سلام
تاپیک جالبیه، ممنون از شما
تعداشون رو بذارید از اول بشمرم
خب 11 تا رو یادم میاد
البته بعضی ها هم بودن توی فضای مجازی اتفاقی هم صحبت میشدیم و بعضی هاشون با اینکه من رو ندیده بودن خیلی اصرار کردن که آشنا بشیم برای ازدواج که من موافقت نکردم هیچوقت حالا این ها زیاد بودن
و همچنین بعضی ها که تو خیابون یا بانک و جاهای دیگه تو یه مدت کوتاه دیدن پیشنهاد میدادن!
یکیشون یکی ازاستادهام بود و بعد یه مدت فهمیدم قصد خواستگاری داره
ولی بعدش یه اتفاقی افتاد که مطرح نکرد، البته میگفت هم نمیشد، چون گذشته از همه چیز مذهب هامون یکی نبود
پسرعمه ام رو الان یادم اومد!
جالب اینجاس با اینکه نه خودش نه عمه ام اینا مستقیم چیزی به من گفته باشن یه عده تو فامیل گفته بودن این دوتا میخوان با هم ازدواج کنن!!!!!
شایدم بعضی ها رو یادم نیست دیگه همینا تا الان یادم اومد!
فکر کنم اولین صحبت خواستگاری از من تو دبیرستان بود
که دوتا پسرا از فامیل ها بودن و من بعدا فهمیدم جریان رو
که الان دوتاشونم ازدواج کردن و بعد از اون موقع گاهی وقتی هم رو میدیدیم حس میکردم نگاهاشون یه جوریه!

تا قبل از دانشگاه فکر کنم همون دو تا بودن
یا اگه بودن من نمیدونستم
بعدش هم که رفتم دانشگاه بقیه شون، بعضی ها تو دانشگاه
یا بیرون ، محل کار، معرف و چیزای دیگه
ولی من هیچوقت هیچکدوم رو قبول نکردم که با هم حرف بزنیم یا مثلا رسمی باشه
چون بنا به دلایلی میخوام فعلا مجرد بمونم ، البته نمیدونمم شاید همیشه مجرد بمونم!
یکیشون هم اخیرا یکی از آشناها معرفیشون کردن
دوسه بار حرفش رو زدن و از من خواستن فکر کنم که بهشون بگن بیان خونه یا نه
منم گفتم نمی دونم در حال حاضر!
یعنی شرایطم الان طوریه که هنوز تصمیم قطعی به ازدواج نگرفتم
و به خاطر این موضوع هم نخواستم بقیه رو سرکار بذارم که بیان برن یا بیشتر حرف زده بشه
یا مثلا ترسیدم اگه قبول کنم بیان خونه جدی بشه و یا من احساسی تصمیم بگیرم
گاهی هم حس می کنم تنهایی و مجردی بهم آرامش بیشتری میده تا ازدواج و کلی مسئولیت!
معمولا هر کسی مستقیم حرف ازدواج با من میزنه خوشم نمیاد
خب من تو یه خونواده ی سنتی بزرگ شدم و نظرم اینه که اگه پسری دختری رو بخواد باید به خونواده اش بگه و اینجوری به دختر ارزش بده
اینجوری به نظرم بهتره و چارچوب بهتری هم داره
هم دو طرف درگیر احساسات نمیشن از همون اول و فرصت برای شناخت بیشتره.
به قول صبا این چیزا خیلی طولانیه حرف زدن ازش.
