نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مادرانه

3138
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    مادرانه

    چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
    چیزی به غیر تاول دستان مادرم
    تنها اتاق خلوت رویای کودکی
    شاهانه بود چادر ارزان مادرم
    قایم که میشدیم کسی کارمان نداشت
    در چادر گرفته به دندان مادرم



    وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
    سر میگذاشتیم به دامان مادرم
    اقساط ماهیانه بابای کارگر
    کم بود.در مقابل ایمان مادرم
    غیر از دعا به حال من و خواهران من
    چیزی نبود در تب هزیان مادرم



    یادش به خیر شانه به موهام میکشید
    قربان گیسوان پریشان مادرم
    یک سفره پر از برکت پهن کرده ام
    با پول تا نخورده قرآن مادرم
    هرگز.هرگز قسم به جان عزیزش نخورد
    دلتنگ مادرم شدم.
    جان مادرم


    کو شانه ای که سر بگذارم روی آن
    حالا که آمده است سر شانه
    از روزگار درس فراوان گرفته ام
    اما هنوز طفل دبستان مادرم
    وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
    سر میگذاشتیم به دامان مادرم
    یادش به خیر شانه به موهام میکشید
    یادش به خیر یادش به خیر یادش به خیر

    به نام مــــادرم

  2. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مادرانه

    like
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مادرانه

    دوستان اینم فایل صوتی این شعر به صورت دکلمه

    مادرم

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30434
    نوشته ها
    521
    تشکـر
    199
    تشکر شده 452 بار در 246 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مادرانه

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم
    چیزی به غیر تاول دستان مادرم
    تنها اتاق خلوت رویای کودکی
    شاهانه بود چادر ارزان مادرم
    قایم که میشدیم کسی کارمان نداشت
    در چادر گرفته به دندان مادرم



    وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
    سر میگذاشتیم به دامان مادرم
    اقساط ماهیانه بابای کارگر
    کم بود.در مقابل ایمان مادرم
    غیر از دعا به حال من و خواهران من
    چیزی نبود در تب هزیان مادرم



    یادش به خیر شانه به موهام میکشید
    قربان گیسوان پریشان مادرم
    یک سفره پر از برکت پهن کرده ام
    با پول تا نخورده قرآن مادرم
    هرگز.هرگز قسم به جان عزیزش نخورد
    دلتنگ مادرم شدم.
    جان مادرم


    کو شانه ای که سر بگذارم روی آن
    حالا که آمده است سر شانه
    از روزگار درس فراوان گرفته ام
    اما هنوز طفل دبستان مادرم
    وقتی که از زمین و زمان خسته میشدیم
    سر میگذاشتیم به دامان مادرم
    یادش به خیر شانه به موهام میکشید
    یادش به خیر یادش به خیر یادش به خیر

    به نام مــــادرم

    ادما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برا مادرشون هدیه بخرن ولی پول ندارن

    بزرگ که میشن پول دارن ولی وقت ندارن

    پیر که میشن هم پول دارن و هم وقت ولی مادر ندارن!!
    امضای ایشان
    جوری عاشقتم که

    انگار دنیا فقط همین یه مرد رو داره

  7. کاربران زیر از hamideh banoo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

005، 21، من، پول،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد