شک.خیانت.دروغ

[نیاز۷۳]

سلام
من نیاز۲۳سالمه
۵سال پیش باپسری که فوقع العاده خوب و مودب بود نامزدی کردم بماند که چقدر سختی کشیدیم که بهم برسیم عاشق همدیگه بودیم میتونم بگم اون بیشتر ازمن دوستم داشت و این وضع تا ۲سال اول خیلی خوب بود اما کم کم که بزرگتر شد تغییر کرد رفتارش کلا عوض شد الان ۵سال ازنامزدیمون میگذره الان دیگه خبری ازاون پسر خوب نیست بعضی وقتا یهو همون پسرخوب میشه اما دوباره بد میشه چند بار نامزدیمون ول شد و دوباره بخاطر علاقه ی زیاد من دوباره جورشد نامزدیمون
هرچی بهش میگم ازدواج کنیم میگه الان زوده
خیلی بد شده خیلی بهم فحش میده جواب زنگ گوشیمو نمیده بهم خیانت کرد اما خودش میگه نه فقط مورد کاری بوده اما بخاطرش بامن بهم زد ودوباره برگشت.
خیلی ناراحتم دلم میخواد خودمو بکشم ولی نمیتونم ازخدا میترسم
منم دیگه خیلی شکاک شدم روش دیگه خودمم روانی شدم
دلم میخواد بشم همون نیاز بیخیال دلم میخواد اونم بشه همون پسر خوب
خسته شدم ازبس بیمحلی میکنه ازبس جواب نمیده ونمیاد دیدنم پسری که هرروز پیشم بود و ندیدن من عذابش میداد الان دیگه هفته ای ۱بارشاید بهم سربزنه و خبری اززنگ و پیام هم نیست میگه من ازاین قرتی بازیا خوشم نمیاد درصورتی که با همه جز من پیام بازی میکنه میخنده زنگ میزنه
بهش میگم اگر دوستم نداری بگو میگه نه دوستت دارم تو داری اشتباه میکنی
ولی منم محبت میخوام دلم زندگی راحت میخوادد اما خودمم نمیتونم ازش دل بکنم خیلی دوستش دارم سخته برام ازش جداشم
بارها خواستم برم بایکی دوست شم تا بهم محبت کنه اما باز لعنت به شیطون گفتم و باهمه چیزش ساختم الان خیلی دارم عذاب میکشم
دیگه باورش ندارم ازبس بهم دروغ میگه و دروغاش لو میره
ولی بازم بهش زنگ میزنم میگه اینقدر بهم زنگ نزن پیام نده اما دست خودم نیست اینقدر دوستش دارم که دلم میخواد هرساعت بزنگم بهش و همینکارم میکنم ولی جوابم نمیده چکار کنم راهنماییم کنین لطفا
دیگه کم اوردم

[sam127]

هم دلشو زدی هم تنها گزینشی بودنت بعض نبودنته

[نیاز۷۳]

یعنی چی؟؟ الان چکار کنم هرچی بهش میزنگم جواب نمیده درصورتی که انلاین هم هست

[نیاز۷۳]

الان چکار کنم یعنی چی بودنم بعض نبودنمه

[fateme.68]

سلام
خوب مشخصا شما تو سن حساس ک پرا از احساس بودیم همدیگر را انتخاب کردین
حالا به بلوغ فکری رسیدین و مخصوصا پسرا ک سن بلوغشون و رسیدن به ثبات دیرتر هست و مسلما الان طرز فکر و انتخابش با اون موقع فرق داره.
و این ول کردن و برگشتن فقط ی بازی هست و شما دیگه انتخاب و مورد علاقه ایشون نیسین متاسفانه.

[نیاز۷۳]

سلام
خوب مشخصا شما تو سن حساس ک پرا از احساس بودیم همدیگر را انتخاب کردین
حالا به بلوغ فکری رسیدین و مخصوصا پسرا ک سن بلوغشون و رسیدن به ثبات دیرتر هست و مسلما الان طرز فکر و انتخابش با اون موقع فرق داره.
و این ول کردن و برگشتن فقط ی بازی هست و شما دیگه انتخاب و مورد علاقه ایشون نیسین متاسفانه.

پس چرا هنوز داره باهام ادامه میده ؟؟؟
دلیل موندن و محل نذاشتنش چیه؟؟
من خیلی سردرگمم

[نیاز۷۳]

هم دلشو زدی هم تنها گزینشی بودنت بعض نبودنته

یعنی چی؟؟ الان چکار کنم هرچی بهش میزنگم جواب نمیده درصورتی که انلاین هم هست

بودنم بعض نبودنمه یعنی چی؟؟

[آرش67]

خانواده ها چقدر از کم کیف رابطه شما در جریانند؟

به صورت قانونی عقد کردید ؟

[نیاز۷۳]

خانواده ها چقدر از کم کیف رابطه شما در جریانند؟

به صورت قانونی عقد کردید ؟

نامزد هستیم
خانواده هامون در جریان همه چیز هستن

[نیاز۷۳]

خانواده ها چقدر از کم کیف رابطه شما در جریانند؟

به صورت قانونی عقد کردید ؟

نامزد هستیم
خانواده هامون در جریان همه چیز هستن

[shahriar]

سلام

آقا پسر چند سال دارن و آیا شغلی دارن؟؟ و اینکه آیا رابطه جنسی بینتون بوده و در چه حد؟؟

[نیاز۷۳]

سلام

آقا پسر چند سال دارن و آیا شغلی دارن؟؟ و اینکه آیا رابطه جنسی بینتون بوده و در چه حد؟؟

۲۷سالشه
شغلش آزاده

[shahriar]

۲۷سالشه
شغلش آزاده

رابطه جنسی داشتین یا خیر؟

[fateme.68]

پس چرا هنوز داره باهام ادامه میده ؟؟؟
دلیل موندن و محل نذاشتنش چیه؟؟
من خیلی سردرگمم

گفتم ک همش نقش بازی کردن هست و یا عذاب وجدان و یا خواهش و تلاش شما را میبینه
شاید منتظره ک خودت پاپس بکشی ک انگ نامردی بهش نخوره.
به نظر من باهاش صحبت کن و یا ازش بخواه ک باهم به مشاوره برین تا تکلیفت مشخص بشه

[نیاز۷۳]

[QUOTE=fateme.68;255194]گفتم ک همش نقش بازی کردن هست و یا عذاب وجدان و یا خواهش و تلاش شما را میبینه
شاید منتظره ک خودت پاپس بکشی ک انگ نامردی بهش نخوره.
به نظر من باهاش صحبت کن و یا ازش بخواه ک باهم به مشاوره برین تا تکلیفت مشخص بشه[/QUOبارها باهاش صحبت کردم حتی الان هم بهش پیام دادم گفتم تکلیفمو مشخص اگر علاقه ای نداری منم نمیتونم بااین شرایط کناربیام اما میگه من دوستت دارم وتو داری اشتباه میکنی
نمیدونم چکار کنم کاش اصلا هیچوقت کسی رو تو زندگیم راه نمیدادم
دیگه دارم دیونه میشم فکرشم نمیکردم اینجوری بشه

[sam127]

یعنی چی؟؟ الان چکار کنم هرچی بهش میزنگم جواب نمیده درصورتی که انلاین هم هست

بودنم بعض نبودنمه یعنی چی؟؟

یعنی اینکه خودتو تو دست و پا ننداز تو هم سرد شو باهاش و بزار او جلو بیاد نه تو هی پیله پیله و زنگ بزنی

[fateme.68]

[quote=نیاز۷۳;255197]

گفتم ک همش نقش بازی کردن هست و یا عذاب وجدان و یا خواهش و تلاش شما را میبینه
شاید منتظره ک خودت پاپس بکشی ک انگ نامردی بهش نخوره.
به نظر من باهاش صحبت کن و یا ازش بخواه ک باهم به مشاوره برین تا تکلیفت مشخص بشه[/quoبارها باهاش صحبت کردم حتی الان هم بهش پیام دادم گفتم تکلیفمو مشخص اگر علاقه ای نداری منم نمیتونم بااین شرایط کناربیام اما میگه من دوستت دارم وتو داری اشتباه میکنی
نمیدونم چکار کنم کاش اصلا هیچوقت کسی رو تو زندگیم راه نمیدادم
دیگه دارم دیونه میشم فکرشم نمیکردم اینجوری بشه

بهش بگو باهم به مشاوره ازدواج برین

[eli2]

یکاری پیشنهاد میدم البته نظر شخصی منه بهش بگو قراره برات خاستگار بیاد و خانواده هم تحت فشار گذاشتنت و زودتر تکلیفتو مشخص کنه اینجوری اونم مشخص میشه که تو رو میخاد یانه

[نیاز۷۳]

یکاری پیشنهاد میدم البته نظر شخصی منه بهش بگو قراره برات خاستگار بیاد و خانواده هم تحت فشار گذاشتنت و زودتر تکلیفتو مشخص کنه اینجوری اونم مشخص میشه که تو رو میخاد یانه

بهش گفتم قبلا میگفت تو غلط میکنی جزبامن بایکی دیگه باشی
ولی یبار دیگه که گفتم گفت برو بهتر خوشبخت میشی

[eli2]

بهش گفتم قبلا میگفت تو غلط میکنی جزبامن بایکی دیگه باشی
ولی یبار دیگه که گفتم گفت برو بهتر خوشبخت میشی

پس دیگه عزیزم جوابش که مشخص بوده که تورو نمیخات اینقدر غرورتو خورد نکن تو باارزش تر ازین حرفایی که بخوای با یه ادمی که لیاقتتو نداره باشی . به نظرم تا میتونی تو کارهات پیشرفت کن باشگاه برو ورزش کن درس بخون تا اعتماد به نفستو دوباره به دست بیاری و ایندفعه فقط با کسی ازدواج کن که جونشو برات بده . تو فقط یک بار زندگی میکنی پس جوری زندگی کنی که همیشه به خودت افتخار کنی اونم با پیدا کردن استعدادها و توانی های خودت. نظر شخصی من اینه که یه پیام بهش بده بگو برات ارزوی خوشبختی میکنم و امیدوارم روزهای قشنگی در پیش داشته باشی خداحافظ واگرم باز خواست با احساساتت بازی کنه بگو یا عقد یا هیچی و دیگه گدایی محبتشو نکن . چون وجوده تو برای خیلیا باارزشه بیخودی خودتو دسته کم نگیر

[نیاز۷۳]

پس دیگه عزیزم جوابش که مشخص بوده که تورو نمیخات اینقدر غرورتو خورد نکن تو باارزش تر ازین حرفایی که بخوای با یه ادمی که لیاقتتو نداره باشی . به نظرم تا میتونی تو کارهات پیشرفت کن باشگاه برو ورزش کن درس بخون تا اعتماد به نفستو دوباره به دست بیاری و ایندفعه فقط با کسی ازدواج کن که جونشو برات بده . تو فقط یک بار زندگی میکنی پس جوری زندگی کنی که همیشه به خودت افتخار کنی اونم با پیدا کردن استعدادها و توانی های خودت. نظر شخصی من اینه که یه پیام بهش بده بگو برات ارزوی خوشبختی میکنم و امیدوارم روزهای قشنگی در پیش داشته باشی خداحافظ واگرم باز خواست با احساساتت بازی کنه بگو یا عقد یا هیچی و دیگه گدایی محبتشو نکن . چون وجوده تو برای خیلیا باارزشه بیخودی خودتو دسته کم نگیر

همه همینو یهم میگن خودمم میدونم اما خیلی احمقم خیلی دوستش دارم روزی صدبار بهش میگم خداحافظ و ازاین حرفا ولی باز خودم میرم دنبتلش دیونه شدم اصلا
فکر میکنم اگر اون نباشه من هیچم درصورتی که همه بهم میگن تو خیلی ازش سری براچی اینکارو میکنی باخودت ولی من نمیتونم انگار که مسخش شدم نمیتونم دل بکنم نمیتونم ببینم بایکی دیگه باشه
توروخدا برام دعا کنین یکم عاقل شم
میترسم از اینکه جداشم ازش چکار کنم

[eli2]

همه همینو یهم میگن خودمم میدونم اما خیلی احمقم خیلی دوستش دارم روزی صدبار بهش میگم خداحافظ و ازاین حرفا ولی باز خودم میرم دنبتلش دیونه شدم اصلا
فکر میکنم اگر اون نباشه من هیچم درصورتی که همه بهم میگن تو خیلی ازش سری براچی اینکارو میکنی باخودت ولی من نمیتونم انگار که مسخش شدم نمیتونم دل بکنم نمیتونم ببینم بایکی دیگه باشه
توروخدا برام دعا کنین یکم عاقل شم
میترسم از اینکه جداشم ازش چکار کنم

دو راه داری:
یا اینکه همه ی جوونیتو برای کسی که دوستت نداره به التماس و خواهش بگذرونی
دوم اینکه خودتو دوست داشته باشی و مطمنن اولش سخته ولی قوی بشی

به این فکر کن حالا فرض ازدواج کردی .زندگی که همش قوربون صدقه و دوست دارمو عاشقتم نیس . آیا میتونی با شخصی زندگی کنی که حس کردی بهت خیانت کرده و بی اعتمادی بهش؟ بعدا همش دعوا ودرگیری . کسی هم که یکبار دید بهت خیانت کرده تو بخشیدیش بازم احتمال خیانت وجود داره . دیگه تصمیم نهایی باخودت

[نیاز۷۳]

دو راه داری:
یا اینکه همه ی جوونیتو برای کسی که دوستت نداره به التماس و خواهش بگذرونی
دوم اینکه خودتو دوست داشته باشی و مطمنن اولش سخته ولی قوی بشی

به این فکر کن حالا فرض ازدواج کردی .زندگی که همش قوربون صدقه و دوست دارمو عاشقتم نیس . آیا میتونی با شخصی زندگی کنی که حس کردی بهت خیانت کرده و بی اعتمادی بهش؟ بعدا همش دعوا ودرگیری . کسی هم که یکبار دید بهت خیانت کرده تو بخشیدیش بازم احتمال خیانت وجود داره . دیگه تصمیم نهایی باخودت

وقتی بخشیدمش فکر میکردم آسونه ولی سخته نمیتونم تحمل کنم ولی خوب دوستشم دارم
دلم میخواد ولش کنم ولی خیلی سختمه میترسم بایکی دیگه ازدواج کنه
دلم میخواد مال من باشه
اصلا نمیدونم چم شده غرورمو کلا ازدست میدم جلوش
کاش خوب میشد که مجبور نبودم فراموشش کنم
چکار کنم دوباره دلشو به دست بیارم نمیتونم ازش دل بکنم
امروز بهم گفت میام پیشت خیلی منتظرش موندم بعدموقع اذان اومدم نماز بخونم زنگ زدم بهش گفت من رفتم بازارو ازاین حرفا نمیتونم بیام پیشتو قطعش کرد
احساس میکنم با دخترخاله هاش و داداشش رفتم آخه یکی از دخترخاله هاش نامزد داداششه حس میکنم خواهرشم میخوان بدن به نامزد من آخه خانوادش بامن مشکل دارن

[shirin danai]

سلام
به نظر من، سعی کن ازش دور بشی، رابطه با آدمی که اصلا برات وقت نمیذاره باهات حرف نمیزنه، چه فایده ی براتون داره؟ خودتون میگید با همه در حال چت و خنده و تلفنی حرف زدنه ولی برای شما سوسول بازیه!
رابطه داشتن که فقط این نیست که بعد یه مدت بیاد خواستگاریتون و ازدواج، شما باید تو این رابطه از بودن هم تو زندگی لذت ببرید( منظورم هر لذتی نیست) مایه آرامش هم باشید مایه پیشرفت هم باشید و خیلی چیزای دیگه..
شما جز اولویتهای ایشون نیستین خب ازدواج با کسی که شما رو تو اولویت دهم زندگیشم قرار نداده به نظرم خیلی اشتباهه

[نیاز۷۳]

سلام
به نظر من، سعی کن ازش دور بشی، رابطه با آدمی که اصلا برات وقت نمیذاره باهات حرف نمیزنه، چه فایده ی براتون داره؟ خودتون میگید با همه در حال چت و خنده و تلفنی حرف زدنه ولی برای شما سوسول بازیه!
رابطه داشتن که فقط این نیست که بعد یه مدت بیاد خواستگاریتون و ازدواج، شما باید تو این رابطه از بودن هم تو زندگی لذت ببرید( منظورم هر لذتی نیست) مایه آرامش هم باشید مایه پیشرفت هم باشید و خیلی چیزای دیگه..
شما جز اولویتهای ایشون نیستین خب ازدواج با کسی که شما رو تو اولویت دهم زندگیشم قرار نداده به نظرم خیلی اشتباهه

خودم همه اینارو میدونم همه هم بهم میگن
مشکلم اینکه نمیتونم ازش دل بکنم
نمیتونم کسیو جز اون تو دلم راه بدم
چکار کنم سختمه
مشکلم اینکه خیلی بهش زنگ میزنم وپیام میدم
جوری که خواهر کوچکم گوشیو تو دستم میکشه میگه بسته دیگه
وللی نمیتونم
این اواخر میخواستم خودمو ببندم به تخت که گوشی نگیرم دست که بهش زنگ بزنم

[shirin danai]

خودم همه اینارو میدونم همه هم بهم میگن
مشکلم اینکه نمیتونم ازش دل بکنم
نمیتونم کسیو جز اون تو دلم راه بدم
چکار کنم سختمه
مشکلم اینکه خیلی بهش زنگ میزنم وپیام میدم
جوری که خواهر کوچکم گوشیو تو دستم میکشه میگه بسته دیگه
وللی نمیتونم
این اواخر میخواستم خودمو ببندم به تخت که گوشی نگیرم دست که بهش زنگ بزنم

میدونم دقیقا میتونم درکتون کنم، اما اگه من جای شما بودم بخدا مثل یه خواهر دارم بهتون میگم، اصلا یه دونه اسمس هم بهش نمیدادم، برای شخصیت خودت احترام قایل باش که اونم برای تو متقابلا احترام قایل باشه، فک کن الان بهش زنگ میزنه اون طرف ایشون گوشیشو پرت کنه بگه خدا از دست این چیکار کنم چه حالی بهت دست میده؟؟؟ بازم دوسش دارین؟! چی این آقا رو دوست دارید ؟ در حال حاضر نه دوستون داره نه وقتی براتون داره نه تصمیمی در موردتون داره!باید خودتون انقد عزت نفس داشته باشید که حتی اگه خواهرتون گوشیو داد که به این آقا زنگ بزنید بگی نمیخوام ، بیشتر فک کن

[نیاز۷۳]

میدونم دقیقا میتونم درکتون کنم، اما اگه من جای شما بودم بخدا مثل یه خواهر دارم بهتون میگم، اصلا یه دونه اسمس هم بهش نمیدادم، برای شخصیت خودت احترام قایل باش که اونم برای تو متقابلا احترام قایل باشه، فک کن الان بهش زنگ میزنه اون طرف ایشون گوشیشو پرت کنه بگه خدا از دست این چیکار کنم چه حالی بهت دست میده؟؟؟ بازم دوسش دارین؟! چی این آقا رو دوست دارید ؟ در حال حاضر نه دوستون داره نه وقتی براتون داره نه تصمیمی در موردتون داره!باید خودتون انقد عزت نفس داشته باشید که حتی اگه خواهرتون گوشیو داد که به این آقا زنگ بزنید بگی نمیخوام ، بیشتر فک کن

بارها تلاش کردم اما سختمه بخدا
من تا چشم باز کردم این کنارم بوده ۱۸سالم بودنامزدکردم الان ۲۳سالم شده نمیتونم به پسر دیگه ای فکر کنم
میگه خیلی دوستت دارم ولی نه زنگ میزنهنه پیام میده
یبار گفت تو زنگ نزن بذار منم دلتنگت بشم زنگ بزنم
۳روز تحمل کردم تواین ۳روز نه غذامیخوردم نه چیزی مامانمم یوایشکی گریه میکرد برام دیگه اما زنگ نزد که نزد
بعدشم که اومد گفتم چرا نزنگیدی میگفت میخواستم تو حال خودت باشی
همهچی برام میخره اما من پول نمیخوام عشق ومحبتشو میخوام
خودشو میخوام
نمیدونم چکار کنم
بعضی وقتا میزنه به سرم میگم بایکی دیگه عروسی کنم برم بازم نمیتونم
درصورتی که همین الان هم خاستگار دارم اما دل کندن ازش برام عین جهنم میمونه

[نیاز۷۳]

میدونم دقیقا میتونم درکتون کنم، اما اگه من جای شما بودم بخدا مثل یه خواهر دارم بهتون میگم، اصلا یه دونه اسمس هم بهش نمیدادم، برای شخصیت خودت احترام قایل باش که اونم برای تو متقابلا احترام قایل باشه، فک کن الان بهش زنگ میزنه اون طرف ایشون گوشیشو پرت کنه بگه خدا از دست این چیکار کنم چه حالی بهت دست میده؟؟؟ بازم دوسش دارین؟! چی این آقا رو دوست دارید ؟ در حال حاضر نه دوستون داره نه وقتی براتون داره نه تصمیمی در موردتون داره!باید خودتون انقد عزت نفس داشته باشید که حتی اگه خواهرتون گوشیو داد که به این آقا زنگ بزنید بگی نمیخوام ، بیشتر فک کن

حتی الانم که دارم تایپ میکنم اینجا هی میخوام بهش زنگ بزنم اما دوباره یکی تو ذهنم باهام حرف میزنه میگه یکم به حرف بقیه گوش کن و زنگ نزن
اما سختمه کنترلم دیگه دست خودم نیست
کاش من بمیرم

[ملکه شیشه ای]

حتی الانم که دارم تایپ میکنم اینجا هی میخوام بهش زنگ بزنم اما دوباره یکی تو ذهنم باهام حرف میزنه میگه یکم به حرف بقیه گوش کن و زنگ نزن
اما سختمه کنترلم دیگه دست خودم نیست
کاش من بمیرم

