ام از این زندگی پوچ ...
خسته شدم ک هر کاری کردم واسش مهم نبودم
خسته شدم
بعد دوماه ک رفته بود سربازی چند روز پیش بهش زنگ میزدم
ولی هر دفعه که باهاش حرف میزدم
ی بهونه میاورد
همش منو منتظر میزاشت
تا اینکه تو اخرین تماسم گریه ام گرف
گفتم من واست مهم نیستم
ولی گفتش تو واسم مهمی خودت میدونی که این چند روزه که اومدم خیلی شلوغه خونمون ... هیچکدوم از این دلیلا منو قانع نکرد
ولی یکم اروم شدم
ولی من خیلی دلم براش تنگ شده بود ولی اون براش هیچی مهم نبود
الانم رفت بدون اینکه باهام خدافظی کنه
من چیکار کنم اخههههه
هیچی واسش مهم نیست
گفتم اگ دوستنداری باهات باشم میخوای برم ؟؟؟
گفتش من کی گفتم ک بری
من چیکار کنم ؟؟؟
کمکم کنید خیلی حالم بده