مزرع سبز فلک دیدم وداس مه نو ....یادم از کشته خویش آمد وهنگام درو
خواستم بگم حلول ماه شعبان مبارک .
دوستان با ماه ادامه بدن .
مزرع سبز فلک دیدم وداس مه نو ....یادم از کشته خویش آمد وهنگام درو
خواستم بگم حلول ماه شعبان مبارک .
دوستان با ماه ادامه بدن .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شبنم
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
دل
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
اشک
اشک من رنگ شفق یافت زبی مهری یار
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد
طبیب
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همهای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تندار شدی
ابر
من در میان ابرها محبوس بودم
در اوج اما پر ز غم ها
دیوانه
یکی دیوانه ای آتش برافروخت
در آن هنگامه جان خویش را سوخت.
همه خاکسترش را باد می برد
وجودش را جهان از یاد می برد.
تو همچون آتشی ای عشق جانسوز
من آن دیوانه مرد آتش افروز.
من آن دیوانه ی آتش پرستم
در این آتش خوشم تا زنده هستم.
بزن آتش به عود استخوانم
که بوی عشق برخیزد ز جانم.
خوشم با این چنین دیوانگی ها
که می خندم به آن فرزانگی ها.
چشم
من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟
دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من اگر رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟
هجران
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من....
شربت
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
ناله
اشتباهییی شد سوووووووووووختم
همی صدا میرسانم به عرش فلک
که من ساختم و سوختم و سوووووووووووووختم
صدا صدای باده صدای باد و بارون
نکنه یه وقت محبت دور بشه از دلامون
زمین
تو چه میدانی
یک تیکه زمین
بهشت است
اگر تو درآن باشی
منزل
عرشیان امشب زمین را لاله باران می کنند
خاک را خوشبوتر اززلف نگاران می کنند
آفرینش فیض از دیدار احمد میبرد
کعبه امشب سجده بر خاک محمد میبرد
روز
خرم آن روز کز این منزل ویران برم
درد
این واژه ها چیه می گید. یه واژه سخت بگید. من واژه میگم. البته یه جور میگم واسش شعر باشه.
گوش کر
دیدم در دلت پر ز نیرنگ و دغل
از چه مانی
اینجا
در دل من
شلخته
باز باران
باز ترانه
با گوهر های فرآوان
میچکد بر بام خانه
مهدکودک
...
ویرایش توسط hamidrm : 05-08-2016 در ساعت 12:28 AM
چراغی را که ایزد برفروزد ...هر ان کس پف کند ریشش بسوزد .
درمان
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
ویرایش توسط ashkan1 : 05-08-2016 در ساعت 12:49 AM
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)