سلام
به نظر من داری عصبی و احساسی برخورد می کنی.
حقم داری چون بهت خیانت شده بی توجهی شده اذیت شدی. الان هم میترسی هم دلخوری هم کلی احساسای دیگه که ادمو گیج می کنه.
به نظر من اگه می خوای یکم اوضاعت عوض شه اروم اروم ازش دور شو. اولش سعی کن زنگ زدناتو کم کنی. حرف جدی زدنا و خط و نشون کشیدناتو کم کنی. اول یاد بگیر کمتر بهش فکر کنی. کمتر بهش زنگ بزنی. بعد کم کم به جایی برس که اصلا نری سراغش. کالر لیست گوشیتو پاک کن با خودت قرار بذار دیگه تو باهاش تماس نگیری اگرم شمارش میاد تو لیست واسه تماس اون باشه. پیاماتم همین طور
به جای فکر کردن به اون سر خودتو گرم کن. برو تفریح برو قدم بزن. زندگی کن. سنت خیلی کمه واسه اینکه بخوای شکست بخوری و آرزو مرگ کنی. تازه اول راهی کلی فرصت داری. با این حالش سختی کشیدی پس حتما قوی تر شدی و تجربه داری. انقدرام که فکر می کنی سخت نیست.
لازم نیست با فکر اینکه الان با کسیه اگه ازدواج کنه چیکار کنی و فلان خودتو زجر بدی. بی خیال باش نذار این فکرا عصبیت کنه.
اگه دوسش داری این کارارو اصلا نکن اینطوری هم خودتو از چشمش میندازی هم اینکه به خودت روحت احساست صدمه میزنی.
بدترین قسمت این قضیه تنها شدنته که باور کن ترسناک نیست. تنهاییو اگه ازش فرار نکنی یه آرامش و قشنگی خوب داره تو خودش.
من اگه ناراحت باشم حرفایی که تو دلم مونده رو می نویسم خیلی حالمو خوب می کنه. توام اکه کمکت می کنه این کارو بکن اکه نه هر چی که آرومت می کنه امتحان کن.
بعدشم خودتو بسپار به خدا. حالا که کاری ازت برنمیاد فقط میتونی با ایمان داشتن و اروم بودن اوضاعو بهتر کنی.
وقتی این رفتارای عصبیت اروم شن دیگه انقدر نبودنش و تنهایی خودت عذابت نمیده. فقط فرصت بده تا اروم شی. هر بار یه بهونه واسه عصبی شدن پیدا نکن. الان شبیه بچه ها داری رفتار می کنی ترسیدی احساس امنیت نداری واسه یه لحظه آرامش حاضری هر کاری بکنی. ولی باعث و بانی همه اونا همون اقاست. همونه که آرامشتو بهم میزنه پس واسه اروم شدن دنبالش نرو.
به اونم باید میدون بدی. شاید ادم بدی نیست فقط نمیدونه داره بدی می کنه بهت. نمیفهمه. همین که ازش فاصله بگیری خودش یه فرصته که اشتباهشو بفهمه. اگه نفهمید بدون خیلی خیلی خیلی ازت دور شده. بذار بره

[نیاز۷۳]

سلام
به نظر من داری عصبی و احساسی برخورد می کنی.
حقم داری چون بهت خیانت شده بی توجهی شده اذیت شدی. الان هم میترسی هم دلخوری هم کلی احساسای دیگه که ادمو گیج می کنه.
به نظر من اگه می خوای یکم اوضاعت عوض شه اروم اروم ازش دور شو. اولش سعی کن زنگ زدناتو کم کنی. حرف جدی زدنا و خط و نشون کشیدناتو کم کنی. اول یاد بگیر کمتر بهش فکر کنی. کمتر بهش زنگ بزنی. بعد کم کم به جایی برس که اصلا نری سراغش. کالر لیست گوشیتو پاک کن با خودت قرار بذار دیگه تو باهاش تماس نگیری اگرم شمارش میاد تو لیست واسه تماس اون باشه. پیاماتم همین طور
به جای فکر کردن به اون سر خودتو گرم کن. برو تفریح برو قدم بزن. زندگی کن. سنت خیلی کمه واسه اینکه بخوای شکست بخوری و آرزو مرگ کنی. تازه اول راهی کلی فرصت داری. با این حالش سختی کشیدی پس حتما قوی تر شدی و تجربه داری. انقدرام که فکر می کنی سخت نیست.
لازم نیست با فکر اینکه الان با کسیه اگه ازدواج کنه چیکار کنی و فلان خودتو زجر بدی. بی خیال باش نذار این فکرا عصبیت کنه.
اگه دوسش داری این کارارو اصلا نکن اینطوری هم خودتو از چشمش میندازی هم اینکه به خودت روحت احساست صدمه میزنی.
بدترین قسمت این قضیه تنها شدنته که باور کن ترسناک نیست. تنهاییو اگه ازش فرار نکنی یه آرامش و قشنگی خوب داره تو خودش.
من اگه ناراحت باشم حرفایی که تو دلم مونده رو می نویسم خیلی حالمو خوب می کنه. توام اکه کمکت می کنه این کارو بکن اکه نه هر چی که آرومت می کنه امتحان کن.
بعدشم خودتو بسپار به خدا. حالا که کاری ازت برنمیاد فقط میتونی با ایمان داشتن و اروم بودن اوضاعو بهتر کنی.
وقتی این رفتارای عصبیت اروم شن دیگه انقدر نبودنش و تنهایی خودت عذابت نمیده. فقط فرصت بده تا اروم شی. هر بار یه بهونه واسه عصبی شدن پیدا نکن. الان شبیه بچه ها داری رفتار می کنی ترسیدی احساس امنیت نداری واسه یه لحظه آرامش حاضری هر کاری بکنی. ولی باعث و بانی همه اونا همون اقاست. همونه که آرامشتو بهم میزنه پس واسه اروم شدن دنبالش نرو.
به اونم باید میدون بدی. شاید ادم بدی نیست فقط نمیدونه داره بدی می کنه بهت. نمیفهمه. همین که ازش فاصله بگیری خودش یه فرصته که اشتباهشو بفهمه. اگه نفهمید بدون خیلی خیلی خیلی ازت دور شده. بذار بره

