ساقی امشب می بده پی مونه پی مونه
دست غم کوتاه از دل کنج می خونه
انقدر مستم بکن تا من ببینم باز
هرچه عاقل مثل خود دیونه دیونه
ساقی امشب می بده پی مونه پی مونه
دست غم کوتاه از دل کنج می خونه
انقدر مستم بکن تا من ببینم باز
هرچه عاقل مثل خود دیونه دیونه
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
هر ان که جانب اهل وفا نگه دارد .....خداش در همه حال از بلا نگه دارد .
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای .....فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
حافظ
ویرایش توسط desboy : 02-10-2016 در ساعت 04:47 PM
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ....اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید غم هجران تو یا نه .....ای تیر غمت را دل عشاق نشانه .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
هر بد که به خود نمي پسندي با کس مکن اي برادر من
سعدي
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
نه رازش میتوانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی
در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم
به وقت صبح قيامت که سر ز خاک برآرمبه گفت و گوي تو خيزم به جست و جوي تو باشم
سعدی
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند؟
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
نمیگویید؟من میخوام بازی کنم حوصلم سر رفته هرچند تو مشاعره زیاد خوب نیستم
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
شقایق خانوم ؟نمیایید بازی؟
ترسم صرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ و اب حرام ما
آمدی...جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
اینه چو نقش تو بنمود راست خود شکن ایینه شکستن خطاست
تو رفتی بعد تو ، حالم یه حالی مثل مردن بود
تو هم تنها شدی اما...کجا حالت مثه من بود
دلا خو کن به تنهایی ، ک از تنها بلا خیزد
سعادت آب کسی دارد ک از تنها بپرهیزد
دود اه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود کس نمیبینم ز خاص و عام را
آب زنید راه را.. هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
دست از طلب ندارم تا کام من براید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن دراید
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دنیا دیگه مثل تو نداره
نداره نمیتونه بیاره
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
حافظ
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دریا دریا دریا عشق مو دریا
ساحل دریا قاتل گرما
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دریا دریا دریا عشق مو دریا
ساحل دریا قاتل گرما
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند تا تورا نوح است پشتیبان ز توفان غم مخور
رها از عالم خاکی به ور از هر چه ناپاکیو همچون عاشقی شیدا به دنبال تو می گردم
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
میدونیییییی حالم این روزا بدتر از همست
اخه هرکی رسید دل ساده یه من رو شکست
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
تمام آرزوی من بخواب آرام چون هستم
نوازش می کنم مویت بخواب آرام بیدارم
ساسان مظاهری
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
مو میروم شیراز شیراز اصفهون میخروم دست بند قیمتش گرون
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
مو میروم شیراز شیراز اصفهون میخروم دست بند قیمتش گرون
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضای خود اصرار نباید ورزید
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود
حافظ
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دلت ای سنگدل بر ما نسوجه عجب نبود اگر خارا نسوجه
بسوجم تا بسوجانم دلت را در آذر چوب تر تنها نسوجه
هزاروسیصدوچندسال...بایدمن
تورابه شانه برم پابه پای دلتنگی
ازاین هوای مه آلودشهردلگیرم
وجارمی زنمت، باصدای دلتنگی...
دانیال رحمانیان
من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!
1
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
دردم از یار است درمان نیز هم ....دل فدای او شد و جان نیز هم
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین راخبر کن خواب شیرین دیده ام
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.
علت کم حرفی لبهات میدانم که چیست
از رطوبت میشود کار نمکدان سخت تر
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.
اوه معذرت حواسم نبود
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)