روز و شب در فکر وصل یار باش
عاشق یاری گلی بی خار باش
این همه سعی وتلاش و جد وجهد
می رسی بر عشق خویش دلدار باش
وز کرشمه های این یار قشنگ
می رسی بر وصل او بیعار باش
رسم دنیا این بود سختی و رنج
می دهد شهد وشکر بردبار باش
آن رفیقی شد ملول از کار تو
می شود یار وندیم بیدار باش
هوالمحبوب
ببخشید دوستان اگه اسپم میدم، قانون تاپیک مشاعره عوض شده؟
متوجه نشدم قاعده مشاعره چیه الان. قبلا حرف آخر بود، الان کلمه پیشنهادی هست؟
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
ای التماس و خواهش بالا دوازده
ظهر اذان عقربه ما دوازده
من حقم است هشت گرفتم
چرا که من یک جمله هم نساختم با دوازده
با چند نمره باشد اگر رد نمی شوی
یک دو سه هفت هشت نه آقا دوازده
بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند
ای نمره قبولی دنیا دوازده
ثانیه های کند توسل می آورند
یا صاحب الزمان خدایا دوازده
حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر زمان مانده تا دوازده
امروز اگر نشد ولی یک روز میشود
ساعت به وقت شرعی زهرا دوازده.
علی اکبر لطیفیان
غروب جمعه
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
سلام
بالاخره پای ثابت مشاعره برگشت .
خب البته مشاعره موضوعی سخت تره .همش شعر ها تکراری میشد
شما هر جوری دوست دارید مشاعره کنید مثل خانم الی
میخوایید سخت ترش کنم مشاعره با حروف فقط شعر های یک شاعر
مثلا حافظ یا مولانا
چیزی که داریم الحمدالله شاعره
شما هم که همشهری حافظ وسعدی هستید .فکر کنم همه شعرهاشون رو حفظ باشید .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دوستان این تاپیک سرگرمیه
هر کدوم از دوستان هر جوری دوست دارن ادامه بدن .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
زنگ خوراکی زده شد
توی کلاس همهمه شد
یکی نشست جای من
یکی لگد زد پای من
یکی گرفتار غمه
که این خوراکی ها کمه
آخ چه بده واخ چه بده
خانم ستیلا گفتن هر کی هر جور دوست داره ادامه بده منم ییهو کودک درونم بیدار شد اینو گفتم.
باغچه
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دلا تا کی در این زندان فریب این آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk
esmiz
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
بشكسته سبوهامان، خونست به دلهامان
فرياد و فغان دارد دردي كش ميخانه
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
چندان گریستیم که هر کس که برگذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیدهام که دم به دمش کار شست و شوست
بی گفت و گوی زلف تو دل را همیکشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیدهام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
سوز
دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد
بروی واژه ی خوشبخت به هم می ریزد
آمدی توی خیابان و همه فهمیدند
شهر را موی کمی لخت به هم می ریزد
عطر آغوش و تنت حاشیه ی امنیت است
مرد را فاصله در تخت به هم می ریزد
پاره کن پیرهنم را که زلیخا ها را
حالت پارگی رخت به هم می ریزد
عشق با فتح دلت تاجگذاری شده است
بروی سلطنت و تخت به هم می ریزد
آنچه در تجربه ی ماست نشان داده که عشق
تا خیالت بشود تخت... به هم می ریزد...
آرام
بهار بهار
صدا همون صدا بود
صدای شاخهها و ریشهها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی؟
صدات میاد... اما خودت کجایی
وابکنیم پنجرهها رو یا نه؟
تازه کنیم خاطرهها رو یا نه؟
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازهتر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازهتر از فصل شکفتنم کرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصهها بود
خواب و خیال همه بچهها بود
آخ... که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفارو نقطهچین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجرهها رو دوست داشت
بهار اومد پنجرهها رو وا کرد
من و با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بیجواب شد
دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود
نفس
اكسيژن و اكسير جواني چه غريب است
وقتي كه نفس هاي تو معيار ندارد
رنگین
مثل یک رنگین کمون هفت رنگ
سرگذشت زندگیمون رنگ رنگ
ای صمیمی ای قدیمی هم قطار
در دل شب شبنم عشقی بکار
سرنوشت
محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام
من همه تن انا اللحقم ، کجاست دار ، خسته ام
در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود
زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام
کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب
از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام
در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام
هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام
به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک
بس است تکرار ملال ، ز روزگار خسته ام
جنون زمین
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
این تاپیک یه زمانی صدر نشین بود دیدم بیچاره افتاده قعر جدول گفتم همینجوری الکی بیارمش بالا.
همش تقصیر میس الیه نامرد یه چیزی گفت دیگه مشاعره تموم بشه آخه جنون زمین کجای دلم بذارم؟
ترمز دستی میگفت بهتر از جنون زمین بود
ز دست محبوب ندانم چون کنم
وز هجر رویش، دیده جیحون کنم
یارم چو شمع محفل است
دیدن رویش مشکل است
سرو مرا پا در گل است
بر خط و خالش مایل است
یار من، دلدار من، کمتر تو جفا کن
یادی آخر تو ز ما کن
رفتم در آن ماهرو، با او نشستم روبرو،
گفتم سخنها مو به مو
یار من، دلدار من، کمتر تو جفا کن
یادی آخر تو ز ما کن
بردی از یادم
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)