سلام
واقعا انگار شما بامن زندگی کردین دقیقا همه این حرفاکه زدین درسته
دقیقا من همینطوریم
تاحدی که الان که داشتم میخوندم گریه میکردم با نوشته های شما
دست خودمم نیست
کنارساعت نشستم همینطورنگای ساعت میکنم و بغض کردم که چرابهم یه پیام نمیده
جوری شدم که الان به خواهرم گفتم توروخدا فردامنو ببند به تخت
دلم میخواد نباشم دیگه
بخدا من خیلی دختر آروم و خوبی بودم بیخیال بیخیال نمیدونم چی شد یهو اینجوری شدم شایدم تقصیر اون بوده چون شکاک بود روم ۳سال
نمیذاشت حتی ازاتاق بیام بیرون اگر پسرفامیل میومدن دیگه میگفت تو بااینا رابطه داری و فلان بهمان
الان که خوب شده و براش مهم نیست من چکار میکنم کجامیرم ومیام
من روش حساس شدم و بهش میگم با اینو اونی دست خودمم نیست بخاطر پنهانکاریای خودش و چیزایی که دیدم اینجوری شدم
میگه تو نیاز سابق نیستی ازبس شکاک شدی خوشم نمیاد
منم بهش میگم پیام وتوجهی که به بقیه داری به من داشته باش مثل قبلنا محبتم کن یه عزیزم حداقل بهم بگو تا منم دلم آروم شه ولی فقط میگه چشم و۲روز خوبه دوباره میشه همون آدم سرد
واقعا سردرگمم
بارها تلاش کردم ویام ندم اما نمیتووووونم سختههههه بخدا
همیشه به من کیگفت حق نداری بری تو فضای مجازی منم گوش میکردم وای الان فهمیدم ۱ساله خودش انواعو اقسام شبکه های اجنماعی رو داشته وهمه فامیلشم میدونستن ولی به من نمیگفته بماند که چقدر جنگ ودعواششد سراین موضوع
خودم میدونم احمقم که دلبستم اما دوستش دارم وقتی یادم میاد چقدر دوستم داشت دق میکنم...

[ملکه شیشه ای]

سلام
واقعا انگار شما بامن زندگی کردین دقیقا همه این حرفاکه زدین درسته
دقیقا من همینطوریم
تاحدی که الان که داشتم میخوندم گریه میکردم با نوشته های شما
دست خودمم نیست
کنارساعت نشستم همینطورنگای ساعت میکنم و بغض کردم که چرابهم یه پیام نمیده
جوری شدم که الان به خواهرم گفتم توروخدا فردامنو ببند به تخت
دلم میخواد نباشم دیگه
بخدا من خیلی دختر آروم و خوبی بودم بیخیال بیخیال نمیدونم چی شد یهو اینجوری شدم شایدم تقصیر اون بوده چون شکاک بود روم ۳سال
نمیذاشت حتی ازاتاق بیام بیرون اگر پسرفامیل میومدن دیگه میگفت تو بااینا رابطه داری و فلان بهمان
الان که خوب شده و براش مهم نیست من چکار میکنم کجامیرم ومیام
من روش حساس شدم و بهش میگم با اینو اونی دست خودمم نیست بخاطر پنهانکاریای خودش و چیزایی که دیدم اینجوری شدم
میگه تو نیاز سابق نیستی ازبس شکاک شدی خوشم نمیاد
منم بهش میگم پیام وتوجهی که به بقیه داری به من داشته باش مثل قبلنا محبتم کن یه عزیزم حداقل بهم بگو تا منم دلم آروم شه ولی فقط میگه چشم و۲روز خوبه دوباره میشه همون آدم سرد
واقعا سردرگمم
بارها تلاش کردم ویام ندم اما نمیتووووونم سختههههه بخدا
همیشه به من کیگفت حق نداری بری تو فضای مجازی منم گوش میکردم وای الان فهمیدم ۱ساله خودش انواعو اقسام شبکه های اجنماعی رو داشته وهمه فامیلشم میدونستن ولی به من نمیگفته بماند که چقدر جنگ ودعواششد سراین موضوع
خودم میدونم احمقم که دلبستم اما دوستش دارم وقتی یادم میاد چقدر دوستم داشت دق میکنم...

میدونم عزیزم وقتی زیاد درگیر یه ادم بشی این حالتا پیش میاد ربطیم به خوب یا بد بودن طرفت نداره شک و وابستگی هم خودتو اذیت میکنه هم اونو.
احمق نیستی خب دوسش داری. همه ی خواسته هاتم طبیعیه همه ی رفتاراتم تاثیر کارای اون اقاست. خودتو مقصر ندون مشکل از تو نیست
ولی خودت باید درستش کنی لازمم نیست انقدر سختش کنی حتما که نباید یه روزه قیدشو بزنی کم کم ازش دور شو
اصلا تو این مدت که ناراحتی درست نیست تصمیم جدی بگیری درمورد رابطت یا هر چی
فقط دنبال این باش که اروم باشی و عصبی و احساسی رفتار نکنی
بقیشو کم کم زمان حل میکنه
نگرانم نباش هرچقدرم دوسش داشته باشی دل کندن ازش غیرممکن نیست چون عشق مراقبت میخاد توجه میخاد درحالی که اون مواظبت نیست. با همه این کارا شاید دیگه اونقدرام دوسش نداشته باشی بیشتر شاید ترسیدی. با همه اذیتاش شاید همین که یکم ازش دور بشی حالتم بهتر بشه
اگرم خواستی باز با کسی حرف بزنی من هستم بقیه کاربرا هستن خوشحال میشم اگه بیای بگی دیگه ناراحتش نیستم

[نیاز۷۳]

میدونم عزیزم وقتی زیاد درگیر یه ادم بشی این حالتا پیش میاد ربطیم به خوب یا بد بودن طرفت نداره شک و وابستگی هم خودتو اذیت میکنه هم اونو.
احمق نیستی خب دوسش داری. همه ی خواسته هاتم طبیعیه همه ی رفتاراتم تاثیر کارای اون اقاست. خودتو مقصر ندون مشکل از تو نیست
ولی خودت باید درستش کنی لازمم نیست انقدر سختش کنی حتما که نباید یه روزه قیدشو بزنی کم کم ازش دور شو
اصلا تو این مدت که ناراحتی درست نیست تصمیم جدی بگیری درمورد رابطت یا هر چی
فقط دنبال این باش که اروم باشی و عصبی و احساسی رفتار نکنی
بقیشو کم کم زمان حل میکنه
نگرانم نباش هرچقدرم دوسش داشته باشی دل کندن ازش غیرممکن نیست چون عشق مراقبت میخاد توجه میخاد درحالی که اون مواظبت نیست. با همه این کارا شاید دیگه اونقدرام دوسش نداشته باشی بیشتر شاید ترسیدی. با همه اذیتاش شاید همین که یکم ازش دور بشی حالتم بهتر بشه
اگرم خواستی باز با کسی حرف بزنی من هستم بقیه کاربرا هستن خوشحال میشم اگه بیای بگی دیگه ناراحتش نیستم

ممنونم واقعا ازهمتون
امیدوارم حداقل بتونم با راهنمایی شما دوستای عزیزم زندگیمو بهتر کنم خواهش میکنم برام دعا کنید من خیلی حالم بده شاید برا بعضی ها مسخره بیاد اما واقعا دارم عذاب میک
شم ازاین حالم
چپن خیلی وسواس شدم دیگه و نیاز به محبت عشقم دارم که متاسفانه دریغ میکنه ازم وگرنه من مشکل دیگه ای ندارم باهاش.
واینکه میدونم سوال شاید مسخره ای باشه اما میخواستم بگم
درروز چقدر بهش پیام بدم یا زنگ بزنم نمیشه که یهو قطعش کنم
اگر هرروزبهم بگین چکار کنم ممنونت میشم

[ملکه شیشه ای]

خب هرروز بیا با هم کمپ ترک عاشقیت میزنیم خودمون ترکت میدیم
تا جایی که میتونی زنگ نزن بعدشم خواستی بزنی یه بهونه داشته باش که نخای بگی دلم تنگ شده
به نظرم سعی کن یه بار بزنگی یا یه پیام بدی بعدشم شبا موقع خواب ادم بیشتر وسوسه میشه پس یدونتو نگه دار برا شب

[نیاز۷۳]

خب هرروز بیا با هم کمپ ترک عاشقیت میزنیم خودمون ترکت میدیم
تا جایی که میتونی زنگ نزن بعدشم خواستی بزنی یه بهونه داشته باش که نخای بگی دلم تنگ شده
به نظرم سعی کن یه بار بزنگی یا یه پیام بدی بعدشم شبا موقع خواب ادم بیشتر وسوسه میشه پس یدونتو نگه دار برا شب

بخدا اگر همچین کمپی بود اولین نفر میومدم
یعنی شبا فقط پیام بدم؟؟
الان خیلی دبم میخواد بهش پیام بدم بگم عزیزم دوستت دارم بگم بیا پیشم
اما وقتی یادم میفته محلم نمیذاره گریم میگیره مثل الان
خیلی ضعیف شدم واقعا

[ملکه شیشه ای]

بخدا اگر همچین کمپی بود اولین نفر میومدم
یعنی شبا فقط پیام بدم؟؟
الان خیلی دبم میخواد بهش پیام بدم بگم عزیزم دوستت دارم بگم بیا پیشم
اما وقتی یادم میفته محلم نمیذاره گریم میگیره مثل الان
خیلی ضعیف شدم واقعا

هممون یه دوره باید رد میکردیم اونجا
مگه تنها کاری که میتونی بکنی پیام دادن به اونه؟
یه کار دیگه بکن کتاب بخون فیلم ببین تو نت بگرد اهنگ گوش بده خلاصه حواست به قوانین کمپ باشه
جیره زنگ و پیام امروزت قبلا استعمال شده

[shirin danai]

شما تو هفته می تونین چند بار همو ببینید؟

[نیاز۷۳]

هممون یه دوره باید رد میکردیم اونجا
مگه تنها کاری که میتونی بکنی پیام دادن به اونه؟
یه کار دیگه بکن کتاب بخون فیلم ببین تو نت بگرد اهنگ گوش بده خلاصه حواست به قوانین کمپ باشه
جیره زنگ و پیام امروزت قبلا استعمال شده

مرسی واقعا بابت کمکت
شاید باورت نشه خودمو اینقدر درگیر کار وچی میکنم که یدم بهش نیفته عاقبت هم میرم سراغش و شروع میکنم به پیام دادن و زنگ زدن نمیدونم واقعا چرا ذهنم همش پیششه
بیشتر میترسم بایکی دیگه باشه و حضور من کمرنگ بشه براش

[ملکه شیشه ای]

مرسی واقعا بابت کمکت
شاید باورت نشه خودمو اینقدر درگیر کار وچی میکنم که یدم بهش نیفته عاقبت هم میرم سراغش و شروع میکنم به پیام دادن و زنگ زدن نمیدونم واقعا چرا ذهنم همش پیششه
بیشتر میترسم بایکی دیگه باشه و حضور من کمرنگ بشه براش

خواهش میکنم
اینطوری که بدتره خودتو از چشمش میندازی حتی اگه بیست چاری قربون صدقتم میرفت تو نباید همش بری دنبالش
اگرم بخواد با کسی باشه این کار تو هیچ تاثیری نداره شاید حتی بدترم بکنه اوضاع
اگرم بخواد وفادار باشه فقط وجدان خودشه که میتونه مجبورش کنه.
زنگ زدن تو فقط فقط فقط تورو خراب تر میکنه این وسط

[نیاز۷۳]

خواهش میکنم
اینطوری که بدتره خودتو از چشمش میندازی حتی اگه بیست چاری قربون صدقتم میرفت تو نباید همش بری دنبالش
اگرم بخواد با کسی باشه این کار تو هیچ تاثیری نداره شاید حتی بدترم بکنه اوضاع
اگرم بخواد وفادار باشه فقط وجدان خودشه که میتونه مجبورش کنه.
زنگ زدن تو فقط فقط فقط تورو خراب تر میکنه این وسط

یعنی اگر زنگیدم جواب نداد دیگه نزنگم؟؟؟
یا یدونه پیام بدم و دیگه هی پیام ندم چرا جواب نمیدی کجایی وایناااا

[ملکه شیشه ای]

یعنی اگر زنگیدم جواب نداد دیگه نزنگم؟؟؟
یا یدونه پیام بدم و دیگه هی پیام ندم چرا جواب نمیدی کجایی وایناااا

امشب دیگه زنگ نزن
اره فقطم یه بار زنگ بزن الان داری چونه میزنی؟

[نیاز۷۳]

امشب دیگه زنگ نزن
اره فقطم یه بار زنگ بزن الان داری چونه میزنی؟

ازکجا فهمیدی؟؟
یعنی موفق میشم؟؟؟

[ملکه شیشه ای]

ازکجا فهمیدی؟؟
یعنی موفق میشم؟؟؟

باهوشم خب
اره سخت نیست
سخت اینه که با بی توجهی کنار بیای

[نیاز۷۳]

باهوشم خب
اره سخت نیست
سخت اینه که با بی توجهی کنار بیای

میگم چیزه اووومممم
نزنیاااا
ولی اون پیامی که قراره روزی یبارباشه
چی بفرستم براش مثلا؟؟

[ملکه شیشه ای]

میگم چیزه اووومممم
نزنیاااا
ولی اون پیامی که قراره روزی یبارباشه
چی بفرستم براش مثلا؟؟

نمیدونم
هر چی غیر از دوست دارم و دلم تنگ شده و ناله و فلان
میگم که هر موقع کارش داشتی پیام بده
حضوری چقد همو میبینید؟

[نیاز۷۳]

نمیدونم
هر چی غیر از دوست دارم و دلم تنگ شده و ناله و فلان
میگم که هر موقع کارش داشتی پیام بده
حضوری چقد همو میبینید؟

قبلنا هرروز بود اما الان۱ماهه که هفته ای ۱بار شاید بیاد
میگه کار ددارم

[ملکه شیشه ای]

قبلنا هرروز بود اما الان۱ماهه که هفته ای ۱بار شاید بیاد
میگه کار ددارم

یادت باشه میخوای کم کم ازش دور شی.
قراراتم کم کن اما باهاش دعوا نکن اگه چیزی پرسید بهونه بیار بگو کار دارم که شک نکنه
باید کامل ازش جدا شیا فقط چون یه دفعه نمیتونی اروم اروم این کارو بکن

[نیاز۷۳]

یادت باشه میخوای کم کم ازش دور شی.
قراراتم کم کن اما باهاش دعوا نکن اگه چیزی پرسید بهونه بیار بگو کار دارم که شک نکنه
باید کامل ازش جدا شیا فقط چون یه دفعه نمیتونی اروم اروم این کارو بکن

اگر فردا اومد پیشم بگم کهازش دلخورم چرا رفته نیومده یا طوری رفتار کنم یعنی برام مهم نیست دیگه

[آرش67]

فرض میگیرم یک طرفه به قاضی نرفتید

شما یه حالتی پیدا کردین که فقط با اون آقا آرامش میگیرین و وقتی ایشون هم بهتون بی محلی میکنه از کل زندگی ناامید میشین و رفتار و افکار عجیب میاد سراغتون وقتی میبینید اون آدم بهتون بی محلی میکنه و شما رو نمی خواد زمانی هست که باید به خودتون یادآوری کنین در کل دنیا فقط یه مرد نیست که بشه باهاش خوب بود این همه آدمای مختلف دارن با هم خوب و خوشبخت زندگی می کنن پس برای شما شانسهای دیگه هم هست
شما تلاش خودتون رو کردید حتی بیشتر از حد وظیفتون

اگه هدفتون با این آقا رسیدن به آرامش هست که خیال پردازی بیش نیست از خیالات اوهام بیرون بیاین شما خونه ای رو در میزنین که کسی اونجا ساکن نیست شما هی پیام میدین زنگ میزنین و صحبت می کنین غرورتون رو میشکنین و... ولی اونطرف اصلا کسی نیست که در رو باز کنه
رابطه شما الان جوریه که انگار یه زخمی در شما ایجاد شده شما به جای اینکه اونو مداوا کنین و اون زخم روو از بین ببرین با رفتار فعلی تون زخمتون رو عمیق ترش می کنین
در حال حاضر این آقا یه خاطره خوب داره که مربوط به سالهای گذشته بوده و تموم شده و دیگه تکرار نمیشه و در صورت ازدواج هم امیدی به زندگی خوب نیست


اگه برای زندگی خودتون ارزش قائل باشین براش تلاش کنین قبول کنین که باید یه سری اصول رو رعایت کنین و حاضر باشین یه سری سختی ها رو تحمل کنین میتونین دوباره تجربه دوست داشتن و دوست داشته شدن رو داشته باشین آدم خوب فقط اون پسر نیست ( البته اگه اون آقا واقعا خوب باشه ) و هنوز سنی ندارین و موقعیت آشنایی با آدمای خوب دیگه براتون هست

نگین نمیشه کسی دیگه ای رو دوست داشت! الان موقع این فکر نیست فقط برای اینکه ناامید نباشین همین قدر بدونین کاری که یک بار اتفاق افتاده دوباره هم میفته منتها الان نه ، زمانی که وقتش برسه و حالتون خوب بشه

اولین سختی که هست اینه که رابطتون رو با نامزدتون قطع کنین اوایل خیلی سخته اما امکان پذیر هست
برای اینکه این دوران رو راحتتر بگذرونین بهتره که یه سری اصول رو رعایت کنین که می تونین از یه روانشناس کمک بگیرین مدت یک سالی رو مراقبه کنین تا اون آقا رو فراموش کنین و تا اون موقع رابطه عاطفی جدیدی رو شروع نکنین و بعد از اون میشین همون آدم سابق بیخیال و.... که بودین و اینکه بعد از اون با یه آدم خوب دیگه ازدواج کنین

[ملکه شیشه ای]

اگر فردا اومد پیشم بگم کهازش دلخورم چرا رفته نیومده یا طوری رفتار کنم یعنی برام مهم نیست دیگه

نه عزیزم کلا گلایه نکن نمیخاد ادا دربیاری که برات مهم نیست فقط چیزی نگو
کجا همو میبینید؟

[نیاز۷۳]

نه عزیزم کلا گلایه نکن نمیخاد ادا دربیاری که برات مهم نیست فقط چیزی نگو
کجا همو میبینید؟

خونمون خخخ